جبرئیل
یکی از فرشتگان مقرب الهی جبرئیل است. جبرئیل لفظی است عبری، به معنای مرد خدا، بنده خدا، قوت خدا.[208]
جبرئیل فرشته وحی است که از جانب خدا مأمور بوده وحی و پیام او را به پیامبر ابلاغ کند. در کتاب مقدس و در قرآن، مکرراً ذکر جبرئیل به میان آمدهاست.
در کتاب دانیال چنین آمده:
چون من دانیال رؤا را دیدم و معنای آن را طلبیدم ناگاه شبیه مردی نزد من ایستاد و آواز آدمی از میان نهر اولای شنیدم که ندا کرده میگفت: ای جبرائیل، این مرد را از معنای این رؤا آگاه کن.[209]
در همان کتاب مینویسد:
چون هنوز در دعا متکلم میبودم آن مرد جبرائیل که او را در رؤا دیده بودم به سرعت پرواز نمود، به وقت هدیه شام نزد من رسید و مرا اعلام نمود و با من تکلم کرد و گفت: ای دانیال، الآن من بیرون آمدهام تا تو را فطانت و فهم بخشم.[210]
و در انجیل لوقا آمده:
ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده بر وی ظاهر گشت.[211]
و در آیه دیگر چنین آمده:
فرشته در جواب وی گفت: من جبرائیل هستم که در حضور خدا میایستم و فرستاده شدم تا به تو سخن گویم و از این امور تو را مژده دهم.[212]
و در آیه دیگر چنین آمده:
و در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به بلدی از جلیل که ناصره نام داشت فرستاده شد.[213]
و در آیه دیگر میگوید:
فرشته در جواب وی گفت: روحالقدس بر تو خواهدآمد، و قوت حضرت اعلا بر تو سایه خواهد افکند.[214]
در قرآن نیز فرشته وحی به نام جبرئیل معرفی شده است.
« قُلْ مَنْ کانَ عَدُوّاً لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَـزَّلَهُ عَلی قَلْبِک بِـإِذنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَیهِ وَهُدی وَبُشْری لِلْمُؤْمِنِـینَ * مَنْ کانَ عَدُوّاً لِلّهِ وَمَلائِـکتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِـیکالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ »؛[215]
به آنان که دشمن جبرئیل هستند بگو: «اوست که قرآن را به فرمان خدا بر قلب تو نازل کرده تا کتابهای آسمانی دیگر را تصدیق کند و برای مؤمنان هدایت و بشارت باشد.» هرکه دشمن خدا و فرشتگان و پیامبران و جبرئیل و میکال باشد خدا هم دشمن کافران است.
« إِنْ تَتُوبا إِلَی اللّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیهِ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِیلُ وَصالِـحُ المُؤْمِنِـینَ وَالمَلائِکةُ بَعْدَ ذ لِک َ ظَهِـیرٌ »؛[216]
اگر شما توبه کنید بهتر است، زیرا دلهایتان از حق بازگشته است، و اگر علیه او تظاهر کنید خدا یاور اوست، و همچنین جبرئیل و مؤمنانِ صالح و فرشتگان بعد از آن، یاور او هستند.
در بعض آیات فرشته وحی روحالقدس نامیده شدهاست.
« قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ القُدُسِ مِنْ رَبِّک بِالحَقِّ لِیثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَهُدی وَبُشْری لِلْمُسْلِمِـینَ »؛[217]
بگو آن را (قرآن) روحالقدس، به حق از جانب پروردگار نازل کرده تا مؤمنان را استوار سازد و مسلمانان را هدایت و بشارت باشد.
و در بعض آیات به عنوان روحالامین معرفی شدهاست.
« وَ إِنَّـهُ لَـتَنْزِیلُ رَبِّ العالَمِـینَ * نَـزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِـینُ * عَلی قَلْبِک لِـتَکونَ مِـنَ المُـنْذِرِینَ * بِلِسانٍ عَرَبِـی مُـبِینٍ »؛[218]
این کتاب نازل شده از جانب پروردگار جهانیان است. آن را روحالامین بر قلب تو نازل کرده به زبان عربی روشن تا از بیمدهندگان باشی.
کیفیت نزول جبرئیل
از مباحث گذشته استفاده شد که جبرئیل فرشته وحی بوده، بر پیامبر نازل میشده و پیام خدا را ابلاغ میکرده است. و اشاره شد که فرشتگان جسم و جسمانی نیستند تا نزول داشته باشند، و دیده شوند. زبان و دهان ندارند تا سخن بگویند و کلامشان شنیده شود. پس نزول جبرئیل و سخن گفتن او چه معنا دارد و چگونه بوده است؟ در پاسخ گفته میشود که نزول جبرائیل نزول جسمانی و به صورت تجافی نبوده بلکه به صورت تمثّل بوده است.
در مورد نزول فرشته بر حضرت مریم، در قرآن کریم از لفظ تمثّل استفاده شده است:
« وَاذکرْ فِی الکتابِ مَرْیمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِـها مَکاناً شَرْقِـیاً * فَاتَّـخَذَتْ مِنْ دُونِـهِمْ حِـجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا فَتَـمَثَّـلَ لَها بَشَراً سَوِیاً * قالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمـنِ مِنْک إِنْ کنْتَ تَقِـیاً * قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّک لِأَهَبَ لَک غُلاماً زَکـیاً »؛[219]
در این کتاب مریم را یاد کن، آن گاه که از خانوادهاش به مکانی شرقی کناره گرفت. میان خود و آنان پردهکشید، پس روح خود [ جبرئیل] را به سویش فرستادیم، پس به صورت انسانی تمام برایش تمثل جست. مریم گفت: «به خدای رحمن از تو پناه میبرم اگر پرهیزکار باشی.» فرشته گفت: «من فرستاده پروردگار تو هستم تا تو را پسری پاکیزه ببخشم.»
در احادیث نیز در مورد نزول جبرئیل و سایر فرشتگان گاهی از لفظ تمثّل استفاده شده است.
بلکه لفظ تمثّل گاهی در اشیاء دیگر نیز استعمال شده است. مانند تمثّل اموال و اولاد و اعمال انسان به هنگام احتضار، و مانند تمثّل پیامبر و ائمه اطهار علیهمالسلام برای بعض انسانها به هنگام مرگ. و مانند تمثّل دنیا به صورت زنی زیبا برای امیرالمؤمنین علیهالسلام. و مانند تمثّل ملکالموت یا دیگر فرشتگان برای انسان برای قبض روح، و مانند تمثّل شیطان برای بعض افراد، از این قبیل تمثّلات در احادیث فراوان داریم، از باب نمونه:
قال امیرالمؤمنین علیهالسلام:
إنّ ابن آدم اذا کان فی آخر یوم من ایام الدنیا و اول یوم من ایام الآخرة مثّل له ماله و ولده وعمله؛[220]
وقتی انسان در آخرین روز از ایام دنیا و اوّلین روز از ایام آخرت واقع شد مال و فرزند و عمل او برایش تمثّل میجویند.
عن الصادق عن آبائه عن امیرالمؤمنین علیهالسلام انّه قال: «انّی کنت بفدک فی بعض حیطانها و قدصارت لفاطمة إذ انا بامرأة، هجمت علی و فی یدی مسحاة و انا اعمل بها فلما نظرت الیها طارت قلبی مما تداخلنی من جمالها فشبّهتها ببثینه بنت عامر الجمحی و کانت من اجمل نساء قریش فقالت لی: یا ابن ابیطالب هل لک أن تزوّجنی واغنیک عن هذاه المسحاة وادلّک علی خزائن الارض ویکون لک الملک ما بقیت؟ فقلت لها: من انت حتی اخطبک من اهلک فقالت: انا الدنیا فقلت لها: ارجعی فاطلبی زوجاً غیری فلست من شأنی واقبلت علی مسحاتی؛[221]
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: در بعض مزارع فدک که پس از آن به فاطمه رسید با بیل مشغول کار بودم ناگهان زنی به سویم حمله کرد. بسیار زیبا و دلربا بود. شبیه بثینه زیباترین زن قریش بود. آن زن به من گفت: اگر با من ازدواج کنی از کار کردن بینیازت میسازم، و گنجهای زمین را به تو نشان میدهم، و تا زنده باشی حکومت خواهی کرد. گفتم: تو کیستی تا تو را از خانوادهات خواستگاری کنم؟ گفت: من دنیا هستم. گفتم: برگرد و غیر از من را برای ازدواج پیدا کن. تو همشأن من نیستی، این را گفتم و به کار خود مشغول شدم.
در کتابهای تاریخ و حدیث آمده که جبرئیل بیشتر اوقات به صورت دحیه کلبی که مردی زیبا بود، و گاهی به صورت انسانهای دیگر برای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ممثّل میشد. بنابراین، نزول جبرئیل را باید به تمثّل او به صورت انسانی خاص در ظرف ادراک و وعاء ذهن پیامبر تفسیر کرد. جبرئیل در تمثّل به صورت انسانی خاص برای پیامبر ظهور و جلوه مینموده، نه این که حقیقت ملکی خویش را از دست بدهد و انسان شود آنگاه بر پیامبر نازل گردد.
علامه طباطبائی قدسسره در اینباره مینویسد:
معنای تمثّلِ فرشته برای حضرت مریم ظهور او به صورت بشر برای مریم بود نه این که قلب حقیقت شود و فرشته، انسان گردد. جبرئیل در ظرف ادراک مریم به صورت بشر جلوه کرد نه در ظرف واقع. مریم بود که جبرئیل را این چنین مشاهده میکرد، نه این که جبرئیل انسان شده باشد.[222]
در توضیح مطلب میتوان گفت: جبرئیل موجودی است نورانی و مجرّدِ از ماده که بخشی از علوم الهی را تحمل کرده و آماده افاضه است. روح قدسی و نورانی پیامبر نیز چون از کدورات نفسانی و علایق جسمانی منزه است وقتی به سوی عالم بالا توجه کرد بخشی از حقایق علمی که در ذاتِ جبرئیل موجود است بر آینه با صفای قلبش منعکس گردید، این است معنای وحی. در این مرحله از وحی جز افاضه علوم چیزی وجود ندارد، نه صورتی در کار است نه کلامی موجود.
صورت و کلام در مرحله خیال و حس مشترک به وجود میآید. وقتی این حقایق علمی از قلب و روح پیامبر به قوه خیال و حس مشترک آن جناب نزول یافت، در اینجاست که جبرئیل به صورت انسانی زیبا برای پیامبر جلوه میکند که با او سخن میگوید. زیرا مرحله خیال و حس مشترک مرحله صورتسازی است.
پیامبر بود که در ظرف خیال و وعای ذهن خود جبرئیل را به صورت انسانی زیبا مشاهده میکرد و کلامش را میشنید. ولی دیگر انسانها حتی کسانی که با پیامبر بودند از چنین مشاهدهای محروم بودند. مگر کسانی که پیامبر در نفس آنان تصرف کند و برای چنین درکی آماده سازد.
اما مبادا چنین تصور کنید که میخواهیم بگوییم مشاهده جبرئیل و استماع کلام او امری پوچ و پنداری و خلاف واقعیت بودهاست، نه ما اصلاً چنین سخنی را نمیگوییم، بلکه میگوییم: پیامبر واقعاً جبرئیل را به صورت دحیه کلبی مشاهده میکرد و کلام او را واقعاً میشنید لیکن همه اینها در عالم مثال و ظرف خیال بود.
تجلّی جبرئیل به صورت انسانی زیبا و مشاهده پیامبر کاملاً واقعیت داشت، اما در عالم مثال و وعای خیال. البته این مشاهده و احساس با مشاهده اشیاء موجود در خارج، تفاوت اساسی ندارند. در آنجا هم چشم انسان شیء موجود در خارج را مشاهده نمیکند بلکه مشاهَد و معلوم بالاصالةِ نفس همان صورت موجود در وعای خیال است. در مورد مشاهده فرشته نیز همینگونه است، با این تفاوت که در مشاهدات حسی صورت موجود در حس مشترک و خیال به وسیله حواس و از خارج آمده، برخلاف وحی و صورت جبرئیل که از قلب پیامبر به قوه خیالش نزول یافته است. اما در هر دو حال معلوم بالاصاله همین وجود خیالی است.
[208] . لغتنامه دهخدا.
[209] . باب هشتم، آیه 15.
[210] . باب نهم، آیه 21.
[211] . باب اول، آیه 11.
[212] . باب اول، آیه 20.
[213] . باب اول، آیه26.
[214] . باب اول، آیه 35.
[215] . بقره، آیات 97 ـ 98.
[216] . تحریم، آیه 4.
[217] . نحل، آیه 102.
[218] . شعراء، آیات 192 ـ 195.
[219] . مریم، آیات 16 ـ 19.
[220] . کافی، ج3، ص231.
[221] . بحارالانوار، ج73، ص 84 .
[222] . المیزان، ج 14، ص 36.