پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

وضع معيشت طلاب اصفهان

وضع معیشت طلاب اصفهان

وضع اقتصادی طلاب در آن زمان خوب نبود و غالباً در مضیقه بودند؛ زیرا اجناس به‌ویژه مواد خوراکی گران و کمیاب بود، چون ایران به‌وسیله‌ی نیروهای متفقین اشغال شده بود. از سوی دیگر طلاب درآمد چندانی نداشتند. ثروتمندان به پرداخت سهم امام (علیه‌‏السلام) عادت نداشتند و وجوهات شرعیه کمتر در اختیار علما و مراجع قرار می‌‌گرفت. شهریه‏‌ای که به طلاب داده می‏شد از سه ناحیه بود: یکی آیت‌الله سید محمدرضا خراسانی که به هر طلبه مبلغ پنج تومان شهریه می‏داد. دیگری حاج آقا حسین خادمی و آشیخ مرتضی اردکانی که سه تومان شهریه می‏دادند. سوم آقای کوپایی که از طرف آسید ابوالحسن اصفهانی نمایندگی داشت، هر دو یا سه ماه یک مرتبه مبلغ هفت تومان شهریه می‏داد. البته بعضی اساتید گهگاه تقسیمات مختصری بین شاگردانشان داشتند، ولی من از درس‏های پولی متنفر بودم و شرکت نمی‌کردم.

معلوم است که زندگی ­کردن با چنین مبلغ ناچیزی بسیار دشوار است. یکی از اموری که در حل این مشکل تا حدی کمک می‌کرد این بود که اکثر طلاب از دهات یا شهرهای مجاور اصفهان بودند و هرهفته یا دو هفته یک‌بار آذوقه‏‌ای از آنجا به‌وسیله‌ی خانواده‌‏شان فرستاده می‏شد یا خودشان بدانجا می‏رفتند و به همراه می‌‏آوردند.

اما مشکل این بود که بسیاری از خانواده‌‏ها هم در آن شرایط، خود در مضیقه بودند و امکان کمک نداشتند، ولی به‌هرحال فرزندانشان را فراموش نمی‌کردند. راه دیگری که برای جبران کسری زندگی وجود داشت خواندن نماز استیجاری بود. پول یکسال نماز استیجاری در آن زمان شصت تا 65 تومان بود، ولی نماز استیجاری هم کم بود، اگر پیدا می‏شد گشایشی بود برای زندگی.

به‌هرحال اکثر طلاب از جهت معیشت در مضیقه بودند، اما قانع بودند و آبرومند زندگی می‌کردند. جو قناعت و زهد بر طلاب بلکه تعداد زیادی از علما و مدرسین حوزه حاکم بود و زهد یک ارزش محسوب می‏شد، به همین جهت مشکلات قابل تحمل بود. بسیار اتفاق می‏افتاد که غسل بر طلبه‏‌ای واجب می‏شد ولی پول حمام نداشت، ناچار می‏شد در وقت خلوتی در حوض مدرسه و با آب سرد غسل کند. طلاب قدرت خرید کتاب‏های درسی را نداشتند. کتابخانه‏‌های مجهزی هم در مدارس وجود نداشت گاهی حتی پول خرید نفت برای چراغ روشنایی نداشتند، ناچار برای مطالعه به حجره‌ی دوستانشان می‏رفتند. گاه اتفاق می‏افتاد که در هوای سرد زمستان ذغال و خاکه‌ذغال برای گرم­ کردن کرسی نداشتند و به جای آن به‌وسیله‌ی پریموس نفتی کرسی را گرم می‌کردند. گاه اتفاق می‏افتاد یک شبانه‌روز و احیاناً دو شبانه ­روز بدون غذا بودند و با صرف مقدار مختصری آجیل یا میوه یا سبزی ارتزاق می‌کردند، ولی گرسنگی خود را حتی با دوستانشان در میان نمی‌گذاشتند.

برای رفتن به وطن و دیدار خویشان و حمل آذوقه کرایه‌ی ماشین نداشتند و غالباً پیاده می‏رفتند. اکثر طلاب نجف‏آبادی و سده‌ی و دیگر بلاد نزدیک، این فاصله را پیاده طی می‌کردند و در برگشتن چون بار داشتند به‌وسیله‌ی الاغ برمی‌گشتند. فاصله‌ی اصفهان تا نجف‌آباد در حدود 24 کیلومتر است. این فاصله را به اتفاق دوستان پیاده طی می‌کردیم. شب پنج‏شنبه حرکت می‌کردیم، نزدیک اذان صبح به نجف‌آباد می‏رسیدیم. در مراجعت عصر جمعه حرکت می‌کردیم تا روز شنبه به درسمان برسیم. حرکت پیاده و دسته‌جمعی نیز خالی از لطف و زیبایی نبود.