پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

نقش طلاب و مدرسين حوزه‌ي علميه‌ي قم در پيگيري مبارزات

نقش طلاب و مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم در پیگیری مبارزات

گرچه انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مردمی و همگانی بود و همه‌ی اقشار و اصناف مردم در مبارزات ضد رژیم و پیروزی نهایی سهیم بودند ـ حتی ملی مذهبی‌ها نیز در مبارزات شریک بودند و زندان‌ها و شکنجه‏ ها را تحمل کردندـ ولی در این نیز تردید نیست که رهبری‌های امام خمینی با همکاری سایر مراجع و فعالیت مجدانه‌ی اساتید و مدرسین و طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی قم بزرگ‌ترین نقش را داشتند. امام بود که رژیم شاهنشاهی را ریشه‌ی همه‌ی مشکلات دانست و نوک پیکان مبارزات را بدان‌ سوی متوجه ساخت. حتی دکتر مصدق و ملی‌مذهبی‏ها رسماً با رژیم شاهنشاهی درنیفتادند. شاید آن را در برابر خطر توده ‏ای‏ها، یک عامل ثبات کشور می‏دانستند، شاید برخی علمای حوزه و سایر شهرها نیز از همین تفکر پیروی می‌کردند و بقای رژیم شاهنشاهی را بهترین ضامن استحکام و اقتدار ایران بلکه تشیع می‏دانستند، تا آنجا که من به یاد دارم حتی فدائیان اسلام نیز رسماً با اصل سلطنت درنیفتادند. حتی امام هم در آغاز مبارزات علناً با شاه درگیر نشد، بلکه در طول ایام و حوادثِ دوران مبارزات اولیه بدانجا رسید و افکار مبارزان را به‌تدریج بدان سوی متوجه ساخت.

البته در این پیروزی عظیم و شگفت‌آور نباید و نمی‌توان نقش اساتید و مدرسین و طلاب جوان حوزه‌ی علمیه را نادیده گرفت. اگر فعالیت و جهاد اساتید حوزه به‌ویژه شاگردان و ارادتمندان امام نبود چه کسی و چگونه صدای امام را به گوش مردم دیندار شهرستان‌ها و بخش‏ها و روستاها می‏رسانید تا وظیفه‌ی خود را بشناسند و برای مبارزه آماده گردند. بنابراین باید گفت اساتید و مدرسین در مرتبه‌ی اول، و طلاب جوان بعد از آنها، در پیروزی انقلاب بزرگ‌ترین نقش را داشتند و نهضت یک حرکت روحانی و حوزوی بود. البته این سخن بدین معنا نیست که نقش علما و مراجع تهران و سایر بلاد را نادیده گرفته باشیم، بلکه همه را حتی تلاش و جهاد دانشجویان و فرهنگیان، و بازاریان و حتی کشاورزان و کارگران نیز در پیروزی این نهضت الهی سهیم می‏دانیم و قدر می‏نهیم. ولی به‌هرحال این حرکت از قم و به رهبری امام که یک مرجع تقلید واجب الاطاعه بود و همکاری اساتید و طلاب جوان شروع شد و در نهایت به پیروزی رسید. در تهران و سایر شهرستان‌ها نیز رهبری نهضت را مراجع و علما و طلاب و منبری‌های آن بلاد برعهده داشتند، و در یک کلام پایگاه این نهضت، مساجد، حوزه‏ های علمیه، حسینیه‏ ها بود و از آنجا به دانشگاه‏ها، مدارس، بازارها، و کارگاه‌ها کشیده می‏شد، در بقا و استمرار و تحکیم نظام نیز باید از همین طریق بهره گرفت، بنابراین کارگزاران نظام در رده ‏های مختلف باید بدانند که تضعیف مرجعیت و علما و حوزه ‏های علمیه، به هر طریق و از سوی هرکس و هر نهادی که انجام بگیرد به زیان نظام و به نفع دشمنان انقلاب خواهد بود.

گفتنی است که گرچه جمع کثیری از اساتید و مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم در مبارزات شرکت داشتند، ولی در این رابطه همه یکسان نبودند، تعدادی از آنها جدی و بی‌باک‏تر و جمعی دیگر محتاط‏تر بودند. بعضی همه‌ی اعلامیه‏ ها را امضا می‌کردند و برخی دیگر بعضی آنها را. بعضی از آنها حوزه‏های درس بزرگی داشتند و بدین­وسیله در بین طلاب محبوب‏تر بودند. بعضی آنها مرجع وجوهات شرعیه بودند و بدین‌وسیله می‏توانستند برخی از هزینه ‏های مبارزاتی را بپردازند و در اینجا می‏توانم به تعدادی از معروفان آنها اشاره کنم: شیخ علی مشکینی، شیخ حسینعلی منتظری، شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی، شیخ محمد فاضل لنکرانی، شیخ محمد یزدی، شیخ یحیی انصاری شیرازی، شیخ احمد جنتی، شیخ محمد محمدی گیلانی، شیخ ابوالقاسم خزعلی، شیخ علی‌اکبر مسعودی، شیخ محمد مؤمن قمی، شیخ عبدالله جوادی آملی، شیخ عباس محفوظی، سیدمحمد ابطحی کاشانی، شیخ ابوالفضل خوانساری، سید ابوالفضل میرمحمدی، شیخ علی احمدی­میانجی، سیدمهدی روحانی، شیخ حسین نوری همدانی، شیخ ناصر مکارم ­شیرازی، شیخ مهدی فیض­ گیلانی، سیدمحمدحسین حسینی لنگرودی، شیخ محمد مفتح همدانی، سید محمدحسین حسینی لنگرودی، سیدابوالفضل موسوی تبریزی، شیخ مهدی ربانی املشی، و جمعی دیگر.

این افراد به مدرسین معروف بودند ولی نه دفتر خاصی داشتند و نه از آیین‌نامه‌ی ویژه‏ای پیروی می‌کردند. جلسات آنان نیز سرّی و در منازل اشخاص تشکیل می‏شد و تصمیماتی که می‌گرفتند به‌وسیله‌ی طلاب جوان به اجرا می‌گذاشتند.