آثار و برکات انسانشناسی
با پیروزی انقلاب و رهبری رهبر کبیر انقلاب، انقلابی در اخلاق و روحیات جوانان ما پدید آمد. همان جوانانی که امروز دارند ایران را احیا میکنند، جهاد سازندگی در جبههها، در سپاه پاسداران، بسیج در دانشگاهها و مدارس، جوانان دارند با جنب و جوش فعالیت میکنند. مگر این جوانان همان جوانهایی نبودند که در حال فراموشی ارزشهای انسانی بودند و به آن مسیر کشانده میشدند. اما به واسطه رهبریهای آگاهانه امام قدسسره ارزشهای انسانی، زنده شد و جوانان به این سو جذب شدند. همانهایی که الآن صفهای نماز جمعه را پر میکنند و در مناطق محروم و دور افتاده در قالب اردوهای جهادی به مردم مستضعف و محروم خدمت میکنند. و همان جوانهایی که در جبههها آن سختیها را تحمل کردند و به شهادت رسیدند و جانباز شدند و برای جوانان امروز اسوه شدند. اینها جز برای آن است که ارزشهای انسانی در بینشان احیا شده است، چرا که فهمیدند انسان هستند؛ انسانی که معتقد است باید برود و در جنگ پیروز شود و دشمن را نابود کند؛ تا اسلام پیروز باشد و نسل آینده بتواند خوب زندگی کند. اینها ارزشهای الهی است.
خاطرهای از دوران دفاع مقدس
در یکی از سفرهایم به جبهه، جوانی هفده سالهای را دیدم که پشت یک ضدّ هوایی نشسته بود، از خودرو پیاده شدم، رفتم نزدیکش و سلام کردم. جواب داد. گفتم: خسته نباشید. گفت: خداحافظ. گفتم: اینجا چه میکنی؟ نگاهی به آسمان کرد و گفت: منتظرم پرندگان امریکا و صدام بیایند تا آنها را صید کنم! گفتم: ان شاء اللّه به زودی جنگ به پیروزی و خاتمه برسد و شما به سلامت برگردی و کنار خانوادهات باشی. پرسیدم: پدر و مادر داری؟ گفت: بله. سپس گفت: ان شاء اللّه بعد از اینکه صدام را نابود کردیم، میخواهیم اسرائیل را هم نابود کنیم. من از روی ترحم و شفقت با جوانی که در آن سن باید در خانهاش استراحت کند، صحبت کردم، ولی او طوری با من صحبت کرد و گفت ما باید استکبار را از بین ببریم که تعجب کردم. گفت: مگر خبر ندارید که امروز مظلومین جهان در چه حالی هستند؛ همه منتظرند. آن جوان هفده ساله یک دنیا عظمت داشت. این بزرگی از چیست؟ چون خود را انسان میداند. میگفت: کشته شدم که شدم، نابود که نمیشوم! از همین رو معصومین علیهمالسلام سفارش کردهاند که انسانها برای شناخت قدر و ارزش خود، تلاش کنند.