پیامبری و نبوغ
بعض روشنفکران، پیامبری را نبوغی ویژه و پیامبران را از جمله نوابغ دانستهاند. میگویند: پیامبران همانند دیگر نوابغ، افراد برجسته و ممتازِ عصر خویش و دارای عقلی کامل و هوشی سرشار و حدسی صائب بودند.
اندیشههایی نورانی و افکاری عمیق و همتی عالی داشتند. به خیر و صلاح و بهبود اوضاع مردم خویش میاندیشیدند. مشکلات جامعه را میشناختند و به حل آنها عنایت داشتند. از این رو بود که در اصلاح عقاید مردم کوشش مینمودند، به رعایت اخلاق نیک توصیه میکردند، برای اصلاح امور مردم و تأمین امنیت اجتماعی حکم و قانون جعل میکردند و رعایت آنها را به عنوان وظیفه خدایی معرفی مینمودند. و کوشش در این امور را به عنوان یک مأموریت الهی معرفی میکردند.
خلاصه این که پیامبران ارتباط خاصی با خدا نداشتند و وحیی در کار نبود بلکه همه اینها از تراوشات عقل این نوابغ بود که آنها را به خدا نسبت میدادند.
در پاسخ این روشنفکران به چند نکته اشاره میشود:
اول: چنان که قبلاً نیز اشاره شد، بعث و ارسال پیامبران یک ضرورت کلامی است. بشر در تأمین سعادت دنیوی و اخروی، جسمانی و نفسانی خود به رهنمودهای خدایی و ارشادهای انبیا نیاز دارد. بنابراین، خداوند حکیم باید پیامبرانی را بفرستد و علوم و معارف و احکام و قوانین لازم را در اختیارشان قراردهد. و در تأمین این نیازها وجود نوابغ کفایت نمیکند.
دوم: چنان که قبلاً اشاره شد در کلام به اثبات رسیده که پیامبران برای اثبات صدق ادعایشان معجزه و کار خارقالعاده داشتند، در صورتی که نوابغ از چنین تأییداتی بیبهرهاند.
سوم: اگر پیامبران نابغه بودند و طرح و برنامههایشان از نبوغ عقلی و فکری آنها نشئت گرفته بود وجهی نداشت آنها را به وحی و دریافت از خدا نسبت دهند، زیرا همگان بدین مطلب اعتراف دارند که پیامبران افرادی فریبکار و دروغگو و حیلهگر نبودهاند.