دوران باردارى
دوران آبستنى زن كه جنينى را در رحم خود پرورش مىدهد، دوران بسيار مهم و حساسى است، هم براى خودش و هم براى فرزندى كه در شكم دارد. در اين مرحله زن بايد به دو موضوع بسيار مهم توجه داشته باشد:
موضوع اول: آغاز باردارى
زن بايد توجه داشته باشد كه از زمان آبستنى، مادر شده و مسئوليت سنگين مادرى را برعهده گرفته است. سن واقعى انسان از همين زمان شروع مىشود.
يكى از دانشمندان مىنويسد:
هنگامى كه انسان به دنيا مىآيد نه ماه از سنش مىگذرد و طى اين نه ماه اوليه از سلسله مراحلى مىگذرد كه در تعيين موجوديت بىمانندى كه در سرتاسر عمر خود دارا خواهد شد مؤثر است. در چين مرسوم است كه نوزاد را يك ساله به حساب مىآورند و اين يك سال را به سالهاى عمرش مىافزايند.[1] زن بايد توجه داشته باشد كه موجود زنده را در رحم خود پرورش مىدهد و در سرنوشت او تا مقدار زيادى تأثير دارد؛ زيرا رحم مادر نخستين محيط پرورش كودك است كه در شخصيت آيندهاش تأثير بسزايى خواهد داشت.
درست است كه نطفه پدر و مادر و ژنهايى كه به وسيله قانون توارث از اجداد، به اين موجود جديد انتقال يافته و در تكوين شخصيت جسمانى و روانى او تأثير خواهند داشت، امّا به هر حال اين موجود جديد بايد در رحم مادر پرورش يابد و چگونه پرورش يافتنش هم تا حدى در اختيار مادر خواهد بود.
بنابراين، يك خانمباردارى كه به مسئوليت سنگين مادرى واقف باشد، نمىتواند دوران آبستنى را يك زمان عادى تصور كند و نسبت به آن بىاعتنا باشد. او مىداند كه اگر اندكى غفلت يا سهل انگارى كند ممكن است سلامت خودش را از دست بدهد يا فرزندى ناقص و عقب مانده يا بيمار و ضعيف به دنيا آورد، فرزندى كه ناچار است عمرى را در حال بدبختى و ناراحتى و آه و ناله زندگى كند.
يكى از دانشمندان مىنويسد:
بدن مادر و سوانحى كه در آن رخ مىدهند در محيط رشد جنين اثر مىگذارند و جنين آدمى نسبت به بسيارى از تغييرات محيط، از مادر خود كه رشدش به پايان رسيده، حساستر است. بنابراين، هر زنى وظيفه دارد بهترين محيط ممكن را براى نخستين خانه فرزندش فراهم سازد و فقط هنگامى مىتواند بدان توفيق يابد كه بداند چه حوادثى از زندگىاش در رشد بچه مؤثر خواهد بود. نگرانى از اين كه نكند رشد بچه غير عادى شود، سعادت وى را تأمين نمىسازد و غافل بودن از عواملى كه موجب اين امر مىشوند دردى را دوا نمىكند.
اطلاع از چگونگى رشد آدمى و چگونگى بروز دگرگونىهاست كه مىتواند مادر را در شناختن مسئوليت و تأمين بهترين شرايط زندگى براى فرزندش طى نه ماه زندگى جنين راهنما باشد. تضمين محيط كامل براى رشد پيش از تولد يا بعد از آن هيچ گاه ممكن نيست، امّا قدر مسلم اين است كه همه پدران و مادران مايلند بچههاى طبيعى و سالم به دنيا بياورند. آگاهى از امكان چنين امرى بخشى از مسئوليت افراد بزرگسال است، زيرا جهل هرگز جلوى وقوع سوانح طبيعى را نمىگيرد. بهاى جهل در باره چگونگى رشد آدمى را زندگى انسانها و بدبختى آنها مىپردازد. فقط هنگامى مىتوانيم از بعضى زيانها كه طى رشد آدمى حاصل مىشوند پيشگيرى كنيم كه حقايقى را در باره اثر وراثت و محيط در جنين و بچه، بياموزيم و دانستههاى خود را براى بهبود زندگى پيش از تولد افراد انسانى به كار بريم، زيرا بىنقص به دنيا آمدن، نخستين حق هر فرد آدمى است.[2] يكى ديگر از دانشمندان مىنويسد:
«اينكالز» تأكيد كرده است كه تحقيقات علمى اخير كاملًا معلوم داشتهاند كه عوامل محيطى علل اصلى بسيارى از نقصهاى زايمانى و فلج كودكان به شمار مىروند. پس مهمترين توجه را بايد به محيط قبل از تولد كودك معطوف داشت. محيط بشر است كه مستعد تغيير است، نه ژنها و كروموزومها.[3]
كرنر مىگويد:
غير طبيعى شدن كودك يا بر اثر تخم خوب در محيط بد است يا نتيجه تخم بد در محيط خوب است. بسيارى از نقصهاى ساختمانى، مثل: لب شكرى، كف پاى صاف و حتى تيپ مغولى كه سابقاً آنها را نتيجه عامل ارثى مىدانستند، امروزه عوامل محيطى و به خصوص كمبود اكسيژن در دوران حاملگى را عامل آنها مىدانند.[4] يكى از دانشمندان مىنويسد:
بايد توجه داشت كه محيط داخلى در دوره اوليه رشد، بر جنين اثر مىگذارد و اثر آن نيز در اين دوره از حيات آدمى از اثر محيط خارجى بيشتر است.[5] همين دانشمند مىنويسد:
بسيارى از نابهنجارىهاى سر و مغز نوزاد نيز در اثر شرايط نامناسب قبل از تولد (مثل كمبود مواد شيميايى لازم در خون مادر) ايجاد مىشود.[6]
حساسيت زمان باردارى و تغذيه مادر
يك خانم باردار بايد به حساسيت زمان باردارى و نقش مهم آن در رشد جنين توجه داشته باشد. بايد بداند انسان كوچكى را در داخل رحم خود پرورش مىدهد كه در رشد و نمو خويش كوچكترين نقشى ندارد و با تمام وجود وابسته به مادر است. جنين از مادر تغذيه مىكند و از گرما و اكسيژن مادر و سرانجام امنيتى كه مادر برايش فراهم مىسازد استفاده مىكند. درست است كه جنين يك عضو رسمى بدن مادر نيست، امّا به هر حال از مادر تغذيه مىكند.
جنين به وسيله جفت با مادر در ارتباط است و بدين وسيله از مادر غذا و اكسيژن مىگيرد.
بنابراين، بانوان باردار، در غذا خوردن بايد هم به فكر خودشان باشند و هم به فكر فرزندشان كه به آنها وابسته است. غذاى يك خانم آبستن بايد به طورى غنى باشد كه از يك طرف احتياجات غذايى بدن خودش را تأمين كند و سلامت، نيرومندى و شادابى خود را نگه دارد تا براى جنينى كه در رحم او زندگى مىكند محيط خوب و امنى باشد، و از جهت ديگر نيز مواد غذايى و مصالح ساختمانى جسم و جان كودك را كه بسيار پيچيده و متنوع است در اختيارش قرار دهد، تا آن كودك معصوم و وابسته بتواند به خوبى پرورش يافته و استعدادهاى درونى خويش را به فعليت تبديل سازد.
برنامه غذايى او بايد كاملًا حساب شده و دقيق باشد، زيرا فقدان يا كمبود بعضى مواد غذايى و ويتامينها ممكن است به سلامت خود لطمه بزند يا جسم و جان كودك را در معرض خطر قرار بدهد. در اين باره به مطالب زير توجه فرماييد:
«به موجب يك آمار، 80 درصد از كودكان ناقص الخلقه جهان و كودكانى كه داراى نقصان رشد مغزى، عصبى و جسمى هستند، در دوران باردارى مادرانشان درست تغذيه نشدهاند.»[7] از مدتها پيش مىدانستند كه وضع تغذيه مادر در رشد جنين و بچه پيش از تولد و نيز در زمان شير دادن اثر دارد. مادر بايد همه پروتئينها، هيدراتهاى كربن، چربىها و كانىهاى لازم را براى افزايش مقدار سلولهاى زنده، يعنى بچهاش، فراهم سازد.
مطالعات مبتنى بر آزمايش نشان مىدهند كه مادر بايد مقادير لازم ويتامينهاى مخصوص براى فعاليت درست سلولهاى زنده را تأمين كند، به طورى كه معلوم شده جنين در حال رشد نسبت به كمبود ويتامينهاى مختلف بيش از خود مادر- كه رشدش پايان يافته است- حساسيت دارد. حتى ممكن است كه مادر در تمام مدت آبستنى كاملًا تندرست باشد و حال آن كه جنين دچار كمبود ويتامين مخصوص باشد و خارق عادتى در رشدش حادث شود.[8] وقتى فرد جديد، زندگىاش را آغاز مىكند مواد و انرژى و خصوصيات لازم را به همراه دارد، ولى رشدش فقط در صورتى ممكن است كه عضوى مانند جفت تغذيه آن را تأمين كرده و از آن مواظبت به عمل آورد. اگر چه عوامل انسان بودن فرد جديد به وسيله «اوول» و «اسپرماتوزوئيد» فراهم شده است، ولى كمال و نقص آن بستگى به كفايت يا عدم كفايت جفت دارد. جنين آدمى بخشى از پيكر مادر نيست، بلكه بيگانهاى است كه به طور موقت در رحم مادر به سر مىبرد. ماهيت ارثى بچه غير از ماهيت ارثى مادر است، زيرا به وجود آمدن بچه، هم به وسيله ژنهاى مادر كنترل مىشود و هم به وسيله ژنهاى پدر و چه بسا آن دو گونه اوضاع ارثى با هم مغايرت دارند. از آن جا كه جنين همواره در تحول و تغيير است، پس احتياجاتش با احتياجات مادر كه رشدش كامل است تفاوت دارد. بنابراين، امكان دارد كه موادى براى مادر مفيد باشد و حال آن كه به جنين زيان برساند. اين تفاوتها و مغايرتها در جفت با سلولهاى غذا دهنده جنين مواجه مىشوند و اين سلولها هستند كه معين مىكنند كدام دسته از مواد، مجازند از مادر به جنين يا از جنين به مادر بروند.[9] هر آنچه در سلامت مادر مؤثر واقع شود عيناً در سلامت جنين اثر دارد. اگر غذاى مادر كمبود كلسيم داشته باشد، در ساختمان استخوانها و دندانهاى كودك اثر مىگذارد. خستگى زياد مادر موجب زياد شدن مواد سمى در خون مىشود و همين خون كه غذاى جنين را تشكيل مىدهد در ساختمان كودك مؤثر واقع مىشود ....
زن باردار بايد ورزش ملايم و طبيعى، استراحت كافى، هواى آزاد و غذاى مناسب كه قسمت اعظم آن را شير و سبزىها تشكيل بدهد داشته باشد. حالات هيجانى شديد و تكانهاى ناراحت كنندهاى كه براى مادر اتفاق مىافتد مسلماً براى وضع مزاجى و رشد جنين مضرّ است، زيرا چنين حالاتى نظم دستگاه عصبى را برهم مىزند و بر اثر ترشح غير طبيعى غدد، عمل صحيح دستگاه گوارش مختل مىشود. شايد تنها علتى كه نوزاد را موجودى عصبى و براى برخى بيمارىهاى روانى آماده مىسازد، همين حالات هيجانىاى است كه به مادر در هنگام باردارى دست مىدهد. پس در دوران باردارى مادر بايد نسبت به سلامت خود، نوع غذاها، استراحت كافى و هواى آزاد توجه كامل مبذول دارد تا شروع يك زندگانى سالم را براى كودك موجب شود.[10]
يكى از دانشمندان مىنويسد:
اگر جريان خون مادر چنان باشد كه نتواند كلسيم مورد نياز را به بدن جنين برساند، نابهنجارىهاى اسكلتى ايجاد مىشود. اگر مادر به مرض قند مبتلا باشد و ميزان قند خون او از حد معمول بيشتر شود، در اين صورت لوزالمعده جنين بيش از حد لازم فعاليت مىكند و اگر اين فعاليت بعد از تولد نيز به همان شدت ادامه داشته باشد، قند خون نوزاد كم مىشود و در صورتى كه به موقع درمان نشود به علت كمبود گليكوژن يا به علت بيمارى هيپوگليسمى خواهد مرد.
مواد خارجى موجود در خون مادر نيز در رشد جنين اثر مىگذارد. ما مثال غمانگيز آن را در مورد كودكان به اصطلاح «تاليدوميد» شنيده يا ديدهايم.
مادران اين كودكان هنگامى كه دست و پاى جنين شكل مىگرفت قرصهاى خواب آورى كه حاوى داروى تاليدوميد بوده است خورده بودند. اين دارو باعث كوتاه شدن و ناهنجارى دست و پاى جنين مىشود و دست و پاى بسيارى از اين كودكان بعد از تولد نيز رشد نمىكند.[11] يكى ديگر از دانشمندان مىنويسد:
تغييراتى كه طى هفته سوم و چهارم به جنين دست مىدهد از همه مواقع ديگر حيات فرد، سريعتر و پيچيدهتر است. اين مرحله- از مراحل بحرانى زندگى هر فرد آدمى- زمانى است كه كوچكترين اختلال حاصل در وضع طبيعى رشد ممكن است اثرى به بار آورد كه با رشد تدريجى تشديد گردد ... تغيير وضع غذاى مادر، داروهايى كه به مصرف مىرساند و بيمارىهايى كه بدانها دچار مىشود در جنين اثر مىكنند.[12]
دكتر على اكبر شعارى مىنويسد:
غذايى كه مادر مىخورد در رشد جنين بسيار مؤثر است؛ به ويژه هنگامى كه به مرحله زايمان نزديك مىشود و احتياجش به غذا از حيث كميت و كيفيت افزايش مىيابد. به همين سبب مادرانى كه در دوره آبستنى غذاى سالم و كافى نمىخورند غالباً اطفالشان از لحاظ بدنى و عقلى ناقص بوده، يا به اضطرابهاى روانى مبتلا مىشوند.[13]
ديدگاه اسلام
اسلام نيز به اين دو موضوع مهم، يعنى تغذيه جنين از غذاى مادر و تأثير غذاى زن باردار در رشد جنين توجه داشته كه در ضمن برخى از احاديث به آن اشاره شده است؛ مثلًا:
امام صادق عليه السلام فرمود:
غذاى جنين از آنچه مادرش مىخورد و مىآشامد تأمين مىشود. آهسته، آهسته غذا را از مادر مىگيرد.[14] نيز فرمود:
سلمان رضى الله عنه از اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: غذاى كودك در شكم مادر از چه راهى تأمين مىشود؟ فرمود: خداى تبارك و تعالى خون حيض زن باردار را نگه مىدارد، تا غذاى جنين تأمين شود.[15]
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز مىفرمايد:
«به» بخوريد، و اين ميوه را به دوستان هديه كنيد، زيرا نور چشم را زياد مىكند و قلبها را مهربان مىگرداند. به زنان آبستن «به» بخورانيد تا فرزندانشان زيبا شوند. (در روايت ديگر فرمود:) تا اخلاق فرزندانتان خوب شود.[16] بنابراين به بانوان باردار توصيه مىشود كه:
1. برنامه غذايى شما حساب شده و بر طبق نيازهاى خود و فرزندتان باشد.
2. هميشه از هواى سالم كه از اكسيژن كافى برخوردار است استفاده كنيد. از تنفس هواى آلوده و كثيف خوددارى كرده و هنگام خواب درب يا پنجره اتاق را باز كنيد تا هواى سالم وارد اتاق شود.
3. ورزش ملايم و قدم زدن؛ مخصوصاً در بامداد و در هواى سالم و نيز از كارهاى سنگين و خسته كننده حتى المقدور اجتناب كنيد.
4. شاد و خوش باشيد و سعى كنيد عصبانى و ناراحت نشويد. از تماشاى فليمها و مناظر هيجانآور، تحريك كننده و ترسآور جداً خوددارى كنيد.
تأثير غذاى مادر در اخلاق فرزند
وضع تغذيه مادر، در ايام باردارى، چنان كه در سلامت و بيمارى جنين اثر دارد، در اخلاق خوب يا بد و مقدار هوش و حافظه او نيز تأثير خواهد داشت، زيرا همه بدن جنين؛ از جمله اعصاب و مغز او، از غذايى درست مىشود كه به وسيله تغذيه مادر در اختيارش نهاده مىشود. ارتباط اخلاق افراد با كيفيت مزاجى و ساختار عصبى آنها بر محققان پوشيده نيست.
به همين جهت اسلام به بانوان باردار توصيه مىكند كه از بعضى غذاها و ميوهها استفاده كنند؛ مانند:
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
به زن آبستن، در آخرين ماههاى باردارى، خرما بخورانيد تا فرزندش بردبار و پاكيزه باشد.[17]
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
به زنانتان، به هنگام وضع حمل برنى (نوعى خرما) بخورانيد تا فرزندانتان عاقل و بردبار شوند.[18] اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
برنى بهترين خرماى شماست. آن را به زنانتان در ايام وضع حمل بخورانيد تا فرزندانتان بردبار و دانشمند شوند.[19] رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
به زنان آبستن كندر بخورانيد، زيرا بچه هنگامى كه در شكم مادرش به وسيله كندر تغذيه شود، تيزهوش مىشود. پس اگر پسر باشد شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد (عجيزهاش) فربه مىشود و نزد شوهر مقبوليت پيدا مىكند.[20] حضرت رضا عليه السلام فرمود:
زنان آبستن خود را كندر خوب بخورانيد، پس اگر پسر در شكم آنها باشد باهوش، عالم و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد خوشاخلاق و زيبا و (عجيزهاش) فربه خواهد شد و نزد شوهر مقبوليت خواهد يافت.[21] رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
به زن آبستن «به» بخورانيد تا فرزندان شما خوشاخلاق شوند.[22] اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
زن آبستن چيزى نمىخورد و به چيزى معالجه نمىكند كه بهتر از رطب باشد.
خدا در قرآن به مريم مىفرمايد: «وَهُزِّى إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً* فَكُلِى وَاشْرَبِى وَقَرِّى عَيْناً»[23]
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
هر زن آبستنى كه خربزه بخورد، بچهاش زيبا و خوشاخلاق خواهد شد.[24] از احاديث مذكور دو مطلب مهم استفاده مىشود: حساسيت زمان باردارى زن نسبت به پرورش جنين و تأثير تغذيه مادر در اين دوران، در هوش و استعداد و اخلاق كودك.
برنامه غذايى بانوان باردار
برنامه غذايى بانوان باردار بايد غنى، كامل، كمحجم و واجد انواع مواد مورد نياز بدن- مانند: انواع ويتامينها، مواد كانى، املاح و انواع پروتئينها باشد.
در اين جا نمىتوانيم انواع غذاها، ميوهها، سبزىها و خواص هر يك از آنها را مورد بررسى قرار دهيم و اين كار در تخصص نگارنده هم نيست. اگر چه خوشبختانه كتابهاى سودمندى در اين زمينه نوشته شده است و بانوان مىتوانند از آنها استفاده كنند، امّا به طور اجمال مطالبى را تذكر مىدهيم:
يكى از مشكلات بانوان آبستن ويار و بىاشتهايى آنها ست. مادران با اين كه در اين دوران بيشتر از هر زمان ديگر نياز به غذا دارند امّا متأسفانه غالباً اشتهايى به غذا ندارند. آنان تا مدتى مبتلا به ويارهاى سخت مىشوند و از پختنىها تنفر دارند. در اين صورت بايد غذاى آنها كمحجم، ولى مقوّى باشد.
مواد مورد نياز بدن در انواع ميوهها، سبزىها، حبوبات، گوشت، شير، ماست، پنير، چربىهاى حيوانى و نباتى و تخممرغ پراكنده است. بنابراين، تنوع در غذا بهترين برنامه غذايى بانوان حامله است.
يكى از دانشمندان مىنويسد:
براى داشتن بدن سالم، نه فقط بايد غذاى كافى داشته باشيم، بلكه بايد اغذيه متنوع و مناسب مصرف كنيم.[25] دانشمند ديگرى مىنويسد:
مادر بايد در غذاى شبانه روزى خود مقدارى كانىها و ويتامينهاى اضافى به مصرف برساند تا جنين، آن مواد را طى هفت ماه رشد نه تنها براى ساختن مينا و دانتين به كار برد، بلكه براى فرايند پيچيده استخوانها نيز كه در جريان همين مدت صورت مىگيرد، مورد استفاده قرار دهد.[26]
دكتر غياث الدين جزائرى مىنويسد:
ماست و پنير به علت داشتن ويتامين و مخمرهاى مخصوص براى جلوگيرى از ويار مفيد هستند، ولى خوردن ماست ترش براى زن آبستن مفيد نيست. پنير مانده هم لطفى ندارد. خوردن يك ليوان شير همه روزه به عنوان صبحانه براى زن حامله تقريباً ضرورى است. مخمر آبجو و جوانه گندم نيز مفيد است.
سيراب، شيردان، دل، قلوه و جگر سياه بهترين منابع ويتامينهاى (ب) و مفيد هستند.[27] همين دكتر مىنويسد:
اغلب خانمها در موقع باردارى دچار كمبود كلسيم شده، به پا درد، كمر درد و شكستن ناخن مبتلا مىشوند. از اين رو به بانوان حامله توصيه مىشود كه خوردن ميوهها و سبزى هايى كه كلسيم زياد دارند و هم چنين سوپ استخوان و آبليموى مرمرى را فراموش نكنند.[28] يكى ديگر از دانشمندان مىنويسد:
بايد به ويتامينها توجه خاص معطوف شود، زيرا ويتامينها در رشد طبيعى حاملگى، رشد جنين در بطن مادر و رشد طفل بعد از تولد اهميت خاصى دارد. كمبود ويتامينها امكان دارد باعث سقط جنين شود و يا طفل قبل از تولد طبيعى به دنيا آيد.
ويتامينهاىA ،B ،C ،D ،E براى رشد جنين در شكم مادر ضرورى است.
فوايد ويتامينA به اين شرح است: حفظ سلامت وجود زن حامله، عامل سهولت متابوليزم (سوخت و ساز) تقويت رشد جنين در بطن مادر ازدياد فعاليت غدد عرق و غدد چربى در پوست و مقاومت بيشتر بدن در مقابل امراض مختلف.
خوراكى هايى كه ويتامينA دارند به شرح زير است:
روغنهاى حيوانى، كره، شير، پنير، زرده تخم مرغ، خاويار، جگرسياه و بعضى ماهىها.
در خوراكىهاى نباتى ويتامينA موجود نيست، امّا در اغلب نباتات؛ مانند:
هويج، اسفناج، كاهو، جعفرى، پيازچه، ترشك، انگور فرنگى، انگور فرنگى سياه، مورد جنگلى، هلو، شفتالو، زردآلو، مادهاى وجود دارد به نام «كاروتين» كه در بدن انسان ويتامينA توليد مىكند .... در ايام حاملگى احتياج به ويتامينA بيشتر است، بنابراين بايد به خوراك مادر خواربارى كه داراى ويتامينA مىباشد افزوده شود.
ويتامينB در هضم ماده تركيبى از كارين، اكسيژن، هيدروژن اهميت دارد، در فعاليت كبد مؤثر و مفيد است و در تأثيرات ويتامينC نيز شركت كرده، جريان تجزيه آب و نمك را در بدن انسان منظم مىسازد. خواص مزبور ويتامينB براى زن باردار بسيار پر ارزش است.
اهميت ويتامينهاى 2B و 12B از اهميت 1B كمتر نيست. براى تأمين احتياج وجود زن باردار از ويتامينهاى گروهB صلاح است در سفره او جگر سياه، نان از آرد درشت، مواد شيرى، نخود و غيره فراهم شود.
ويتامينC در محصولات نباتى (انگور فرنگى سياه، ميوه نسترين، كلم، ليمو، پرتقال، و ساير سبزىها و ميوههاى درختى و بوتهاى) بيشتر است.
ويتامينC در فعاليت حياتى اعضاى بدن بسيار مهم است و در متابوليزم، فعالانه شركت مىكند. اعضاى بدن انسان مستعد نيست ويتامينC توليد كند و مقدار مورد نياز را به وسيله غذا اخذ مىكند. چون زن حامله به ويتامينC بيشتر احتياج دارد (به طور تقريب مقدار ويتامينC مورد احتياج زن حامله نسبت به زنى كه حامله نيست دو برابر است)، ضمن مصرف سبزىها و ميوههاى خام، خوب است ترشى آسكورينه نيز ميل شود. (روزانه 100- 150 ميلىگرم در حال تخمير يا قرص) جوشانده گل نسترن نيز مفيد است.
ويتامينD عمل جذب فسفر و كلسيم را در بدن تنظيم مىكند، متابوليزم را سريعتر مىسازد و داروى ضد «راشيتيزم» است. كودكانى كه ويتامينD به مقدار كافى به وسيله غذا به بدنشان نمىرسد، مبتلا به بيمارى «راشيتيزم» مىشوند. مقدار ويتامينD مورد احتياج زن حامله، 600 تا 800 واحد در روز است. در ماههاى اخير حاملگى صلاح آن است كه زن باردار روزانه 15 گرم روغن ماهى بخورد؛ مخصوصاً در ماههاى آخر حاملگى و در روزهاى ابرى و فاقد اشعه آفتاب، مصرف روغن ماهى ضرورى است.
ويتامينE در جريان دوره حاملگى و در رشد جنين بسيار مؤثر و مفيد است.
ويتامينE در خوراكىهاى نباتى فراوان بوده، خصوصاً در روغن ذرت، بادام زمينى، لوبيا چيتى و غيره بيشتر است و در بلغورهاى گندم سياه و جو دوسر نيز وجود دارد. مقدار مورد احتياج براى زنانى كه باردار نيستند روزانه 10 ميلىگرم و براى زن باردار 10- 15 برابر بيشتر است و اگر خطر سقط جنين احساس شود، مصرف ويتامينE ضرورى است.
بدن زن در ايام حاملگى به نمكهاى معدنى (كلسيم، فسفر، منيزيم، آهن، كبالت، سديم) بيشتر احتياج دارد. احتياج مبرم جنين به آهك براى ساختمان استخوانها و بافتهاى نرم اعضا، در نيمه دوم حاملگى است. اگر احتياج شديد به آهك به وسيله خوراكىها تأمين نشود در آن صورت كلسيم مورد احتياج جنين از مادر به بدن جنين مىرسد (از دندانها و استخوانهاى مادر).
نمك كلسيم در كليه محصولات خوراكى وجود دارد، امّا بدن مادر از همه آنها كلسيم اخذ نمىكند (از نخود، لوبيا، كاهو، ترشك و غيره). بنابراين بايد از محصولاتى مصرف كند كه كلسيم آنها به بدن جذب مىشود؛ مانند: شير، ماست، پنير، تخم مرغ و غيره. براى رفع احتياج بدن به فسفر نيز صلاح است زن باردار گردو، جگر سياه، تخم مرغ، شير و غيره بخورد.
اگر زن حامله ضعف و كم خونى داشته باشد صلاح است داروهاى آهندار مطابق دستور پزشك ميل كند.
زنان باردار هم چنين بايد بر مقدار مصرف نمك طعام در ايام حاملگى توجه خاصى داشته باشند. اگر نمك طعام بيش از حد مصرف شود مزاج مرطوب و اعضاى بدن را متورم مىكند و باعث توقف آب در اعضاى بدن مىشود.
بنابراين در نيمه اول حاملگى مصرف غذاهاى شور و ماهى دودى خيلى محدود شود و در نيمه دوم به كلى قطع گردد و به خوراك نيز نمك كمتر بزنند؛ به خصوص در ماه آخر حاملگى. فوايد كم نمك بودن غذا به شرح زير است:
متابوليزم، سريعتر انجام مىگيرد، در موقع زايمان گردن و دهانه بچهدان به سهولت باز مىشود و عمل زايمان سريع و تا اندازهاى بىدرد مىانجامد.
بنابراين بايد در هفته آخر حاملگى غذاى بىنمك مصرف شود.
براى آن كه در دوره حاملگى هضم غذا به طور طبيعى انجام يابد، علاوه بر كميت و كيفيت غذا به اصول تغذيه نيز توجه شود. زن حامله در شبانه روز چهار بار غذا بخورد (صبحانه، ناهار، عصرانه، شام) و مواد غذايى طورى تنظيم شود كه غذاى صبحانه 30 درصد، ناهار 40 درصد، عصرانه 15 درصد و شام 15 درصد كالرى داشته باشد و در ماههاى آخر حاملگى دفعات غذا خوردن بهتر است بيشتر شود، 5- 6 بار در روز.[29] يكى ديگر از دانشمندان مىنويسد:
رژيم غذايى زن حامله بايد مقادير كافى از پروتئين، مواد قندى، چربى، ويتامين و مواد معدنى دربر داشته باشد. در ماههاى اول، زن علاقه زيادى به غذاهاى ترش و شور دارد، ولى نبايد در خوردن آنها افراط كند. در ماههاى آخر از غذاهاى شور، ماهى و گوشت دود داده و كنسروها بايد پرهيز كرد. مشروبات الكلى مانند ويسكى، شراب و آبجو اكيداً ممنوع است. در نيمه دوم حاملگى؛ به خصوص در دو ماه آخر به جاى پروتئينهاى مشتق از گوشت بهتر است از پروتئينهاى لبنيات مانند: پنير، شير و خامه استفاده كرد.
اواخر دوران حاملگى مقدار مايعات را به 6- 7 فنجان تقليل داده، نمك طعام را بايد از رژيم غذايى تقريباً حذف كرد. نوشيدنى هايى مثل شير و آب ميوه مناسبتر است. مواد قندى، قسمت عمده رژيم غذايى زن حامله را تشكيل مىدهد. اين مواد علاوه بر اثر تغذيهاى، تحريكات قشر مخ را نيز مهار كرده، براى آبستنى عادى ضرورى هستند. مواد قندى بيشتر در سبزىها، ميوهها و نان (و برنج) يافت مىشود. نان سياه بهتر از نان سفيد است، چون مقادير زيادى ويتامين 1B دارد. فقدان اين ويتامين اختلالات عصبى به بار آورده، زور هنگام زايمان را كاهش مىدهد.
ويتامين 1B موجود در گندم سياه و جو خيلى زياد است. ويتامينها غالباً در سبزىها و ميوهها يافت مىشوند. در فصول زمستان و بهار كه سبزى و ميوه موجود در رژيم غذايى كمتر است بايد مواد را به طريق ديگر (شربت يا قرص حاوى ويتامينA ،B ،C ،D ،E ) تأمين كرد. فقر ويتامين؛ مخصوصاً ويتامينE در دوران حاملگى عوارض متعددى مانند سقطجنين و زايمان زودرس به بار مىآورد.
املاح معدنى هم بيشتر در سبزىها، ميوهها و شير وجود دارند. در هر صورت گاهى لازم است كه طبيب مقادير بيشترى كلسيم براى مادر تجويز كند، زيرا كلسيم عنصر اصلى ساختمان استخوانهاى جنين است. زنها معمولًا فقر كلسيم را خودشان حس مىكنند و گاهى گچ مىخورند، البته اين كار صحيح نيست ...
مقدارى از كلسيم موجود در دندانها صرف استخوان سازى جنين مىشود؛ به خصوص در مواردى كه املاح كلسيم رژيم غذايى ناكافى است. از دست رفتن كلسيم، دندانها را در معرض پوسيدگى قرار مىدهد. به همين علت مادر بايد در دوران حاملگى به طور مرتب به دندانپزشك مراجعه كند، چون اين پوسيدگىها منبع عفونتهاى هنگام زايمان خواهد بود.[30] كوتاه سخن اين كه بهترين غذاها براى عموم مردم؛ بالاخص بانوان باردار انواع سبزىهاى خام و پخته، انواع ميوهها و حبوبات، شير و فرآوردههاى آن است. درختان و گياهان مواد غذايى را از زمين، آب، هوا و نور خورشيد مىگيرند و براى ما غذاى سالم و طبيعى درست مىكنند. امّا هر يك از آنها جامع همه مواد غذايى نبوده، بلكه خواص معينى دارند. كسى كه به سلامت و بهداشت خود علاقهمند است بايد از غذاهاى متنوع و گوناگون استفاده كند. از انواع ميوهها مانند: سيب، به، گلابى، گيلاس، آلبالو، زردآلو، آلوزرد، آلوبخارا، هلو، شفتالو، انگور، انار، انجير، خرما، خرمالو، توت و انواع مركبات مانند: پرتقال، ليمو، نارنگى، گريپفروت، گردو، بادام، فندق، پسته و ديگر ميوههاى درختى نيز گاه گاه ولو به مقدار كمى استفاده نمايد.
هم چنين گاهى از انواع ميوههاى زمينى مانند: خربزه، هندوانه، خيار و گوجهفرنگى، تناول كند. و نيز گاهى از انواع سبزىها مانند: تره، كاهو، ريحان، نعناع، اسفناج، گشنيز، شويد، تربچه، كلم، شنبليله، لوبيا سبز، جعفرى، شلغم، قارچ، سيبزمينى، پياز، سير و هويج بخورد.
استفاده از انواع حبوبات مانند: گندم، جو، ذرت، نخود، لوبيا، عدس، ماش و برنج هم ضرورى است.
از انواع گوشتهاى گوسفند، گاو، مرغ (و تخم مرغ)، ماهى، دل، قلوه، سيراب، جگر به مقدار لازم تناول نمايد و از انواع فرآوردههاى شير مانند: شير، ماست، پنير، كره، كشك، دوغ هم استفاده كند.
مواد غذايى مورد نياز انسان در همه اين غذاها پراكنده است، پس اگر از غذاهاى متنوع استفاده كنيم نيازهاى گوناگون غذايى بدن تأمين شده و با كمبودى مواجه نخواهد شد.
منظور اين نيست كه هر روز و در هر نوبت از همه غذاها استفاده شود، بلكه برنامه غذايى خوب آن است كه حساب شده و متنوع باشد و از هر يك از مواد غذايى؛ ولو به مقدار كم استفاده شود. اجراى چنين برنامهاى نه چندان دشوار است ونه پر خرج، بلكه ذوق و سليقه و اطلاعات، لازم دارد. استفاده از برنامه غذايى درست براى همه كس مفيد و لازم است، مخصوصاً براى بانوان باردار كه مسئوليت پرورش صحيح جنين را نيز بر عهده دارند.
اسلام نيز به اين موضوع بسيار مهم توجه داشته كه فوايد و خواص بعضى ميوهها، سبزىها و مواد پروتئينى را بيان كرده و به تناول آنها توصيه نموده است؛ مخصوصاً درباره بانوان آبستن و بچه شيرده.
تنظيم برنامه غذايى مناسب بر عهده شوهر زن باردار نهاده شده است. شوهر وظيفه دارد به موقعيت حساس همسرش توجه كند و به مقدار توان تلاش نمايد انواع غذاهاى مورد نياز همسر و فرزندش را تهيه و در اختيارش قرار دهد. اگر مىبيند همسرش به علت ويار نسبت به بعض غذاها حساسيت و تنفر دارد، مشابه آنها را كه داراى همان خاصيت غذايى است فراهم سازد و بدين وسيله هم سلامت و شادابى همسرش را حفظ مىكند و هم به پرورش صحيح و طبيعى فرزندش كمك مىنمايد.
شوهر بايد توجه داشته باشد كه هرگونه صرفهجويى يا سستى و بىتوجهى در اين زمينه، ممكن است سلامت همسر و فرزندش را در معرض خطر قرار دهد، كه جريمه دنيوى آن را خود او خواهد پرداخت و در قيامت نيز بدون مؤاخذه نخواهد بود.
باردارى و استعمال مواد مخدر
استعمال مواد مخدر مانند: سيگار، غليان، پيپ، ترياك، هروئين و ديگر مواد مخدر براى همه كس و در همه حال زيان دارد و كسى كه به سلامت خويش علاقهمند است بايد از آنها جداً اجتناب كند. ما، در اين جا در صدد آن نيستيم كه زيانهاى جسمانى، روانى و اقتصادى اين مواد خانمانسوز و خطرناك را تشريح كنيم، بلكه هدفمان بيان زيانهاى اين مواد نسبت به جنينى است كه در رحم مادر قرار دارد. در اين زمينه بهتر است از نوشتههاى دانشمندان متخصص بهرهمند شويم.
ابتدا به مطلب زير- كه ترجمه و خلاصه مقالهاى است كه در يكى از مجلات خارجى درج شده- توجه بفرماييد:
يك بررسىاى كه در كشورهاى اسكانديناوى بر روى 6363 مادر حامله انجام يافته، نشان مىدهد كه وزن متوسط نوزادان مادرانى كه به سيگار اعتياد دارند، 170 گرم از وزن متوسط ساير نوزادان كمتر است و اين كاهش وزن به نسبت 50% در ميان اطفال اين مادران شايع است. همچنين قُطر سر و شانههايشان كوچكتر از ساير كودكان است و مرگ و مير نيز در ميان اين نوزادان شش برابر بيشتر از ساير نوزادان مىباشد. در ميان اين كودكان، نقص عضو مادرزادى بيشتر از كودكان مادرانى است كه به سيگار اعتياد ندارند.
استعمال سيگار موجب كم شدن اكسيژن خون و زياد شدن «كربواكسى هموگلوبين» خون مادر و جنين مىشود. بيمارى مادرزادى قلب در كودكان مادران سيگارى 50% بيشتر از كودكان مادران غير سيگارى است. مطالعات نشان مىدهد كه اين قبيل كودكان در دوران تحصيل از ساير كودكان همسن خود عقب ماندهتر هستند و اين عقب ماندگى به مقدار سيگار مصرفى در دوران حاملگى مادر بستگى دارد، زيرا سيگار باعث كم شدن سلولهاى مغز كودك مىشود. اينها قسمت كوچكى است از ضايعات كه در اثر استعمال سيگار در مادران سيگارى و نوزادان آنها به وجود مىآيد. البته شايد عوارض زياد ديگرى نيز باشد كه هنوز شناخته نشده است. پس به همه مادرانى كه خواهان زندگى سالم و سعادتمند براى خود و فرزندانشان هستند توصيه مىشود كه از استعمال دخانيات اجتناب ورزند.[31]
دكتر جزائرى مىنويسد:
استعمال دخانيات، هم براى مادر مضر است و هم به كودكى كه در رحم دارد زيان مىرساند. نوشابههاى الكلى نيز براى زنان آبستن فوقالعاده خطرناك است، زيرا الكل صرفنظر از مسموميتى كه ايجاد مىكند، ويتامينهايى كه مورد نياز مادر و جنين مىباشد منهدم مىسازد و اولاد، ناقص الخلقه و معيوب خواهند شد. استعمال دخانيات و چاى پررنگ نيز براى زنان آبستن فوقالعاده زيانآور است.[32]
دكتر جلالى مىنويسد:
الكل، مرفين و ساير مواد مخدر در خون وارد مىشود و همين خون است كه فتوس را احاطه كرده، بالنتيجه در رشد او تأثير دارد. حتى عقيده جمعى بر آن است كه استعمال دخانيات در زِنِش قلب جنين مؤثر است و ميزان آن را بالا مىبرد.[33]
يكى از دانشمندان مىنويسد:
مطابق بررسى «بوتلر»، «گلدستين» و «روس» در سال 1972، «منواكسيد كربن» خون مادران معتاد به دخانيات، سبب عوارض ذيل در جنين و نوزاد خواهد شد:
1. وزن نوزادانى كه از مادران معتاد به دخانيات متولد مىشوند كمتر از حد معمول است.
2. متولد شدن نوزاد مرده در مادرانى كه معتاد به دخانيات هستند، بيش از معمول است.
3. مرگ و مير نوزادان زنده در اوائل زندگى كه از مادران معتاد به دخانيات متولد شدهاند، بيش از معمول است.
به عقيده «ار» در 1959 و «هريوت» و «بىلويك» و «ايلتن» در 1962، عوارض و خطرات فوق در مادران معتاد به دخانيات دو برابر حالت معمول است و ارتباطى با تعداد حاملگى، زمان حاملگى، اندازه مادر، سن مادر يا طبقه اجتماعى مادر ندارد چنان كه در «مجله لانست» در 1970 آمده: اثر دخانيات بر روى وزن نوزاد در موقع تولد ارتباط مستقيم با تعداد سيگار مصرف شده دارد.
«لونگو» در 1970، در مقاله خود چنين مىگويد: جنين بيش از مادر به بالا رفتن تراكم «كربواكسى هموگلوبين» حساس است و تراكم «كربواكسى هموگلوبين» موجود در خون مادر مىتواند براى هيپوكسى جنين و خراب كردن آنزيمهاى بافتها كافى باشد و در نتيجه سبب آسيب زدن به رشد طبيعى جنين شود.
به عقيده «مكگارى» و «اندرو» در 1972 نيكوتين موجود در دود دخانيات سبب انقباضات رحم مىشود و سيانيدِ موجود در دود حاصل از سوختن توتون موجب تخليه ذخيره ويتامين «ب 12» خواهد شد. مصرف دخانيات در خانمهاى حامله سبب انقباض رحم مىشود، كه اين انقباض بىمورد سبب هيپوكسى جنين مىشود.
به عقيده «مانينگ» و «فايررابند» در 1976، مصرف دخانيات يا استفاده از آدامسهاى حاوى نيكوتين در مادران حامله سبب كاهش حركات تنفسى جنين مىشود.
مطابق مطالعات و بررسىهاى «فدريك»، «البرمن» و «كَلداستين» در 1971، مصرف دخانيات توسط مادران حامله در بروز بيمارىهاى مادرزادى نوزادان دخالت داشته است. بلافاصله بعد از مصرف نيكوتين، نيكوتين به اعضاى حياتى بدن مىرسد؛ از جمله جنين در شكم مادر.
مصرف دخانيات سبب وارد كردن «منواكسيد كربن» به خون مادر حامله مىشود و اين «منواكسيد كربن» براى جنين تخريب كننده است. نوزادانى كه شانس زنده ماندن داشتهاند و از مادران معتاد به دخانيات، زنده به دنيا آمدهاند
به طور متوسط در حدود 200 گرم وزنشان كمتر از حد متوسط نوزادانى بوده است كه مادرانشان معتاد به دخانيات نبودهاند.
در انگلستان آمار نشان مىدهد نوزادانى كه وزنشان كمتر از 2500 گرم است در مادران معتاد دو برابر بيش از مادرانى ديده مىشود كه سيگار نمىكشند. اين كمى وزن، ناشى از تأخير رشد نوزاد است، نه كوتاه بودن دوران حاملگى؛ به خصوص در مواردى ديده مىشود كه مادران بعد از ماه چهارم به مصرف دخانيات ادامه مىدهند. نيكوتين و منواكسيد كربن از طريق جريان خون مادر به نوزاد رسيده، سبب دخالت در تغذيه طبيعى مىشود. در حيوانات سبب ضايعات مادرزادى مىشود، ولى در انسان مورد بحث است.
مرگ نوزاد در شكم مادر قبل از تولد و مرگ نوزاد در هفته اول بعد از تولد، حدود 30 درصد از بچههايى كه از مادران معتاد به دخانيات كه بعد از ماه چهارم حاملگى به مصرف دخانيات ادامه دادهاند، بيشتر ديده مىشود.
«مرى والدس داپنا» در مبحث سندرم مرگ ناگهانى در نوزادان، در كتاب فوريتهاى پزشكى در آوريل 1983 مىنويسد: نوزادان متولد شده از مادران معتاد به دخانيات- چنان كه در تمام مقالات نوشته شده- نشان دهنده اين است كه مرگ ناگهانى در گهواره در اين نوزادان بيش از نوزادانى است كه از مادر غير معتاد متولد شدهاند و مصرف دخانيات در دوران حاملگى خطرات زيادى را براى نوزاد ايجاد مىكند.[34]
بيمارى در هنگام باردارى
اگر زن آبستن بيمار شد، چنان چه بيمارى او خفيف و جزئى است- مانند
سرماخوردگى خفيف- بهتر است با استراحت و با استفاده از داروهاى گياهى خود را معالجه كند و در حد امكان از استعمال داروهاى شيميايى خوددارى نمايد. ولى اگر بيمارى او شديد است بايد هر چه زودتر به يك پزشك حاذق مراجعه و تا بهبودى كامل به دستورهاى وى عمل كند، زيرا اگر معالجه صورت نگيرد هم به خودش لطمه مىزند و هم سلامت جنين را در معرض خطر قرار مىدهد.
مادر بيمار لازم است به دو نكته مهم توجه كند:
اولًا: به پزشك تذكر بدهد كه آبستن است، تا در تنظيم نسخه و دارو، حال جنين هم رعايت كند و دارويى را تجويز نكند كه براى جنين زيان دارد، چون داروها غالباً براى بزرگترها تهيه و آزمايش شده است. بنابراين ممكن است بعض داروها براى كودكى كه در رحم مادر زندگى مىكند زيانبخش باشد، چون دانشمندان نوشتهاند: داروها نيز مانند غذا از راه جفت وارد بدن جنين مىشوند و در او نيز اثر مىگذارند. فرضاً دارويى كه براى مادر مفيد و بىضرر است، شايد براى بدن ظريف و در حال رشد جنين آثار سوئى داشته باشد. بنابراين، بايد در استعمال دارو حال جنين هم رعايت كرد.
ثانياً: از استعمال هر دارويى، بدون تجويز پزشك جداً خوددارى كند، زيرا ممكن است سلامت خود و فرزندش را به خطر اندازد.
يكى از دانشمندان مىنويسد:
ويروسها و ميكروبها مىتوانند در بعضى موارد از جفت عبور كنند و جنين بىدفاع را مورد حمله قرار دهند و او را به همان بيمارى مادر مبتلا سازند.[35] همين دانشمند مىنويسد:
مطالعات مشابه بالينى و آزمايشى نشان دادهاند كه مواد بسيارى، غير از مواد غذايى مىتوانند از جفت عبور كرده و رشد بچه را پيش از تولد تحت تأثير قرار دهند. بيشتر داروهايى كه معمولًا به كار مىروند براى تندرستى اشخاص بالغ، يعنى افراد كامل انسانى آزمايش شدهاند، چنان كه معلوم شده بعضى از اين داروها از راه جفت عبور مىكنند و در جنين يا بچه در حال رشد تأثير مخالف به جاى مىگذارند.
ويروسها، باكترىها و ساير انگلهايى كه در بدن مادر به سر مىبرند گاهى از جفت عبور كرده و بچه را به همان بيمارى مبتلا مىسازند، يا در لحظات بحرانى، رشد جنين را مختل مىسازند و موجب رشد غير عادى او مىشوند ...
از مدتها پيش مىدانستند كه بعضى از بيمارىهاى خطرناك؛ مانند: آبله، سل، سيفليس، حصبه و مانند آن ممكن است از مادر به بچه انتقال يابد، نيز مىدانستند كه تشعشعات غير عادى مانند اشعه ايكس) X (و اشعه ايزوتوپهاى راديواكتيو يا انفجارهاى اتمى مىتواند بدون آن كه به مادر آسيبى برساند از وى به جنين حساس كه در حال رشد سريع است انتقال يابد و آسيب شديد وارد آورد.[36]
همين دانشمند مىنويسد:
تغيير وضع غذاى مادر، داروهايى كه به مصرف مىرساند و بيمارىهايى كه دچار مىشود در جنين اثر مىكنند ... يك اختلال كوچك حاصل در اوايل زندگى جنينى اثرات بزرگى طىِ رشد به بار خواهد آورد. روى اين اصل است كه زنان مسئوليت مخصوصى براى حفظ تندرستى خود در دورههايى دارند كه احتمال آبستن شدن مىرود.[37]
تأثير حالتهاى روانى مادر در جنين
هيچ ترديدى در مورد چگونگى تغذيه مادر در زمان باردارى كه در كيفيت مزاجى جنين تأثير دارد، در ميان دانشمندان وجود ندارد، ليكن در اين جهت بحث است كه آيا افكار، عواطف، احساسات و احوال روانى مادر نيز در روح جنين تأثير دارند يا نه؟ بعضى مىگفتند: احوال روانى و هيجانات روحى مادر، در زمان باردارى؛ مانند: ترس، اضطراب، دلهره، عصبانيت، كينهتوزى و حسدورزى در روان جنين نيز اثر مىگذارد و امكان دارد كه عين اين صفات يا شبيه آنها، از طريق مادر به او انتقال يابد.
همچنين صفات خوب و آرامش روانى مادر؛ مانند: اعتماد به نفس، خوشبينى، خوشخويى، ايمان، ترحم و نوع دوستى، امكان دارد در روح جنين نيز تأثير خوب بگذارد و او را بدين صفات متصف سازد.
اينان در توجيه سخن خود مىگفتند: جنينى كه در رحم مادر زندگى مىكند و از غذاى او ارتزاق مىنمايد يك عضو واقعى است. بنابراين، هيجانات و احوال روانى مادر؛ چنان كه در اعضا و جوارح خودش تأثير مىگذارند؛ به ناچار در جنين نيز اثر خواهند داشت.
امّا جمعى از دانشمندان جنين شناس و روانشناس كودك، اين مدعا را باطل و دليلشان را ناتمام مىدانند. آنها مىگويند: درست است كه جنين در رحم مادر زندگى مىكند، از غذاى او ارتزاق مىنمايد و بايد با دستگاه گوارش مادر در ارتباط باشد، ليكن در بين آنها ارتباط عصبى برقرار نيست تا احوال روانى نيز قابل انتقال باشد.
دكتر جلالى در اين باره مىنويسد:
رابطه مستقيمى ميان مادر و جنين نيست. رابطه مادر و جنين از طريق بند ناف است و در اين بند ناف عصبى نيست كه جريان عصبى را هدايت كند. بلكه بند ناف شامل رگهاى خون است. بنابراين، حالات هيجانى و عصبى به آن صورت كه قدما معتقد بودند نمىتواند از بند ناف به جنين منتقل شود.[38] البته حق با گروه دوم است و نمىتوان مدعى شد كه افكار و حالات نفسانى زن آبستن به طور مستقيم در روح و اعصاب جنين اثر مىگذارد، زيرا چنان كه گفتهاند: ارتباط عصبى در بين آنها برقرار نيست، امّا اين مطلب هم درست نيست كه گفته شود: افكار و هيجانات روحى مادر هيچگونه تأثيرى، ولو غير مستقيم، در خلقيات و نفسانيات جنين ندارند. براى روشن شدن مطلب به اين سه نكته توجه بفرماييد:
1. اين مطلب به اثبات رسيده كه روح و جسم انسان، در ارتباط نزديك هستند، بلكه يك واحد حقيقى را تشكيل مىدهند و در هم ديگر تأثير متقابل دارند. سلامت يا بيمارى بدن، قوت يا ضعف اعصاب و حتى گرسنگى يا سيرى انسان در طرز تفكر و خلقيات او تأثير دارند. شخصيت اخلاقى و نفسانى انسان، تا حدود زيادى به كيفيت مزاج و ساختمان ويژه اعصاب و مغز او بستگى دارد.
گفتهاند: روح سالم در بدن سالم است. كمبود يا فقدان پارهاى از مواد غذايى ممكن است اعصاب و مغز را براى بروز اخلاق زشت و هيجانات روحى آماده سازد. به همين جهت پارهاى از بيمارىهاى روانى به وسيله دارو و رژيم غذايى قابل علاج است.
2. مادامى كه جنين در رحم مادر زندگى مىكند غذاى او نيز به وسيله دستگاه گوارش مادر تأمين مىشود، يعنى صددرصد وابسته و طفيلى است. بنابراين، كيفيت تغذيه مادر در پرورش جسم و اعصاب و روان جنين نيز تأثير كامل دارد.
دكتر جلالى مىنويسد:
هر آنچه در سلامت مادر مؤثر واقع شود عيناً در سلامت جنين اثر دارد. اگر غذاى مادر از كلسيم كمبود داشته باشد اين كمبود در ساختمان استخوانها و دندانهاى كودك اثر مىگذارد.[39] 3. اين مطلب نيز به اثبات رسيده و محسوس است كه اضطرابها و هيجانهاى شديد نفسانى، در تمام بدن، از جمله در دستگاه گوارش انسان كاملًا تأثير دارد. شما خود مىدانيد كه هنگام غم و اندوه فراوان يا ترس و دلهره شديد، اشتها كم مىشود و غذا كاملًا هضم نمىگردد. دستگاه گوارش، اختلال پيدا مىكند و نظم دستگاه عصبى برهم مىخورد و در نظام معين ترشحات طبيعى غدد، اختلالاتى به وجود مىآيد.
با توجه به اين سه مقدمه مىتوان چنين نتيجهگيرى كرد: افكار و هيجانهاى روحى مادر، گرچه مستقيماً به اعصاب و مغز كودك منتقل نمىشود- چون ارتباط عصبى ندارند- ليكن از آن جا كه در جسم و دستگاه گوارش مادر تأثير دارند و غذاى جنين هم بايد به وسيله دستگاه گوارش مادر تأمين شود كيفيت تغذيه هم در پرورش اعصاب و بروز حالات روانى و شخصيت نفسانى كودك اثر دارد، مىتوان به طور قطع گفت: احوال روانى مادر در زمان باردارى، خوب يا بد، بدون شك در پرورش اعصاب و حالات روانى جنين تأثير خواهد داشت و در شخصيت اخلاقى آينده او مؤثر خواهد بود.
عصبانيت يا اضطراب و دلهره يا ترس شديد مادر، وضع عمومى مزاج و نظم دستگاه گوارش او را برهم مىزند و اعصابش را مختل مىسازد. و اين حالت غير عادى چنان كه براى جسم و جان خود مادر ضرر دارد، وضع تغذيه جنين را نيز كه در رحم او زندگى مىكند مختل خواهد ساخت و امكان دارد كه اعصاب و مغز او را براى يك عارضه روانىاى كه بعداً به ظهور مىرسد آماده گرداند.
دكتر جلالى مىنويسد:
حالات هيجانى شديد و تكانهاى ناراحت كننده كه براى مادر اتفاق مىافتد مسلماً مضر به وضع مزاجى و رشد جنين است، زيرا چنين حالاتى نظم دستگاه عصبى را بر هم مىزند و بر اثر ترشح غير طبيعى غدد، عمل صحيح دستگاه گوارش مختل مىشود. شايد تنها علتى كه نوزاد را موجودى عصبى و آماده براى برخى بيمارىهاى روانى مىسازد، همين حالات هيجانىاى است كه به مادر در هنگام باردارى دست مىدهد.[40] يك خانم باردار كه آرامش كامل روانى و با تغذيه خوب زندگى مىكند تنى سالم و روانى پاك خواهد داشت، در نتيجه جنينى هم كه در رحم او زندگى مىكند، در آرامش كامل و تغذيه مناسب به رشد خويش ادامه خواهدداد.
پرورش در يك چنين جايگاه سالم و امنى بدون شك در شخصيت جسمانى و روانى جنين تأثير بسزايى خواهد داشت.
برعكس، خانمباردارى كه در حال اضطراب و پريشانى و بداخلاقى زندگى كند، هم به جسم و جان خودش لطمه مىزند و هم وضع تغذيه جنين و آرامش روانى او را برهم خواهد زد و سرنوشت كودكى كه در يك چنين جايگاهى پرورش مىيابد معلوم است. به اين آمار توجه فرماييد:
پزشكانِ امراض روانى، ثابت كردهاند كه شصت و شش درصد كودكان مبتلا به امراض روحى، بيمارى را از مادران خود به ارث بردهاند. چنان چه مادرى سالم و بىعيب باشد بچهاش نيز داراى دستگاه عصبى سالم و بىنقص خواهد بود. اگر زنى بخواهد بچهاى سالم و شاداب و از نظر قواى عقلى بدون نقص داشته باشد، قبل از تولد كودك بايد در فكر سلامت خود باشد.[41] يكى از دانشمندان مىنويسد:
عوامل محيط بر رشد بدنى و روانى جنين آدمى مؤثرند.[42] دكتر على اكبر شعارى مىنويسد:
غالباً حالات روانى مادر هنگام آبستنى در جنين تأثير مىكند، زيرا در اين حالات ترشحات غدد داخلى (هورمونها) اختلال پيدا مىكنند و در رشد جنين مؤثر است و انطباق با محيط خارج را براى نوزاد مشكل مىسازد. از اين رو بايد جامعه به مادر آبستن بيشتر توجه كند و او را مستقيماً زير مراقبت طبى، روانى و اجتماعى قرار دهد تا جنين در محيطى كاملًا سالم و واجد شرايط لازم رشد كند.[43]
هواى سالم و استراحت
جنينى كه در رحم مادر زندگى مىكند، چنان كه در غذاى خود وابسته به مادر است، در جذب اكسيژن نيز به مادر احتياج دارد. انسان به وسيله تنفس، اكسيژن مورد نياز خود را از هواى خارج مىگيرد و گازكربنيك را پس مىدهد و بدين وسيله حرارت بدن خود را تأمين كرده و به رشد و حيات خويش ادامه مىدهد.
جنين نيز در نشو و نماى خويش به اكسيژن نياز دارد، ليكن دستگاه تنفس او هنوز به كار نيفتاده است، به همين جهت از اكسيژن استفاده مىكند كه به وسيله تنفس مادر تهيه مىشود.
بنابراين، كيفيت تنفس مادر و هوايى كه در آن تنفس مىكند، چنان كه در سلامت بيمارى خودش تأثير دارد، در چگونگى نشو و نماى جنين نيز تأثير قابل توجهى دارد. اگر مادر در هواى سالم و خوب تنفس كند، هم سلامت بدن خودش را حفظ مىكند و هم به نشو و نماى صحيح جنينش كمك خواهد كرد.
لذا اگر در هواى آلوده و كثيف تنفس كند هم به سلامت خودش لطمه خواهد زد و هم جنينش را در معرض خطر قرار خواهد داد.
بنابراين، به بانوان باردار توصيه مىشود كه در حد ممكن از هواى سالم و لطيف استفاده كنند. در هواى صاف و پاك قدم بزنند و نفس عميق بكشند و از شبنشينىهاى خسته كننده جداً اجتناب ورزند. از استعمال دخانيات و تنفس در اتاق آلوده به دود خوددارى نمايند، زيرا هواى ناسالم و كمبود اكسيژن ممكن است سلامت جنين را در معرض خطر قرار دهد.
دكتر جلالى مىنويسد:
بسيارى از نقائص ساختمانى مثل لب شكرى، كف پاى صاف و حتى تيپ مغولى كه سابقاً آنها را نتيجه عامل ارثى مىدانستند، امروزه عوامل محيطى؛ به خصوص كمبود اكسيژن در دوره حاملگى را مسئول آنها مىدانند.[44] بانوان باردار مىتوانند به زندگى معمولى و اشتغالات خودشان ادامه دهند. امّا بايد از حمل چيزهاى سنگين و حركتهاى سريع و فعاليتهاى خسته كننده اجتناب كنند، زيرا به آرامش جنين لطمه وارد مىسازد و ممكن است موجب سقط جنين شود. سفرهاى كوتاه و با وسايل راحت ضرر ندارد، امّا از سفرهاى طولانى و خستهكننده در صورت عدم ضرورت بايد اجتناب نمود؛ مخصوصاً در ماههاى آخر و اول باردارى. به هر حال بانوان باردار به استراحت بيشترى نياز دارند. امّا كارهاى سبك، حركتهاى آرام و راه رفتن و قدم زدن نه تنها ضررى ندارد، بلكه براى سلامت و بهداشت مادر و جنين مفيد است و براى آسان شدن وضع حمل نيز بىاثر نخواهد بود.
دكتر جلالى مىنويسد:
خستگى زيادِ مادر موجب زياد شدن مواد سمّى در خون مىشود و همين خون كه غذاى جنين را شامل است در ساختمان كودك مؤثر واقع مىشود.[45] يكى ديگر از دانشمندان مىنويسد:
بعضى ورزشهاى سبك براى زنان حامله اجبارى به شمار مىآيند. فوايد حاصل از ورزش شامل: پيشرفت گردش خون در بدن، اشتهاى بهتر، هضم غذاى كاملتر و همچنين خواب بهتر است ... پياده روى ورزش بسيار خوبى است كه بسيارى از زنان مىتوانند و بايد انجام دهند. معمولًا براى اين كار كفشهاى پاشنه كوتاه- نه پاشنه تخت- بسيار راحت و مناسب هستند.[46] ديگرى مىنويسد:
زن حامله قدرت كار كردن را دارد و بايد كار كند. كار معمولى با رعايت شرايط حفاظت از مضرات براى زنان حامله مفيد است و بالعكس بىكارى كامل و ماندن در رختخواب به مدت زياد، باعث ضعف قدرت حركت، سستى عضلات، چربى بدن و غيره است و نتايج ناگوار آن در جريان دوره حاملگى و زايمان ظاهر مىشود. بنابراين زن حامله در دوره حاملگى؛ حتى در 56 روز مرخصى قبل از زايمان كه قانوناً استحقاق دارد، بايد در امور خانهدارى، كارهاى سبك را انجام دهد و متناوباً زحمت و استراحت و گردش و ورزش را توأماً به جا آورد. گردش و سياحت در هواى آزاد قواى جسمى و روحى را تقويت كرده و باعث رشد صحيح جنين در بطن مادر مىشود.[47] نيز مىنويسد:
نتايج ناگوار گوشهنشينى و بىجنبشى در ايام باردارى، در موقع زايمان و در دوره بعد از زايمان ظاهر مىشود. بىحركتى، عضلات را ضعيف و متابوليزم را پايين مىآورد و حالت عمومى زن بدتر مىشود و بالعكس حركت و ورزش (سبك) و استفاده از تابش آفتاب و هواى صاف اعضاى بدن زن را مستحكم و براى زايمان آماده مىسازد. ورزش (سبك) براى كليه زنان حامله كه دوره حاملگى ايشان جريان طبيعى دارد بسيار مفيد است.[48]
زايمان
چنان كه قبلًا دانستيد زندگى قبل از ولادت، زندگى بسيار حساس و سرنوشتسازى است كه در زندگى آينده كودك تأثير بسزايى خواهد داشت.
جنين در اين مدت در جايگاهى زندگى مىكند كه ادارهاش در دست او نيست.
در معرض دهها خطر جسمى و روانى قرار دارد كه خودش نمىتواند از آنها جلوگيرى كند. مسئوليت همه اينها برعهده پدر و بالأخص مادر است.[49]
[1]. بيوگرافى پيش از تولد، ص 9.
[2]. همان، ص 184.
[3]. دكتر جلالى، روانشناسى كودك، ص 190.
[4]. همان، ص 190.
[5]. نرمان ل. مان، اصول روانشناسى، ترجمه دكتر محمود ساعتچى، ص 183.
[6]. همان، ص 188.
[7]. بهداشت جسمى و روانى كودك، ص 62.
[8]. بيوگرافى پيش از تولد، ص 182.
[9]. همان، ص 38.
[10]. دكتر جلالى، روانشناسى كودك، ص 222.
[11]. اصول روانشناسى، ترجمه دكتر محمود ساعتچى، ص 187.
[12]. بيوگرافى پيش از تولد، ص 48.
[13]. روانشناسى رشد، ص 109.
[14]. بحارالأنوار، ج 60، ص 342:« غذاؤُ ممّا تأكل أمّه، ويَشرِب ممّا تَشربُ، تنسمه تنسيماً».
[15]. همان، ص 341: سأل سلمان رضى الله عنه عليّاً عليه السلام عن رزق الولد في بطن أمّة؟ فقال:« إنّ اللَّه تبارك و تعالى حبس عليها الحيضةَ، فَجَعلها رزقَه في بطن أمّه».
[16]. مكارم الاخلاق، ص 196:« كلوا السفرجَلَ و تَهادوه بينكم، فإنّه يَجلو البصر و يُنبِتُ المودّة في القلب، و أطعموه حبالاكم؛ فإنّه يُحسِن أولَادكم و فى رواية:« يُحسِن أخلاق أولادكم».
[17]. مكارمالاخلاق، ص 192:« اطعموا المرأة، في شهرها التي تلد فيها، التمر فان ولدها يَكونُ حليماً نقياً».
[18]. وسائلالشيعه، ج 15، ص 134:« أطعموا البرنى نساءكم في نفاسهن تحلم أولادكم».
[19]. همان، ص 135:« خير تموركم البرني، فأطعموا نساء كم في نفاسهنّ تخرج أولادكم حلماء حكماء».
[20]. همان، ص 136:« أطعموا حبالاكم اللبان، فإن الصبّي إذا غذى في بطن أمّه باللبان اشتدّ عقله، فإن يك ذكراً كان شجاعاً و إن ولدت انثى عظمت عجيزتها فتحظى عند زوجها».
[21]. همان:« أطعموا حبالاكم ذكر اللبان، فإن يكن في بطنها غلام خرج زكّي القلب عالماً شجاعاً»، و إن تكن جارية حسن خلقها و خلقتها و عظمت عجيزتها، و حَظَت عند زوجها».
[22]. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 619:« أطعموا حبالاكم السفرجل فإنه يحسن أخلاق أولادكم».
[23]. همان، ج 2، ص 619:« ما تَأكل الحاملُ من شيء ولا تتداوى بأفضلَ من الرُطبِ. قال اللّه عزّوجّل لمريم عليهاالسلام:« وَهُزِّى إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً* فَكُلِىوَاشْرَبِى وَقَرِّى عَيْناً».
[24]. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 635:« ما من امرأة حاملة أكلت البطيخ لايكون مولودها إلّاحسن الوجه و الخلق».
[25]. علم و زندگى، ص 426.
[26]. بيوگرافى پيش از تولد، ص 80.
[27]. اعجاز خوراكيها، ص 223.
[28]. همان، ص 224.
[29]. بهداشت زن در دوره باردارى، ترجمه محمدعلى رياضى فرزاد، ص 13.
[30]. كودك خود را بشناس، ترجمه دكتر فرامرز نعيم و دكتر هوشنگ مشكينپور، ص 22.
[31]. مجله مكتب اسلام، سال 15، شماره 6.
[32]. اعجاز خوراكيها، ص 215.
[33]. روانشناسى كودك، ص 222.
[34]. دكتر سيد حسن عارفى، سيگار، ص 256- 258.
[35]. بيوگرافى پيش از تولد، ص 150.
[36]. همان، ص 183.
[37]. همان، ص 48.
[38]. روانشناسى كودك، ص 188.
[39]. همان، ص 222.
[40]. همان، ص 223.
[41]. روزنامه اطلاعات شماره 10355.
[42]. بيوگرافى پيش از تولد، ص 125.
[43]. روانشناسى رشد، ص 110.
[44]. روانشناسى كودك، ص 190.
[45]. همان، ص 222.
[46]. از باردارى تا زايمان، ترجمه زهرا صادريون، ص 53.
[47]. بهداشت زن، ترجمه محمد على رياضى، ص 24.
[48]. همان، ص 26.
[49] امينى، ابراهيم، اسلام و تعليم و تربيت، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: سوم، 1387.