شفاعت
شفاعت از بندگان به هنگام حساب و در قیامت یکی از مسائل مهم اسلامی است، نفی و اثبات و حدود و شرایط آن همواره در علم کلام و تفسیر مورد بحث بوده است. شناخت معنای صحیح شفاعت برای کسانی که به خدا و معاد ایمان دارند و پیروی از احکام و قوانین شریعت را تنها راه تأمین سعادت اخروی و نجات از مهالک میدانند امری است بسیار مهم و سرنوشتساز. این موضوع حیاتی را به طور فشرده، تحت چند عنوان بررسی میکنیم:
تعریف شفاعت
شفاعت در لغت به معنای وساطت و درخواست عفو یا احسان نسبت به شخصِ قابل ترحم از شخص قدرتمند دیگری میباشد. شفاعت در میان همه جوامع انسانی، کوچک و بزرگ و حتی در بین اعضای خانواده مرسوم بوده و هست و از لوازم زندگی اجتماعی به شمار میرود.
شفاعت در جایی مصداق پیدا میکند که فرد یا گروه نیرومندی اداره امور جمعیتی را بر عهده داشته باشند، و برای زیردستان خود مقررات و قوانینی را جعل کرده و برای اطاعتکنندگان پاداشهای نیک و برای متخلفان جریمه هایی را مقرر نموده باشند. در چنین اجتماعی اگر همه افراد به وظایف خود عمل کنند پاداش نیک خواهند دید و نیازی به شفاعت نیست ولی اگر تعدادی از آنها مرتکب خلاف شدند حاکم یا حاکمان حق دارند طبق وعدهای که دادهاند افراد متخلف را جریمه کنند.
ولی گاهی مصالح عالیتری اقتضا میکند که از جریمه کردن برخی از آنها صرف نظر شود. در چنین مواردی است که امکان شفاعت به وجود میآید یا شخص حاکم وارد عمل میشود و به ملاحظه برخی از صفات یا کارهای خوبی که در فرد مورد شفاعت سراغ دارد، یا نکات قابل ترحمی که در او مشاهده میکند جرم او را میبخشد و حکم آزادیاش را صادر مینماید. یا این که یکی از شخصیتهای آبرومند و خیرخواه پا درمیانی میکند و از حاکم تقاضای عفو مینماید. گاهی همین عمل در باره برخی افراد که به وظایف خود خوب عمل کردهاند انجام میگیرد و پاداشی بیش از آنچه مقرر بوده عطا میگردد تا قدردانی و تشویق شوند. اما به هر حال از چند نکته نباید غفلت کرد:
یک: پذیرش یا عدم پذیرش شفاعت در اختیار حاکم است و مجرمان نمیتوانند به امید شفاعت مرتکب جرم شوند. دو: شفاعت جزاف و بدون ملاک نخواهد بود، بلکه در صورتی امکان پذیرش دارد که امتیاز ویژهای در شخص مورد شفاعت وجود داشته باشد که بخشیدن او را بر مجازات کردنش ترجیح دهد. شفیع از حاکم در خواست نمیکند که از حکم اولیهاش دست بردارد یا قانون مجازات مجرمین را لغو کند بلکه به برخی از ویژگیهای شخص مورد شفاعت و بزرگواری و مهربانی شخص حاکم و با توجه به مصالح موجود از حاکم میخواهد که از حق حاکمیت و اختیارات حکومتی استفاده کند و به شخص مورد شفاعت ترحم نماید و او را مورد عفو و احسان قرار دهد. بنابراین شفاعت یکی از مصالح اجتماعی است و تضادی با احکام و قوانین جزایی ندارد.
شفاعت در قرآن
اکنون باید دید قرآن در باره شفاعت چه میگوید. در این باره بهتر است آیات مربوط را بررسی کنیم:
آیات را به چند دسته میتوان تقسیم کرد:
دسته اول: آیاتی که در نفی شفاعت ظهور دارند
- «بترسيد از روزى كه هيچ كس جزاى اعمال ديگرى را نمىپذيرد، و شفاعتى از كسى پذيرفته نيست و از كسى عوض قبول نمىشود، و كسى را يارى نكنند.»[100]
- «بترسید از روزی که هیچکس جزای عمل دیگری را قبول نمیکند و
عوضی پذیرفته نیست و شفاعت برایش سود ندارد و کسی به یاریشان بر نخیزد.»[101]
- «اى كسانى كه ايمان آوردهايد از آنچه به شما دادهايم انفاق كنيد. پيش از آنكه روزى فرا رسد كه نه خريد و فروشى باشد، نه دوستى و شفاعتى، و كافران خود ستمكارانند.»[102]
- «روزى كه هيچ دوستى براى دوست خود سودى ندارد و هيچ كس به يارى آنها بر نخيزد.»[103]
دسته دوم: نفی شفاعت برای گروهی خاص
- «ستمكاران را در آن روز نه خويشاوند مىباشد نه شفاعت كنندهاى كه از او اطاعت شود.»[104]
- «ما را جز مجرمان گمراه نساختند. اكنون شفاعت كنندهاى براى ما نيست و دوست مهربانى نداريم.»[105]
- «با این قرآن بترسان کسانی را که از حشر به سوی پروردگارشان هراس دارند، برای آنان جز خدا یار و شفاعت کنندهای وجود ندارد، شاید تقوا پیشه کنند.»[106]
دسته سوم: آیاتی که شفاعت را مخصوص خدا میداند
- «بگو: همه شفاعت به خدا اختصاص دارد، آسمانها و زمين ملك خدا هستند. آنگاه همه شما به سوى خدا رجوع خواهيد كرد.»[107]
- «همانا كه روز جدايى (روز قيامت) وعدهگاه همه آنهاست. روزى كه هيچ دوستى براى دوست خود سودى ندارد، و يارى نمىشوند. مگر كسى كه خدا به او ترحم كند، همانا كه او كريم و مهربان است.»[108]
دسته چهارم: اثبات شفاعت به اذن خدا
- «در آن روز شفاعت سود ندهد مگر آن كس را كه خداى رحمان اجازت دهد و به سخنش راضى باشد.»[109]
- «آنان (فرشتگان) جز از كسانى كه خدا از آنها راضى است شفاعت نمىكنند، و خود از بيم او در هراسند.»[110]
- «شفاعت نزد خدا سود ندارد جز در باره كسى كه خدا به او اجازت دهد.»[111]
- «چه بسا فرشتگان آسمانها كه شفاعت آنها سودى ندهد مگر بعد از اجازه خدا، براى آن كس كه خدا خواهد و خشنود باشد.»[112]
- «همانا پروردگار شما خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر عرش (فرمانروايى) استيلا يافت، و جهان هستى را كار سازى مىكند. و هيچ شفيعى در كار نيست مگر با اذن او.»[113]
جمع بین آیات
در جمع میان آیات مذکور میتوان چنین گفت:
اولًا: شفاعت حق و مخصوص به خداست و در این جهت محدودیت ندارد، چون او مالک حقیقی همه موجودات است، همه به او نیاز دارند و تنها او بینیاز مطلق است. همه علتها و معلولها چنان که در وجود خود به آفریدگار جهان نیاز دارند در علیت و فعل خود نیز به او وابستهاند.
چنان که هرگاه خواست میتواند وجودشان را بگیرد، علیت و تأثیرشان را نیز هرگاه اراده کرد میتواند بگیرد. و در این افاضات و نفی افاضات
صفات او مانند: رحمت، جود، غفران، کرم، قهر، غضب، واسطهاند و شفاعت به همین معناست. آنچه گفته شد در امور تکوینی بود، در امور تشریعی نیز همین گونه است. ثواب و عقاب بندگان نیز در قیامت در اختیار خداست. و کسی در کار او نمیتواند دخالت کند. جز با اجازه و اذن او.
بنابراین شفاعت نیز در اختیار اوست.
ثانیاً: غیر از خدا افراد دیگری میتوانند شفاعت کنند ولی مشروط به این که خدا به آنها اجازه شفاعت بدهد و شفاعتشان را بپذیرد.
ثالثاً: کسانی که مأذون به شفاعت هستند تنها از کسانی میتوانند شفاعت کنند که خدای متعال به شفاعت کردن از آنها راضی باشد. بنابراین شفاعت بیملاک نیست و از موقعیت خاص شفاعت شونده سرچشمه میگیرد.
چه کسانی مشمول شفاعت میشوند اکنون این سخن به میان میآید که چه کسانی امکان دارد مشمول شفاعت شافعین واقع شوند.
در پاسخ این سؤال نیز بهتر است به قرآن مراجعه کنیم:
قرآن میگوید: «روزى كه پرهيزكاران را به عنوان مهمانى به سوى خداى رحمان گردآوريم. و گناهكاران را به سوى دوزخ تشنه كام برانيم. از شفاعت بهره نمىبرند جز كسى كه از خداى رحمان عهد و پيمانى داشته باشد.»[114]
از آیه استفاده میشود تنها کسانی از شفاعت بهره میبرند که با خدا عهد و پیمانی داشته باشند. در تفسیر این عهد میتوان چنین گفت: خداوند سبحان در قرآن کریم عفو و بخشش خود را مبتنی بر ترک برخی گناهان یا انجام بعض کارهای نیک ساخته است؛ مثلًا گفته: اگر از فلان اعمال اجتناب کنید اعمال بد دیگرتان را میبخشم، و این خود یک نوع پیمان است، بین خدا و بندگانش، و خدای متعال حتماً به وعدههایش عمل خواهد کرد، مراد از شفاعت خدا و شافعین نزد خدا همین است. یکی از آن وعدهها نوید قبول توبه گناهکاران است که در آیات قرآن بدان تصریح شده است.
قرآن میگوید: «كسانى كه كارهاى بد را انجام داده اند و بعد از آن توبه كرده و ايمان آورده اند همانا كه پروردگارت آمرزنده و مهربان است.»[115]
و میفرماید: «اوست كه توبه را از بندگانش مىپذيرد و از گناهان مىگذرد و آنچه را مى كنيد مى داند.»[116]
و میفرماید: «جز كسى كه توبه كند و ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد. اينان از كسانى هستند كه خدا عملهاى بد آنها را به حسنات تبديل مى كند و خدا بخشنده و مهربان است.»[117]
گروه دیگری که خدا به آنها وعده عفو داده کسانی هستند که به خدا و پیامبر و معاد ایمان دارند، پرهیزکار هستند و از ارتکاب گناهان کبیره خودداری میکنند.
قرآن میگوید: «اگر از گناهان كبيرهاى كه از آن نهى شدهايد اجتناب كنيد از گناهان (كوچك) شما چشم پوشى مىكنيم، و شما را به جاىگاه بلندى در مى آوريم.»[118]
و میفرماید: «اين فرمان خداست كه به سوى شما فرستاده شده است، هركس كه پرهيزكار باشد گناهانش را مى پوشاند و پاداشش را بزرگ مى گرداند.»[119]
و میفرماید: «اى مؤمنان از خدا پروا كنيد و به پيامبرش ايمان آوريد تا از رحمت خود دو برابر به شما عطا كند، و برايتان نورى قرار دهد تا به وسيله آن راه برويد و شما را بيامرزد و خدا آمرزنده و مهربان است.»[120]
و میگوید: «ای مؤمنان از خدا پروا کنید و سخن استوار بگویید.
تا کردارتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد، و هر کس از خدا و رسولش اطاعت کند به رستگاری بزرگی رسیده است.»[121]
آنچه گفته شد مربوط به وعده خدای متعال در چشمپوشی از برخی گناهان در شرایط خاص بود.
خدای سبحان به نیکوکاران نیز وعده افزایش پاداش داده است. قرآن میگوید: «هر كس كار نيك انجام دهد ده برابر آن پاداش مىگيرد. و هركس كار بدى به جاى آورد جز به همان مقدار كيفر نمىبيند، و به آنان ستم نخواهد شد.»[122]
ابن ابیعمیر گفت از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که فرمود:
هر مؤمنی که از گناهان کبیره اجتناب کند از گناهان صغیرهاش سؤال نمیشود. خدا فرموده «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً» سپس عرض کرد: شفاعت درباره چه کسی انجام میگیرد؟ فرمود: «پدرم از پدرانش از حضرت علی علیه السلام و او از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: شفاعت من برای کسانی است که مرتکب گناهان کبیره شده باشند. اما نیکوکاران که مشکلی ندارند.
ابن ابی عمیر عرض کرد: یابن رسولاللّه، چگونه شفاعت شامل اهل کبائر میشود؛ با این که خدا فرموده «وَلايَشْفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارْتَضى» کسی که مرتکب گناهان کبیره شود مورد رضایت خدا نخواهد بود. امام علیه السلام فرمود:
مؤمن واقعی هرگاه گناهی را انجام داد ناراحت و پشیمان میشود و پیامبر فرمود: پشیمانی در توبه کفایت میکند. و فرمود: هر کس که از انجام کارهای نیک خشنود و از کارهای بد ناراحت میشود مؤمن است. و هر کس که بر گناهان خود پشیمان نمیشود مؤمن نیست و شفاعت شامل
حالش نخواهد شد.»[123]
اگر ایمان را بدین معنا گرفتیم میتوان گفت: اکثر یا همه مؤمنان با شفاعت پیامبر اکرم داخل بهشت خواهند شد. قرآن میگوید: «به زودى پروردگارت آن قدر به تو عطا كند تا راضى شوى.»[124]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «خداى متعال مسئلهاى را به من واگذار كرد پس من آن را به قيامت تأخير انداختم تا از مؤمنان امتم شفاعت كنم.»[125]
همچنین ایشان صلی الله علیه و آله فرمود: «هنگامى كه در مقام محمود استقرار يافتم براى صاحبان گناهان كبيره امتم شفاعت خواهم كرد و نزد خدا پذيرفته خواهد شد، ولى به خدا سوگند شفاعتِ كسانى كه فرزندانم را اذيت كردهاند نخواهم كرد.»[126]
با توجه به آیات و احادیث مذکور و دهها مانند اینها در اصل شفاعت به طور اجمال نباید تردید کرد، خدای متعال به گناهکاران وعده شفاعت داده و به طور یقین به وعدهاش عمل خواهد کرد. ولی وعده قبول شفاعت بدینگونه نیست که پایههای احکام و قوانین و تکالیف شرعی را سست گرداند و موجب این شود که بندگان به امید شفاعت مرتکب خلاف شوند.
احکام و قوانین شریعت، واجبات و محرمات از مصالح و مفاسد واقعی نشأت گرفتهاند، صراط مستقیم تکامل انسانیت و سیر و سلوک به سوی خدا، تأمین کننده سعادت نفسانی و اخروی و نجات از مهالک میباشند. و انحراف از این مسیر موجب خسران و هلاکت خواهد شد. بهشت و نعمتهای بهشتی، دوزخ و عذابهای دوزخی نتیجه عملهای نیک و بد دنیوی خواهند بود. بنابراین هر کس عمل بدی را انجام دهد به طور حتم نتیجهاش را در جهان آخرت خواهد دید مگر این که قبل از مرگ توبه کند و کردار بدش را جبران نماید.
از چند نکته نیز نباید غفلت کنیم:
اولًا: بر فرض این که برخی گناهکاران مشمول شفاعت قرار گیرند، باید بدانند که شفاعت مخصوص به قیامت است و چنان که در احادیث آمده برزخ جایگاه شفاعت نیست.
عمرو بن یزید گفت: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: شنیدم که فرمودید: همه شیعیان ما به بهشت خواهند رفت؟ فرمود: «بله، گفتم و درست گفتم، به خدا سوگند همه داخل بهشت خواهند شد، راوی عرض کرد: فدایت شوم، گناهان کبیره زیاد هستند؟ فرمود: اما در قیامت به وسیله
شفاعت پیامبر یا وصی او همه به بهشت خواهید رفت، ولی به خدا سوگند! از عذابهای برزخ بر شما بیمناک هستم. راوی عرض کرد: برزخ چیست؟
فرمود از هنگام مرگ و دخول در قبر تا روز قیامت.»[127]
عذابهای برزخی و در مدت طولانی برزخ را نباید کوچک شمرد و چنان که در احادیث آمده نمونهای است از عذابهای دوزخی.
ثانیاً: سختیها و دشواریهای طاقتفرسای قیامت و محاسبه اعمالِ گناهکاران را نیز نباید نادیده گرفت.
ثالثاً: درست است که جمع کثیری از مؤمنین گناهکار با شفاعت پیامبر و دیگر شافعان از دخول در جهنم معاف میشوند، ولی همه این گونه نیستند، بلکه گروهی که مرتکب گناهان بیشتر و سنگینتری شدهاند برای پس دادن جریمههای خود داخل دوزخ خواهند شد و پس از مدتها، کم یا زیاد، چشیدن عذاب در نهایت با شفاعت شافعان از عذاب دوزخ نجات مییابند و داخل بهشت خواهند شد؛ به گونهای که هیچ فرد مؤمن و موحدی در دوزخ مخلد نخواهد ماند.
رابعاً: آنچه وعده داده شده شفاعت درباره مؤمنین و موحدین است و ارتکاب برخی گناهان بزرگ به ویژه اصرار بر آنها امکان دارد موجب سلب ایمان شود، و در چنین صورتی مشمول شفاعت واقع نخواهد شد.
خامساً: گرچه خداوند سبحان به مؤمنان گناهکار وعده شفاعت داده و لی به هر حال شفاعت بدون ملاک و معیار نخواهد بود. معلوم نیست شامل حال چه کسان و با چه ملاک و در چه حالی خواهد شد.
از مجموع آنچه آمد نتیجه میگیریم که ارتکاب گناه به امید شفاعت، بزرگترین اشتباه است.
چه کسانی شفاعت میکنند
در آیات مذکور برای خدای متعال به طور استقلال و بدون محدودیت، و برای فرشتگان با اجازه خدا شفاعت اثبات شده است. البته شفاعت آنها تکوینی است. همچنین برای پیامبر گرامی اسلام در صورت اذن خدا حق و امکان شفاعت اثبات شده است: «وَلَسَوْفَ يُعْطِيك رَبُّك فَتَرْضى» البته با انضمام احادیثِ قطعی که در این باره وارد شده است. قرآن در غیر این موارد برای کسی شفاعت را اثبات نمیکند، ولی در صورتی که با اذن خدا باشد نفی هم نشده است.
اما در احادیث برای گروهی دیگر نیز شفاعت اثبات شده است:
الف) قرآن، و حافظان و عمل کنندگان به آن.
ب) جانشینان پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام.
ج) حضرت فاطمه دختر گرامی پیامبر اسلام و ام الائمه علیها السلام.
د) شهیدان که در راه دفاع از اسلام جان دادهاند.
ه) علمای ربانی که با عمل و زبان و قلم خود در ترویج و گسترش اسلام و ارشاد مردم نقش داشتهاند.
در خاتمه تذکر چند نکته را لازم میدانم:
1. قدرِ مشترکِ موارد مذکور، نقش داشتنِ آنها در گسترش اسلام و عمل به احکام و قوانین آن میباشد.
2. شفاعت کنندگان از پیروان خود شفاعت میکنند، نه از هر کس دیگر.
3. شفاعت آنان مشروط به اذن خدا و رضایت او میباشد.
4. شفاعت به طور جزاف و دلبخواه و بدون لیاقت و وجود ملاک در شفاعت شونده انجام نخواهد گرفت.
بنابراین، کوتاهی در انجام وظایف دینی، کوچک شمردن گناهان و ارتکاب معاصی، به امید شفاعت شافعان اشتباهی است بس بزرگ و از تسویلات و فریبهای شیطانی میباشد.[128]
[100]. بقره( 2) آيه 48:« وَاتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِى نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَلا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَلا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ»
[101]. همان، آيه 123:« وَاتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِى نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَلا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَلا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ»
[102]. همان، آيه 254:« يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَلا خُلَّةٌ وَلا شَفاعَةٌ وَالْكافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ»
[103]. دخان( 44) آيه 41:« يَوْمَ لا يُغْنِى مَوْلَىً عَنْ مَوْلَىً شَيْئاً وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ»
[104]. مؤمن( 40) آيه 18:« ما لِلظّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلا شَفِيعٍ يُطاعُ»
[105]. شعراء( 26) آيه 99:« وَما أَضَلَّنا إِلّا المُجْرِمُونَ* فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ* وَلاصَديقٍ حَمِيمٍ»
[106]. انعام( 6) آيه 51:« وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَ لِىٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»
[107]. زمر( 39) آيه 44:« قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّمواتِ وَالأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
[108]. دخان( 44) آيه 42:« إِنَّ يَوْمَ الفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ* يَوْمَ لا يُغْنِى مَوْلَىً عَنْ مَوْلَىً شَيْئاً وَلا هُمْ يُنْصَرُونَ* إِلّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ إِنَّهُ هُوَ العَزِيزُ الرَّحِيمُ»
[109]. طه( 20) آيه 109:« يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَرَضِىَ لَهُ قَوْلًا»
[110]. انبياء( 21) آيه 28:« وَلايَشْفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارْتَضى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ»
[111]. سبأ( 34) آيه 23:« وَلا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»
[112]. نجم( 53) آيه 26:« وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِى السَّمواتِ لا تُغْنِى شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَيَرْضى»
[113]. يونس( 10) آيه 3:« إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ السَّمواتِ وَالأَرضِ فِى سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلى العَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلّا مِنْ بَعْدِ إِذنِهِ»
[114]. مريم( 19) آيات 85- 87:« يَوْمَ نَحْشُرُ المُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً* وَنَسُوقُ المُجْرِمِينَ إِلى جَهَنَّمَ وِرْداً* لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»
[115]. اعراف( 7) آيه 153:« وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِن بَعْدِها وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّك مِن بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ»
[116]. شورى( 42) آيه 25:« وَهُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئاتِ وَيَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ»
[117]. فرقان( 25) آيه 70:« إِلّا مَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَكانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً»
[118]. نساء( 4) آيه 31:« إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً»
[119]. طلاق( 65) آيه 5:« ذ لِك أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْراً»
[120]. حديد( 57) آيه 28:« يا أَ يُّها الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
[121]. احزاب( 33) آيه 71:« يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً* يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً»
[122]. انعام( 6) آيه 160:« مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَمَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزى إِلّا مِثْلَها وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ»
[123]. وسائل الشيعه، ج 15، ص 335: محمّد بن أبيعمير قال: سمعت موسى بن جعفر عليه السلام يقول:« من اجتنب الكبائر من المؤمنين لم يسأل عن الصغائر. قال اللّه تعالى:« إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً»» قال: قلت: فالشفاعة لمن تجب؟ فقال:« حدّثني أبي عن آبائه، عن عليّ عليه السلام قال: قال رسولاللّه صلى الله عليه و آله: إنّما شفاعتي لأهل الكبائر من أمّتي. فأمّا المحسنون، فما عليهم من سبيل». قال ابن أبيعمير: فقلت له: يابن رسولاللّه! فكيف تكون الشفاعة لاهل الكبائر و اللّه تعالى يقول:« وَلايَشْفَعُونَ إِلّا لِمَنِ ارْتَضى» و من يرتكب الكبائر لا يكون مرتضى؟ فقال:« يا أبا أحمد! ما من مؤمن يذنب ذنباً إلّاساءه ذلك وندم عليه، وقد قال رسولاللّه صلى الله عليه و آله: كفى بالندم توبة وقال: من سرّته حسنة و سائته سيّئة فهو مؤمن فمن لم يندم على ذنب يرتكبه فليس بمؤمن و لم تجب له الشفاعة»
[124]. ضحى( 93) آيه 5:« وَلَسَوْفَ يُعْطِيك رَبُّك فَتَرْضى»
[125]. بحارالأنوار، ج 8، ص 37: قال رسولاللّه صلى الله عليه و آله:« إن اللّه أعطاني مسألة فأخّرت مسألتي لشفاعة المؤمنين من أمّتي يوم القيامة ففعل ذلك»
[126]. همان، ج 8، ص 37: قال رسولاللّه صلى الله عليه و آله« إذا قمت المقامَ المحمودَ تشفّعت لأصحاب الكبائر من أمّتي، فيشفّعني اللّه فيهم، و اللّهِ! لاتشفّعتُ فيمن آذى ذرّيّتي»
[127]. همان، ج 6، ص 267: عمرو بن يزيد قال: قلت لأبيعبداللّه عليه السلام: إنّي سمعتك و أنت تقول:« كلّ شيعتنا في الجنّة على ماكان فيهم»، قال:« صدقتك، كلّهم و اللّهِ في الجنّة»؛ قال: قلت:- جعلت فداك- إنّ الذنوب كثيرةً كبائر؟ فقال:« أمّا في القيامة كلّكم في الجنّة بشفاعة النبيّ المطاع أو وصيّ النَبيّ، و لكنّي و اللّهِ أتخوّف عليكم في البرزخ»، قلت: و ما البرزخ؟ قال:« القبر منذ حين موته إلى يوم القيامة»
[128] امينى، ابراهيم، معاد در قرآن، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: سوم، 1390.