ابن خلدون درخاتمهء اين بحث مى نويسد: ماقبلاً اين مطلب را به اثبات رسانديم كه هركسى بخواهد نهضتى برپا كند وجمعيتى را بردور خويش گرد آورد وكسب نيرو وقدرت كند وحكومتى تأسيس نمايد درصورتى مى تواند به هدف برسد وپيروز گردد كه داراى اقوام وخويشان بسيار ومتعصبى باشد كه به طور جدى ازاو حمايت كنند ودرراه رسيدن به هدف مددكارش باشند وبه عنوان تعصب قومى وطائفگى از وى دفاع كنند، در غير اين صورت موفقيت وپيروزى برايش امكان ندارد. دراينجا نيز مشكلى براى عقيدهء به مهدى موعود به وجود مى آيد، زيرا فاطميين بلكه طائفه قريش پراكنده ومتلاشى شده اند وعصبيت طائفگى درميانشان وجود ندارد بلكه تعصب هاى ديگر جايگزين آن شده وبرآنها غالب آمده است. بله، فقط گروهى از اولاد حسن وحسين درحجاز وينبع باقى مانده كه بى نفوذ وقدرت نيستند. البته آنان هم بدوى هستند ودربلاد پراكنده اند، واتحاد واتفاق كامل دربينشان حكمفرما نيست. ليكن اگر موضوع مهدى موعود را صحيح بدانيم بايد بگوئيم كه: آنجناب درميان آنان طلوع مى كند، آنها نيز متحد ومتفق مى شوند وبه عنوان تعصب قومى ازاو حمايت مى كنند ودرراه رسيدن به هدف وتأسيس قدرت وشوكت، مددكارش مى شوند.
با اين وجه مى توانيم ظهور ونهضت مهدى را تصور نماييم ولى به غير ازاين وجه، تصور ندارد.1
پاسخ
درپاسخ اين كلام بايد گفت: البته اين مطلب قابل ترديد نيست كه اگر كسى خواست نهضت كند وقدرتى به دست آورد وحكومتى تأسيس نمايد درصورتى پيروزى برايش امكان دارد كه گروهى به طور جدى ازوى حمايت وطرفدارى كنند ودررسيدن به هدف يار وياورش باشند. درمورد مهدى موعود وانقلاب جهانى او نيزهمين شرط هست. ليكن اين مطلب درست نيست كه طرفداران وحمايت كنندگان او را فقط سادات علوى وقريش بدانيم. زيرا حكومت وزمامدارى اگر طائفگى وقومى باشد البته حمايت كنندگان وطرفدارانش نيز بايد به عنوان قوم وطائفه ازاو حمايت كنند ودرمورد دفاع از او تعصب به خرج بدهند. چنانكه درروزگار ملوك الطوائفى حكومت ها به همين عنوان تأسيس مى شد. به طور كلى، هرحكومتى كه درشعاع محدود وبه عنوان خاصى برپا شد حمايت كنندگانش نيز از افراد همان عنوان خواهند بود، چه حكومت قومى باشد چه كشورى، چه اقليمى، چه مرامى.
ولى اگر حكومت بعنوان مرام وبرنامهء معينى خواست تأسيس شود، بايد آن تز وبرنامه ومسك طرفدار داشته باشد. درصورتى امكان پيروزى دارد كه گروهى، آن طرح ونقشه را شناخته جداً خواستار اجراى آن باشند ودرطريق رسيدن به هدف وحمايت از رهبرشان فداكارى كنند. حكومت انقلابى وجهانى مهدى موعود نيزاز همين قبيل است. برنامهء او يك برنامهء عميق جهانى است. مى خواهد جهان بشريت را كه دواسبه بسوى ماديگرى مى تازد واز قوانين الهى اعراض مى كند به جانب احكام وبرنامه هاى خدايى متوجه سازد. با اجراى آن برنامه هاى دقيق مشكلاتشان را حل وفصل كند. مرزهاى موهوم را كه منشاء اختلافات وكشمكشهاست از مغز بشربيرون كند وهمه را تحت پرچم نيرومند توحيد گرد آورد. دين اسلام وخداپرستى را آيين همگانى گرداند. با اجراى قوانين واقعى اسلام، ظلم وبيدادگرى را ريشه كن سازد. صلح وصفا وعدل وداد را درجهان گسترش دهد.
درمورد يك چنين نهضت عميق وانقلاب جهانى نمى توان به اين مقدار اكتفا كردكه گروهى از سادات علوى كه درحجاز واطراف مدينه يا ساير نقاط پراكنده اند، به عنوان تعصب قومى از مهدى موعود حمايت كنند ودرراه رسيدن به هدف ياريش نمايند. بلكه دراين مورد آمادگى جهانى لازم است. درصورتى امكان پيروزى براى مهدى موعود هست كه علاوه برتأييدات غيبى، يك جمعيت قابل توجه ونيرومندى درجهان پيداشود كه امتياز ومزاياى قوانين وبرنامه هاى الهى را درك كنند، واز جان ودل خواستار اجراى آنها باشند. اسباب ومقدمات يك چنين انقلاب جهانى را فراهم سازند ودرراه رسيدن به هدف وآرمان انسانى از هيچگونه فداكارى دريغ نكنند.درآن صورت اگر رهبرمعصوم ونيرومندى را پيدا كردند كه متن قوانين وبرنامه هاى الهى را دراختيار داشت واز تأييدات غيبى بهره مند بود، ازوى حمايت خواهند نمود ودر راه تأسيس حكومت عدل وداد، فداكارى خواهند كرد.
7) مقدمه ابن خلدون ص 327.