پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

چشم چرانى‌‏

چشم چرانى‌‏

 

یکى‌ از مشکلات جوانان، چشم چرانى‌ است. کودک تقریباً از سن پنج- شش سالگى‌ زیبایى‌ را درک مى‌‏کند و به بازى‌ کردن با کودکان جنس مخالف علاقه دارد. وقتى‌ به سنین نزدیک بلوغ رسید از نگاه کردن به جنس مخالف، مخصوصاً اگر زیبا باشد، لذت مى‌‏برد. اصولًا نگاه کردن، یکى‌ از تمتعات جنسى‌ است.

چشم از نگاه کردن سیر نمى‌‏شود، وقتى‌ لذت برد میل دارد هر چه بیش‏تر آن را تعقیب کند و به تدریج به صورت یک عادت در مى‌‏آید که چشم چرانى‌ نامیده مى‌‏شود.

نگاه کردن اگر به قصد لذت جویى‌ باشد امرى‌ است خطرناک که موجب انحراف مى‌‏شود. لذا غریزه جنسى‌ تنها به نگاه کردن اکتفا نمى‌‏کند بلکه به مراحل عالى‌‏تر و به ارضاى‌ کامل دعوت مى‌‏کند. نگاه کردن یا انسان را به فساد و ارضاى‌ غیر مشروع مى‌‏کشد یا به استمناء وادار مى‌‏کند. حال اگر فردِ عفیف و محجوبى‌ بوده و به هیچ یک از مفاسد مذکور آلوده نشد، بر اعصاب و مغزش لطمه وارد خواهد ساخت. چه‏بسیارند جوانانى‌ که از همین طریق به فساد کشیده شده‏اند و در برابر پیشنهادِ ترک، اظهار عجز مى‌‏نمایند.

به همین جهت اسلام نگاه‏هاى‌ لذت جویى‌ را تحریم کرده است. در قرآن مى‌‏فرماید:

به مؤمنین بگو چشم‏هاى‌ خود را فرو بندند و عفت (فروج) خود را نگهدارند.

چنین رفتارى‌ موجب تزکیه آن‏ها خواهد شد. خدا به آن‏چه مى‌‏کنید آگاه است و به زنان مؤمن بگو چشم‏هاى‌ خود را فرو بندند و عفت (فروج) خود را نگهدارند.[1] حضرت صادق علیه السلام فرمود:

نگاه بعد از نگاه، شهوت را در دل کشت مى‌‏کند و همین موضوع براى‌ به انحراف کشیدن صاحبش کافى‌ است.[2] امام صادق علیه السلام فرمود:

نگاه کردن، تیر مسمومى‌ است از جانب شیطان، هر کس که براى‌ خدا آن را ترک کند، آرامش و ایمانى‌ به او عطا خواهد شد که مزه‏اش را درک مى‌‏نماید.[3] هم‏چنین فرمود:

نگاه کردن، تیر مسمومى‌ است از جانب شیطان. چه بسیار است که یک نگاه موجب حسرت طولانى‌ خواهد شد.[4] و فرمود:

هر کس که چشمش به زنى‌ بیفتد و نظرش را به آسمان بیفکند یا دیدگانش را فرو بندد، چشمش را باز نمى‌‏کند مگر این‏که خداى‌ متعال یک حور العین در بهشت برایش مقرر کرده است.[5] به هر حال لذت‏جویى‌ بصرى‌ و چشم‏چرانى‌ عادت زشتى‌ است که ده‏ها عواقب سوء به همراه دارد. این عادت خطرناک غالباً در زمان نوجوانى‌ و نزدیک بلوغ به وجود مى‌‏آید و رفته رفته به صورت عادت در مى‌‏آید که ترک آن بسیار دشوار است و احیاناً تا آخر عمر باقى‌ مى‌‏ماند.

غریزه جنسى‌، نوجوانان را به نگاه کردن وادار مى‌‏کند و چون از آثار سوء و تبعات دنیوى‌ و اخروى‌ آن بى‌‏اطلاع‏اند، دعوت آن را اجابت مى‌‏نمایند و چون لذیذ است تعقیب مى‌‏کنند تا این‏که به صورت عادت در مى‌‏آید.

بنابراین، اولیا و مربیان وظیفه دارند تا موقعیت حساس زمان بلوغ و خواسته‏هاى‌ غریزه جنسى‌ فرزندان خود را دریافته و از آنان مراقبت نمایند.

پدر و مادر باید به این موضوع مهم توجه داشته باشند که زمان بیدار شدن غریزه جنسى‌ فرزندشان فرا رسیده یا نزدیک شده است و مشاهده یک منظره جاذب و فریبنده جنسى‌ براى‌ تحریک او کافى‌ است.

بدحجابى‌ یا بى‌‏حجابى‌، گردن و سینه‏هاى‌ باز، دامن‏هاى‌ کوتاه و ساق‏هاى‌ برهنه، جوراب‏هاى‌ بدن نما و آرایش‏هاى‌ تندِ زنان و دخترانى‌ که در مهمانى‌‏ها، عروسى‌‏ها و مجالس خانوادگى‌ و دوستانه شرکت مى‌‏کنند براى‌ جوانان تحریک‏کننده و مفسده‏انگیز است.

این فریبندگى‌ و تحریک‏آمیزى‌ در مورد زنان نامحرم بیش‏تر است لیکن منحصر به آن‏ها نیست بلکه احتمال تحریک‏آمیزى‌ در مورد زنان محرم و حتى‌ مادر و خواهر هم وجود دارد.

بنابراین، پدران و مادران مى‌‏توانند به وسیله پاک‏سازى‌ و سلامت محیط خانواده و رعایت ضوابط اخلاقى‌، فرزندان جوانشان را از ابتلا به لذت جویى‌‏هاى‌ بصرى‌ مصون بدارند.

علاوه بر این، وظیفه دارند به‏طور غیر مستقیم از فرزند جوانشان مراقبت نمایند، اگر در معاشرت‏ها احساس کردند که به زنان و دختران نگاه لذت جویى‌ مى‌‏کند، با زبان خوش و مشفقانه مفاسد و تبعات دنیوى‌ و اخروى‌ چشم چرانى‌‏هاى‌ غیر مشروع را برایش توضیح داده، و به او تفهیم کنند که نگاه کردن به زنان و دختران جز حسرت و ناراحتى‌ عصبى‌ ثمرى‌ ندارد. پس چشم چرانى‌ نکن و عفت خود را حفظ نما، چون در آینده ازدواج مى‌‏کنى‌ و از لذایذ مشروع جنسى‌ برخوردار خواهى‌ شد.

 

 

نقش حجاب در مصونیت از انحراف‏

 

تعدیل و کنترل غریزه جنسى‌ و مصونیت از انحرافات جنسى‌، کارى‌ است بسیار دشوار؛ مخصوصاً براى‌ نوجوانان و جوانان که با طوفان غریزه نیرومند جنسى‌ مواجه هستند، بالاخص در صورتى‌ که فرهنگ بى‌‏بندوبارى‌ و آزادى‌‏هاى‌ جنسى‌ در بین افراد جامعه رواج داشته و زنان و دخترانِ زینت کرده و به صورت نیمه عریان در خیابان و بازار و در مجامع عمومى‌ حضور یافته و بدون هیچ قید وبندى‌ با مردان معاشرت نمایند. کنترل غریزه جنسى‌ و مصونیت از انحراف در چنین اجتماعى‌ بسیار دشوار و در سر حد امتناع قرار دارد. بنابراین، سلامت‏ اجتماعى‌ و شرم و عفت عمومى‌ براى‌ مصونیت از انحرافات جنسى‌ یک امر ضرورى‌ محسوب مى‌‏شود.

به همین جهت اسلام به بانوان توصیه مى‌‏کند که حجاب را رعایت کنند و آرایش‏ها و زینت‏هاى‌ خود را در معرض دید مردان بیگانه قرار ندهند.

خدا در قرآن مى‌‏گوید:

«وَقُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلّا ما ظَهَرَ مِنْها وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‌‏ جُیُوبِهِنَّ وَلایُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ»؛[6]

به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را کوتاه کنند، عورت‏ها را نگهدارند و زینت‏هاى‌ خود را آشکار نسازند، جز زینت‏هاى‌ ظاهر را. روسرى‌‏ها را بر گردن و سینه خود بیندازند و زینت‏هاى‌ خود را جز براى‌ شوهر ظاهر نسازند.

در ذیل همین آیه، بعد از ذکر انواع محارم مى‌‏گوید:

«وَلایَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»؛[7]

زنان مؤمن نباید پاهاى‌ خود را بر زمین بکوبند به طورى‌ که زینت‏هاى‌ مخفى‌ آنان شناخته شود.

خلاصه، وجوب رعایت پوشش براى‌ زن یکى‌ از احکام ضرورى‌ اسلام مى‌‏باشد که آیات و روایات و سیره معصومین بر آن دلالت دارند. یکى‌ از اهداف مهم تشریع این حکم، پاک‏سازى‌ محیط اجتماعى‌ از مظاهر فریبنده و تحریک‏آمیز جنسى‌ و جلوگیرى‌ از ابتلا به انحرافات جنسى‌ است.

 

 

نقش ازدواجِ به موقع در تربیت جنسى‌‏

 

چهارمین وظیفه والدین کمک به ازدواج به موقع فرزندان مى‌‏باشد. غریزه جنسى‌ در زمان بلوغ بیدار مى‌‏شود و کم کم اشتداد مى‌‏یابد. غریزه‏اى‌ است بسیار نیرومند که براى‌ ارضا، انسان را تحت فشار قرار مى‌‏دهد. چنان‏که انسان به هنگام گرسنگى‌ و تشنگى‌ نیاز به خوردنى‌‏ها و نوشیدنى‌‏ها دارد و چاره‏اى‌ جز استفاده از آن‏ها ندارد، عمل جنسى‌ نیز یک نیاز طبیعى‌ است که باید در موقع معین انجام بگیرد وگرنه عواقب سوء جسمى‌ و روانى‌ را به دنبال خواهد داشت.

قبلًا گفته شد که اسلام عقیده دارد که تنها راه طبیعى‌ و مشروع ارضاى‌ این غریزه، اقدام به ازدواج و تشکیل خانواده است. اسلام هر گونه ارضاى‌ دیگر را برخلاف اهداف طبیعى‌ و مصالح فردى‌ و اجتماعى‌ انسان‏ها و انحراف و گناه مى‌‏داند.

اسلام براى‌ تأمین نیاز طبیعى‌ این غریزه و جلوگیرى‌ از انحرافات و مفاسد اجتماعى‌، اقدام به ازدواج را پیشنهاد مى‌‏کند و آن را به عنوان بهترین بنیان‏ها قلمداد کرده و یک عبادت و وسیله عفت و پاک دامنى‌ معرفى‌ مى‌‏نماید، از باب نمونه:

پیامبر اسلام صلى‌ الله علیه و آله فرمود:

بنایى‌ در اسلام بنیان نیافته که نزد خدا محبوب‏تر از ازدواج باشد.[8] و فرمود:

هر کس که در آغاز جوانى‌ ازدواج کند، شیطان او فریاد مى‌‏زند که: اى‌ واى‌، این‏ جوان از وسوسه‏هاى‌ من مصون شد.[9] و فرمود:

دو رکعت نماز انسان متأهل افضل است از این‏که انسان غیر متأهل شب را به عبادت و روز را روزه بگیرد.[10] و فرمود:

هر کس که میل دارد پاک و پاکیزه، خدا را ملاقات کند باید ازدواج نماید.[11] حضرت صادق علیه السلام از رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله روایت کرده که فرمود:

کسى‌ که ازدواج کند نصف دینش را حفظ کرده است.[12] اسلام علاوه بر این‏که پسران و دختران را تشویق مى‌‏کند که وقتى‌ به سن بلوغ رسیدند هر چه زودتر ازدواج نمایند، به اولیا و مربیان نیز توصیه مى‌‏کند که وسیله ازدواج آن‏ها را فراهم سازند.

خدا در قرآن مى‌‏گوید:

وسیله ازدواج افراد غیر متأهل از خودتان و بندگان و کنیزان شایسته خودتان را فراهم سازید، اگر هم فقیر هستند خدا به فضل خودش آن‏ها را بى‌‏نیاز مى‌‏کند و خدا توسعه دهنده و آگاه است.[13] در آیه مذکور به اولیا و مربیان و همه مسئولین اجتماعى‌ توصیه شده که وسیله ازدواج افراد غیر متأهل را فراهم سازند. افراد خیرخواهى‌ که در ازدواج دیگران‏ پا درمیانى‌ کنند مورد توجه خاص خدا قرار خواهند گرفت.

حضرت صادق علیه السلام فرمود:

کسى‌ که وسیله ازدواج یک فرد مجرّد را فراهم سازد در قیامت مورد توجه خاص خدا قرار خواهد گرفت.[14] بنابراین، مربیان وظیفه دارند بعد از بلوغ فرزندانشان وسیله ازدواج آن‏ها را فراهم سازند و تنها طریق مشروع ارضاى‌ غریزه جنسى‌ را در اختیارشان قرار دهند تا بدین وسیله آن‏ها را از انحرافات مصون بدارند. در برخى‌ از احادیث تزویج فرزند به عنوان یک حق معرفى‌ شده است:

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

فرزند سه حق بر پدر دارد: انتخاب نام نیکو، فراهم کردن شرایط تحصیل علم و مهیا نمودن وسیله ازدواج.[15] اکثر انحرافات جنسى‌ و مفاسد اخلاقى‌ و اجتماعى‌ و تعدادى‌ از ناهنجارى‌‏ها و بیمارى‌‏هاى‌ روانى‌ و حتى‌ جسمانى‌، معلول تأخیر در ازدواج است که با ازدواج به موقع، مى‌‏توان جلو آن‏ها را گرفت.

پیامبر اکرم صلى‌ الله علیه و آله فرمود:

هر کس که فرزندش به سن نکاح برسد و قدرت داشته باشد برایش ازدواج نماید ولى‌ نکند و در اثر آن، فرزندش به انحراف کشیده شود گناهش بر پدر خواهد بود.[16]

 

 

موانع و راه حل‏ها

 

ممکن است کسى‌ بگوید: البته ازدواج به موقع امرى‌ است مطلوب، لیکن با توجه به اوضاع و شرایط کنونى‌ موانعى‌ به وجود آمده که عملًا ازدواج به موقع را غیر ممکن ساخته است. در ذیل به دو مانع بزرگ و راه حل آن‏ها اشاره مى‌‏کنیم:

 

مانع اول: فقر و تهیدستى‌‏

ازدواج، احتیاج به مسکن، تأمین هزینه‏هاى‌ مراسم عقد و عروسى‌، تهیه جهاز و اسباب و لوازم زندگى‌ و بعد از آن تأمین هزینه‏هاى‌ زندگى‌ دارد. بسیارى‌ از جوانان در آغاز زندگى‌ فاقد اینها هستند. والدین نیز قدرت تأمین اینها را ندارند.

بدون امکانات هم که نمى‌‏توان عروسى‌ کرد. از این‏رو ناچارند ازدواج را به تأخیر بیندازند تا امکانات فراهم شود.

در جواب گفته مى‌‏شود: گر چه فقر و تهیدستى‌ یکى‌ از موانع بزرگ ازدواج است و براى‌ بعضى‌ از فقرا واقعاً امکان ازدواج نیست و در تأخیر آن معذورند لیکن همه افرادى‌ که دیر ازدواج مى‌‏کنند عذرشان پذیرفته نیست. ازدواج، یک نیاز طبیعى‌ است، آن‏قدر هم دشوار نیست که ما مى‌‏پنداریم، بلکه توقعات بى‌‏جا و بلند پروازى‌‏ها و تجمل‏پرستى‌‏هاى‌ جوانان و اولیاى‌ آن‏ها ست که ازدواج را این چنین دشوار ساخته است. پایبندى‌ به مراسم مجلل عقد و عروسى‌ و هزینه‏هاى‌ سنگین و کمرشکن مهر و جهاز و اسباب و لوازم زندگى‌ است که ازدواج را به صورت غولى‌ وحشتناک درآورده است.

جوانان برگزارى‌ چنین مراسم سنگینى‌ را جزء لاینفک ازدواج و از علائم شخصیت مى‌‏پندارند. جوان فکر مى‌‏کند وقتى‌ مى‌‏تواند ازدواج کند که منزل شخصى‌، اسباب زندگى‌ و هزینه مراسم مجلل عقد و عروسى‌ را آماده داشته‏

باشد. به علاوه، باید راه درآمد خوبى‌ هم داشته باشد تا بتواند هزینه‏هاى‌ یک زندگانى‌ آبرومندانه را تأمین نماید و چون در آغاز جوانى‌ از چنین امکانات کاملى‌ برخوردار نیست ازدواج را به تأخیر مى‌‏اندازد.

لیکن همه اینها اشتباه و بلند پروازى‌ است. ازدواج و ارضاى‌ غریزه جنسى‌، مانند غذا و آب، یک نیاز طبیعى‌ است که باید به هر صورت، در موقع نیاز انجام بگیرد وگرنه عواقب سوءاى‌ را به دنبال خواهد داشت. پسر و دختر باید در موقع نیاز به ازدواج، امکانات خودشان را بسنجند و بیش از آن توقعى‌ نداشته باشند.

اگر منزل شخصى‌ نیست در منزل اجاره‏اى‌ هم مى‌‏توان ازدواج کرد. اگر منزل دربست نیست در یک اتاق یا دو اتاق هم مى‌‏توان عروسى‌ کرد. اگر قدرت اجاره کردن ندارند در منزل پدر داماد یا پدر عروس هم مى‌‏توان مدتى‌ زندگى‌ کرد. اگر امکان تهیه اسباب و لوازم مفصل زندگى‌ نیست، روى‌ موکت و گلیم و با حداقل اسباب و لوازم زندگى‌ هم مى‌‏توان زندگى‌ کرد. اگر امکان زندگى‌ مرفه نیست با رعایت اقتصاد و سادگى‌ هم مى‌‏توان زندگى‌ کرد.

اگر دختر و پسر موقعیت و امکانات خود را بررسى‌ کرده و از توقعات و بلند پروازى‌‏هاى‌ خود دست بردارند، مى‌‏توانند با چنین وضعى‌ ازدواج کنند و از نعمت انس و مودت خانوادگى‌ برخوردار گشته و به تدریج زندگى‌ خود را بهتر و مرفه‏تر سازند.

 

 

مانع دوم: تحصیلات‏

 

دومین مانع ازدواج ادامه تحصیلات دبیرستانى‌ و دانشگاهى‌ است. اکثر پسران و دختران علاقه دارند حداقل تا حد دیپلم و در صورت امکان در حد لیسانس و بالاتر به تحصیلات خود ادامه دهند. معلوم است که درس خواندن با ازدواج سازگار نیست، زیرا ازدواج مسئولیت آفرین است و تقید به وجود مى‌‏آورد. پسرى‌ که درس مى‌‏خواند نه درآمدى‌ دارد تا هزینه خانواده را تأمین نماید و نه فرصت کافى‌ دارد تا بتواند به امور زندگى‌ و همسردارى‌ برسد.

هم‏چنین دخترى‌ که درس مى‌‏خواند چگونه مى‌‏تواند به امور خانه دارى‌ و شوهر دارى‌ و احیاناً بچه دارى‌ برسد؟

خانواده دختر و پسر نیز همین عقیده را دارند و غالباً حاضر نیستند براى‌ فرزندانى‌ که به تحصیل اشتغال دارند عروسى‌ کنند. در نتیجه، سنین ازدواج بالا رفته و جوانان را ناچار ساخته که بر خلاف میل طبیعى‌، ازدواج را به پایان دوره تحصیلات و سامان یافتن زندگى‌ به تأخیر بیندازند.

غربى‌‏ها براى‌ حل این مشکل، آزادى‌ کامل غریزه جنسى‌ و دوست‏گیرى‌ و بى‌‏بندوبارى‌ را براى‌ جوانان تجویز نموده‏اند. نتیجه آن هم همین وضع اسف‏بارى‌ است که جهان غرب با آن مواجه گشته و اساس خانواده‏ها را متزلزل ساخته است.

امّا اسلام این آزادى‌‏ها را موجب انحراف از قانون طبیعت و برخلاف مصالح فردى‌ و اجتماعى‌ انسان‏ها مى‌‏داند و شدیداً با آن مخالفت کرده است.

به همین جهت مشکل جوانان در جوامع اسلامى‌ به صورت امرى‌ غیر قابل حل درآمده است. از یک طرف ادامه تحصیلات جوانان یک ضرورت محسوب مى‌‏شود و لازمه آن تأخیر در ازدواج است، از طرف دیگر نیروى‌ جنسى‌ یک واقعیت است و باید ارضا شود، از طریق مشروع یعنى‌ ازدواج که امکان ندارد، از طرق دیگر هم که به نظر اسلام گناه و انحراف است. پس جوانان چه کنند؟ به هر حال، یا به انحراف کشیده مى‌‏شوند، یا به بیمارى‌‏هاى‌ روانى‌ و ناهنجارى‌‏هایى‌ که از لوازم سرکوب کردن غریزه جنسى‌ است مبتلا مى‌‏گردند.

بسیارى‌ از ناهنجارى‌‏ها، طغیان‏ها، ولگردى‌‏ها، انحرافات جنسى‌، مفاسد اخلاقى‌، تجاوزات نامشروع، چشم چرانى‌‏ها، عقده‏ها و بیمارى‌‏هاى‌ روانى‌ و حتى‌ قتل و جنایت‏هایى‌ که در بین جوانان دیده مى‌‏شود معلول همین محرومیت‏ها است.

 

خیراندیشان براى‌ حل مشکل جوانان به مسئولین توصیه مى‌‏کنند تا براى‌ آن‏ها تفریح‏گاه سالم، پارک، کتابخانه، فیلم‏ها و نمایش‏نامه‏هاى‌ خوب، امکانات ورزشى‌، برنامه‏هاى‌ خوب تلویزیونى‌ و رادیویى‌، خانه جوانان، مجلات و روزنامه‏هاى‌ سازنده تهیه کنند و بدین وسیله جوانان را سرگرم ساخته و اوقات فراغت آن‏ها را پر نمایند تا از طغیان غریزه جنسى‌ و انحراف مصون بمانند.

البته ما منکر ضرورت تفریحات سالم براى‌ جوانان نیستیم و مسئولان و خیراندیشان باید در این باره اقدام جدى‌ به عمل آورند و بدین وسیله مى‌‏توان جوانان را مشغول نمود و تا حدى‌ از مفاسد اجتماعى‌ و اخلاقى‌ کاست، لیکن هیچ کدام اینها نمى‌‏تواند پاسخ گوى‌ خواسته طبیعى‌ غریزه جنسى‌ باشد. غریزه جنسى‌ یک واقعیت است که آدمى‌ را به سوى‌ جنس مخالف مى‌‏کشاند و براى‌ ارضا او را تحت فشار قرار مى‌‏دهد. با سرگرمى‌ نمى‌‏توان آن را فریب داد و منحرف ساخت. پس با مشکل جوانان چه باید کرد؟!

به نظر ما تنها راه حل این مشکل، ازدواج به موقع جوانان مى‌‏باشد، چنان‏که اسلام نیز بدان تأکید دارد. لیکن این مطلب را که ازدواج در سنین جوانى‌ با ادامه تحصیلات سازگار نیست قبول نداریم، چون ادامه تحصیلات با ازدواج، ناسازگار نیست، بلکه پایبندى‌ به یک سرى‌ آداب و رسوم و توقعات بى‌‏جاست که این دو را غیر قابل جمع نموده است. ازدواج و ادامه تحصیلات قابل جمع‏اند امّا مشروط به این‏که خانواده دختر و پسر و خود آن‏ها و مسئولان مربوط، اعم از مراکز فرهنگى‌ و دانشگاهى‌ در حل این مشکل تفاهم و تعاون داشته باشند.

بدین صورت که خانواده دختر نگویند: باید دخترم را به مردى‌ شوهر دهم که داراى‌ درآمد کافى‌، خانه و زندگى‌ مستقل باشد، بلکه پیش خود بگوید: اگر دخترم براى‌ ادامه تحصیلات چند سال دیگر در خانه‏ام بماند ناچارم مخارج او را تأمین کنم، بنابراین، مى‌‏توانم او را شوهر دهم و به مقدار توانم به خانواده جدید التأسیس دامادم، کمک نمایم تا درس بخوانند و روى‌ پاى‌ خود بایستند.

خانواده پسر نیز نگویند: وقتى‌ مى‌‏توانیم پسرمان را زن بدهیم که داراى‌ کار و درآمد کافى‌ بوده و کارى‌ با ما نداشته باشد، بلکه چنین بیندیشند که اگر پسرشان را زن ندهند ناچارند تا زمان ادامه تحصیلات، مخارج او را تأمین کنند. بنابراین، مى‌‏توانند برایش زن بگیرند و در صورت امکان مبلغ زیادترى‌ را در اختیارش بگذارند تا خانواده خود را اداره کند و به تحصیلات خویش هم ادامه دهد، تا زمانى‌ که به استقلال اقتصادى‌ برسند.

امّا پسر و دختر نیز باید به چند نکته مهم توجه داشته باشند:

اولًا: به سن بلوغ رسیده‏اند و چنان‏که نیاز به آب و غذا دارند به ارضاى‌ غریزه جنسى‌ نیز نیاز دارند.

ثانیاً: بهترین وسیله ارضا، ازدواج و تشکیل خانواده و بهره‏مندى‌ از نعمت انس و مودت است و دوران جوانى‌ بهترین سنین ازدواج مى‌‏باشد.

ثالثاً: چون مى‌‏خواهند به تحصیلات خود ادامه دهند، نمى‌‏توانند راه درآمد خوبى‌ داشته باشند امّا مى‌‏توانند از کمک‏هاى‌ پدر و مادر استفاده نمایند.

رابعاً: امکانات مالى‌ خانواده خود را در نظر گرفته و بیش از آن توقع نداشته باشند. توقعات خود را با شرایط موجود تطبیق داده و درصدد ازدواج برآیند.

بنابراین، باید از داشتن منزل شخصى‌ و مستقل و تجملات و اسباب و لوازم‏ غیر ضرورى‌ به‏طور موقت چشم بپوشند و توقع انجام مراسم سنگین عقد و عروسى‌ و مهمانى‌‏هاى‌ تشریفاتى‌ را نداشته باشند. در خوراک و پوشاک خود نیز به حداقل اکتفا نمایند. در یک منزل یا اتاق اجاره‏اى‌ یا در یک اتاق در منزل پدر داماد یا عروس یا یکى‌ از خویشان نزدیک مى‌‏توانند عروسى‌ کنند. کارهاى‌ منزل را با کمک یکدیگر انجام دهند. تا پایان تحصیلات مى‌‏توانند زندگى‌ خوب و ساده و خوشى‌ را داشته باشند و از نعمت انس و مودت بهره بگیرند. در چنین صورتى‌ مى‌‏توانند از کمک‏هاى‌ خانواده‏هاى‌ خود نیز استفاده کنند.

پس ازدواج دختر و پسر در زمان تحصیل هم امکان دارد، لیکن مشروط به تفاهم و هم‏کارى‌ خانواده پسر و دختر و موقعیت‏ شناسى‌ و عقل و درایت و گذشت خود آن‏ها است.

در چنین صورتى‌ دختر و پسر در زمان تحصیل از نعمت بزرگ ازدواج و فواید آن بهره‏مند مى‌‏شوند و از تبعات تأخیر در ازدواج مصونیت پیدا مى‌‏کنند.

بعد از خاتمه تحصیلات و اشتغال به کار هم مى‌‏توانند کم‏کم به آرزوهاى‌ خود برسند و اسباب و لوازم مورد علاقه را تهیه نمایند.

مسئولان کشور و مراکز آموزشى‌ و امور خیریه نیز مى‌‏توانند از طریق وام دانشجویى‌، وام ازدواج، کمک‏هاى‌ بلاعوض، تهیه خوابگاه‏هاى‌ رایگان و امثال آن به ازدواج دانش‏آموزان و دانشجویان کمک نمایند. البته تصدیق مى‌‏کنیم که پیشنهاد مذکور امرى‌ غیر مأنوس و شاید غیر ممکن تلقى‌ شود لیکن براى‌ نجات نسل جوان و جلوگیرى‌ از مفاسد اخلاقى‌ و انحرافات جنسى‌ چاره‏اى‌ جز این نداریم. اجراى‌ چنین برنامه ‏اى‌ غیر ممکن نیست ولى‌ دشوار است و احتیاج به یک کار فرهنگى‌ وسیع دارد. اگر جوانان و خانواده آن‏ها به ضرورت آن پى‌ ببرند راه عمل را پیدا خواهند کرد.[17]

 

[1]. نور( 24)، آیات 30- 31:\i« قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذ لِکَ أَزْکى‌‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ* وَقُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ».
[2]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 139:« النظرة بعد النظرة تَزرعُ فی القلب الشهوةَ، و کفى‌ بها لصاحبها فتنةً».
[3]. همان، ص 139:« النظرة سهمٌ من سهام إبلیس مسمومٌ، من ترکها للَّه‏عزّوجلّ لا لغیره أعقبه اللَّه أمنا و إیماناً یَجِد طعمه».
[4]. همان، ص 138:« النظرة سهمٌ من سهام إبلیس مسمومٌ، و کم من نظرة أورثت حسرةً طویلةً».
[5]. همان، ص 139:« من نظر إلى‌ امرأة فرفع بصره إلى‌ السماء أو غضّ بصره لم یرتدّ إلیه بصره حتى‌ یزوّجَه اللَّه من الحور العین».
[6]. نور( 24) آیه 31.
[7]. همان، آیه 31.
[8]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 3:« ما بُنی بناءٌ فی الإسلام أحبّ إلى‌ اللَّه عزّوجلّ من التزویج».
[9]. کنز العمال، حدیث 44441:« أیّماشابّ تزوّج فی حداثة سنّه عَجّ شیطانُه یا ویله عَصمَ منّی دینَه».
[10]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 7:« رکعتان یصلّیهما متزوّج أفضل من رجل عزب یقوم لیلَه و یصوم نهارهَ».
[11]. همان، ص 6: « من أحبّ أن یَلقَى‌ اللَّهَ طاهراً مطهّراً فلیَلقَه بزوجة».
[12]. همان، ص 5: « من تزوّج أحرز نصفَ دینه».
[13]. نور( 24) آیه 32:\i« وَأَنْکِحُوا الأَیامى‌‏ مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ».
[14]. وسائل الشیعه، ج 14، ص 26:
« من زوّج أعزباً کان ممّن ینظر اللَّه إلیه یوم القیامة».
[15]. همان، ج 15، ص 200:
« من حقّ الولد على‌ والده ثلاثة: یُحسِن اسمَه، و یُعلِّمه الکتابةَ، و یُزوّجُه إذا بلغ».
[16]. کنز العمال، حدیث 45337:
« من بَلغَ ولدُه النکاحَ و عنده ما یُنکِحه فلم یُنکِحْه ثم أحدثَ حدثاً فالإثم علیه».
[17] امینى‌، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1387.