دوستان خوب
دوستان در یکدیگر تأثیر مىگذارند و همسان و هم خو مىشوند. به همین جهت، دوست را مىتوان به عنوان یک عامل مؤثر در تربیت محسوب داشت.
کودک و جوان، همانند سایر انسانها، نیاز به دوست دارد. معاشرت با دوستان صمیمى یک نیاز طبیعى است و نمىشود از آن صرف نظر کرد. انسانى که دوست نداشته باشد، احساس تنهایى مىکند، به گونهاى که گویا در زندگى خود کمبود دارد. لذیذترین ساعات زندگى براى یک کودک و جوان، ساعتى است که با دوست خود به صورت صمیمى مىگذراند.
اسلام نیز به این نیاز طبیعى و ارزش دوست، توجه داشته و انسان را در یافتن دوست و نگهدارى آن تشویق مىکند.
امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرماید:
عاجزترین مردم کسى است که از تهیه دوست عاجز باشد و ناتوانتر از او کسى است که دوستانش را از دست بدهد.[1]
از حضرت ابوالحسن علیه السلام سؤال شد: بهترین زندگىها کدام است؟ فرمود:
وسعت منزل و کثرت دوستان.[2] حضرت على علیه السلام فرمود:
فقدان دوست یک نوع غربت و تنهایى است.[3] نتیجه دوستى، فقط معاشرت و رفت و آمد و گفت و شنود نیست، بلکه آثار بیشتر و مهمترى بر آن مترتب مىشود. مهمترین اثرى که بر آن، مترتب مىشود، تأثیر و تأثرى است که در بین آنان انجام مىگیرد. انسان دوست خود را الگو مىگیرد و از رفتارش تقلید مىکند، به او اعتماد مىنماید و گفتارش را باور مىکند، همسان و همرنگ او مىشود. این، بدان جهت است که در بین دو کودک یا دو جوان، سنخیت و تناسب روحى خاصى وجود دارد که چنین سنخیتى بین آنها و یک فرد بزرگ سال، وجود ندارد. دو کودک یا دو جوان حرف همدیگر را بهتر مىفهمند، بهتر مىتوانند نسبت به هم اعتماد نمایند و اسرار دل خود را در میان بگذارند و راهنمایى بخواهند.
به هر حال، تأثیر متقابل دوستان در یکدیگر، امرى است واضح و روشن. به همین جهت انتخاب دوست را مىتوان یکى از عوامل مؤثر در تربیت دانست.
اگر جوان با فرد فاسد و بداخلاق دوستى کند، هم رنگ او مىشود و چنانچه با فرد صالح و خوش اخلاق دوست شود، همانند او خواهد شد. بنابراین، انتخاب دوست خوب یا بد، در سعادت و شقاوت انسان تأثیر فراوانى دارد.
از همین جاست که اسلام سفارش مىکند که با افراد صالح دوستى کنید و از دوستى با افراد ناصالح اجتناب نمایید.
امام جواد علیه السلام فرمود:
از مصاحبت با فرد شرور اجتناب کن، زیرا او مانند شمشیرى است که از غلاف خارج شده است، ظاهرى زیبا و آثارى بد دارد.[4] امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
خیر دنیا و آخرت در دو چیز جمع شده است: کتمان سرّ و دوستى با نیکان، همه شرور و بدىها نیز در دو چیز جمع شده: افشاى اسرار و دوستى با اشرار.[5] پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
انسان بر دین و روش دوستش پرورش خواهد یافت، پس دقت کنید با چه کسى دوست مىشوید.[6] امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
از مصاحبت با فسّاق اجتناب کن، زیرا بد به بد ملحق مىشود.[7] آن حضرت به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود:
با افراد خوب و نیک رفتار، دوستى و نزدیکى کن تا از آنان شوى و از افراد شرور و بد، دورى کن تا از آنها نشوى.[8] امام صادق علیه السلام فرمود:
با افراد فاسق و فاجر مصاحبت نکن، زیرا رفتار بد خود را به تو یاد مىدهند.
بعد از آن فرمود:
پدرم مرا به سه چیز امر کرد و از سه چیز نهى نمود. به من فرمود: پسرم! هر کس که با دوست بد مصاحبت کند از بدىهاى او سالم نخواهد ماند و هر کس در جاى بد وارد شود مورد تهمت قرار خواهد گرفت و هر کس که زبانش را کنترل نکند پشیمان خواهد شد.[9] بنابراین، انتخاب دوست و نوع آن، براى کودک و جوان بسیار مهم و سرنوشتساز است. دوست خوب او را به خیر و نیکى هدایت مىکند و دوست بد او را به انحراف و بدى خواهد کشید. چه بسیار جوانانى که به وسیله دوست بد، به انحراف، فساد، اعتیاد و تباهى کشیده شدهاند.
از آنجا که جوانان، زودباور و کم تجربهاند، زود فریب مىخورند و در دامهاى فساد گرفتار مىشوند. بنابراین، هم خودشان باید در انتخاب دوست دقت کرده و هر کسى را به دوستى نپذیرند و هم اولیا و مربیان باید در تهیه دوست خوب و اجتناب از دوست بد، به آنان کمک نمایند. والدین نمىتوانند و نباید فرزند خود را از دوست گرفتن باز دارند، چون یک نیاز طبیعى است و جلوگیرى از آن ممکن است موجب عکس العملهاى سوء روانى گردد، بلکه باید به او کمک کنند تا دوست خوب بگیرد.
ناگفته نماند که دوستگیرى یک امر فرمایشى و دستورى نیست، تا با دخالت و امر مستقیم والدین انجام بگیرد، کودک و جوان فردى را به دوستى مىپذیرد که با استقلال و آزادى، او را انتخاب نموده باشد. دوست تحمیلى را دوست واقعى و قابل اعتماد نمىداند.
بنابراین، والدین نمىتوانند به فرزندشان بگویند: با فلان کس دوست بشو و با فلانى دوستى نکن. چنین پیشنهادى غالباً مورد قبول واقع نخواهد شد. کارى که آنان مىتوانند انجام دهند این است که در بین بچههاى خویشان یا همسایگان یا دوستان، افراد خوب و مؤدبى را پیدا کنند و وسیله بازى و معاشرت فرزند خود را با آنان فراهم سازند. این وضع را تا مدتى و به دفعات مکرر ادامه دهند.
در طول این مدت مىبایست بهطور غیر مستقیم مراقب آنان باشند، چنان چه احساس کردند که با یک یا چند نفر از آنها انس گرفته و طرح دوستى ریخته، وسیله ارتباط و رفت و آمد بیشتر آنان را فراهم سازند.
کار دیگرى که والدین مىتوانند انجام دهند این است که موضوع دوستگیرى را رسماً با فرزند خود در میان بگذارند و بگویند: ما مىدانیم که تو میل دارى یک نفر یا چند نفر دوست خوب و صمیمى داشته باشى. مانع ندارد، این فکر خوبى است ولى باید توجه داشته باشى که دوست خوب، بسیار مفید و سودمند و اسباب آبروى انسان است، ولى دوست بد هم بسیار خطرناک و زیان بخش است. آن گاه فواید دوست خوب و ضررهاى دوست بد را برایش بیان کنند. سپس علائم و صفات دوست خوب و بد را توضیح داده و بگویند: مواظب باش با افراد بد، دوستى نکنى.
بعد از آن بهطور غیر مستقیم بر ارتباطات و رفت و آمدهاى او نظارت نمایند.
اگر دیدند با فرد خوب و صالحى طرح دوستى ریخته، وسیله ارتباط بیشتر آنان را فراهم سازند و چنان چه احساس کردند با فرد ناشایستهاى معاشرت مىکند، با کمال نرمى و زبان خوش به او یادآور شوند که این دوست تو، داراى فلان عیب و نقص است و صلاح نیست با او معاشرت کنى. آثار و عواقب سوء معاشرت با او را مشفقانه توضیح دهند و از او بخواهند که از معاشرت با او خوددارى کند.
اگر با نرمى و مدارا حاضر نشد که معاشرت با دوست بد را ترک کند باید به هر طریق ممکن، جلوى او را گرفت. چون دوست بد بسیار خطرناک و زیانبار است و والدین نمىتوانند در این باره کوتاهى کنند وگرنه سعادت فرزندشان دچار خطر مىشود.[10]
[1]. بحارالأنوار، ج 74، ص 278:« أعجزُ الناس من عَجَز عن اکتساب الإخوان، و أعجز منه من ضَیّع من ظَفَر به منهم».
[2]. همان، ص 177:« إنّ أباالحسن علیه السلام سُئِل عن أفضل عیش الدنیا؟ فقال:« سعةُ المنزل، و کثرةُ المحبّین».
[3]. همان، ص 178:« فَقْدُ الأحبّة غربة».
[4]. همان، ص 198:« إیّاک و مصاحبةَ الشریر، فإنّه کالسیف المسلول، یَحسُن مَنظرُه و یَقبح أثره».
[5]. همان، ص 178:\iُ« جُمِع خیرُ الدنیا و الآخرة فی کتمان السرّ و مصادقةُ الاخیار، و جُمِع الشرّ فی الإذاعة و مؤاخاة الأشرار».
[6]. همان، ص 192:« المرء على دین خلیله، فلینظر أحدکم من یُخالِل».
[7]. غررالحکم، فصل 5، شماره 10:
« إیاک و مصاحبةَ الفسّاق فإنّ الشرّ بالشرّ یَلحَق».
[8]. بحارالأنوار، ج 74، ص 188:« قارِنْ أهل الخیر تَکُنْ منهم، و بایِنْ أهلَ الشّر تَبِنْ عنهم».
[9]. همان، ص 191:\iُ« لاتَصحب الفاجَر فیُعلِّمک من فجورِه، ثم قال علیه السلام: أمرنی والدی بثلاث، و نهانی عن ثلاث، فکان فیما قال لى: یا بُنیَّ؛ من یَصحبُ صاحبَ السوءِ لا یَسلم، و من یَدخل مَداخل السوء یُتَّهَم، و من لا یملک لسانَه یَندمِ».
[10] امینى، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1387.