انواع وحی
وحی و مکالمه خداوند سبحان با پیامبر سه نوع بوده که در قرآن بدان اشاره شده است.
قرآن میفرماید:
« وَما کانَ لِـبَشَرٍ أَنْ یکلِّمَهُ اللّهُ إِلاّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِـجابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولاً فَیوحِی بِـإِذنِهِ ما یشاءُ إِنَّهُ عَلِی حَکـیمٌ »؛[186]
هیچ بشری را نرسد که خدا با او تکلم کند جز از طریق وحی، یا از پشت پرده، یا فرشتهای را میفرستد تا به فرمان او آنچه را بخواهد به او وحی کند. همانا که خدا بلندپایه و حکیم است.
در آیه یادشده به سه نوع وحی اشاره شدهاست:
نوع اول
سخن گفتنِ خفی و بدون واسطه خداوند سبحان با پیامبر که در آیه مذکور با عبارت: « إِلاّ وَحْیاً » بدان اشاره شدهاست. تکلم خدا در نوع دوم به قید: « مِنْ وَراءِ حِـجابٍ » و در نوع سوم به قید: « أَوْ یرْسِلَ رَسُولاً » مقید شده، برخلاف نوع اول « إِلاّ وَحْیاً » که قیدی ندارد. بنابراین، تکلمی است سریع و خفی و بدون واسطه. این نوع وحی گاهی در حال بیداری انجام میگیرد چنانکه قبلاً اشاره شد. و گاهی در حال خواب.
از بعض احادیث استفاده میشود که نبوت بعض پیامبران این گونه بوده که علوم و معارف و وظایف، در حال خواب، بهطور صریح و روشن در قلب آنها القا میشده و آنها حقایقی را مشاهده میکرده و میشنیدهاند.
بعض پیامبران در آغاز بعثت، بدین گونه وحی را دریافت میکردهاند تا تدریجاً برای دریافت وحی مستقیم آماده شوند. امام محمدباقر علیهالسلام فرمود:
پیامبران پنج نوع بودهاند: بعض آنها صدای وحی را همانند صدای زنجیر آهنین میشنیدهاند، و بدینوسیله معانی و مطالب را دریافت میکردهاند؛ دسته دیگر در حال خواب بر آنها وحی میشده، مانند یوسف و ابراهیم؛ دسته دیگر فرشته وحی را مشاهده میکردهاند؛ گروه چهارم و پنجم کسانی هستند که حقایق علمی در قلب آنها یا در گوششان القا میشده است.[187]
زراره از امام محمدباقر علیهالسلام سؤال کرد: «رسول و نبی و محدّث چه کسانی هستند؟» پاسخ داد:
رسول کسی است که جبرئیل در برابرش ظاهر میشود، او را میبیند و با او سخن میگوید، اما نبی کسی است که در خواب به او وحی میشود. همانگونه که ابراهیم علیهالسلام خواب دید و حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله قبل از بعثت در خواب مشاهده میکرد تا این که جبرئیل از جانب خدا رسالت را برایش آورد. وقتی مقام نبوت و رسالت برایش جمع شد جبرئیل از جانب خدا نازل میشد و با او سخن میگفت. بعض پیامبران هم در خواب، فرشته بر آنها نازل میشد، روح میآمد و با آنها سخن میگفت بدون این که در حال بیداری او را مشاهده کنند. اما محدَّث کسی است که برایش حدیث گفته میشود و او میشنود ولی نه در بیداری او را میبیند نه در خواب.[188]
درباره پیامبر اسلام نوشتهاند: قبل از بعثت گاهی حقائقی را در خواب میدید که صدق آنها کاملا آشکار میگشت.
عایشه میگوید:
نخستین مرحله نبوت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله، در زمانی که خدای متعال تکریم او و رحمت بر بندگان را اراده کرد، خوابهای خوب و صادق بود. خوابی نمیدید جز این که همانند سپیده صبح روشن میشد.[189]
حلبی مینویسد:
وحی بر حضرت محمد بدین جهت از رؤای در خواب شروع شد تا برای مشاهده جبرئیل و دریافت وحی آماده شود، زیرا مشاهده جبرئیل و شنیدن صدای او و تحمّل وحی امری است بسیار دشوار.[190]
بنابراین، خواب انبیا نوعی وحی است، چنان که امیرالمؤمنین علیهالسلامفرمود.[191]
البته خواب دیدن پیامبران با خواب دیدن سایر انسانها بسیار متفاوت است. خواب آنها نوعی مشاهده حقایق به صورت روشن و واضح است که با بیرون نیز کاملاً انطباق دارد. تخیلات و وسوسههای شیطانی در وجودشان راه ندارد، زیرا در حال خواب نیز قلبشان کاملاً بیدار و هوشیار است، گرچه چشم و گوش آنان مانند سایر انسانها در خواب است.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
چشم ما به خواب میرود ولی قلبمان همواره و در همه حال بیدار است، پشت سرمان را میبینیم چنانکه پیش رو را مشاهده میکنیم.[192]
نوع دوم
دومین نوع وحی، وحی از پشت پرده است، که در قرآن به عنوان «من وراء حجاب» معرفی شده است. در این نوعِ وحی، خداوند سبحان بدون وساطت فرشته با پیامبر سخن میگوید، پیامبر هم کلام خدا را میشنود، لیکن این کلام از جایی یا شیء خاصی شنیده میشود. همانگونه که از درخت با موسی علیهالسلام سخن گفت. در قرآن میگوید:
« فَلَمّا أَتاها نُودِی مِنْ شاطِـیءِ الوادِ الأَیمَنِ فِی البُـقْعَةِ المُبارَکةِ مِنَ الشَّجَـرَةِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللّهُ رَبُّ العالَمِـینَ »؛[193]
وقتی موسی به آن آتش نزدیک شد از جانب وادی ایمن، در آن بارگاه مبارک، از آن درخت ندا رسید که ای موسی، من خدا و پروردگار جهان هستم.
چنانکه اشاره شد در آیه مذکور خداوند سبحان از درخت سخن گفته است. صدا در واقع بدون وساطت فرشته از خدا بوده لیکن از درخت شنیده میشد.
علامه طباطبائی قدسسره مینویسد:
در این نوعِ از وحی واسطهای وجوددارد که به عنوان حجاب معرفی شده، لیکن این واسطه سخن نمیگوید، بلکه صدا از ماورای آن شنیده میشود. ناگفته نماند که ماورا به معنای پشت سر نیست بلکه به معنای خارج از شیء و محیط به آن است، چنانکه در قرآن میگوید: « وَاللّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِـیطٌ ».[194]
نوع سوم
نوع سومِ وحی توسط جبرئیل انجام میگرفته که در آیه مذکورِ صدر بحث، به تعبیر: « أَوْ یرْسِلَ رَسُولاً فَیوحِی بِـإِذنِهِ ما یشاءُ »[195] ادا شده است.
در این نوع، ارتباط خداوند سبحان با پیمبر توسط جبرئیل به وقوع میپیوسته و بلاواسطه نبوده است. جبرئیل از جانب خدا نازل میشده و علوم و معارف و پیامهایی را که تحمل کرده بر قلب مبارک پیامبر القا مینموده و پیامبر آنها را با گوش قلب میشنیده است.
این نوع از وحی به چند صورت تحقق مییافته است: گاهی صدای فرشته را میشنیده ولی خود او را مشاهده نمیکرده است. و گاهی خود او را نیز مشاهده میکرده است.
حارث از پیامبر سؤال کرد: «چگونه وحی بر شما نازل میشود؟» فرمود:
گاهی صدایی را که شبیه صدای زنگ است میشنوم، و برایم شدید است. وقتی این حالت برطرف میشود آنچه را گفته در حافظه دارم. و گاهی فرشته وحی به صورت مردی برایم تمثّل میجوید و با من سخن میگوید. و آنچه را گفته همه را ضبط میکنم.[196]
امام صادق علیهالسلام فرمود:
وقتی جبرئیل بر پیامبر نازل میشد مانند بنده در برابرش مینشست و بدون اذن او وارد نمیشد.[197]
گاهی جبرئیل به صورت انسانی زیبا برایش تمثّل مییافت و اکثر اوقات چنین بود و گاهی به صورت حقیقی خودش تجلّی میکرد. البته نوع دوم خیلی کم اتفاق میافتاد، دو مرتبه یا کمی بیشتر. مرتبه اول در آغاز وحی و در کوه حرا به وقوع پیوست. پیامبر جبرئیل را به صورتی دید که مشرق و مغرب را پر کرده است، از مشاهده او بیهوش شد، پس به صورت یکی از مردم درآمد و پیامبر را در آغوش گرفت، پس به هوش آمد.[198]
مرتبه دوم به تقاضای خود آن جناب بود. از جبرئیل خواست که به صورت واقعی، خودش را ظاهر سازد. جبرئیل عرض کرد: «طاقت مشاهده را نداری.» فرمود: «آن را دوست دارم.» پس پیغمبر صلیاللهعلیهوآله در شبی مهتاب به سوی مصلا رفت. پس جبرئیل به صورت واقعی برایش تجلّی نمود. رسول خدا از مشاهده او بیهوش شد ولی بعداً به هوش آمد.[199]
در خاتمه تذکر این نکته را لازم میدانم که در سلسله مراتبِ نزولِ وحی، جبرئیل یک مقام طبیعی و واقعی دارد. علوم و معارفی که از جانب خدا نازل میشود باید از این طریق عبور کند، حتی در مورد وحی مستقیم خداوند متعال. تفاوت مراتب وحی در مقدار صعود نفس پیامبر است. گاهی پیامبر به مقام فرشته وحی صعود میکند پس جبرئیل را مشاهده میکند و کلامش را میشنود. و گاهی از آن مقام بالاتر میرود به گونهای که حتی جبرئیل را مشاهده نمیکند و کلام را به طور مستقیم از جانب خدا دریافت میکند. ولی به هر حال جبرئیل واسطه است.
علامه طباطبائی در این باره مینویسد:
وحی از ورای حجاب یا توسط فرشته وحی با تکلم مستقیم خداوند سبحان منافات ندارد. زیرا وحی فعل خداست و مانند سایر افعال با وسایط انجام میگیرد. تفاوت در انواع وحی دائرمدار مقدار توجه و التفات مخاطب است. اگر پیامبر به واسطه وحی که کلام خدا را تحمل میکند، یعنی جبرئیل، توجه و التفات نمود کلام خدا را از او دریافت مینماید. و اگر به جبرئیل التفات نداشت کلام را مستقیماً از خدا میشنود. و اگر به چیزی توجه داشت که حامل وحی نیست، مانند درختِ حضرت موسی، کلام خدا از ورای حجاب شنیده میشود، ولی در هرحال وساطت جبرئیل محفوظ است.[200]
[186] . شوری، آیه 51 .
[187] . زراره عن ابی جعفر علیهالسلام قال: الانبیاء علی خمسة انواع: منهم من یسمع الصوت مثل صوت السلسلة، فیعلم ما عنی عنه. و منهم من ینبّأ فی منامه مثل یوسف و ابراهیم. و منهم من یعاین، ومنهم من ینکت فی قلبه وینقر فی اذنه بحارالانوار، ج11، ص 53.
[188] . عن الاحول قال: سمعت زراره یسأل اباجعفر علیهالسلام قال: اخبرنی عن الرسول و النبی و المحدَّث؟ فقال ابوجعفر: الرسول علیهالسلام الذی یأتیه جبرئیل قبلا فیراه ویکلّمه فهذا الرسول. و اما النبی فانّه یری فی منامه علی نحو ما رأی ابراهیم ونحو ما کان رأی رسولاللّه من اسباب النبوة قبل الوحی حین اتاه جبرئیل من عنداللّه بالرسالة وکان محمد صلیاللهعلیهوآله حین جمع له النبوة و جائته الرسالة من عنداللّه، یجیئه بها جبرئیل و یکلّمه بها قبلاً. و من الانبیاء من جمع له النبوة و یری فی منامه، یأتیه الروح فیکلّمه و یحدّثه من غیر ان یکون رآه فی الیقظة. وامّا المحدّث فهو الذی یحدّث فیسمع و لایعاین و لایری فی منامه بحارالانوار، ج11، ص 54.
[189] . عن عایشه قالت: اول ما بدء به رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله من النبوة حین اراد اللّه کرامته و رحمة العباد به الرؤا الصالحه، لایری رؤا إلاّ جاءت کفلق السیرة الحلبیه، ج1، ص 256.
[190] . السیرة الحلبیه، ج 1، ص 256.
[191] . عن علی علیهالسلام قال: رؤا الانبیاء وحی بحارالانوار، ج61، ص181.
[192] . زراره عن ابی جعفر علیهالسلام قال، قال رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله: انا معاشر الانبیاء تنام عیوننا و لاتنام قلوبنا، و نری من خلفنا کمانری من بین ایدینا بحارالانوار، ج 11، ص 55.
[193] . قصص، آیه 30.
[194] . المیزان، ج18، ص75 و آیه 20 از بروج.
[195] . شوری، آیه 51 .
[196] . بحارالانوار، ج 18، ص 260.
[197] . همان، ج18، ص 256.
[198] . همان، ج 18، ص 247.
[199] . همان، ج56 ، ص 259.
[200] . المیزان، ج14، ص 149.