نعمتها و عذابهای برزخی
مولی محسن فیض کاشانی از بعضی علما نقل کرده است:
هر کس در دنیا به باطن ذات خود توجه کند آن را پر از انواع اشیاء آزاردهنده و درنده خواهد دید، ازقبیل شهوت، غضب، مکر، حسد، کینه، تکبر، و عجب (خودبینی) مییابد.
همین صفات پیوسته او را میدرند و نیش میزنند. جز این که اکثر مردم از مشاهده باطن ذات محروم میباشند، چون به امور دنیوی و آنچه از راه حواس بر آنها وارد میشود اشتغال دارند. ولی هنگامی که پرده غفلت از چشم باطن انسان برداشته و در قبر نهاده شد همه آنها را بالعیان مشاهده خواهد کرد. در حالی که به صورتها و اشکال مناسب خود تجسم یافتهاند. در چنین حالی مشاهده میکند که عقربها و مارها اطرافش را احاطه کردهاند و به او نیش میزنند. در صورتی که اینها همان ملکات و صفات زشتی هستند که در دنیا در باطن ذاتش بودند و در برزخ به صورتهای اصلی خود آشکار گشتهاند، زیرا امر باطنی صورتی مناسب خود دارد. و همین است عذاب قبرانسان شقی و گنه کار. برای یک انسان با ایمان و سعادتمند خلاف آن به وجود خواهد آمد.[1]
فیض کاشانی در جای دیگر نوشته است:
لذتها و عذابهایی که به قبر نسبت داده شده امور موهومی که وجود خارجی ندارند نیستند. هر کس چنین عقیدهای داشته باشد گمراه است، بلکه امور قبری از جهت وجود، قویتر از امور محسوس دنیوی هستند، زیرا صورتهای دنیوی در مواد جسمانی وجود دارند که پستترین موضوعات است، برخلاف صورت موجودات قبری که به نفس انسان قیام دارند، و بین این دو موضوع از جهت شرافت و پستی نسبتی وجود ندارد و قابل مقایسه نیستند. پس بین دو صورت نیز از جهت قوت وضعف نسبتی وجود ندارد. علاوه بر این که هر دو از مدرکات نفس هستند یکی از آنها به وسیله آلات و قوای بدنی درک میشود و دیگری به وسیله خود نفس و به همین جهت میتوان گفت:
دنیا و آخرت دو حال از احوال نفس میباشند و این که نشئه آخرت عبارت است از خروج نفس از کدورتها و غبارهای هیئت بدنی.[2]
داستانی از علامه طباطبائی
میفرمود: شیخ عارفی به نام «شیخ عبود» در یکی از حجرههای صحن مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام در گوشهای زندگی میکرد و به حال خود مشغول بود. کمتر معاشرت داشت و همواره در حال عبادت و تفکر بود. گاهی به قبرستان وادی السلام میرفت و ساعتها در آنجا به تفکر میپرداخت.
هرگاه جنازهای را برای دفن میآوردند نزد قبر حضور مییافت و در آن خیره میشد. یک روز که از قبرستان بر میگشت یک نفر به او گفت: شیخ عبود! در وادیالسلام چه خبر؟ جواب داد: هر چه در قبرها کنجکاوی کردم مار و عقربی ندیدم، از یکی از قبرها پرسیدم: میگویند شما مار و عقرب و حیوانات موذی دارید ولی من چیزی ندیدم؟ قبر به من جواب داد: مار و عقرب نداریم بلکه انسانها هستند که از دنیا به همراه خود مار و عقرب میآورند.
سخنی از امام خمینی
امام مینویسد:
انسان در عوالم دیگر از عذاب و عقاب، جز آنچه خود در این عالم تهیه کرده نخواهد دید، و هر چه در این عالم از اعمال صالحه و اخلاق حسنه و عقاید صحیحه داشته، در آن عالم صورت آن را بالعیان ببیند، با کرامتهای دیگری که حق به تفضل خویش به او عنایت فرماید.
از برای هر یک از اعمال چه اعمال خیریه و چه اعمال شریه فاسده در نشأه ملکوت و عالم غیب یک صورت ملکوتیه غیبیه است.[3]
* امینى، ابراهیم، معاد در قرآن، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1390.
[1]. فیض کاشانى، علم الیقین، ج 2، ص 883
[2]. همان، ص 889
[3]. معاد از دیدگاه امام خمینى، ص 333