ابن خلدون و احاديث مهدى

هوشيار: براى روشن شدن موضوع بهتر است خلاصۀ كلام ابن خلدون را نقل كنيم. او در مقدمه‌اش نوشته است: «در بين تمام مسلمين مشهور بوده و هست كه در آخر الزمان مردى از اهل بيت پيغمبر ظهور مى‌كند و دين را تأييد و عدل و داد را ظاهر مى‌سازد و بر تمام ممالك اسلامى تسلط پيدا مى‌كند» . مدرك آنان احاديثى است كه در كتاب‌هاى جماعتى از دانشمندان مانند ترمذى و ابو داود و ابن ماجه و حاكم و طبرانى و ابو يعلى موصلى موجود است ليكن منكرين وجود مهدى، در صحت آن احاديث تشكيك كرده‌اند. پس ما بايد احاديث مربوط به مهدى فاطمى و مطاعن و ايرادات منكرين را ذكر كنيم تا حقيقت روشن گردد.

ولى لازم است قبلا توجه داشته باشيد كه اگر در راويان آن احاديث جرح و قدحى وجود داشت، اصل حديث از اعتبار ساقط مى‌شود، گرچه دربارۀ همان راوى تعديل و توثيقى هم وارد شده باشد، زيرا معروف است كه تضعيف و بدگويى بر تعديل مقدم است. اگر كسى به ما اشكال كند كه: عين اين محذور در بعض رجال احاديث صحيح مسلم و بخارى نيز وجود دارد، چون از طعن و تضعيف سالم نمانده‌اند، در پاسخ ميگوئيم: عمل باحاديث آن دو كتاب مورد اتفاق و اجماع علماء واقع شده و همين مقبوليت، ضعف آنها را جبران مى‌كند، ليكن كتابهاى ديگر به مثابه و درجۀ آن دو كتاب نيستند  1 .

اين بود خلاصۀ كلام ابن خلدون، سپس بعض رجال آن احاديث را مورد بحث قرار داده توثيقات و تضعيفاتى را كه دربارۀ آنان صادر شده است نقل مى‌كند.

 

تواتر احاديث

ما درپاسخ مى گوييم: اولا بسيارى ازعلماى اهل سنت احاديث مهدى را متواتر دانسته يا تواترآنها را از ديگران نقل كرده بدان اعتراضى ننموده اند. مانند ابن حجر هيثمى در(الصواعق المحرقة)، شبلنجى در(نورالابصار)، ابن صباغ در(الفصول المهمة)، محمد الصبان در(اسعاف الراغبين)، كنجى شافعى در(البيان)، شيخ منصور على در(غاية المأمول)، سويدى در(سبائك الذهب) وجمعى ديگر، كه همين تواتر، ضعف سندى را كه دربعض آن احاديث موجوداست جبران مى كند.

عسقلانى مى نويسد: خبر متواتر، مفيد يقين است وعمل كردن به آن، نيازى به بحث ندارد.2

سيد احمد شيخ الاسلام ومفتى شافعيه مى نويسد: احاديثى كه دربارهء مهدى واردشده كثير ومتواتر است.دربين آنها هم حديث صحيح وجوددارد هم حسن هم ضعيف، ليكن اكثر آن احاديث ضعيف مى باشند اما چون كثيرند وروات ونويسندگان آنها نيز زيادند بعض آن احاديث بعض ديگر را تقويت مى كندو برروى هم مفيد يقين مى گردند.3

خلاصه، جماعتى ازصحابهء بزرگ رسول خدا، احاديث مهدى را روايت كرده اند مانند: عبدالرحمان بن عوف، ابوسعيد خدرى، قيس بن جابر، ابن عباس، جابر، ابن مسعود، على بن ابيطالب، ابوهريره، ثوبان، سلمان فارسى، ابو امامه، حذيفه، انس بن مالك، ام سلمه، وگروهى ديگر.

آن احاديث را علما ومحدثين عامه دركتابهاى خودشان نوشته اند مانند: ابوداود، احمد، ترمذى، ابن ماجه،حاكم، نسائى، طبرانى، رويانى، ابونعيم اصفهانى، ديلمى، بيهقى، ثعلبى، حموينى، مناوى، ابن مغازلى، ابن جوزى، محمدالصبان، ماوردى، كنجى شافعى، سمعانى، خوارزمى، شعرانى، دارقطنى، ابن صباغ مالكى،شبلنجى، محب الدين طبرى، ابن حجر هيثمى، شيخ منصور على ناصف، محمدبن طلحه، جلال الدين سيوطى، شيخ سليمان حنفى، قرطبى، بغوى. وگروهى ديگر.4

 

همه جا تضعيف مقدم نيست

ثانياً اكثر افرادى كه دربارهء آنان تضعيفى وارد شده وابن خلدون آنها را ذكر نموده توثيقاتى هم دارند كه خود ابن خلدون نيز بخشى از آنها را نقل كرده است واين مطلب درست نيست كه همه جا وبطور اطلاق تضعيف برتعديل مقدم باشد زيرا ممكن است صفت مخصوصى، درنزد تضعيف كننده از اسباب ضعف شمرده شود،درصورتى كه ديگران از اسباب ضعف ندانند.پس درصورتى به قول تضعيف كننده ترتيب اثر داده مى شود كه علت تضعيفش را بيان كند.

عسقلانى درمقدمهء كتاب لسان الميزان نوشته است: درصورتى تضعيف برتعديل مقدم مى شود كه علت آن ثابت وتعيين شده باشد ودرغيرآن صورت، كلام تضعيف كننده اعتبار ندارد.

ابوبكر احمدبن على بن ثابت بغدادى گفته است: بايد دربارهء احاديثى كه بخارى ومسلم وابوداود بآنها احتجاج وتمسك نموده اند ــ بااينكه بعض رجال آنها مورد طعن وتضعيف واقع شده ــ گفته شود، طعن وتضعيف مؤثر ومعلوم السبب، نزد آنان ثابت نبوده است.5

خطيب مى نويسد: (تضعيف وتعديل اگر مساوى باشند، تضعيف مقدم است ولى اگر تضعيف كمترازتعديل باشد درمسئله اقوالى است. بهترين قول اين است كه تفصيل داده وبگوئيم: اگر سبب تضعيف ذكرشده وبه نظر ما مؤثر است، برتعديل تقدم دارد، واگر از ذكر سبب خوددارى شده تعديل مقدم است.6

خلاصه، نمى توان بطور اطلاق وعموم گفت: همه جا تضعيف برتعديل مقدم است. اگر بناباشد به تمام تضعيفات ترتيب اثر بدهيم كمتر حديثى از طعن وقدح سالم مى ماند. دراين موارد بايد دقت واجتهاد بيشترى به عمل آيد تا حقيقت روشن گردد.

 

 1 ) . مقدمۀ ابن خلدون ص  ٣١١ .
 2 ) . كتاب نزهة النظر تأليف احمدبن حجر عسقلانى ط كراچى صفحه 12.
 3 ) . كتاب فتوحات الاسلامية ط مكه ط اولى ج 2 ص 250.
 4 ) . اينها اسامى جمعى ازعلماى اهل سنت است كه احاديث مهدى را دركتاب هاى خودشان نوشته اند وكتب آنان مورد استفاده بود، ليكن مخفى نماند كه كتاب هاى همه آنان دردسترس نبود. بعض احاديث را درمنقولات كتب ديگر ديدم. آقاى مهدى خراسانى درمقدمهء سودمندى كه بركتاب البيان چاپ نجف نوشته اسامي(72) نفرازعلماى عامه را ذكرنموده است.
5) . لسان الميزان تأليف احمدبن على بن حجر عسقلانى ط 1 ج 1 ص 25.
6) . لسان الميزن ج1ص 15.