حضرت مهدى و طول عمر
یکى از مسائل مهم مربوط به مهدى موعود، عمر دراز آن حضرت است.
عمر حضرت، از سال ولادت (255 ه) شروع شده و تا این زمان (1423 ه) ادامه دارد و تا زمان ظهور که معلوم نیست کى خواهد بود و بعد از آن تا زمان وفات، هم چنان ادامه خواهد یافت. به هر حال، این مقدار، عمرى است دراز و غیر عادى که در این اعصار، نظیرش دیده نشده است.
شاید باور چنین عمر درازى براى بعض افراد، دشوار باشد و به همین جهت، نیاز به بحث و بررسى و تحقیق دارد که متأسفانه در تخصص و صلاحیت من نیست.
کشف علل و عوامل طول عمر، پیرى و مرگ، به یک رشته تحقیقات عمیق و گسترده و دراز مدت نیاز دارد که باید به وسیله گروهى دانشمند و کارشناس علوم مربوط، مانند زیست شناختى، پزشکى، علوم تغذیه، بهداشت و درمان، انسان شناختى، جامعه شناختى و دیگر علوم مربوط انجام بگیرد. با همکارى و جدیت این دانشمندان، مىتوان به کشف راز طول عمر انسانها پى برد، و اطلاعاتى را در اختیار آنان قرار داد تا با رعایت آنها بتوانند از سلامتى و جوانى و عمر درازى برخوردار گردند. کشف راز طول عمر، نه تنها براى عقیدهمندان به مهدى موعود مفید است، بلکه براى بشریت نیز سودمند خواهد بود. به امید آن روز.
در این جا، تذکر چند نکته را لازم مىدانم:
1. حد متوسط عمر انسانها، در طول تاریخ و در کشورهاى مختلف، یکسان نبوده، بلکه متفاوت و متغیّر بوده است. این تفاوتها، معلول نوع و کیفیت تغذیه، رعایت امور بهداشتى، پیشگیرى از بیمارىهاى مُسرى، محیط زندگى، پیشرفت علوم پزشکى است.
2. تعدادى از انسانها، از حد متوسط همنوعان خود، بیشتر زندگى کرده اند و گاهى تا حدود یکصد سال زنده بودهاند. به طور استثنایى، افرادى بیشتر از یکصد سال و حتى تا حدود 150 سال، زندگى کردهاند. بنابر بعض اقوال، افرادى نادر، تا حدود دویست سالگى و حتى کمى بیشتر به زندگى خود ادامه دادهاند.
نکته جالب توجه این است که تا کنون هیچ یک از دانشمندان، حدّ معیّنى را براى عمر انسان تعیین نکردهاند که تجاوز از آن برایش امکانپذیر نباشد، گرچه به صورت نادر و بعید.
3. گرچه خداوند متعال، کارهایش را از طریق علل و اسباب طبیعى انجام مىدهد، ولى قدرت او، محدود به حدّى خاص و در محدوده علل شناخته شده نیست، بلکه مىتواند چیزى را از طریق علل ناشناخته انجام دهد، چنان که در موارد اعجاز، این گونه انجام مىگیرد.
بنابراین مىتوان گفت، اگر وجود انسانى خاصّ و ادامه حیات او تا مدتى طولانى، ضرورت دارد، خداى متعال قدرت دارد که علل و اسباب طبیعى یا حتى غیر طبیعى آن را فراهم سازد. پس عمر چند صد ساله و حتى چند هزار ساله یک انسان استثنایى را نمىتوان مورد انکار قرار داد.
4. علل و عوامل پیرى و مرگ نیز براى ما روشن نیست. دلیلى نداریم که همه انسانها، حتماً و بدون استثنا، در سنین خاص پیر شوند و قواى جسمانى خود را از دست دهند.
5. در تاریخ، به افرادى اشاره شده که عمرهاى طولانى چند ساله بلکه هزار ساله و حتى بیشتر داشتهاند. البته اثبات چنین عمرهاى درازى، نیاز به دلیل قطعى دارد، ولى اصل امکان آن را نیز نمىتوان مورد تردید قرار داد.
یکى از دراز عمرانِ تاریخ، حضرت نوح پیامبر علیه السلام است. در قرآن آمده که نوح 950 سال، قوم خود را دعوت به خداپرستى کرد، ولى همواره با مخالفت اکثریت مردم مواجه بود، تا این که طوفان و باران عظیم فرا رسید و همه کافران به هلاکت رسیدند، جز او و پیروان خاصّش که بر کشتى سوار شدند و از هلاکت نجات یافتند.[1]
از آیه مذکور، استفاده مىشود که حضرت نوح، مدت 950 سال، قوم خود را دعوت مىکرده است. البته، درست معلوم نیست که در چه سنى به رسالت مبعوث شده بود، و نیز معلوم نیست که بعد از حادثه طوفان، چند سال زندگى کرده است ولى اجمالًا استفاده مىشود که عمر او، بیش از هزار سال بوده است.
بنابراین، قرآن که یک سند قطعى و غیر قابل انکار است، وجود عمر بیش از هزار سال را تأیید کرده است. اگر این مقدار عمر پذیرفته شد، بیشتر از آن را نیز نمىتوان انکار کرد.
[1]. عنکبوت، آیه 14- 15:« لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلّا خَمْسِینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَهُمْ ظالِمُونَ* فَأَنْجَیْناهُ وَأَصْحابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْناها آیَةً لِلْعالَمِینَ».