اعضاي جامعهي مدرسين بعد از پيروزي انقلاب
آقايان: شيخ احمد آذري قمي، سيدمهدي روحاني، ميرزا علي مشکيني، علي قدوسي نهاوندي، آشيخ عبدالرحيم رباني شيرازي، ابراهيم اميني نجفآبادي، آشيخ حسين نوري همداني، آشيخ ناصر مكارم شيرازي، آشيخ محمد يزدي، آشيخ محمد فاضل لنكراني، آشيخ احمد جنتي، آشيخ ابوالقاسم خزعلي، آسيد محمد ابطحي كاشاني، آشيخ محسن حرم پناهي، آشيخ رضا استادي، آشيخ مرتضي بنيفضل، آشيخ حسن تهراني، آشيخ علي اكبر مسعودي، آسيدمحسن خرازي، آسيدحسن طاهري خرمآبادي، آشيخ محسن دوزدوزاني، آشيخ محمدعلي شرعي، آشيخ مسلم ملكوتي، آشيخ ابوطالب تجليل، آشيخ حسين مظاهري اصفهاني، آشيخ حسين راستي كاشاني، آسيد جعفر كريمي، آشيخ يوسف صانعي، آشيخ محمد مؤمن قمي، آشيخ محمد محمدي گيلاني، آشيخ عباس محفوظي، آشيخ جلالالدين طاهر شمس، سيدابوالفضل موسوي تبريزي، سيدابوالفضل ميرمحمدي، سيدعلي محقق داماد، مرتضي مقتدايي، آشيخ عبدالله جوادي آملي، آشيخ علي احمدي ميانجي، سيدمنيرالدين حسيني شيرازي، آشيخ ابوالفضل خوانساري، آشيخ مهدي رباني املشي بعداً و در طول ايام چند نفر ديگر نيز به اين جمع اضافه شد.
جامعهي مدرسين بعد از پيروزي انقلاب موقعيت خود را بهتر درك كرد و فعالتر شد. به منظور رسميت يافتن و تنظيم امور، اساسنامه اي را تدوين و در تاريخ 27 مرداد 60 به ثبت رسيد. در اساسنامهي جديد بهعلتِ برخي ملاحظات، افراد ديگري بهعنوان مؤسسان جامعه معرفي و بعضي اعضاي اصلي ناديده گرفته شدند.
بعد از اين مرحله براي تنظيم بهترِ امورِ جاري يازده بخش براي جامعه پيشبيني شد: 1 ـ روابط عمومي 2 ـ بخش سياسي 3 ـ بخش دانشگاهي 4 ـ بخش فرهنگي 5 ـ بخش اقتصادي 6 ـ بخش فقهي 7 ـ بخش تبليغات 8 ـ بخش حوزهي علميه 9 ـ بخش خارج كشور 10 ـ بخش تحقيقات 11 ـ بخش امور مالي و تداركات.
مسئولان بخشها بايد از اعضاي جامعه انتخاب ميشدند. متأسفانه اكثر بخشها آنگونه كه انتظار ميرفت فعال نشدند و علت اين بود كه اولاً اعضاي جامعه غالباً از قبول مسئوليت بخشها امتناع ميورزيدند، اگر هم ميپذيرفتند به مقدار كافي وقت صرف نميكردند، و ثانياً ساير اعضا هم با آنان همكاري نميكردند و حاضر بودند در جلسات، بحث و تصويب كنند ولي در عمل كمتر به همكاري حاضر ميشدند.
تعدادي از اعضا چون در تهران يا ساير شهرستانها به كارهاي اجرايي اشتغال داشتند، در جلسات جامعه كمتر شركت ميكردند مانند آقايان علي قدوسي، احمد جنتي، ابوالقاسم خزعلي، محمدي گيلاني، مسلم ملكوتي (امام جمعهي تبريز)، آشيخ ابوالفضل خوانساري (امام جمعهي اراك) و آشيخ يوسف صانعي. ساير افراد نيز در تقيد به شركت در جلسات يكسان نبودند؛ جمعي از آنان ملتزم بودند كه اگر عذري ندارند سرِ وقت در جلسات شركت كنند، ولي بعضي ديگر اگر كار ديگري نداشتند غالباً با تأخير در جلسات شركت ميكردند. حضور و غياب و حتي جريمه هم نتوانست آنان را منظم كند.