وجود مهدى مسلم بوده
راجع به مهدى موعود احاديث زيادى از پيغمبراكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) صادر شده كه سنى وشيعه آنها را نقل كرده اند. هركس درآنها دقت كند برايش روشن مى شود كه:موضوع مهدى وقائم، درزمان پيغمبراسلام امرمسلمى بوده است. مردم درانتظار شخصى بوده اند كه براى اقامهء حق وترويج وبسط خداپرستى واصلاح عالم ودادخواهى قيام كند. به طورى اين عقيده دربين مردم شايع بود كه اصلش را مسلم دانسته از فروعاتش بحث مى كردند. گاهى مى پرسيدند: مهدى موعود از چه نسلى به وجود خواهد آمد؟ گاهى از نام وكنيه اش سؤال مى نمودند. گاهى مى پرسيدند چرا مهدى ناميده شده است؟ گاهى زمان نهضت وعلائم ظهورش را مى پرسيدند. گاهى مى گفتند: آيا مهدى وقائم يكى است يانه؟ گاهى ازعلت غيبت ووظائف آن ايام جويا مى شدند. پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم) هم گاه وبى گاه، ازآن وجود مقدس خبر مى داد. مى فرمود: مهدى موعود از نسل من واز فرزندان فاطمه وحسين به وجود خواهد آمد. گاهى نام وكنيه اش را بيان مى داشت وگاهى علائم ومشخصات ديگرش را بيان مى كرد.
مذاكره صحابه وتابعين
پس از وفات رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) داستان مهدويت همواره بين اصحاب بزرگ آن جناب وتابعين، مورد تسلم وبحث بوده است. از باب نمونه اسامى گروهى از آنان را تذكر مى دهيم:
ابوهريره مى گويد: دربين ركن ومقام با مهدى بيعت مى شود.(1)
ابن عباس به معاويه مى گفت: مردى ازما، درآخرالزمان، مدت چهل سال خلافت مى كند.(2)
ابومعبد مى گويد: به ابن عباس گفتم: از مهدى برايم چيزى بگو، گفت: اميدوارم چندى نگذرد كه خدا جوانى را ازخانوادهء ما مبعوث كند تا فتنه ها را ازبين ببرد.(3)
ابن عباس مى گفت: مهدى از قريش واز فرزندان فاطمه است.(4)
عمارياسر مى گويد: هنگامى كه نفس زكيه كشته شود منادى از آسمان ندا مى كند كه: اميرشما فلان شخص است. بعدازآن، مهدى ظاهر مى شود ودنيا راپرازعدل وداد مى كند.(5)
عبدالله بن عمرنامى ازمهدى برد پس عربى گفت: مهدى معاوية بن ابى سفيانست. عبدالله گفت: چنين نيست بلكه مهدى كسى است كه عيسى بوى اقتدا مى كند.(6)
عمربن قيس مى گويد: به مجاهد گفتم:آيا راجع به مهدى خبرى دارى؟ زيرا من قول شيعيان را تصديق نمى كنم. گفت: آرى، يكى از اصحاب رسول خدا به من خبرداد كه مهدى خروج نمى كند تا اينكه نفس زكيه كشته شود.آن گاه قيام مى كند وزمين را پرازعدل وداد مى نمايد.(7)
عميره دختر نفيل مى گويد: از دختر حسن بن على شنيدم كه مى گفت: اين امريكه درانتظارش هستيد واقع نمى شود مگر وقتيكه بعضى از شما از بعض ديگر برائت جويند وهمديگر را لعنت كنند.(8)
ابوالفرج اصفهانى مى نويسد: فاطمه دختر حسين بن على قابلگى زنان بنى هاشم را افتخاراً انجام مى داد، فرزندانش اعتراض نموده مى گفتند: مى ترسيم جزء قابله هاى رسمى شمرده شوى. درپاسخ مى گفت: گم شده اى دارم هروقت آن را يافتم از اين شغل دست مى كشم.(9)
قتاده مى گويد: بابن مسيب گفتم: وجود مهدى حق است؟ پاسخ داد: آرى از قريش وفرزندان فاطمه است.(10)
طاوس مى گفت: آرزو دارم زنده بمانم تا مهدى را درك كنم.(11)
زهرى مى گفت: مهدى از اولاد فاطمه است.(12)
ابوالفرج مى نويسد: وليد بن محمد موقرى نقل كرده كه با زهرى بودم كه صداى غوغايى بلندشد. پس به من گفت: ببين چه خبراست؟ من جستجو نموده گفتم: زيدبن على كشته شده سرش را آورده اند. زهرى با ناراحتى اظهارداشت: چرا اين خانواده عجله مى كنند؟ عجله، بسيارى از آنان را به هلاكت افكند. گفتم آيا سلطنت به ايشان خواهد رسيد؟ پاسخ داد: آرى. زيرا على بن الحسين از پدرش واو از فاطمه برايم روايت نموده كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به فاطمه فرمود: مهدى موعود از اولاد تو خواهد بود.(13)
ابو الفرج از مسلم بن قتيبه روايت كرده كه گفت: روزى برمنصور وارد شدم، پس به من گفت: محمدبن عبدالله خروج كرده خودش را مهدى مى پندارد، ولى به خدا قسم او مهدى نيست بلكه موضوعى را فقط به تو مى گويم وبه احدى ديگر نگفته ونخواهم گفت وآن اين است كه فرزند منهم مهدى موعود روايات نيست ليكن او را از باب تفأل مهدى ناميدم.(14)
ابن سيرين مى گفت: مهدى موعود از اين امت است، اوست كه برعيسى بن مريم امامت مى كند.(15)
عبدالله بن حارث مى گفت: مهدى درسن چهل سالگى قيام مى كند وشبيه به بنى اسرائيل مى باشد.(16)
ارطاة مى گفت: مهدى درسن بيست سالگى قيام مى كند.(17)
كعب مى گفت: علت تسميهء مهدى اين است كه به امور مخفى هدايت مى شود.(18)
عبدالله بن شريك مى گفت: پرچم رسول خدا درنزد مهدى است.(19)
طاوس مى گفت: علامت مهدى اين است كه برفرمانداران خويش سخت گيرى مى كند دربذل اموال سخاوت دارد ونسبت به درماندگان مهربان است(20) زهرى مى گفت: مهدى ازاولاد فاطمه مى باشد.(21)
حكم بن عيينه مى گويد: به محمدبن على گفتم: ما شنيده ايم يكى از شما اهل بيت خروج مى كند وعدل وداد را برپا مى سازد،آيا اين موضوع صحت دارد؟
فرمود: ما هم دراين انتظار واميد بسر مى بريم.(22)
سلمة بن زفر مى گويد: روزى درنزد حذيفه گفته شد كه: مهدى خروج نموده.
پس حذيفه گفت: اگر مهدى قيام كند درحاليكه شما قريب العهد به رسول خدا هستيد واصحاب آن جناب درميان شما زندگى مى نمايند،واقعاً سعادتمند شده ايد. نه، چنين نيست، مهدى ظهور نمى كند تا وقتى كه مردم را شرور وتعديات به ستوه آيند وهيچ غائبى از وى محبوب ترو عزيزتر نباشد.(23)
جريردرنزد عمربن عبدالعزيز شعرى را خواند كه ترجمه اش اين است: وجود تو بركت دارد وسيره ورفتارت رفتار مهدى است. باهواى نفس مخالفت مى كنى وشب را به خواندن قرآن مى گذراني.(24)
ام كلثوم بنت وهب مى گويد: درروايات وارد شده كه: شخصى بردنيا حكومت خواهد نمود كه همنام رسول خداست.(25)
محمدبن جعفر مى گويد: شرح گرفتارى هاى خودمان رابراى مالك بن انس نقل نمودم. گفت: صبركنيد تا تأويل آيهء (ونريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثين) آشكار گردد.(26)
فضيل بن زبير مى گويد: اززيدبن على شنيدم كه مى فرمود: شخصى كه مردم درانتظارش هستند ازاولاد حسين بن على به وجود خواهد آمد.(27)
محمدبن عبدالرحمان بن ابى ليلى مى گفت: به خداسوگند: مهدى جز ازاولاد حسين نخواهد بود.(28)
1) ترجمهء كتاب الملاحم والفتن تأليف ابن طاوس ص 46.
2) ملاحم ص 63.
3) ملاحم ص 169.
4) ملاحم ص 155.
5) ملاحم ص 44.
6) ملاحم ص 159.
7) ملاحم ص 171.
8) بحار الأنوار ج 52 ص 211.
9) مقاتل الطالبين تأليف ابى الفرج ط نجف سال 1385 ص 160.
10) ملاحم ص 170.
11) ملاحم ص 54.
12) ملاحم ص 69.
13) مقاتل الطالبين ص 97.
14) مقاتل الطالبين ص 167.
15) كتاب الحاوى للفتاوى ج 2 ص135.
16) الحاوى للفتاوى ج 2 ص 147.
17) الحاوى ج 2 ص 148.
18) الحاوى ج 2 ص 150.
19) الحاوى ج 2 ص 150.
20) الحاوى ج ص ص 150.
21) الحاوى ج 2 ص 155.
22) الحاوى ج 2 ص 159.
23) الحاوى ج 2 ص 159.
24) انت المبارك والمهدى سيرته تعصى الهوى وتقوم الليل بالسور) كتاب الامامة والسياسة تأليف ابن قتيبه ط سوم ج 2 ص 117).
25) مقاتل الطالبين ط دوم ص 162.
26) مقاتل الطالبين ص 359.
27) كتاب غيبت شيخ ــ ط دوم ص 115.
28) غيبت شيخ ــ ص 115.