محاسبه اعمال
از نظر آیات و احادیث، محاسبه اعمال امری قطعی و ضروری است.
گرچه هر انسانی نامه اعمال خود را که همه چیز در آن نوشته شده در قیامت به همراه دارد، ولی چون اعمال او در طول عمر، بسیار گسترده بوده و از وضع آنها آگاهی کاملندارد، در قیامت در محضر پروردگار جهان حضور مییابد تا همه آنها را بالعیان مشاهده کند.
در قرآن میگوید: «در آن روز مردم پراکنده از قبرها بیرون مىآیند تا اعمالشان را به آنها نشان بدهند. هر کس به مقدار ذرهاى کار نیک انجام داده آن را خواهد دید و هر کس به اندازه ذرهاى کار بد انجام داده آن را مشاهده خواهد کرد.»[61]
و میفرماید: «روزی که هر کس کارهای نیک خود را حاضر ببیند و همچنین کارهای بد خود را و آرزو کند کهای کاش در میان او و کردار بدش فاصله زیادی وجود داشت.»[62]
در قیامت و به هنگام حساب، نامه عمل هر انسانی به دستش داده میشود، ولی همه انسانها یکسان نامه خود را دریافت نمیکنند، بلکه نامه مؤمنین و نیکوکاران به دست راستشان داده میشود و این از نشانههای آسان بودن حسابشان میباشد، و نامه کافران و ستمکاران از پشت سر و به دست چپشان داده خواهد شد که نشانه سختگیری در حساب است.
در قرآن میگوید: «هر کس نامهاش را به دست راستش دهند، حساب آسانى خواهد داشت و شادمان نزد خویشانش خواهد رفت. و هر کس نامهاش از پشت سر داده شود، مىگوید: اى واى که هلاک شدم، و به آتش افروخته در آید.»[63]
گروههای مردم در قیامت
مردم در قیامت سه گروهاند:
1. صالحان: گروه اول کسانیاند که از جهت ایمان و عمل صالح در بالاترین مراتب واقع شدهاند کاملًا پیرو شریعت بوده و کار خلاف و گناهی انجام ندادهاند. این گونه افراد نیاز به حساب ندارند و قبل از همه به بهشت میروند.
قرآن میگوید: «روزى که قیامت برپا شود مردم از یکدیگر جدا شوند، کسانى که ایمان آورده و عملهاى صالح انجام دادهاند در باغى از بهشت شادمانى مىکنند.»[64]
و میفرماید: « (در آن روز) شما سه گروه مىباشید: یکى سعادتمندان و آنان کیستند، دیگرى شقاوتمندان و آنان چگونهاند، دیگرى پیشتازان، اینان مقربانند، در بهشتهاى پر نعمت.»[65]
علامه طباطبائی در تفسیر آیه نوشته است: مراد از سابقین در آیه کسانی هستند که در انجام کارهای نیک بر دیگران سبقت گرفتهاند و به همین جهت در رسیدن به آمرزش و رحمت و لطف خدا نیز بر دیگران سبقت میگیرند.[66]
2. مشرکان و کافران و ستمکاران: این گروه نیز در قیامت با مشاهده نامه عمل خود که تاریک و پر از زشتیها و بدیها و خویهای آزار دهنده است، و نوری در نفس و نامه عملشان دیده نمیشود، به خسران و زیان کامل خود پی میبرند. تکلیفشان روشن است و نیازی به حساب ندارند.
عمل خیری ندارند تا نیاز به حساب باشد، چون ایمان شرط قبولی خیرات است.
قرآن میگوید: «کسانى که کافر شدهاند و آیات ما را تکذیب مىکنند و دیدار آخرت را دروغ مىپندارند همه در عذاب حاضر خواهند شد.»[67]
و میفرماید: «آنگاه به ستمکاران گویند: عذاب جاوید را بچشید، آیا جز این است که به کیفر اعمالتان مىرسید.»[68]
و میفرماید: «هر کس که به آیات خدا کافر شود همانا که خدا سریع الحساب است.»[69]
و میفرماید: «اعمال کافران همانند سرابى در بیابان است، انسان تشنه گمان کند آب است ولى وقتى بدان نزدیک شد چیزى نمىیابد، و خداى را نزد خود مىیابد که جزاى او را به تمام خواهد داد، و خدا با سرعت به حساب بندگان رسیدگى مىکند.»[70]
و میگوید: «همانا که خدا گناه مشرکان را نمىآمرزد.»[71]
امام سجاد علیه السلام در ضمن حدیث مفصلی فرمود: «براى مشرکان میزانى نصب نمىشود و کتابى باز نمىگردد، گشودن کتاب اختصاص به مسلمین دارد.»[72]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «خداى عزّوجلّ به حساب اعمال همه بندگان رسیدگى مىکند، جز کسانى که مشرک باشند، براى اینان حسابى باز نمىکند بلکه بدون حساب داخل دوزخ مىشوند.»[73]
3. حد وسطها: گروه سوم کسانی هستند که نه کافر محضاند، نه مؤمن خالص بلکه حد وسط میباشند. به خدا و پیامبر و معاد ایمان دارند و به مقدار ایمانشان انجام وظیفه کرده و عملهای صالحی دارند، ولی در اثر ضعف ایمان قصور و تقصیراتی نیز دارند. قرآن میگوید:
«گروهى دیگر به گناهان خود اعتراف کردند که اعمال نیک را با کارهاى زشت آمیختهاند، شاید خدا توبه آنها را بپذیرد زیرا خدا آمرزنده و مهربان است.»[74]
تعیین سرنوشت نهایی این گونه افراد نیاز به حساب دارد. گرچه خدای متعال به طور کامل و دقیق بر اعمال بندگانش اشراف دارد و کوچکترین چیزی بر او مخفی نیست، قبل از محاسبه همه چیز برایش روشن است و نتیجههای آن را میداند، ولی در عین حال محاسبه اعمال در قیامت یک امر ضروری است. بدین جهت که هر انسانی اکثر کارهای خوب و بد خود را که در طول عمر انجام داده فراموش میکند، به علاوه به ظاهر اعمال خود مینگرد و از باطن آنها اطلاع درستی ندارد و به همین جهت توقع پاداشهایی را دارد که در شأن او نیست. خدای متعال پاداش و کیفر بندگان
را طبق استحقاق واقعی میدهد، نه توقع و انتظار این و آن. بنابراین حساب قیامت لازم است تا بندگان عذری نداشته باشند و بدانند که طبق عدالت با آنها رفتار شده است.
حساب قیامت بسیار گسترده و دقیق است و همه چیز مورد سئوال قرار میگیرد. در اینجا به برخی از آنها به طور کوتاه اشاره میشود:
موارد مورد سؤال در قیامت
اول: اصول عقاید: نخستین و مهمترین چیزی که مورد حساب قرار میگیرد اصول عقاید است. عقائد از جهات مختلف مورد سنجش و بررسی قرار میگیرند: آیا همه را باور داشته یا برخی از آنها مورد شک یا انکار بوده است؟ آیا کاملًا صحیح و خالص بودهاند یا به خرافاتی آلوده بودهاند؟ آیا در باطن ذات او نفوذ کرده و به مرتبه ایمان و یقین قلبی رسیده یا این که از حد کلمات زبانی و مفاهیم ذهنی تجاوز نکرده است؟ این قبیل امور در کمال و نورانیت نفسانی و درجات اخروی انسانها تأثیر دارند و در قیامت و به هنگام حساب باید روشن شوند.
دوم: نعمتها: نعمتهایی که خدای متعال به بندگانش عطا کرده تا سرمایه اولیه تجارت دنیوی و وسیلهای برای تحصیل زاد و توشه سعادت اخروی او باشد. در قیامت و به هنگام حساب در رابطه با همین نعمتهای گرانقدر سؤال خواهد شد. دنیا واقعاً مزرعه آخرت و محل تجارت بندگان است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «دنیا مزرعه آخرت است.»[75]
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «دنیا براى اولیاى خدا تجارتخانه است، رحمت خدا را در آن کسب مىکنند، و بهشت را سود مىبرند.»[76]
نعمتهای گرانقدر الهی بسیار گسترده و زیادند که در برخی احادیث به نمونههایی از آن که در قیامت در رابطه با آنها سئوال میشود اشاره شده است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «در قیامت بنده خدا قدم از قدم بر نمىدارد جز این که در باره چند چیز مورد سؤال قرار خواهد گرفت: از عمرش که در چه راهى صرف و به پایان رسیده است. و از جوانىاش که چگونه آن را فرسوده کرده و از مالش که از چه راهى کسب و در کجا به مصرف رسانیده است، و از محبت و دوستى با ما اهل بیت.»[77]
ایشان صلی الله علیه و آله در حدیث دیگری فرمود: «برای بنده خدا در قیامت در برابر هر روزی بیست و چهار خزینه باز میشود به تعداد ساعتهای شبانه روز، وقتی خزینهای را مشاهده میکند که پر از نور و سرور است آن چنان شاد میشود که اگر شادی او را در میان دوزخیان تقسیم کنند عذابهای دوزخ را فراموش خواهند کرد. آن خزینه مربوط به ساعتی است که پروردگارش را در آن عبادت کرده است. آن گاه خزینه دیگری را برایش میگشایند که تاریک و ترسناک است، از مشاهده آن، چنان به جزع و فریاد میافتد که اگر آن را در میان بهشتیان تقسیم کنند لذتها و خوشیهای بهشتی را فراموش میکنند و آن ساعتی است که در آن مرتکب معصیت شده است: سپس خزینه دیگری را برایش میگشایند که چیزی را در آن مشاهده نمیکند و آن ساعتی است که در خواب بوده یا به برخی کارهای مباح دنیوی اشتغال داشته است، از مشاهده آن احساس زیان میکند و از فوت آنچه را که میتوانسته انجام دهد ولی کوتاهی کرده به گونهای متأسف میشود که قابل توصیف نیست. و به همین جهت روز قیامت به «یوم التغابن» نامیده شده است.»[78]
سوم: عبادات: واجبات و مستحبات، مانند نماز، روزه، حج، دعا، صدقات، و دیگر امور عبادی. امور عبادی در صورتی مورد قبول و ترفیع درجات واقع میشوند که اولًا: طبق موازین شرع و همان گونه که شارع فرموده انجام بگیرند و ثانیاً: برای رضای خدا و به قصد قربت انجام بگیرند.
اگر به قصد ریا و خودنمایی یا سرگرمی و تفریح انجام بگیرند نه تنها ثواب ندارند بلکه گناه و نوعی شرک محسوب خواهند شد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «هر عمل ریایی شرک است. هر کس عملی را برای غیر خدا انجام دهد ثواب خود را نیز باید از مردم دریافت کند، و هر
کس برای خدا عملی را انجام دهد پاداش او بر عهده خداست.»[79]
علی بن سالم میگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «خداى متعال فرموده: من بهترین شریک هستم، هر کس غیر از مرا در عمل خود شریک نماید عمل او را قبول نخواهم کرد، من عملى را قبول مىکنم که خالص براى من باشد.»[80]
چه بسا افرادی که سالها عبادت کرده و بدانها شادمان بوده و خود را بهشتی میپنداشته، دیگران نیز در بارهاش همین تصور را داشتهاند ولی چون در واقع برای غیر خدا بوده در قیامت و بعد از حساب پاداش نیکی دریافت نخواهد کرد. نعوذبالله.
چهارم: صدقات جاریه: خیرات و کارهای مفیدی که نیاز به صرف اموال دارد، مانند: حج، عمره، زیارت، احداث مسجد، بیمارستان، درمانگاه، مدرسه، دانشگاه و دیگر کارهای خیر و ماندنی که صدقات جاریه نامیده میشوند. این قبیل کارها بسیار ارزشمند هستند، ولی مشروط به دو شرط:
شرط اول این که با قصد قربت انجام بگیرند، نه برای شهرت و خودنمایی و کسب موقعیت اجتماعی، چنان که قبلًا بدان اشاره شد. شرط دوم این که اموال صرف شده حلال باشد، و گرنه در قیامت برای او سودی نخواهد داشت.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اگر انسان از راههای حرام اموالی را به دست آورد و با آنها به حج برود، هنگامی که به قصد احرام تلبیه میگوید، از جانب خدا به او گفته میشود: لا لبیک و لا سعدیک (نه تو را میپذیرم و نه خوشآمدی) و چنانچه هزینههای حج از راه حلال باشد، به هنگام تلبیه در جوابش گفته میشود: لبیک و سعدیک (تو را میپذیرم و خوش آمدی).[81]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اگر انسان مال حرامی را کسب کند و از آن صدقه بدهد پاداشی دریافت نخواهد کرد، و اگر آن را در زندگی صرف کند برایش برکت ندارد، و اگر آن را برای ورثه بگذارد توشهای برای آتش دوزخ خواهد شد.[82]
چه بسا افرادی که تأسیسات خیریهای داشته و از نیکوکاران به شمار رفتهاند، و بدین جهت شادمانند و خود را مستحق ثوابهای کلان میدانند، ولی چون از اموال حرام صرف شده در قیامت پاداش نیک نخواهند داشت.
این واقعیتها بعد از حساب قیامت روشن خواهد شد.
سختترین مراحل حسابرسی
سختترین مراحل حساب، رسیدگی به مظالم عباد و حقوق مردم نسبت به یکدیگر است. انسانها با هم زندگی میکنند و نسبت به همدیگر
حقوقی دارند. رعایت حقوق یک وظیفه الهی است که پیامبران و پیامبر اسلام در باره آن تأکید داشتهاند. و در قیامت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
حقوق الناس بسیار گسترده است. ذکر انواع و اصناف حق داران و تفصیل حقوق هر یک در کتب حدیث آمده ولی تفصیل آن در این اوراق محدود امکانپذیر نیست.
به طور کوتاه به برخی از آنها اشاره میکنم: هر یک از زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان، خویشان و نزدیکان، همسایگان و شهروندان، جوانان و سالخوردگان، معلمان و دانشجویان، ثروتمندان و تهیدستان، کارگزاران و زیردستان، همکیشان و هموطنان و ... نسبت به یکدیگر وظایف و حقوقی دارند. که رعایت آنها یک وظیفه وجدانی، اجتماعی و شرعی است. و تضییع آنها یک گناه و جرم محسوب میشود، که در قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت.
خدای متعال امکان دارد در قیامت از حقوق تضیع شده خودش صرف نظر کند، ولی از حقوق تضیع شده بندگان نسبت به یکدیگر صرف نظر نخواهد کرد؛ مگر این که خودشان رضایت دهند و از دادخواهی صرف نظر کنند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ظلم سه گونه است: اول ظلمی که بخشیده نخواهد شد، دوم ظلمی که بدون دادستانی رها نمیشود، سوم ظلمی که مورد بخشش قرار خواهد گرفت: ظلمی که بخشیده نخواهد شد عبارت است از شرک به خدا، قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ» اما
ظلمی که بخشیده میشود ستم کوچکی است که هر انسانی نسبت به خودش روا داشته است، اما ظلمی که بدون حساب رها نمیشود عبارت است از ظلم بندگان نسبت به یکدیگر، قصاص در آنجا بسیار دشوار خواهد بود، سختی آن در حد زخم کارد و زدن تازیانه نیست بلکه بسیار سختتر است.[83]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هر کس از قصاص مىترسد از ستم به مردم خوددارى کند.»[84]
مشکل حسابرسی به حق الناس در قیامت این است که در آنجا چیزی ندارد تا به طلبکاران بدهند؛ مثلًا کسی که اموال مردم را در دنیا غصب کرده یا نفقه زن و فرزندانش را نداده یا شخصی را کشته و دیهاش را نپرداخته یا ضربهای به مظلومی زده و دیهاش را نداده یا زیان مالی به کسی زده و جبرانش نکرده یا از کسی غیبت کرده یا به او توهین و هتک حرمت کرده و راضیاش نساخته است، در قیامت و به هنگام دادرسی چیزی ندارد تا به طلبکاران بپردازد.
حل این مشکل به یکی از دو وجه امکان دارد: وجه اول این که به مقدار
طلب بستانکار از حسنات بدهکار برداشته میشود و به طلبکار داده میشود. وجه دوم این که اگر حسناتی نداشت به همان مقدار از سیئات شاکی برداشته و در نامه عمل بدهکار ثبت میشود.
شخصی از امام باقر یا صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: بدهکار را در قیامت حاضر میکنند در حالی که شدیداً وحشت زده و نگران است، اگر حسناتی دارد از او میگیرند و به طلبکارش میدهند و اگر حسناتی نداشت از گناهان طلبکار میگیرند و به بدهکار میدهند.[85]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «شخصی را در قیامت برای حساب در محضر خدای متعال حاضر میسازند و نامه اعمالش را به دستش میدهند، وقتی در آن نگاه میکند حسناتش را در آن مشاهده نمیکند، میگوید: خدایا! این نامه عمل من نیست، چون عملهای صالح خود را در آن نمییابم. در جواب گفته میشود: پروردگارت اشتباه و فراموشی ندارد. حسنات تو به واسطه غیبتی که از مردم کردهای به آنان داده شده است. سپس شخص دیگری را برای حساب حاضر میسازند و نامه عملش را به دستش میدهند. هنگامی که در آن مینگرد عبادتهای فراوانی در آن مشاهده میکند که آنها را انجام نداده است، میگوید: خدایا! این نامه عمل من نیست چون بعضی کارهایی که انجام ندادهام در آن ثبت شده است. در جواب گفته میشود: چون فلان کس از تو غیبت کرده بود، در عوض حسنات او را به نامه عمل تو منتقل کردیم.»[86]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «روز قیامت گروهی میآیند در حالی که حسناتی دارند همانند کوهها، پس خدای متعال حسنات آنها را همانند ذرات گرد و غبار پراکنده میسازد. پس آنها را به دوزخ میبرند. سلمان عرض کرد:
یا رسولاللّه اینها چه کسانی هستند؟ فرمود: اینان اهل روزه و نماز و شب بیداری بودهاند ولی هنگامی که مال حرام بر آنها عرضه میشد به آن حمله میکردند.»[87]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از اصحاب سئوال کرد: آیا میدانید مفلس (ورشکسته) کیست؟ در جواب گفته شد: مفلس در میان ما کسی است که نه پول دارد نه جنس، حضرت فرمود: «مفلس واقعی از امت من کسی است که در قیامت با نماز و روزه و زکات حضور مییابد، در حالی که به بعض افراد دشنام داده، به بعضی تهمت زنا زده، مال مردم را خورده، کسی را کشته، به مردم کتک زده است پس از حسنات او میگیرند و به این و آن میدهند. اگر
حسناتش تمام شد ولی هنوز طلبکار دارد از گناهان طلبکارها میگیرند و به او میدهند آنگاه در جهنم سقوط میکند.»[88]
تفاوت در حساب
حساب همه بندگان در قیامت یکسان نیست، بلکه برای گروهی بسیار آسان و برای گروهی دیگر بسیار سخت خواهد بود. در قرآن کریم حساب سه گونه توصیف شده است: حساباً شدیداً، سوء الحساب، حساباً یسیراً.
این تفاوتها به جهت نوع اعمال آنهاست، کفار و ستمکاران و گناهکاران حسابشان بسیار سخت و دشوار است. بدکرداری و گناه زیاد دارند و با کمال دقت به جزئیات اعمال آنها رسیدگی خواهد شد، مخصوصاً ستمکاران که باید پاسخگوی ستمهای خود و کسب رضایت ستمدیدگان باشند، اما مؤمنان نیکوکار که نامه عملشان به دست راستشان داده شده حسابشان آسان است، چون اعمال بدی ندارند یا اندک است پس نیاز به حساب ندارند، با سرعت به حسابشان رسیدگی میشود و شادمان رهسپار بهشت برین و زندگی در کنار پیامبر و اولیای خدا میشوند.
بهترین وسیله برای نجات از سختیهای حساب، حسابرسی انسان به اعمال خویش در همین دنیا و قبل از فرارسیدن مرگ است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
فرمود: «پیش از این که به حساب شما رسیدگى شود خودتان به حسابتان برسید، قبل از این که اعمال شما را با میزان توزین کنند، خودتان آنها را بسنجید، و بدین وسیله براى عرضه بزرگ اعمال آماده سازید.»[89]
چه خوب است انسان در هر شبانه روز ساعتی را به بررسی حساب اعمال خود اختصاص دهد. خلوت کند و به طور دقیق و بدون مسامحه کلیه اعمال روزانه خود را بررسی کند، اگر کاملًا به وظایفش عمل کرده خدای را بر این توفیق سپاس گوید و تصمیم بگیرد در آینده نیز چنین بلکه بهتر باشد. و اگر کار واجبی از او فوت شده. چنانچه قابل جبران است فوراً جبران کند، اگر گناهی را مرتکب شده توبه کند و تصمیم بگیرد در آینده آن را تکرار نکند، اگر حق الناسی بر گردنش آمده فوراً آن را ادا کند و صاحب حق را راضی نماید و اگر فوریت آن امکان ندارد تصمیم بگیرد در اولین فرصت رضایت او را جلب کند. و از خدای متعال پوزش بطلبد. در تصفیه حساب خود به طوری جدی باشد که گویا آخرین ساعت عمر اوست و مرگش فرا خواهد رسید. چنین افرادی در قیامت نیاز به حساب ندارند و بدون حساب یا با حسابی سریع رهسپار بهشت برین خواهند شد.
سرعت در حساب
حساب همه بندگان با هم و با سرعت انجام میگیرد. در آیات متعدد
قرآن بدین مطلب تصریح شده است:
- «اینان از آنچه کسب کردهاند بهره مىبرند و خدا با سرعت به حساب مىرسد.»[90]
- «هر کس به آیات خدا کفر بورزد خدا به حسابها با سرعت رسیدگى مىکند.»[91]
- «اینان نزد پروردگارشان پاداش نیک دارند همانا که خدا سریع الحساب است.»[92]
- «پرهیزکار باشید همانا که خدا سریع الحساب است.»[93]
- «خدا حکم مىکند و حکم او فسخ نمىشود و او با سرعت به حساب بندگان مىرسد.»[94]
- «تا خدا هر کس را بدان چه عمل کرده پاداش دهد، همانا خدا سریع الحساب است.»[95]
- «آن روز هر کس را به همان چیز که کسب کرده جزا مىدهند و به کسى ستم نمىشود. همانا که زود به حساب بندگان مىرسد.»[96]
- «سپس به سوى خدا، مولاى حقیقى خویش باز گردانیده شوند، بدانید که حکم از خداست و او سریعترین حسابگران است.»[97]
از این قبیل آیات استفاده میشود که خدای متعال با سرعت به همه اعمال کوچک و بزرگ بندگان رسیدگی میکند و تکلیفشان روشن میگردد.
علامه طباطبائی در ذیل همین آیات و در توجیه سرعت حسابرسی خدای متعال به چند نکته مهم اشاره کرده است:
1. خدای متعال به کلیه اعمال بندگان، کوچک وبزرگ، ریز و درشت، متقدم و متأخر علم حضوری دارد؛
2. عین اعمال نیک و بد بندگان ثبت میشود و باقی میماند و به صورت دیگری تبدیل میگردد، و همینها پاداش و جزای بندگان خواهند بود؛
3. در دنیا و بعد از هر عمل نیک یا بدی جزای آن به بندگان داده میشود و حسابش برای خدای متعال روشن است، ولی ظرف ظهور آن برای خود بندگان قیامت میباشد.[98]
شخصی از امیرالمؤمنین علیه السلام سئوال کرد: خدای متعال چگونه به حساب بندگان رسیدگی میکند در حالی که بسیار زیاد هستند؟ فرمود: «چنان که با همین کثرت به آنها روزی میرساند. عرض کرد: چگونه به حساب آنها
میرسد در حالی که او را نمیبینند؟ فرمود: چنان که به آنها روزی میدهد در حالی که او را مشاهده نمیکنند.»[99]
در توضیح حدیث میتوان چنین گفت: رزق عبارت است از چیزهایی که انسان در ادامه حیات و سلامت و رفاه خویش بدانها نیاز دارد مانند انواع خوراکیها، آب، پوشاک، نور، انرژی، هوا، دارو و ... خدا به انسان رزق و روزی میدهد؛ بدین معنا که در نظام آفرینش به نیاز انسانها عنایت داشته همه علل و عوامل رزق انسان را پیشبینی کرده و آفریده و ابزار بهرهگیری از آنها را در وجود او نهاده است. فعل و ایجاد خدا دفعی است و تدریج ندارد، ولی روزی گرفتن انسانها تدریجی و زمانی است. چنان نیست که در روزی رساندن به هر یک از انسانها نیاز به عنایت و اراده جدید باشد.
خدا خالق زمان و مکان است؛ چنان که ذات مقدسش نیاز به زمان و مکان ندارد، فعلش نیز تدریجی و زمانی نیست: «وَما أَمْرُ السّاعَةِ إِلّا کَلَمْحِ البَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ».
در مورد حساب بندگان نیز همین گونه است. خدای متعال به همه اعمال بندگان علم حضوری دارد، حساب و نتیجههای اعمالشان بر او روشن است و نیازی به حساب تک تک آنها وجود ندارد، گرچه ثمره آن برای بندگان در قیامت آشکار میگردد.
* امینى، ابراهیم، معاد در قرآن، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1390.
[61]. زلزال( 99) آیه 6:« یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النّاسُ أَشْتاتاً لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ* فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ* وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ»
[62]. آل عمران( 3) آیه 30:« یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَبَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً»
[63]. انشقاق( 84) آیه 8:« فَأَمّا مَنْ أُوتِىَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ* فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً* وَیَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ مَسْرُوراً* وَأَمّا مَنْ أُوتِىَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ* فَسَوْفَ یَدْعُو ثُبُوراً* وَیَصْلى سَعِیراً»
[64]. روم( 30) آیات 14- 15:« وَیَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ* فَأَمّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ فَهُمْ فِى رَوْضَةٍ یُحْبَرُونَ»
[65]. واقعه( 56) آیات 7- 11:« وَکُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً* فَأَصْحابُ المَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ المَیْمَنَةِ* وَأَصْحابُ المَشْأَمَةِ ما أَصْحابُ المَشْأَمَةِ* وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ* أُولئِکَ المُقَرَّبُونَ»
[66]. المیزان، ج 19، ص 117
[67]. روم( 30) آیه 16:« وَأَمّا الَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیاتِنا وَلِقائِ الآخِرَةِ فَأُولئِکَ فِى العَذابِ مُحْضَرُونَ»
[68]. یونس( 10) آیه 52:« ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلّا بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ»
[69]. آلعمران( 3) آیه 19:« وَمَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِسابِ»
[70]. نور( 24) آیه 39:« وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتّى إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الحِسابِ»
[71]. نساء( 4) آیه 48:« إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ»
[72]. بحارالأنوار، ج 7، ص 259:« قال علیّ بن الحسین علیه السلام( فی حدیث) اعلموا عباد اللّه: إنّ أهل الشرک لا تنصب لهم الموازین، و لا تنشر لهم الدواوین، و إنّما تنشر الدواوین لأهل الإسلام»
[73]. همان، ص 260:« قال رسولاللّه صلى الله علیه و آله: إنّ اللّه عزّوجلّ یحاسب کلّ خلق إلّامن أشرک باللّه عزّوجلّ فإنّه لا یحاسب و یؤمر به إلى النار»
[74]. توبه( 9) آیه 102:« وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ»
[75]. ابن أبیالجمهور احسائى، عوالى اللآلى: قال رسولاللّه صلى الله علیه و آله:« الدنیا مزرعة الآخرة»
[76]. بحارالأنوار، ج 70، ص 100: قال أمیرالمؤمنین علیه السلام:« الدنیا متجر أولیائه اکتسبوا فیها الرحمة و ربحوا منه الجنّة»
[77]. همان، ج 7، ص 258: قال رسولاللّه صلى الله علیه و آله:« لا تزول قدما عبد یوم القیامه حتى یُسأَل عن أربع: عن عمره فیما أفناه؟ و عن شبابه فیما أبلاه؟ و عن ماله من أین کسبه و فیما أنفقه؟ و عن حبّنا أهل البیت»
[78]. همان، ص 273
[79]. کافى، ج 2، ص 293: قال أبوعبداللّه علیه السلام:« کلّ ریاء شرک، إنّه من عمل للناس کان ثوابه على الناس و من عمل لِلّه کان ثوابه على اللّه»
[80]. همان، ص 295:« علیّ بن سالم قال: سمعت أباعبداللّه علیه السلام یقول:« قال اللّه عزّوجلّ أنا خیر شریک، من أشرک معی غیری فی عمل عمله لم أقبله إلّاما کان لی خالصاً»
[81]. وسائل الشیعه، ج 17، ص 89: عن أبیعبداللّه علیه السلام قال: إذا اکتسب الرجل مالًا من غیر حلّه ثمّ حجّ فلبّى، نودی: لا لبّیک و لا سعدیک، و إن کان من حلّه فلبّى نودی: لبّیک و سعدیک»
[82]. بحارالأنوار، ج 103، ص 14: عن النبیّ صلى الله علیه و آله:« قال لا یکسب العبد مالًا حراماً و یتصدّق منه فیؤجر علیه، و لا ینفق منه فیبارک له، و لا ترکه خلف ظهره إلّاکان زاده إلى النار»
[83]. همان، ج 7، ص 271:« عن علیّ بن أبیطالب علیه السلام قال: ألا و إنّ الظلم ثلاثة: فظلم لا یغفر، و ظلم لا یترک، و ظلم مغفور لا یطلب. فأمّا الظلم الذی لا یغفر، فالشرک باللّه، قال الله سبحانه:« إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ». و أمّا الظلم الذی یغفر، فظلم العبد نفسه عند بعض الهنات، و أمّا الظلم الذی لا یترک، فظلم العباد بعضهم بعضاً، القصاص هناک شدید، لیس هو جرحاً بالمدا و لا ضرباً بالسیاط و لکنّه ما یستصغر ذلک معه»
[84]. کافى، ج 2، ص 335: عن أبیعبداللّه علیه السلام قال:« قال رسولاللّه صلى الله علیه و آله: من خاف القصاص کفّ عن ظلم الناس»
[85]. بحارالأنوار، ج 7، ص 274:« ابن أبى یزید رفعه عن أحدهما علیهما السلام قال: یؤتى یوم القیامة بصاحب الدین یشکو الوحشة، فإن کانت له حسنات أخذ منه لصاحب الدین، و قال: و إن لم تکن له حسنات ألقى علیه من سیّئات صاحب الدین»
[86]. جامع السعادات، ج 3، ص 306: قال رسولاللّه صلى الله علیه و آله:« یؤتى بأحدکم یوم القیامة فیوقف بین یدی اللّه تعالى و یدفع إلیه کتابه فلا یرى فیه حسناته فیقول: إلهی! لیس هذا کتابی فإنّی لا أرى فیه طاعتی. فیقول له: إنّ ربّک لا یضلّ و لا ینسى، ذهب عملک باغتیاب الناس، ثمّ یؤتى بآخر و یدفع إلیه کتابه فیرى فیه طاعات کثیرة! فیقول: إلهى: ما هذا کتابی، فإنّی ما عملت هذه الطاعات فیقول له: إنّ فلاناً اغتابک فدفعت حسناته إلیک»
[87]. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 63: عن رسولاللّه صلى الله علیه و آله قال:« إنّ قوماً یجیؤون یوم القیامة و لهم من الحسنات أمثال الجبال، فیجعلها اللّه هباء منثوراً ثمّ یُؤمَر بهم إلى النار» فقال سلمان: صفهم لنا یا رسولاللّه. فقال:« أما إنّهم قد کانوا یصومون و یصلّون و یأخذون أهبة من اللیل و لکنّهم إذا عرض لهم بشیء من الحرام و ثبوا علیه»
[88]. بحارالأنوار، ج 69، ص 6: قال رسولاللّه صلى الله علیه و آله:« أتدرون ما المفلس؟» فقیل: المفلس فینا من لا درهم له و لا متاع له فقال:« المفلس من أمّتی من یأتی یوم القیامة بصلاة و صیام و زکات، و یأتى قد شتم و قذف هذا، و أکل مال هذا، و سفک دم هذا، و ضرب هذا، فیعطى هذا من حسناته و هذا من حسناته فإن فنیت حسناته قبل أن یقضى ما علیه أخذ من خطایاهم فطرحت علیه ثمّ طرح فی النار»
[89]. وسائل الشیعه، ج 16، ص 100: قال رسولاللّه صلى الله علیه و آله:« حاسبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا وزنوها قبل أن توزنوا و تجهّزوا للعرض الأکبر»
[90]. بقره( 2) آیه 202:« أُولئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمّا کَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِیعُ الحِسابِ»
[91]. آل عمران( 3) آیه 19:« وَمَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِسابِ»
[92]. همان، آیه 199:« أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِسابِ»
[93]. مائده( 5) آیه 4:« وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِسابِ»
[94]. رعد( 13) آیه 41:« وَاللَّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الحِسابِ»
[95]. ابراهیم( 14) آیه 51:« لِیَجْزِىَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِسابِ»
[96]. مؤمن( 40) آیه 17:« الْیَوْمَ تُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ لا ظُلْمَ الیَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِسابِ»
[97]. انعام( 6) آیه 62:« ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُم الحَقِّ أَلا لَهُ الحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الحاسِبِینَ»
[98]. المیزان، ج 15، ص 132 و ج 12، ص 91
[99]. بحارالأنوار، ج 7، ص 271: سئل علیّ علیه السلام: کیف یحاسب اللّه الخلق على کثرتهم؟ فقال:« کما یرزقهم على کثرتهم». قیل: کیف یحاسبهم و لا یرونه؟ قال:« کما یرزقهم و لا یرونه»