پرورش اجتماعى شدن
کودک از همان اوایل زندگى، اجمالًا به وجود اشیایى خارج از خود آگاهى دارد که نیازهایش را تأمین مىکنند، امّا شناخت درستى نسبت به آنها ندارد و بینشان تمیز نمىدهد، ولى اجمالًا به آنها دلگرم و خوشبین است.
توجه به اشیا و اشخاص و تمیز بین آنها رفته رفته توسعه مىیابد. در پایان ماه سوم پدر و مادر را مىشناسد و آنها را از دیگران تشخیص مىدهد. هر چه پدر و مادر بیشتر با او مأنوس باشند و حرف بزنند، زودتر و بیشتر با اجتماع مأنوس و خوشبین مىشود، در حدى که از خود عکس العمل نشان داده و متقابلًا لبخند مىزند.
براى این که گرایش اجتماعى کودک تقویت شود و خجول و منزوى پرورش نیابد لازم است علاوه بر پدر و مادر، با افراد دیگر نیز در تماس باشد، او را در بغل بگیرند، ببوسند و اظهار علاقه نمایند. خوب است پدر و مادر گاهى کودک را به منزل خویشان و همسایگان برده تا با چهره آنان نیز آشنا گردد. چه بهتر که گاهگاه و به مدت کوتاه، او را به دیگران بسپارند. هر چه با افراد بیشترى در تماس باشد، به اجتماع علاقه مندتر و خوشبینتر مىشود و کمتر خجالت مىکشد و به اصطلاح غریبى مىکند که در خلق و خوى آیندهاش بدون شک تأثیر خواهد داشت.
یکى از دانشمندان مىنویسد:
هیچگاه نوزاد را نباید براى مدتى طولانى در تختش تنها بگذاریم، زیرا او بنابر خصلت اجتماعى بودن انسان، احتیاج به دیدن افراد خانواده در کنار خود و در محیط خانه و اطراف آن دارد. پس لازم است گاهى اوقات او را در آغوش گرفته و برایش صحبت نموده و آوازى را زمزمه نمایید و او را کمى گردش دهید.[1] همو مىنویسد:
در پایان ماه سوم، پدر و مادر را مىشناسد و آنها را از افراد غریبه تشخیص مىدهد و اگر او را نزد آنها بگذارید غریبى مىکند. این دوره بهترین زمان است که آنها بیاموزند که مىتوانند نزد کسانى غیر والدین بمانند.[2][3]
[1]. همان، ص 42.
[2]. همان، ص 53.
[3] امینى، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1387.