دیدگاه اسلام
اسلام نیز طبیعت و آفرینش ویژه انسان را در کیفیت ظهور و بروز اخلاقیات گوناگون مؤثر و خُلق را یک نوع بخشش الهى مىداند که در فطرت و نهاد انسانها نهاده شده و طبعاً به سوى آن تمایل دارند.
امام صادق علیه السلام در این باره فرموده:
«إنّ الخُلقَ منیحةٌ یَمنحُها اللّهُ عزّوجل خَلقَه،: فمنه سجیّة، و منه نیّة». فقلت:
فأیّتها أفضل؟ فقال: صاحبُ السجّیةِ، هو مَجبولٌ لایَستطیع غیرَه، و صاحب النیّةِ یَصبِرُ علىالطاعةِ تَصَبُّراً، فهو أفضلهما».[1]
خُلق یک عطیه الهى است که خدا به هر کس خواست عطا مىکند. برخى از اخلاقیات، فطرى و طبیعى هستند و برخى دیگر، از روى قصد صادر مىشوند.
راوى گفت: کدام افضل اند؟ امام فرمود: شخصى که خلق در طبیعت او نهاده شده باید آن را انجام دهد و نمىتواند آن را تغییر دهد، امّا کسى که از روى نیت کارى را انجام مىدهد، باید براى انجام دادن آن کوشش کند و صبر و بردبارى نشان دهد، بنابراین، دومى افضل خواهد بود.
پیامبر صلى الله علیه و آله نیز مىفرماید:
«إذا سَمِعْتُم بَجَبلٍ زال عن مَکانِهِ فَصَدِّقُوا و إذا سَمِعْتُم بِرَجُلٍ زال عن خلقِهِ فلاتصدّقُوا فإنّه یَصیر إلى ما جبّل علیه».[2]
اگر شنیدید کوهى از جاى خود کنده شده باور کنید، ولى اگر شنیدید که مردى از خلق (طبیعى) خود دست برداشته تصدیق نکنید، زیرا ممکن است به حال طبیعى خود برگردد.
شاید از اخبارِ طینت نیز همین معنا استفاده شود.[3] از این قبیل احادیث استفاده مىشود که برخى از اخلاقیات در طبیعت و آفرینش بعضى انسانها نهاده شده که تغییر آنها بسیار دشوار و به طور عادى غیر مقدور مىنماید.
ولى اسلام تعلیم و تربیت انسانها و تغییر و اصلاح صفات و تزکیه و تهذیب نفوس را امرى ممکن مىداند، به همین جهت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله تزکیه نفوس را در رأس برنامههاى خود قرار داده است.
خدا در قرآن مىفرماید:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلى المُؤمِنِینَ إِذ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکْمَةَ وَإِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلالٍ مُبِینٍ»[4]
لذا رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرمود: «
إنّما بُعِثتُ لأُتمِّمَ مکارمَ الأخلاقِ».[5]
چون تزکیه و اصلاح نفوس امکان داشته است. قرآن نیز مىفرماید: «وَنَفْسٍ وَما سَوّاها* فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَتَقْواها* قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها* وَقَدْ خابَ مَنْ دَسّاها»[6]
بنابراین آیات و احادیث متعددى وجود دارند که به مکارم الاخلاق دستور داده و از رذایل برحذر مىدارند. از همه اینها استفاده مىشود که تزکیه نفوس و اصلاح اخلاق امکانپذیر است وگرنه همه این تلاشها و توصیهها لغو خواهد بود.[7]
[1]. کافى، ج 2، ص 101.
[2]. نهج الفصاحه، ص 41.
[3]. بحارالأنوار، ج 67، ص 77- 129.
[4]. آل عمران( 3) آیه 164.
[5]. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 282.
[6]. الشمس( 91) آیات 7- 10.
[7] امینى، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1387.