1. فطرت
فطرت به معنای آفرینش ویژه است. فطریات یعنی امور ارتکازی که در قلب انسان نهاده شدهاند، از باطن ذات هر انسان سالمی میجوشند و نیازی به استدلال و اقامه برهان ندارند. توجه به باطن ذات و بیدار ساختن فطرت در پذیرفتن آنها کفایت میکند. زیباشناسی یکی از امور فطری است. هرانسان خردمند و سالمی زیبایی را درک میکند بعض اشیاء را زیبا و برخی را غیر زیبا میشمارد. همه انسانها از این فطرت برخوردارند گرچه امکان دارد در تعیین مصادیق آن اختلاف سلیقه داشته باشند. حسن
عدالت، صدق و امانت و قبح ظلم و دروغ و خیانت نیز از همین قبیل است.
اصل توجه به خدا جویی و فروتنی و پرستش او نیز از امور فطری است که در ذات هر انسانی نهاده شده است و بیدار ساختن فطرت در ایمان به آن کفایت میکند. گرچه امکان دارد بعضی افراد در شناخت مصداق دچار اشتباه شوند و بیراهه روند. چنان که انواع بتپرستی از همین راه به وجود آمده است.
اشتباه بتپرستان و خرافهپرستان در این است که در تعیین مصداق خدا که فطرت آنها بدان گواهی میداد دچار اشتباه شدند و از روی جهل به بیراهه رفتند.
ابدیت خواهی و زندگی پس از مرگ نیز یکی از امور ارتکازی و فطری است که در ذات هر انسانی نهاده شده و از آن منبع خدادادی میجوشد و آثار خود را نشان میدهد. گر چه در طول تاریخ و در بعضی اقوام و ملل با خرافات فراوانی آمیخته شده است.