پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

چرا نواب خاصى تعيين نكرد؟

جلالى: ما اصل لزوم غیبت را از شما قبول مى کنیم لیکن چرا در غیبت کبرى نیز، مانند غیبت صغرى، نوابى را براى خویش تعیین نکرد تا شیعیان به وسیله آنان با وى تماس گرفته مشکلاتشان را حل نمایند؟

هوشیار: دشمنان، نواب را آزاد نمى گذاشتند بلکه آنان را شکنجه وزجر مى دادند تا مکان امام را نشان دهند یا تحت شکنجه ودر کنج زندان جان سپارند.

جلالی: ممکن بود اشخاص معینى را به وکالت منصوب نکند، لیکن گاه گاهى براى بعضى از مؤمنین ظاهر شود وبه وسیله آنها دستورات لازم را براى شیعیان صادر کند.

هوشیار: اینکار نیز صلاح نبود زیرا ممکن بود همان شخص، امام ومکانش را به دشمنان نشان دهد واسباب دستگیرى وکشته شدنش را فراهم نماید.

جلالی: احتمال خطر در صورتى بودکه براى هر فرد مجهول الحالى ظاهر مى شد، اما اگر فقط براى علماو مؤمنین مورد وثوق ظاهر مى شد هیچ احتمال خطرى نداشت.

هوشیار: این فرضیه را ازچند راه مى توان پاسخ داد:

اول: امام زمان براى هرکس مى خواست ظاهر شود، ناچار بود براى معرفى خودش معجزه اى اظهار نماید بلکه براى اشخاص دیر باور چندین معجزه انجام دهد، تا در صحت ادعایش یقین کنند. در این میان اشخاص حقه باز وساحر هم پیدا مى شدند که مردم را فریب مى دادند وبا ادعاى امامت واظهار سحر وجادومردم عوام را گمراه مى نمودند، تمیز بین معجزه وجادو هم کار هر کسى نیست وخود این قضیه مفاسد واشکالات زیادى براى مردم تولید مى کرد.

دوم: افراد ظاهرالصلاح وحقه باز از این موضوع سواستفاده مى کردند. در میان جهال وعوام افتاده، ادعاى رؤیت امام مى کردند واحکام خلاف شرع را به وى نسبت مى دادند تا به مقاصد شوم خودشان نائل گردند.هر کس هر عمل خلاف شرعى را مى خواست انجام دهد، براى تصحیح وپیشرفت کار خودش مى گفت: من خدمت امام زمان رسیدم ودیشب منزل ما تشریف آورد وبه من فرمود: فلان کار را انجام ده ودر فلان کار از من تأیید وپشتیبانى کرد. مفاسد این موضوع برکسى پوشیده نیست.

سوم: ما دلیل قاطعى نداریم که امام زمان براى هیچ کس حتى افراد صالح ومورد اعتماد، ظاهر نشود بلکه ممکن است بسیارى از صلحا واولیا خدمتش برسند ولى مأمور به اخفا باشند وبه احدى اظهار نکنند در این موضوع هر کس از حال خودش فقط اطلاع دارد وراجع به دیگران حق قضاوت ندارد.