پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

میزان اعمال

میزان اعمال

 

از آیات و احادیث استفاده می‌شود که در قیامت برای تعیین مقدار و ارزش کارهای نیک بندگان و مقدار کارهای زشت و گناهان آنان میزانی نصب و با آن، اعمال خوب و بد (حسنات و سیئات) سنجیده می‌شوند.

توزین اعمال یکی از عقاید اسلامی و بخشی از حساب‌رسی است.

قرآن می‌گوید: «میزان‏هاى عدل را در قیامت برپا مى‏سازیم، پس هیچ‏کس به هیچ چیز مورد ستم قرار نمى‏گیرد. اگر به مقدار مثقالى از دانه خردل هم باشد آن را مى‏آوریم. و حساب‏رسى ما کفایت مى‏کند.»[49]

میزان (ترازو) ابزاری است برای تعیین مقدار اجناس و اشیاء. این وسیله در طول تاریخ و در میان اقوام و ملل، به صورت‌های گوناگون معمول بوده و هست. گرچه غالباً با اشیاء مادی ساخته می‌شود و اجسام را با آن می‌سنجند اما اختصاصی به امور مادی ندارد بلکه به طور حقیقت در امور دیگر نیز استعمال می‌شود.

علم منطق را که وسیله‌ای است برای شناخت قضایای صحیح از باطل «علم میزان» می‌نامند، در کشف مقدار هوش و حافظه و علوم و اطلاعات افراد از آزمون‌های کتبی و شفاهی استفاده می‌کنند و آنها را میزانِ کشف واقع می‌نامند، و امور دیگری از این قبیل. بنابراین در صدق میزان ضرورتی ندارد حتماً مادی باشد.

چنان که در میزان قیامت همین گونه است. چون وسیله‌ای است برای شناخت ایمان و اصول عقاید، اخلاق نیک و زشت، عمل‌های صالح و ناصالح نمی‌تواند یک امر دنیوی و جسمانی باشد.

آیا نماز، روزه، اخلاص، تقوا، ایمان، راست‌گویی، امانت‌داری را می‌توان با ترازوهای دنیوی سنجید؟ شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد:

«آیا در قیامت عمل‌های بندگان توزین نمی‌شود؟ فرمود: نه. چون عمل که جسم نیست، آنچه مورد سنجش قرار می‌گیرد صفت (اثر) عمل‌هاست.

کسی نیاز به توزین دارد که از تعداد و مقدار سنگینی و سبکی آنها بی‌اطلاع باشد. در حالی که چیزی بر خدا پوشیده نیست. همان شخص عرض کرد:

پس میزان اعمال چه معنا دارد؟ فرمود: یعنی در محاسبه و پاداش عمل عدالت رعایت می‌شود. عرض کرد: پس معنای این آیه: «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ» چیست؟ فرمود: یعنى اعمال نیک او زیادتر باشد.»[50]

بنابراین میزان اعمال در قیامت نظیر ترازوهای متعارف و جسمانی دنیوی نیست بلکه باید به گونه‌ای دیگر باشد. در تبیین و تفسیر میزان در قیامت می‌توان یکی از دو وجه را برگزید:

وجه اول این که میزان عبارت باشد از مجموعه عقاید صحیح، ارزش‌های اخلاقی، احکام و قوانین شریعت و دین، که صراط مستقیم سیر و سلوک الی الله و نیل به عالی‌ترین مراتب انسانیت است. بنابراین در قیامت عمل هر انسانی را به مقدار تطابق با متن شریعت می‌سنجند و پاداش می‌دهند. در احادیث به همین معنا اشاره شده است:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «عدل در زمین میزان خداست، هر کس به آن عمل کند او را به بهشت مى‏برد، و هر کس آن را ترک کرد او را به دوزخ خواهد کشید.»[51]

امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس کلمه لا إله إلّااللّه را با اخلاص بگوید: به بهشت مى‏رود. و اخلاصش در این است که شهادت به لا إله إلّاالله او را از ارتکاب محرمات باز دارد.»[52]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «نماز میزان است، هر کس حق آن را ادا کند پاداش کامل دریافت خواهد کرد.»[53]

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «در قیامت چیزى را در میزان اعمال بندگان نمى‏گذارند که افضل از حسن خلق باشد.»[54]

حضرت صادق علیه السلام فرمود: «هر کس با این ده چیز خدا را ملاقات کند داخل بهشت مى‏شود: شهادت به لا اله الا الله، شهادت به رسالت حضرت محمد صلى الله علیه و آله و اقرار به آنچه از جانب خدا آورده است، برپاداشتن نماز، پرداختن زکات، روزه گرفتن ماه رمضان، حج بیت الله، قبول ولایت اولیاى خدا، برائت از دشمنان خدا و اجتناب از مسکرات.»[55]

وجه دوم این که: میزان عبارت باشد از نفوس مقدس پیامبران و اوصیای معصوم آنان. این ذوات مقدس چون در علم و عمل هادی مردم هستند خود به مجموعه احکام و قوانین شریعت و ارزش‌های اخلاقی عمل می‌کنند و کمالات انسانی در آنها تجسم یافته است و مردم را به همان سوی دعوت می‌نمایند. به همین جهت می‌توان عقاید، اخلاق، گفتار و کردار پیروانشان را با آنان تطبیق کرد و سنجید بدین صورت میزان اعمال به شمار می‌روند. در برخی احادیث به همین مطلب اشاره شده است.

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «وَنَضَعُ المَوازِینَ القِسْطَ لِیَوْمِ القِیامَةِ»

فرمود: آنان پیامبران و جانشیان آنها هستند.[56]

امام سجاد علیه السلام فرمود: «على علیه السلام امیر ایمان و میزان اعمال است.»[57]

امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند! على صراط مستقیم و میزان اعمال است.»[58]

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «من میزان علم و على دو کفه میزان و حسن و حسین ریسمان‏هاى آن، و فاطمه وسیله ارتباط آنها و امامان بعد از حسن و حسین میزان شناخت دوستان و دشمنان مى‏باشند.»[59]

بنابراین، نفوس مقدس پیامبران و اوصیای معصوم آنان را نیز می‌توان به عنوان میزان سنجش اعمال افراد امت معرفی کرد، ولی با اندکی دقت تصدیق می‌کنید که وجه دوم نیز به وجه اول باز می‌گردد، چون نفوس پیامبران و اوصیا بدین جهت که مرکز تجسم یافته عقاید، اخلاق و کردارهای شایسته دین هستند به عنوان میزان معرفی شده‌اند، پس حقیقت میزان عبارت است از متن عقاید، اخلاق، احکام و قوانین دین. و عمل هر انسانی را به آن مقایسه می‌کنند، می‌سنجند و پاداش نیک یا کیفر می‌دهند.

در این سنجش نفس انسان موردِ محاسبه یک کفه میزان است و کفه دیگر عبارت است از مجموعه عقاید اخلاق، و احکام و قوانین شریعت.

از بعضی آیات استفاده می‌شود انسان یک میزان ندارد بلکه میزان‌های متعدد دارد: «در آن روز وزن کردن بر طبق حق است، آنها که میزان‏هایشان سنگین است رستگارند، و آنان که میزان‏هایشان سبک است کسانى هستند که نفوس خود را خسارت کرده و به آیات ما ستم روا داشته‏اند.»[60]

در این آیه، صحبت از سنگین بودن میزان‌های بعض انسان‌ها و سبک بودن میزان‌های بعضی دیگر می‌باشد. معلوم می‌شود: هر انسانی دارای میزان‌های متعدد خواهد بود. شاید بدین جهت باشد که عقاید را با میزانی می‌سنجند و اخلاق را با میزانی دیگر، و اعمال را با میزانی سوم. و اگر هر یک از عقاید را با عقاید صحیح واقعی و هر یک از اخلاقی و مقدار آن را با اخلاق واقعی و هر یک از اعمال و مقدار آن را با متن احکام و قوانین شریعت محاسبه کنیم برای هر انسانی میزان‌های متعدد خواهد بود.

کیفیت توزین اعمال

زمینه سنگین شدن یا سبک شدن کفه میزان در همین جهان به وسیله عقاید، اخلاق، کردار و گفتار انسان فراهم می‌شود: عقاید صحیح نفس را نورانی می‌سازند، و هر چه ایمان قوی‌تر باشد نورانیت نفس بیشتر

می‌گردد. اخلاق نیک و ملکات پسندیده نیز همین گونه‌اند، عمل‌های صالح، عبادات، کارهای خیر گرچه امور عرضی هستند و باقی نمی‌مانند، ولی از طریق اخلاص و نیت خیر به صورت ملکه در می‌آیند نفس انسان را نورانی و با صفا می‌سازند و جنبه‌های انسانی او را قوی‌تر و کفه میزانش را سنگین‌تر می‌سازند.

بر عکس عقاید باطل، اخلاق زشت، عمل‌های ناشایسته نفس را تاریک، وحشتناک می‌سازند، جنبه انسانیت او را ضعیف‌تر، و جنبه‌های حیوانیت او را قوی‌تر، و حتی گاهی در باطن ذات به صورت حیوانی درنده در می‌آید و کفه میزان انسانیت او به طور کلی تهی و سبک می‌گردد.

همه این فعل و انفعال‌ها و دگرگونی‌ها در همین جهان و در باطن نفس رخ می‌دهد ولی خودش از آنها آگاه نیست، تا این که در قیامت پرده از چشم باطن او برداشته می‌شود: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» همه را بالعیان مشاهده خواهد کرد. در آن هنگام کفه میزان نفس خود را سنگین یا سبک خواهد یافت.

 

* امینى، ابراهیم، معاد در قرآن، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1390.

 

[49]. انبیاء( 21) آیه 47:« وَنَضَعُ المَوازِینَ القِسْطَ لِیَوْمِ القِیامَةِ فَلاتُظْلَمْ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَکَفى‏ بِنا حاسِبِینَ»
[50]. بحارالأنوار، ج 7، ص 248:« سأل الزندیق أباعبداللّه علیه السلام فقال: أو لیس توزن الأعمال؟ قال: لا، إنّ الأعمال لیست بأجسام و إنّما هی صفة ما عملوا، و إنّما یحتاج إلى وزن الشی‏ء مَن جهل عدد الأشیاء و لا یعرف ثقلها و خفّتها، و إنّ الله لا یخفى علیه شی‏ء، قال: فما معنى المیزان؟ قال: العدل، قال: فما معناه فی کتابه« فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ» قال: فمن رجّح عمله»
[51]. مستدرک الوسائل، ج 11، ص 388: قال النبیّ صلى الله علیه و آله:« العدل میزان الله فی الأرض فمن أخذه قاده إلى الجنّة و من ترکه ساقه إلى النار»
[52]. وسائل الشیعه، ج 15، ص 257:« عن أبی‏عبداللّه علیه السلام قال: من قال: لا إله إلّااللّه مخلصاً دخل الجنّة و إخلاصه أن یحجزه لا إله إلّااللّه عمّا حرّم اللّه»
[53]. کافى، ج 3، ص 268:« قال رسول‏اللّه صلى الله علیه و آله: الصلاة میزان، من وفّى استوفى»
[54]. همان، ج 2، ص 100:« قال رسول‏اللّه صلى الله علیه و آله: ما یوضع فی میزان امرئ یوم القیامة أفضل من حسن الخلق»
[55]. وسائل الشیعه، ج 1، ص 30:« عن أبی‏عبداللّه علیه السلام قال: عشر من لقی اللّه بهنّ دخل الجنّة: شهادة أن لا إله إلّااللّه، و أنّ محمداً رسول‏اللّه، و الإقرار بما جاء من عند اللّه، و إقام الصلاة، و إیتاء الزکات، و صوم شهر رمضان، و حجّ البیت، و الولایة لأولیاء اللّه، و البراءة من أعداء اللّه، و اجتناب کلّ مسکر»
[56]. کافى، ج 1، ص 420:« عن أبی‏عبداللّه علیه السلام فی قوله تعالى:« وَنَضَعُ المَوازِینَ القِسْطَ لِیَوْمِ القِیامَةِ» قال: الأنبیاء و الأوصیاء»
[57]. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 224:« قال علیّ بن الحسین علیه السلام: علیّ یعسوب الإیمان و میزان الأعمال»
[58]. بحارالأنوار، ج 35، ص 363:« عن أبی‏عبداللّه علیه السلام قال:« قالَ هذا صِراطٌ عَلَىَّ مُسْتَقِیمٌ» قال: هو والله! علیّ، هو و الله! الصراط المستقیم و المیزان»
[59]. همان، ج 23، ص 107:« قال رسول‏اللّه صلى الله علیه و آله: أنا میزان العلم و علیّ کفّتاه و الحسن و الحسین حباله، و فاطمة علاقته، و الأئمّة من بعدهم یزنون المحبّین و المبغضین الناصبین الذین علیهم لعنة اللّه و لعنة اللاعنین»
[60]. اعراف( 7) آیه 8:« وَالوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ المُفْلِحُونَ* وَمَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُونَ»