پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

زندگي مردم در آن زمان

زندگی مردم در آن زمان

وضع اقتصادی مردم در آن زمان غالباً خوب نبود: درآمدها کم بود، اجناس نسبتاً ارزان بود ولی پول هم کم بود. بسیاری اجناس را به‌صورت تبادلی معامله می‌کردند. پول‏های رایج یا نقره بود یا مس، یک پول، یک شاهی، ده شاهی، یک ریالی، دو ریالی، پنج ریالی، ده ریالی.

زندگی اکثر مردم ساده و بدون تجملات بود. خانه ‏های مسکونی غالباً با خشت و گل و سقف‏های چوبی یا طاق‏های ضربی تهیه می‏شد، و چندان از آجر استفاده نمی‌کردند، مگر در بناهای مهم مثل مساجد و مدارس. درب منازل و اتاق‏ها از چوب تهیه می‏شد و درب آهنی اصلاً مرسوم نبود. موزائیک مرسوم نبود، کف اتاق‏ها با گچ و خاک صاف می‏شد. حیاط منازل یا با آجر مفروش می‏شد یا سنگ‌فرش گاهی هم شن می‏ریختند. فرش اتاق‏ها غالباً گلیم بود یا نمد یا حصیر، و البته افراد متمکن از قالی‏های دست‌باف نیز استفاده می‌کردند. ظرف‏ها یا مسی بود یا سرامیک و کوزه‏های گلی.

در آن زمان برق نبود و برای روشنایی از چراغ‏های روغنی یا شمع و پیه‌سوز استفاده می‌کردند. بعد از چندی چراغ‏های نفتی مرسوم شد که «لامپا» نامیده می‏شد. این نوع چراغ‏ها از شیشه و فتیله تهیه می‏شد. نوعی چراغ نفتی پیدا شد که فانوس و چراغ «بغدادی» نام داشت، قابل حمل و نقل بود و در باد خاموش نمی‏شد. در روشنایی کوچه ‏ها و خیابان‏ها نیز از همین وسیله استفاده می‌کردند. آب لوله‌کشی وجود نداشت، آب آشامیدنی و شست­وشو را از چاه منازل تهیه می‌کردند یا از آب قنات و نهرها استفاده می‏شد. برای گرم ­کردن منازل از هیزم و ذغال استفاده می‌کردند و برای خنک کردن از زیرزمین و سرداب و بادبزن استفاده می‏شد. در منازل حمام نبود و از حمام‏های عمومی و خزینه ‏دار استفاده می‌کردند. خوراک مردم بسیار ساده و طبیعی بود و غالباً از نان، کره، ماست، کشک، روغن حیوانی، تخم‏ مرغ و از گوشت گاو و گوسفند استفاده می‏شد. حبوبات بیشتر ولی برنج کمتر مصرف می‏شد. در هر ماه یک یا دو مرتبه از برنج استفاده می‌کردند ولی غالباً با بلغور یا رشته‌پلو مخلوط می‏شد. شب‏های عید نوروز همه مقید بودند پلو و قورمه ‏سبزی بپزند. مقداری را می‏خوردند و بقیه را در بشقاب‏ها و سینی می‏ریختند و غالباً تا سیزده نوروز نگاه داشته می‏شد و وسیله‌ی پذیرایی از مهمان‏ها بود. در دید و بازدیدها غالباً از آجیل و گاهی از نقل و نان شکری و خیلی کم از گز استفاده می‏شد. پرتغال و نارنگی و لیمو دیده نمی‏شد. البته نارنج بود ولی نه برای خوردن بلکه برای قشنگی و بوئیدن. گاهی هم سیب درختی و انار را به سقف می‏بستند و برای عید نوروز نگه می‏داشتند. چای­خوردن تازه مرسوم شده بود ولی اکثر مردم از آن استفاده نمی‌کردند. لباس مردم نیز بسیار ساده بود. بیشتر مردم گیوه می‏پوشیدند، افراد کمی کفش چرمی می‏پوشیدند که ارسی نامیده می‏شد. گیوه‌دوزی و تخت‌کشی دو شغل مرسوم و محترم آن زمان بود. کلاه‏ها را از پشم و کرک حیوانات تهیه می‌کردند و شغل کلاه‌مالی نیز از اشتغالات رسمی بود. لباس‏ها غالباً از کرباس و مدخال رنگ ­شده تهیه می‏شد. رنگرزی نیز یک شغل رسمی بود. البته افراد متمکن از پارچه ‏های پشمی یا نخی الوان که از خارج وارد می‏شد یا در کارخانه ‏های تازه‌تأسیس ایران بافته می‏شد نیز استفاده می‌کردند. در خاتمه تذکر این نکته را لازم می‏دانم که گرچه وضع اقتصادی و معیشتی مردم در آن زمان غالباً خوب نبود ولی شاداب، سالم و خوش می‏زیستند و گرفتاری‏های مردم این زمان را نداشتند. چهره ‏ها باز، لب‏ها خندان، بدن‏ها سالم و دل‏ها شاد و آرام بود.