عضو شوراي سرپرستي طلاب غير ايراني

عضو شوراي سرپرستي طلاب غير ايراني

بعد از حادثه‌ي شورش حزب خلق مسلمان در قم به‌عنوان حمايت از آيت‌الله شريعتمداري و سركوب آن به‌وسيله‌ي سپاه و مردم قم و تعطيل­ شدن دارالتبليغ گروهي از مردم خشمناك قم به خوابگاه طلاب غيرايراني حمله كردند و آنان را به‌عنوان عوامل خارجي هوادار آقاي شريعتمداري مورد توهين و آزار قرار دادند. طلاب غريب كه از مشاهده‌ي آن اوضاع ناراحت بودند به بيت آيت‌الله منتظري پناه برده تقاضاي كمك كردند. ايشان به آقاي شيخ حسن ابراهيمي توصيه كردند از طلاب غيرايراني دلجويي كند و در جهتِ اسكان آنها و حل مشكلاتشان اقدام كند. آقاي ابراهيمي با كوشش فراوان آنان را در مدرسه‌ي حجتيه سكونت داد و در حل مشكلاتشان همت گماشت.

در همين زمان تقريباً سال‏هاي 59 ـ 60 مرا و چند نفر از علما را به‌عنوان شوراي سرپرستي طلاب غيرايراني دعوت كرد. اعضاي شورا عبارت بودند از: آقاي شيخ محمد فاضل لنكراني، سيد محمد ابطحي كاشاني، احمد صابري همداني، ابراهيم اميني نجف‌آبادي، محمدحسن امراللهي يزدي، شيخ حسن ابراهيمي. انجام همه‌ي كارهاي مربوط به طلاب برعهده‌ي آقاي ابراهيمي بود، اما در برنامه‏ هاي درسي و اداري با شورا مشورت مي‌كرد. بودجه‌ي آن را آقاي منتظري تأمين مي‌كرد.

در سال 1362 گزارش وضع اداره‌ي طلاب غيرايراني و شوراي سرپرستي كتباً خدمت امام خميني ارسال شد و مورد تأييد قرار گرفت.

آقاي منتظري در سال 1364 اداره‌ي طلاب غيرايراني را تجديدنظر كردند. در اين رابطه اساسنامه‌ي مفصل و كاملي تنظيم و تدوين شد و در تاريخ 2 ارديبهشت 65 رسماً به ثبت رسيد. در آن اساسنامه نام شوراي سرپرستي طلاب غيرايراني به‌نام مركز جهاني علوم اسلامي (المركز العالمي للعلوم الاسلاميه» تغيير يافت.

براي اداره‌ي مركز جهاني سه ركن پيش‏بيني شد:

1 ـ مؤسس و رياست عاليه 2 ـ هيئت امنا 3 ـ هيئت مديره

آقاي منتظري به عنوان مؤسس معرفي شد كه در زمان حيات رياست عاليه را نيز برعهده داشت. پس از ايشان رياست عاليه با ولي‌فقيه عهده ‏دار مقام رهبري جمهوري اسلامي خواهد بود.

افراد زير به‌عنوان هيئت امناء معرفي شدند:

1 ـ علي‌اكبر فيض آلني معروف به مشكيني 2 ـ ميركريم موسوي كريمي معروف به موسوي اردبيلي 3 ـ محمد موحدي گيلاني فاضل 4 ـ ابراهيم حاج اميني نجف‌آبادي 5 ـ محمد ابراهيم جناتي 6 ـ يوسف صانعي 7 ـ عباس محفوظي 8 ـ حسنعلي ابراهيم نجف‌آبادي 9 ـ جعفر اقبالي سبحاني 10 ـ احمد جنتي.

بعد از تأسيس شوراي سرپرستي طلاب غيرايراني به‌تدريج اوضاع آنان از جهات مختلف سامان جديدي به خود گرفت. در تنظيم برنامه‌ي درسي، تأليف كتاب‏هاي مناسب شيوه‌ي گزينش دانشجو، امتحانات درسي، انتخاب اساتيد و مدرسين، نظارت بر رفتار و اخلاق دانش‌پژوهان، ارسال آنان به كشورها براي تبليغ، قدم‏هاي بزرگي برداشته شد. جذب و پذيرش طلاب خارجي از كشورهاي مختلف چند برابر شد. حوزه‌ي علميه‌ي قم به‌صورت يك مركز آبرومند براي تحصيل طلاب خارجي درآمد و افكار مسلمانان را به خود متوجه ساخت. با عنايات ويژه‌ي آقاي منتظري و استفاده از قدرت قائم‌مقامي و پيگيري جدي آشيخ حسن ابراهيمي و با تأييد و همكاري هيئت‌ امنا در بهبود وضع اقتصادي و رفاهي طلاب نيز قدم‌هاي بزرگي برداشته شد. از جمله كارخانه‌ي ريسندگي و بافندگي نجف‌آباد و كارخانه‌ي ميهن‌باف كه بعد از انقلاب و به حكم دادگاه مصادره شده بود، در اختيار مركز جهاني علوم اسلامي قرار گرفت. براي سكونت طلاب متأهل خانه‏ هايي ساخته يا خريداري شد و اسباب و لوازم زندگي در اختيارشان قرار گرفت و ده‌ها كار رفاهي ديگر از اين قبيل، وضع اقامه و امور اداري طلاب نيز سامان گرفت. علاوه بر اين، به بعضي مدارس كشورهاي خارجي نيز از جهت برنامه‏ هاي درسي و امكانات رفاهي كمك مي‏شد و در تعدادي از كشورها مدارس جديدي تأسيس و راه‌اندازي شد و در امور مربوطه كمك و نظارت به‌عمل مي‏آمد.

در قم علاوه بر مدرسه‌ي حجتيه مدارس و مراكز ديگري نيز براي تحصيل طلاب خارجي به‌وجود آمد و در امور مربوطه به آنها كمك مي‏شد.

در خاتمه يادآور مي‏شوم كه در طول اين مدت من در مقام عضويت شوراي سرپرستي طلاب غيرايراني، بعد از آن در مقام عضويت هيئت امناي مركز جهاني علوم اسلامي، عضو هيئت علمي و رياست آن، برنامه ‏ريزي و تأليف كتب درسي انجام وظيفه مي‌كردم. اما بايد بدين نكته اعتراف كنم مهم‌ترين عامل اين موفقيت‏ها جديت و پشتكار و اخلاق آقاي ابراهيمي بود.

مركز جهاني علوم اسلامي تا سال 1368 به كار خود ادامه داد، اما بعد از بازداشت سيدمهدي هاشمي و محاكمه‌ي او در سال 66 و پخش اعترافات او در تلويزيون و حمايت‏هاي بي‌دريغ آقاي منتظري از او، روابط امام خميني با آقاي منتظري تيره و تار شد. پيرو آن مدارس آقاي منتظري و طلاب آنها به‌عنوان پرورش‌يافتگان و هواداران سيدمهدي متهم و با مشكلات فراواني مواجه مي‌گشتند. اين بدبيني‏ها كم و بيش به مركز جهاني علوم اسلامي نيز كه وابسته به آقاي منتظري بود، سرايت كرد و اداره آن با مشكلات فراواني مواجه گشت. اين مشكلات با عزل آقاي منتظري از قائم‌مقامي در سال 68 بيشتر شد.

چون مركز وابسته به آقاي منتظري بود، طلاب و دانشجويان احساس ناامني و حقارت مي‌كردند و احياناً به‌وسيله‌ي بعضي قمي‏ها مورد توهين قرار مي‌گرفتند، از آن مي‏ترسيدند قضيه‏اي شبيه حادثه‌ي خلق مسلمان و آقاي شريعتمداري تكرار شود، لذا ميل داشتند مركز هر چه زودتر از وابستگي به آقاي منتظري جدا شود. شعار مي‏دادند، سخنراني مي‌كردند. تعدادي از طلاب مدرسه‌ي حجتيه كه از مديريت آقاي ابراهيمي ناراضي بودند از اين فرصت سوءاستفاده كرده عليه او سمپاشي كرده شعار مي‏دادند و او را به‌ همفكري با سيدمهدي هاشمي متهم مي‌كردند و خلع يد او را از اداره‌ي مدرسه خواستار مي‏شدند. با تداوم چنين وضعي بيم آن مي‏رفت كه آن مركز جهاني ارزشمند متلاشي شود.

هيئت امناي مركز كه احساس خطر مي‌كرد براي حل مشكل و آرامش‌دادن به طلاب در تاريخ 18 خرداد 69 جلسه‏ اي را تشكيل دادند و به بحث و گفتگو پرداختند. در نهايت بدين نتيجه رسيدند كه براي حفظ مركز و حل مشكلات آن بايد تحت نظر مقام معظم رهبري آيت‌الله خامنه‏‌اي اداره شود و براي تحقق اين هدف بايد بعضي مواد اساسنامه مورد تجديدنظر و تغيير قرار گيرد. افراد حاضر در آن جلسه عبارت بودند از: آقايان علي‌اكبر آلني مشكيني، ميركريم موسوي كريمي، موسوي اردبيلي، محمد موحدي گيلاني فاضل، احمد جنتي، ابراهيم حاج اميني، جعفر اقبالي سبحاني، محمد ابراهيم جناتي، عباس محفوظي و حسنعلي ابراهيمي نجف‌آبادي.

مهم‌ترين ماده‌‏اي كه لازم بود تجديد نظر شود، ماده‌ي 10 اساسنامه بود. در آن ماده چنين آمده: «مؤسس مركز اسلامي فقيه عالي‌قدر حضرت آيت‌الله العظمي آقاي منتظري مدظله‌العالي است كه در عين حال تا زمان حيات رياست عاليه‌ي آن را نيز عهده‏‌دار هستند و پس از ايشان رياست عاليه با ولي‌فقيه عهده‌‏دار مقام رهبري جمهوري اسلامي مي‏باشد».

ماده‌ي مذكور پس از اصلاحات بدين­صورت درآمد: رياست عاليه‌ي مركز با ولي ‏فقيه عهده‌دار مقام رهبري جمهوري اسلامي است كه فعلاً حضرت آيت‌الله خامنه‌‏اي مدظله العالي مي‏باشند.

در بعضي مواد ديگر نيز اصلاحات جزئي به‌عمل آمد. سپس اساسنامه اصلاح­ شده با امضاي آقايان مذكور به اضافه‌ي امضاي آقاي سيد محمود شاهرودي و سيد حسن طاهري خرم‌آبادي، خدمت مقام معظم رهبري فرستاده شد. ايشان در ذيل اساسنامه نوشتند:

«بسم‌الله الرحمن الرحيم

اساسنامه‌ي مدون مزبور كه به تصويب حضرات اعضاي محترم هيئت ‌امناي رسيده بود، مورد تأييد اينجانب است.                              

سيد علي خامنه‌‏اي 18/7/69».

اعضاي هيئت امنا بعد از چندي خدمتِ مقام معظم رهبري رسيدند، اساسنامه و آيين‏نامه‏ ها را تقديم كردند و مطالب لازم را نيز شفاهاً به اطلاع ايشان رساندند و خواستند كه نظارت بر اداره‌ي مركز را رسماً به عهده بگيرد. ايشان با تأكيد بر ضرورت وجود مركز و توسعه و تكميل آن از تلاش‏هاي آقاي ابراهيمي تقدير كردند. آنگاه فرمودند: «اعضاي هيئت امنا با توجه به مشاغل گوناگون فرصتِ كافي براي اداره‌ي مركز را ندارند. هر سال يك جلسه هم داشته باشند، كافي است. اساسنامه نياز به تجديد نظر كلي دارد».[1]

بعد از آن نه به جلسه‌ي هيئت امنا دعوت شديم و نه در جريان تغييرات و تحولات انجام گرفته قرارگرفتيم. ولي بحمدالله مركز جهاني هنوز پابرجا باقي‌مانده و در طول ايام در ايران و ديگر كشورها توسعه و تكامل يافته و آثار پربركت آن را مشاهده مي‌كنيم.


[1]. سند شماره‌ي 7 بايگاني شده در دبيرخانه‌ي مجلس خبرگان رهبري.