چشم چرانى
يكى از مشكلات جوانان، چشم چرانى است. كودك تقريباً از سن پنج- شش سالگى زيبايى را درك مىكند و به بازى كردن با كودكان جنس مخالف علاقه دارد. وقتى به سنين نزديك بلوغ رسيد از نگاه كردن به جنس مخالف، مخصوصاً اگر زيبا باشد، لذت مىبرد. اصولًا نگاه كردن، يكى از تمتعات جنسى است.
چشم از نگاه كردن سير نمىشود، وقتى لذت برد ميل دارد هر چه بيشتر آن را تعقيب كند و به تدريج به صورت يك عادت در مىآيد كه چشم چرانى ناميده مىشود.
نگاه كردن اگر به قصد لذت جويى باشد امرى است خطرناك كه موجب انحراف مىشود. لذا غريزه جنسى تنها به نگاه كردن اكتفا نمىكند بلكه به مراحل عالىتر و به ارضاى كامل دعوت مىكند. نگاه كردن يا انسان را به فساد و ارضاى غير مشروع مىكشد يا به استمناء وادار مىكند. حال اگر فردِ عفيف و محجوبى بوده و به هيچ يك از مفاسد مذكور آلوده نشد، بر اعصاب و مغزش لطمه وارد خواهد ساخت. چهبسيارند جوانانى كه از همين طريق به فساد كشيده شدهاند و در برابر پيشنهادِ ترك، اظهار عجز مىنمايند.
به همين جهت اسلام نگاههاى لذت جويى را تحريم كرده است. در قرآن مىفرمايد:
به مؤمنين بگو چشمهاى خود را فرو بندند و عفت (فروج) خود را نگهدارند.
چنين رفتارى موجب تزكيه آنها خواهد شد. خدا به آنچه مىكنيد آگاه است و به زنان مؤمن بگو چشمهاى خود را فرو بندند و عفت (فروج) خود را نگهدارند.[1] حضرت صادق عليه السلام فرمود:
نگاه بعد از نگاه، شهوت را در دل كشت مىكند و همين موضوع براى به انحراف كشيدن صاحبش كافى است.[2] امام صادق عليه السلام فرمود:
نگاه كردن، تير مسمومى است از جانب شيطان، هر كس كه براى خدا آن را ترك كند، آرامش و ايمانى به او عطا خواهد شد كه مزهاش را درك مىنمايد.[3] همچنين فرمود:
نگاه كردن، تير مسمومى است از جانب شيطان. چه بسيار است كه يك نگاه موجب حسرت طولانى خواهد شد.[4] و فرمود:
هر كس كه چشمش به زنى بيفتد و نظرش را به آسمان بيفكند يا ديدگانش را فرو بندد، چشمش را باز نمىكند مگر اينكه خداى متعال يك حور العين در بهشت برايش مقرر كرده است.[5] به هر حال لذتجويى بصرى و چشمچرانى عادت زشتى است كه دهها عواقب سوء به همراه دارد. اين عادت خطرناك غالباً در زمان نوجوانى و نزديك بلوغ به وجود مىآيد و رفته رفته به صورت عادت در مىآيد كه ترك آن بسيار دشوار است و احياناً تا آخر عمر باقى مىماند.
غريزه جنسى، نوجوانان را به نگاه كردن وادار مىكند و چون از آثار سوء و تبعات دنيوى و اخروى آن بىاطلاعاند، دعوت آن را اجابت مىنمايند و چون لذيذ است تعقيب مىكنند تا اينكه به صورت عادت در مىآيد.
بنابراين، اوليا و مربيان وظيفه دارند تا موقعيت حساس زمان بلوغ و خواستههاى غريزه جنسى فرزندان خود را دريافته و از آنان مراقبت نمايند.
پدر و مادر بايد به اين موضوع مهم توجه داشته باشند كه زمان بيدار شدن غريزه جنسى فرزندشان فرا رسيده يا نزديك شده است و مشاهده يك منظره جاذب و فريبنده جنسى براى تحريك او كافى است.
بدحجابى يا بىحجابى، گردن و سينههاى باز، دامنهاى كوتاه و ساقهاى برهنه، جورابهاى بدن نما و آرايشهاى تندِ زنان و دخترانى كه در مهمانىها، عروسىها و مجالس خانوادگى و دوستانه شركت مىكنند براى جوانان تحريككننده و مفسدهانگيز است.
اين فريبندگى و تحريكآميزى در مورد زنان نامحرم بيشتر است ليكن منحصر به آنها نيست بلكه احتمال تحريكآميزى در مورد زنان محرم و حتى مادر و خواهر هم وجود دارد.
بنابراين، پدران و مادران مىتوانند به وسيله پاكسازى و سلامت محيط خانواده و رعايت ضوابط اخلاقى، فرزندان جوانشان را از ابتلا به لذت جويىهاى بصرى مصون بدارند.
علاوه بر اين، وظيفه دارند بهطور غير مستقيم از فرزند جوانشان مراقبت نمايند، اگر در معاشرتها احساس كردند كه به زنان و دختران نگاه لذت جويى مىكند، با زبان خوش و مشفقانه مفاسد و تبعات دنيوى و اخروى چشم چرانىهاى غير مشروع را برايش توضيح داده، و به او تفهيم كنند كه نگاه كردن به زنان و دختران جز حسرت و ناراحتى عصبى ثمرى ندارد. پس چشم چرانى نكن و عفت خود را حفظ نما، چون در آينده ازدواج مىكنى و از لذايذ مشروع جنسى برخوردار خواهى شد.
نقش حجاب در مصونيت از انحراف
تعديل و كنترل غريزه جنسى و مصونيت از انحرافات جنسى، كارى است بسيار دشوار؛ مخصوصاً براى نوجوانان و جوانان كه با طوفان غريزه نيرومند جنسى مواجه هستند، بالاخص در صورتى كه فرهنگ بىبندوبارى و آزادىهاى جنسى در بين افراد جامعه رواج داشته و زنان و دخترانِ زينت كرده و به صورت نيمه عريان در خيابان و بازار و در مجامع عمومى حضور يافته و بدون هيچ قيد وبندى با مردان معاشرت نمايند. كنترل غريزه جنسى و مصونيت از انحراف در چنين اجتماعى بسيار دشوار و در سر حد امتناع قرار دارد. بنابراين، سلامت اجتماعى و شرم و عفت عمومى براى مصونيت از انحرافات جنسى يك امر ضرورى محسوب مىشود.
به همين جهت اسلام به بانوان توصيه مىكند كه حجاب را رعايت كنند و آرايشها و زينتهاى خود را در معرض ديد مردان بيگانه قرار ندهند.
خدا در قرآن مىگويد:
«وَقُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا ما ظَهَرَ مِنْها وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَلايُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ»؛[6]
به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را كوتاه كنند، عورتها را نگهدارند و زينتهاى خود را آشكار نسازند، جز زينتهاى ظاهر را. روسرىها را بر گردن و سينه خود بيندازند و زينتهاى خود را جز براى شوهر ظاهر نسازند.
در ذيل همين آيه، بعد از ذكر انواع محارم مىگويد:
«وَلايَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»؛[7]
زنان مؤمن نبايد پاهاى خود را بر زمين بكوبند به طورى كه زينتهاى مخفى آنان شناخته شود.
خلاصه، وجوب رعايت پوشش براى زن يكى از احكام ضرورى اسلام مىباشد كه آيات و روايات و سيره معصومين بر آن دلالت دارند. يكى از اهداف مهم تشريع اين حكم، پاكسازى محيط اجتماعى از مظاهر فريبنده و تحريكآميز جنسى و جلوگيرى از ابتلا به انحرافات جنسى است.
نقش ازدواجِ به موقع در تربيت جنسى
چهارمين وظيفه والدين كمك به ازدواج به موقع فرزندان مىباشد. غريزه جنسى در زمان بلوغ بيدار مىشود و كم كم اشتداد مىيابد. غريزهاى است بسيار نيرومند كه براى ارضا، انسان را تحت فشار قرار مىدهد. چنانكه انسان به هنگام گرسنگى و تشنگى نياز به خوردنىها و نوشيدنىها دارد و چارهاى جز استفاده از آنها ندارد، عمل جنسى نيز يك نياز طبيعى است كه بايد در موقع معين انجام بگيرد وگرنه عواقب سوء جسمى و روانى را به دنبال خواهد داشت.
قبلًا گفته شد كه اسلام عقيده دارد كه تنها راه طبيعى و مشروع ارضاى اين غريزه، اقدام به ازدواج و تشكيل خانواده است. اسلام هر گونه ارضاى ديگر را برخلاف اهداف طبيعى و مصالح فردى و اجتماعى انسانها و انحراف و گناه مىداند.
اسلام براى تأمين نياز طبيعى اين غريزه و جلوگيرى از انحرافات و مفاسد اجتماعى، اقدام به ازدواج را پيشنهاد مىكند و آن را به عنوان بهترين بنيانها قلمداد كرده و يك عبادت و وسيله عفت و پاك دامنى معرفى مىنمايد، از باب نمونه:
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
بنايى در اسلام بنيان نيافته كه نزد خدا محبوبتر از ازدواج باشد.[8] و فرمود:
هر كس كه در آغاز جوانى ازدواج كند، شيطان او فرياد مىزند كه: اى واى، اين جوان از وسوسههاى من مصون شد.[9] و فرمود:
دو ركعت نماز انسان متأهل افضل است از اينكه انسان غير متأهل شب را به عبادت و روز را روزه بگيرد.[10] و فرمود:
هر كس كه ميل دارد پاك و پاكيزه، خدا را ملاقات كند بايد ازدواج نمايد.[11] حضرت صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود:
كسى كه ازدواج كند نصف دينش را حفظ كرده است.[12] اسلام علاوه بر اينكه پسران و دختران را تشويق مىكند كه وقتى به سن بلوغ رسيدند هر چه زودتر ازدواج نمايند، به اوليا و مربيان نيز توصيه مىكند كه وسيله ازدواج آنها را فراهم سازند.
خدا در قرآن مىگويد:
وسيله ازدواج افراد غير متأهل از خودتان و بندگان و كنيزان شايسته خودتان را فراهم سازيد، اگر هم فقير هستند خدا به فضل خودش آنها را بىنياز مىكند و خدا توسعه دهنده و آگاه است.[13] در آيه مذكور به اوليا و مربيان و همه مسئولين اجتماعى توصيه شده كه وسيله ازدواج افراد غير متأهل را فراهم سازند. افراد خيرخواهى كه در ازدواج ديگران پا درميانى كنند مورد توجه خاص خدا قرار خواهند گرفت.
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
كسى كه وسيله ازدواج يك فرد مجرّد را فراهم سازد در قيامت مورد توجه خاص خدا قرار خواهد گرفت.[14] بنابراين، مربيان وظيفه دارند بعد از بلوغ فرزندانشان وسيله ازدواج آنها را فراهم سازند و تنها طريق مشروع ارضاى غريزه جنسى را در اختيارشان قرار دهند تا بدين وسيله آنها را از انحرافات مصون بدارند. در برخى از احاديث تزويج فرزند به عنوان يك حق معرفى شده است:
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
فرزند سه حق بر پدر دارد: انتخاب نام نيكو، فراهم كردن شرايط تحصيل علم و مهيا نمودن وسيله ازدواج.[15] اكثر انحرافات جنسى و مفاسد اخلاقى و اجتماعى و تعدادى از ناهنجارىها و بيمارىهاى روانى و حتى جسمانى، معلول تأخير در ازدواج است كه با ازدواج به موقع، مىتوان جلو آنها را گرفت.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
هر كس كه فرزندش به سن نكاح برسد و قدرت داشته باشد برايش ازدواج نمايد ولى نكند و در اثر آن، فرزندش به انحراف كشيده شود گناهش بر پدر خواهد بود.[16]
موانع و راه حلها
ممكن است كسى بگويد: البته ازدواج به موقع امرى است مطلوب، ليكن با توجه به اوضاع و شرايط كنونى موانعى به وجود آمده كه عملًا ازدواج به موقع را غير ممكن ساخته است. در ذيل به دو مانع بزرگ و راه حل آنها اشاره مىكنيم:
مانع اول: فقر و تهيدستى
ازدواج، احتياج به مسكن، تأمين هزينههاى مراسم عقد و عروسى، تهيه جهاز و اسباب و لوازم زندگى و بعد از آن تأمين هزينههاى زندگى دارد. بسيارى از جوانان در آغاز زندگى فاقد اينها هستند. والدين نيز قدرت تأمين اينها را ندارند.
بدون امكانات هم كه نمىتوان عروسى كرد. از اينرو ناچارند ازدواج را به تأخير بيندازند تا امكانات فراهم شود.
در جواب گفته مىشود: گر چه فقر و تهيدستى يكى از موانع بزرگ ازدواج است و براى بعضى از فقرا واقعاً امكان ازدواج نيست و در تأخير آن معذورند ليكن همه افرادى كه دير ازدواج مىكنند عذرشان پذيرفته نيست. ازدواج، يك نياز طبيعى است، آنقدر هم دشوار نيست كه ما مىپنداريم، بلكه توقعات بىجا و بلند پروازىها و تجملپرستىهاى جوانان و اولياى آنها ست كه ازدواج را اين چنين دشوار ساخته است. پايبندى به مراسم مجلل عقد و عروسى و هزينههاى سنگين و كمرشكن مهر و جهاز و اسباب و لوازم زندگى است كه ازدواج را به صورت غولى وحشتناك درآورده است.
جوانان برگزارى چنين مراسم سنگينى را جزء لاينفك ازدواج و از علائم شخصيت مىپندارند. جوان فكر مىكند وقتى مىتواند ازدواج كند كه منزل شخصى، اسباب زندگى و هزينه مراسم مجلل عقد و عروسى را آماده داشته
باشد. به علاوه، بايد راه درآمد خوبى هم داشته باشد تا بتواند هزينههاى يك زندگانى آبرومندانه را تأمين نمايد و چون در آغاز جوانى از چنين امكانات كاملى برخوردار نيست ازدواج را به تأخير مىاندازد.
ليكن همه اينها اشتباه و بلند پروازى است. ازدواج و ارضاى غريزه جنسى، مانند غذا و آب، يك نياز طبيعى است كه بايد به هر صورت، در موقع نياز انجام بگيرد وگرنه عواقب سوءاى را به دنبال خواهد داشت. پسر و دختر بايد در موقع نياز به ازدواج، امكانات خودشان را بسنجند و بيش از آن توقعى نداشته باشند.
اگر منزل شخصى نيست در منزل اجارهاى هم مىتوان ازدواج كرد. اگر منزل دربست نيست در يك اتاق يا دو اتاق هم مىتوان عروسى كرد. اگر قدرت اجاره كردن ندارند در منزل پدر داماد يا پدر عروس هم مىتوان مدتى زندگى كرد. اگر امكان تهيه اسباب و لوازم مفصل زندگى نيست، روى موكت و گليم و با حداقل اسباب و لوازم زندگى هم مىتوان زندگى كرد. اگر امكان زندگى مرفه نيست با رعايت اقتصاد و سادگى هم مىتوان زندگى كرد.
اگر دختر و پسر موقعيت و امكانات خود را بررسى كرده و از توقعات و بلند پروازىهاى خود دست بردارند، مىتوانند با چنين وضعى ازدواج كنند و از نعمت انس و مودت خانوادگى برخوردار گشته و به تدريج زندگى خود را بهتر و مرفهتر سازند.
مانع دوم: تحصيلات
دومين مانع ازدواج ادامه تحصيلات دبيرستانى و دانشگاهى است. اكثر پسران و دختران علاقه دارند حداقل تا حد ديپلم و در صورت امكان در حد ليسانس و بالاتر به تحصيلات خود ادامه دهند. معلوم است كه درس خواندن با ازدواج سازگار نيست، زيرا ازدواج مسئوليت آفرين است و تقيد به وجود مىآورد. پسرى كه درس مىخواند نه درآمدى دارد تا هزينه خانواده را تأمين نمايد و نه فرصت كافى دارد تا بتواند به امور زندگى و همسردارى برسد.
همچنين دخترى كه درس مىخواند چگونه مىتواند به امور خانه دارى و شوهر دارى و احياناً بچه دارى برسد؟
خانواده دختر و پسر نيز همين عقيده را دارند و غالباً حاضر نيستند براى فرزندانى كه به تحصيل اشتغال دارند عروسى كنند. در نتيجه، سنين ازدواج بالا رفته و جوانان را ناچار ساخته كه بر خلاف ميل طبيعى، ازدواج را به پايان دوره تحصيلات و سامان يافتن زندگى به تأخير بيندازند.
غربىها براى حل اين مشكل، آزادى كامل غريزه جنسى و دوستگيرى و بىبندوبارى را براى جوانان تجويز نمودهاند. نتيجه آن هم همين وضع اسفبارى است كه جهان غرب با آن مواجه گشته و اساس خانوادهها را متزلزل ساخته است.
امّا اسلام اين آزادىها را موجب انحراف از قانون طبيعت و برخلاف مصالح فردى و اجتماعى انسانها مىداند و شديداً با آن مخالفت كرده است.
به همين جهت مشكل جوانان در جوامع اسلامى به صورت امرى غير قابل حل درآمده است. از يك طرف ادامه تحصيلات جوانان يك ضرورت محسوب مىشود و لازمه آن تأخير در ازدواج است، از طرف ديگر نيروى جنسى يك واقعيت است و بايد ارضا شود، از طريق مشروع يعنى ازدواج كه امكان ندارد، از طرق ديگر هم كه به نظر اسلام گناه و انحراف است. پس جوانان چه كنند؟ به هر حال، يا به انحراف كشيده مىشوند، يا به بيمارىهاى روانى و ناهنجارىهايى كه از لوازم سركوب كردن غريزه جنسى است مبتلا مىگردند.
بسيارى از ناهنجارىها، طغيانها، ولگردىها، انحرافات جنسى، مفاسد اخلاقى، تجاوزات نامشروع، چشم چرانىها، عقدهها و بيمارىهاى روانى و حتى قتل و جنايتهايى كه در بين جوانان ديده مىشود معلول همين محروميتها است.
خيرانديشان براى حل مشكل جوانان به مسئولين توصيه مىكنند تا براى آنها تفريحگاه سالم، پارك، كتابخانه، فيلمها و نمايشنامههاى خوب، امكانات ورزشى، برنامههاى خوب تلويزيونى و راديويى، خانه جوانان، مجلات و روزنامههاى سازنده تهيه كنند و بدين وسيله جوانان را سرگرم ساخته و اوقات فراغت آنها را پر نمايند تا از طغيان غريزه جنسى و انحراف مصون بمانند.
البته ما منكر ضرورت تفريحات سالم براى جوانان نيستيم و مسئولان و خيرانديشان بايد در اين باره اقدام جدى به عمل آورند و بدين وسيله مىتوان جوانان را مشغول نمود و تا حدى از مفاسد اجتماعى و اخلاقى كاست، ليكن هيچ كدام اينها نمىتواند پاسخ گوى خواسته طبيعى غريزه جنسى باشد. غريزه جنسى يك واقعيت است كه آدمى را به سوى جنس مخالف مىكشاند و براى ارضا او را تحت فشار قرار مىدهد. با سرگرمى نمىتوان آن را فريب داد و منحرف ساخت. پس با مشكل جوانان چه بايد كرد؟!
به نظر ما تنها راه حل اين مشكل، ازدواج به موقع جوانان مىباشد، چنانكه اسلام نيز بدان تأكيد دارد. ليكن اين مطلب را كه ازدواج در سنين جوانى با ادامه تحصيلات سازگار نيست قبول نداريم، چون ادامه تحصيلات با ازدواج، ناسازگار نيست، بلكه پايبندى به يك سرى آداب و رسوم و توقعات بىجاست كه اين دو را غير قابل جمع نموده است. ازدواج و ادامه تحصيلات قابل جمعاند امّا مشروط به اينكه خانواده دختر و پسر و خود آنها و مسئولان مربوط، اعم از مراكز فرهنگى و دانشگاهى در حل اين مشكل تفاهم و تعاون داشته باشند.
بدين صورت كه خانواده دختر نگويند: بايد دخترم را به مردى شوهر دهم كه داراى درآمد كافى، خانه و زندگى مستقل باشد، بلكه پيش خود بگويد: اگر دخترم براى ادامه تحصيلات چند سال ديگر در خانهام بماند ناچارم مخارج او را تأمين كنم، بنابراين، مىتوانم او را شوهر دهم و به مقدار توانم به خانواده جديد التأسيس دامادم، كمك نمايم تا درس بخوانند و روى پاى خود بايستند.
خانواده پسر نيز نگويند: وقتى مىتوانيم پسرمان را زن بدهيم كه داراى كار و درآمد كافى بوده و كارى با ما نداشته باشد، بلكه چنين بينديشند كه اگر پسرشان را زن ندهند ناچارند تا زمان ادامه تحصيلات، مخارج او را تأمين كنند. بنابراين، مىتوانند برايش زن بگيرند و در صورت امكان مبلغ زيادترى را در اختيارش بگذارند تا خانواده خود را اداره كند و به تحصيلات خويش هم ادامه دهد، تا زمانى كه به استقلال اقتصادى برسند.
امّا پسر و دختر نيز بايد به چند نكته مهم توجه داشته باشند:
اولًا: به سن بلوغ رسيدهاند و چنانكه نياز به آب و غذا دارند به ارضاى غريزه جنسى نيز نياز دارند.
ثانياً: بهترين وسيله ارضا، ازدواج و تشكيل خانواده و بهرهمندى از نعمت انس و مودت است و دوران جوانى بهترين سنين ازدواج مىباشد.
ثالثاً: چون مىخواهند به تحصيلات خود ادامه دهند، نمىتوانند راه درآمد خوبى داشته باشند امّا مىتوانند از كمكهاى پدر و مادر استفاده نمايند.
رابعاً: امكانات مالى خانواده خود را در نظر گرفته و بيش از آن توقع نداشته باشند. توقعات خود را با شرايط موجود تطبيق داده و درصدد ازدواج برآيند.
بنابراين، بايد از داشتن منزل شخصى و مستقل و تجملات و اسباب و لوازم غير ضرورى بهطور موقت چشم بپوشند و توقع انجام مراسم سنگين عقد و عروسى و مهمانىهاى تشريفاتى را نداشته باشند. در خوراك و پوشاك خود نيز به حداقل اكتفا نمايند. در يك منزل يا اتاق اجارهاى يا در يك اتاق در منزل پدر داماد يا عروس يا يكى از خويشان نزديك مىتوانند عروسى كنند. كارهاى منزل را با كمك يكديگر انجام دهند. تا پايان تحصيلات مىتوانند زندگى خوب و ساده و خوشى را داشته باشند و از نعمت انس و مودت بهره بگيرند. در چنين صورتى مىتوانند از كمكهاى خانوادههاى خود نيز استفاده كنند.
پس ازدواج دختر و پسر در زمان تحصيل هم امكان دارد، ليكن مشروط به تفاهم و همكارى خانواده پسر و دختر و موقعيت شناسى و عقل و درايت و گذشت خود آنها است.
در چنين صورتى دختر و پسر در زمان تحصيل از نعمت بزرگ ازدواج و فوايد آن بهرهمند مىشوند و از تبعات تأخير در ازدواج مصونيت پيدا مىكنند.
بعد از خاتمه تحصيلات و اشتغال به كار هم مىتوانند كمكم به آرزوهاى خود برسند و اسباب و لوازم مورد علاقه را تهيه نمايند.
مسئولان كشور و مراكز آموزشى و امور خيريه نيز مىتوانند از طريق وام دانشجويى، وام ازدواج، كمكهاى بلاعوض، تهيه خوابگاههاى رايگان و امثال آن به ازدواج دانشآموزان و دانشجويان كمك نمايند. البته تصديق مىكنيم كه پيشنهاد مذكور امرى غير مأنوس و شايد غير ممكن تلقى شود ليكن براى نجات نسل جوان و جلوگيرى از مفاسد اخلاقى و انحرافات جنسى چارهاى جز اين نداريم. اجراى چنين برنامه اى غير ممكن نيست ولى دشوار است و احتياج به يك كار فرهنگى وسيع دارد. اگر جوانان و خانواده آنها به ضرورت آن پى ببرند راه عمل را پيدا خواهند كرد.[17]
[1]. نور( 24)، آيات 30- 31:\i« قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذ لِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ* وَقُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ».
[2]. وسائل الشيعه، ج 14، ص 139:« النظرة بعد النظرة تَزرعُ في القلب الشهوةَ، و كفى بها لصاحبها فتنةً».
[3]. همان، ص 139:« النظرة سهمٌ من سهام إبليس مسمومٌ، من تركها للَّهعزّوجلّ لا لغيره أعقبه اللَّه أمنا و إيماناً يَجِد طعمه».
[4]. همان، ص 138:« النظرة سهمٌ من سهام إبليس مسمومٌ، و كم من نظرة أورثت حسرةً طويلةً».
[5]. همان، ص 139:« من نظر إلى امرأة فرفع بصره إلى السماء أو غضّ بصره لم يرتدّ إليه بصره حتى يزوّجَه اللَّه من الحور العين».
[6]. نور( 24) آيه 31.
[7]. همان، آيه 31.
[8]. وسائل الشيعه، ج 14، ص 3:« ما بُني بناءٌ في الإسلام أحبّ إلى اللَّه عزّوجلّ من التزويج».
[9]. كنز العمال، حديث 44441:« أيّماشابّ تزوّج في حداثة سنّه عَجّ شيطانُه يا ويله عَصمَ منّي دينَه».
[10]. وسائل الشيعه، ج 14، ص 7:« ركعتان يصلّيهما متزوّج أفضل من رجل عزب يقوم ليلَه و يصوم نهارهَ».
[11]. همان، ص 6: « من أحبّ أن يَلقَى اللَّهَ طاهراً مطهّراً فليَلقَه بزوجة».
[12]. همان، ص 5: « من تزوّج أحرز نصفَ دينه».
[13]. نور( 24) آيه 32:\i« وَأَنْكِحُوا الأَيامى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ».
[14]. وسائل الشيعه، ج 14، ص 26:
« من زوّج أعزباً كان ممّن ينظر اللَّه إليه يوم القيامة».
[15]. همان، ج 15، ص 200:
« من حقّ الولد على والده ثلاثة: يُحسِن اسمَه، و يُعلِّمه الكتابةَ، و يُزوّجُه إذا بلغ».
[16]. كنز العمال، حديث 45337:
« من بَلغَ ولدُه النكاحَ و عنده ما يُنكِحه فلم يُنكِحْه ثم أحدثَ حدثاً فالإثم عليه».
[17] امينى، ابراهيم، اسلام و تعليم و تربيت، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: سوم، 1387.