پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

دوستان خوب‏

دوستان خوب‏

دوستان در یکدیگر تأثیر مى‌‏گذارند و همسان و هم خو مى‌‏شوند. به همین جهت، دوست را مى‌‏توان به عنوان یک عامل مؤثر در تربیت محسوب داشت.

کودک و جوان، همانند سایر انسان‏ها، نیاز به دوست دارد. معاشرت با دوستان صمیمى‌ یک نیاز طبیعى‌ است و نمى‌‏شود از آن صرف نظر کرد. انسانى‌ که دوست نداشته باشد، احساس تنهایى‌ مى‌‏کند، به گونه‏اى‌ که گویا در زندگى‌ خود کمبود دارد. لذیذترین ساعات زندگى‌ براى‌ یک کودک و جوان، ساعتى‌ است که با دوست خود به صورت صمیمى‌ مى‌‏گذراند.

اسلام نیز به این نیاز طبیعى‌ و ارزش دوست، توجه داشته و انسان را در یافتن دوست و نگهدارى‌ آن تشویق مى‌‏کند.

امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌‏فرماید:

عاجزترین مردم کسى‌ است که از تهیه دوست عاجز باشد و ناتوان‏تر از او کسى‌ است که دوستانش را از دست بدهد.[1]

از حضرت ابوالحسن علیه السلام سؤال شد: بهترین زندگى‌‏ها کدام است؟ فرمود:

وسعت منزل و کثرت دوستان.[2] حضرت على‌ علیه السلام فرمود:

فقدان دوست یک نوع غربت و تنهایى‌ است.[3] نتیجه دوستى‌، فقط معاشرت و رفت و آمد و گفت و شنود نیست، بلکه آثار بیش‏تر و مهم‏ترى‌ بر آن مترتب مى‌‏شود. مهم‏ترین اثرى‌ که بر آن، مترتب مى‌‏شود، تأثیر و تأثرى‌ است که در بین آنان انجام مى‌‏گیرد. انسان دوست خود را الگو مى‌‏گیرد و از رفتارش تقلید مى‌‏کند، به او اعتماد مى‌‏نماید و گفتارش را باور مى‌‏کند، همسان و هم‏رنگ او مى‌‏شود. این، بدان جهت است که در بین دو کودک یا دو جوان، سنخیت و تناسب روحى‌ خاصى‌ وجود دارد که چنین سنخیتى‌ بین آن‏ها و یک فرد بزرگ سال، وجود ندارد. دو کودک یا دو جوان حرف هم‏دیگر را بهتر مى‌‏فهمند، بهتر مى‌‏توانند نسبت به هم اعتماد نمایند و اسرار دل خود را در میان بگذارند و راهنمایى‌ بخواهند.

به هر حال، تأثیر متقابل دوستان در یکدیگر، امرى‌ است واضح و روشن. به همین جهت انتخاب دوست را مى‌‏توان یکى‌ از عوامل مؤثر در تربیت دانست.

اگر جوان با فرد فاسد و بداخلاق دوستى‌ کند، هم رنگ او مى‌‏شود و چنان‏چه با فرد صالح و خوش اخلاق دوست شود، همانند او خواهد شد. بنابراین، انتخاب دوست خوب یا بد، در سعادت و شقاوت انسان تأثیر فراوانى‌ دارد.

از همین جاست که اسلام سفارش مى‌‏کند که با افراد صالح دوستى‌ کنید و از دوستى‌ با افراد ناصالح اجتناب نمایید.

امام جواد علیه السلام فرمود:

از مصاحبت با فرد شرور اجتناب کن، زیرا او مانند شمشیرى‌ است که از غلاف خارج شده است، ظاهرى‌ زیبا و آثارى‌ بد دارد.[4] امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

خیر دنیا و آخرت در دو چیز جمع شده است: کتمان سرّ و دوستى‌ با نیکان، همه شرور و بدى‌‏ها نیز در دو چیز جمع شده: افشاى‌ اسرار و دوستى‌ با اشرار.[5] پیامبر اکرم صلى‌ الله علیه و آله فرمود:

انسان بر دین و روش دوستش پرورش خواهد یافت، پس دقت کنید با چه کسى‌ دوست مى‌‏شوید.[6] امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

از مصاحبت با فسّاق اجتناب کن، زیرا بد به بد ملحق مى‌‏شود.[7] آن حضرت به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود:

با افراد خوب و نیک رفتار، دوستى‌ و نزدیکى‌ کن تا از آنان شوى‌ و از افراد شرور و بد، دورى‌ کن تا از آن‏ها نشوى‌.[8] امام صادق علیه السلام فرمود:

با افراد فاسق و فاجر مصاحبت نکن، زیرا رفتار بد خود را به تو یاد مى‌‏دهند.

بعد از آن فرمود:

پدرم مرا به سه چیز امر کرد و از سه چیز نهى‌ نمود. به من فرمود: پسرم! هر کس که با دوست بد مصاحبت کند از بدى‌‏هاى‌ او سالم نخواهد ماند و هر کس در جاى‌ بد وارد شود مورد تهمت قرار خواهد گرفت و هر کس که زبانش را کنترل نکند پشیمان خواهد شد.[9] بنابراین، انتخاب دوست و نوع آن، براى‌ کودک و جوان بسیار مهم و سرنوشت‏ساز است. دوست خوب او را به خیر و نیکى‌ هدایت مى‌‏کند و دوست بد او را به انحراف و بدى‌ خواهد کشید. چه بسیار جوانانى‌ که به وسیله دوست بد، به انحراف، فساد، اعتیاد و تباهى‌ کشیده شده‏اند.

از آن‏جا که جوانان، زودباور و کم تجربه‏اند، زود فریب مى‌‏خورند و در دام‏هاى‌ فساد گرفتار مى‌‏شوند. بنابراین، هم خودشان باید در انتخاب دوست دقت کرده و هر کسى‌ را به دوستى‌ نپذیرند و هم اولیا و مربیان باید در تهیه دوست خوب و اجتناب از دوست بد، به آنان کمک نمایند. والدین نمى‌‏توانند و نباید فرزند خود را از دوست گرفتن باز دارند، چون یک نیاز طبیعى‌ است و جلوگیرى‌ از آن ممکن است موجب عکس العمل‏هاى‌ سوء روانى‌ گردد، بلکه باید به او کمک کنند تا دوست خوب بگیرد.

ناگفته نماند که دوست‏گیرى‌ یک امر فرمایشى‌ و دستورى‌ نیست، تا با دخالت و امر مستقیم والدین انجام بگیرد، کودک و جوان فردى‌ را به دوستى‌ مى‌‏پذیرد که‏ با استقلال و آزادى‌، او را انتخاب نموده باشد. دوست تحمیلى‌ را دوست واقعى‌ و قابل اعتماد نمى‌‏داند.

بنابراین، والدین نمى‌‏توانند به فرزندشان بگویند: با فلان کس دوست بشو و با فلانى‌ دوستى‌ نکن. چنین پیشنهادى‌ غالباً مورد قبول واقع نخواهد شد. کارى‌ که آنان مى‌‏توانند انجام دهند این است که در بین بچه‏هاى‌ خویشان یا همسایگان یا دوستان، افراد خوب و مؤدبى‌ را پیدا کنند و وسیله بازى‌ و معاشرت فرزند خود را با آنان فراهم سازند. این وضع را تا مدتى‌ و به دفعات مکرر ادامه دهند.

در طول این مدت مى‌‏بایست به‏طور غیر مستقیم مراقب آنان باشند، چنان چه احساس کردند که با یک یا چند نفر از آن‏ها انس گرفته و طرح دوستى‌ ریخته، وسیله ارتباط و رفت و آمد بیش‏تر آنان را فراهم سازند.

 

کار دیگرى‌ که والدین مى‌‏توانند انجام دهند این است که موضوع دوست‏گیرى‌ را رسماً با فرزند خود در میان بگذارند و بگویند: ما مى‌‏دانیم که تو میل دارى‌ یک نفر یا چند نفر دوست خوب و صمیمى‌ داشته باشى‌. مانع ندارد، این فکر خوبى‌ است ولى‌ باید توجه داشته باشى‌ که دوست خوب، بسیار مفید و سودمند و اسباب آبروى‌ انسان است، ولى‌ دوست بد هم بسیار خطرناک و زیان بخش است. آن گاه فواید دوست خوب و ضررهاى‌ دوست بد را برایش بیان کنند. سپس علائم و صفات دوست خوب و بد را توضیح داده و بگویند: مواظب باش با افراد بد، دوستى‌ نکنى‌.

بعد از آن به‏طور غیر مستقیم بر ارتباطات و رفت و آمدهاى‌ او نظارت نمایند.

اگر دیدند با فرد خوب و صالحى‌ طرح دوستى‌ ریخته، وسیله ارتباط بیش‏تر آنان را فراهم سازند و چنان چه احساس کردند با فرد ناشایسته‏اى‌ معاشرت مى‌‏کند، با کمال نرمى‌ و زبان خوش به او یادآور شوند که این دوست تو، داراى‌ فلان عیب‏ و نقص است و صلاح نیست با او معاشرت کنى‌. آثار و عواقب سوء معاشرت با او را مشفقانه توضیح دهند و از او بخواهند که از معاشرت با او خوددارى‌ کند.

اگر با نرمى‌ و مدارا حاضر نشد که معاشرت با دوست بد را ترک کند باید به هر طریق ممکن، جلوى‌ او را گرفت. چون دوست بد بسیار خطرناک و زیانبار است و والدین نمى‌‏توانند در این باره کوتاهى‌ کنند وگرنه سعادت فرزندشان دچار خطر مى‌‏شود.[10]

 

[1]. بحارالأنوار، ج 74، ص 278:« أعجزُ الناس من عَجَز عن اکتساب الإخوان، و أعجز منه من ضَیّع من ظَفَر به منهم».
[2]. همان، ص 177:« إنّ أباالحسن علیه السلام سُئِل عن أفضل عیش الدنیا؟ فقال:« سعةُ المنزل، و کثرةُ المحبّین».
[3]. همان، ص 178:« فَقْدُ الأحبّة غربة».
[4]. همان، ص 198:« إیّاک و مصاحبةَ الشریر، فإنّه کالسیف المسلول، یَحسُن مَنظرُه و یَقبح أثره».
[5]. همان، ص 178:\iُ« جُمِع خیرُ الدنیا و الآخرة فی کتمان السرّ و مصادقةُ الاخیار، و جُمِع الشرّ فی الإذاعة و مؤاخاة الأشرار».
[6]. همان، ص 192:« المرء على‌ دین خلیله، فلینظر أحدکم من یُخالِل».
[7]. غررالحکم، فصل 5، شماره 10:
« إیاک و مصاحبةَ الفسّاق فإنّ الشرّ بالشرّ یَلحَق».
[8]. بحارالأنوار، ج 74، ص 188:« قارِنْ أهل الخیر تَکُنْ منهم، و بایِنْ أهلَ الشّر تَبِنْ عنهم».
[9]. همان، ص 191:\iُ« لاتَصحب الفاجَر فیُعلِّمک من فجورِه، ثم قال علیه السلام: أمرنی والدی بثلاث، و نهانی عن ثلاث، فکان فیما قال لى‌: یا بُنیَّ؛ من یَصحبُ صاحبَ السوءِ لا یَسلم، و من یَدخل مَداخل السوء یُتَّهَم، و من لا یملک لسانَه یَندمِ».
[10] امینى‌، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1387.