تنبیه کودکان
1. تنبیهات بدنی
بسیاری از پدران و مادران تنبیهات بدنی را برای تربیت کودکان مفید و لازم میدانند.
این فکر در بین دبیران و آموزگاران نیز طرفداران فراوانی دارد. در بین مردم معروف است که: «تا نباشد چوب تر، فرمان نبرند گاو و خر» یا «جور استاد به ز مهر پدر».
این عقیده در زمانهای قدیم طرفداران فراوانی داشت و تقریباً معمول بود. یکی از لوازم حتمی مدارس، چوب و فلک و زنجیر و شلاق بود. پدران و مادرانی که به تربیت فرزندان خویش علاقه داشتند از زدن آنان کوتاهی نمیکردند. اما دانشمندان مخصوصاً روان شناسانِ کودک، این برنامه را زیانبخش میشناسند و آن را قدغن میکنند. در کشورهای پیشرفته و متمدن جهان تنبیهات بدنی تقریباً ممنوع است و دراینباره قوانینی را تصویب و اجرا کردهاند. دانشمندان میگویند: تنبیهات بدنی بچه را اصلاح نمیکند، ممکن است به حسب ظاهر تأثیر مختصری داشته باشد، اما ضررهای غیر قابل جبرانی را هم در بردارد. مثلًا:
1. کودک با کتک خوردن عادت میکند که در برابر زور، بدون چون و چرا تسلیم گردد. و با این منطق خو بگیرد که زور و قلدری پیروز است، هر وقت عصبانی شدی بزن و باکی نداشته باش. پدر و مادر با کتک، مقررات وحشیانه جنگل را به فرزندشان یاد میدهند.
2. کودک کتک خورده به پدر و مادر کینه و عقده پیدا میکند و غالباً آن را تا آخر عمر فراموش نخواهد کرد. ممکن است عکس العمل نشان بدهد و حالت طغیان و سرکشی به خود بگیرد.
3. کودک را ترسو و بزدل بار میآورد. کتک، شخصیت کودک را درهم میشکند و تعادل روحی او را بر هم میزند و به عصبانیت و بیماریهای روانی مبتلا میگردد.
4. تنبیهات بدنی غالباً بچه را اصلاح نمیکند، و میل به اصلاح را در او به وجود نمیآورد. ممکن است از ترسِ کتک و شلاق، ظاهراً دست از کار خلاف بردارد و در حضور دیگران آن را انجام ندهد، اما عادت بد او واقعاً اصلاح نشود و در باطن بماند تا بعداً به صورت دیگری آشکار گردد.
مردی میگفت: پسر دوازده ساله من از کمد پولهای مادرش را برداشته بود. من هم او را به خاطر این عمل شلاق زدم و از آن به بعد، از نزدیک شدن به کمد میترسد. بلی درست است، کودک دیگر از کمد پول برنمیداشت و پدر از این لحاظ به هدف رسیده بود، ولی موضوع به این سادگیها نبود. این قصه سردراز دارد. پس از چندی معلوم شد که پسر بچه از کرایه ماشین کش میرفته، سپس به گول زدن مادر پرداخته و در خرید خوار و بار برای خانه پول میدزدیده است و سرانجام معلوم شد که پول دوستانش را هم میدزدیده است. کتک کودک را مجبور کرد که این عمل را تکرار نکند اما واقعیت عمل از میان نرفت.
یکی از دانشمندان مینویسد:
از کودکان کتک خورده و بیاراده بعداً یا آدمهای شل و ول و هیچ کاره به وجود میآید یا آدمهای قلدری که درتمام زندگی به خاطر کودکی افسردهشان انتقامجویی باقی میمانند.[17]
راسل مینویسد:
به عقیده من تنبیه بدنی به هیچ وجه صحیح نیست.[18]
یکی از دانشمندان مینویسد:
یاد بگیرید که فرزندان خود را بدون به کار بردن تنبیه بدنی تربیت کنید.[19]
اسلام نیز تنبیهات بدنی را زیانبخش دانسته و نهی کرده است.
حضرت علی علیه السلام فرمود:
عاقل بهواسطه ادب پند میگیرد. حیوانات هستند که جز با کتک تأدیب نمیشوند.[20]
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
هر کس تازیانهای به دیگری بزند خدا تازیانهای از آتش بر او خواهد زد.[21]
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
در تعلیم و تربیت مدارا کنید و سختگیری ننمایید، زیرا معلم دانشمند، بهتر از سختگیر میباشد.[22]
شخصی میگوید:
از دست پسرم نزد موسی بن جعفر علیه السلام شکایت کردم فرمود: به او کتک نزن اما از او دوری کن ولی دوری و قهر تو طول نکشد.[23]
به هر حال تنبیه بدنی خطرناکترین روش تربیت است و حتی المقدور باید از آنها اجتناب کرد. اما اگر راههای دیگر مؤثر نیفتاد و چارهای جز کتک نبود میتوان به قدر ضرورت از آن استفاده نمود. در اسلام هم در این صورت اجازه داده شده است؛ مثلًا:
پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
کودکانتان را از شش سالگی به نماز وادار کنید و اگر پند و اندرز مؤثر نیفتاد و از دستور شما تخلف نمودند در سن هفت سالگی میتوانید با کتک آنها را به نماز خواندن وادار کنید.[24]
در حدیث دیگر امام صادق یا امام باقر علیهما السلام فرمود:
وقتی کودک به سن نه سالگی رسید وضو گرفتن را یادش بدهید و وادارش کنید وضو بگیرد و نماز بخواند و اگر تخلف نمود میتوانید با کتک او را وادار به نماز خواندن کنید.[25]
حضرت علی علیه السلام فرمود:
اگر خادم تو از خدا نافرمانی کرد او را بزن اما اگر از تو نافرمانی کرد او را ببخش.[26]
همچنین ایشان فرمود:
به همان وسیله که فرزندت را تأدیب میکنی یتیم را نیز تأدیب کن، و در هر جا که برای تأدیب فرزندت از کتک استفاده میکنی برای یتیم نیز استفاده کن.[27]
مردی نزد پیغمبر آمد و عرض کرد کودک یتیم تحت سرپرستی من میباشد آیا میتوانم برای تأدیب او را بزنم؟ فرمود: در حالی که برای تربیت فرزندت میتوانی او را بزنی برای تربیت یتیم نیز میتوانی از کتک استفاده کنی.[28]
اما به هر حال تا ضرورت اقتضا نکند نباید از این وسیله بسیار حساس و خطرناک استفاده کرد و همیشه باید جانب احتیاط را داشت. نوع تنبیه و مقدار لازم باید سنجیده و حساب شده باشد.
مردی به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: خانوادهام نافرمانی میکنند به چه وسیلهای آنها را تنبیه کنم؟ فرمود: آنان را ببخش. در مرتبه دوم و سوم سئوال را تکرار کرد، و پیغمبر همان جواب را داد سپس فرمود، و اگر خواستی آنها را تنبیه کنی، مواظب باش که عقاب تو از جرم آنان بیشتر نباشد و از زدنِ به صورت، خودداری کن.[29]
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
تأدیب کودک و خدمت کار (در مورد ضرورت) از پنج یا شش ضرب نباید تجاوز کند، خیلی هم محکم نزنید.[30]
در مورد تنبیه سعی کنید در حضور دیگران نباشد که آثار بسیار بدی در روح کودک خواهد گذاشت که تا آخر عمر آن را فراموش نخواهد کرد.
کتک نباید به حدی برسد که در اسلام برای آن دیه و جریمه تعیین شده است. در اسلام مقرر شده که اگر در اثر کتک صورت کسی سیاه شود ضارب باید شش دینار طلا به او بدهد. و اگر سبز شد سه دینار و اگر سرخ شد یک دینار و نیم طلا باید بدهد.[31]
پدر و مادر حق ندارند مانند دیوانهای به جان کودک بیپناه بیفتند واو را زیر مشت و لگد بگیرند و با زنجیر و چوب بدنش را سیاه کنند.
به هر حال، اسلام تنبیه بدنی را عنداللزوم نه تنها مفید میداند بلکه بدان دستور داده است، زیرا بیبند و باری و آزادی مطلق نیز غالباً نتیجه رضایت بخشی ندارد. همین بیبند و باریها و آزادیهای غلط است که جوانان و کودکان ولگرد غربی را به وجود آورده است.
2. تنبیهات غیر بدنی
بسیاری از پدران و مادران برای تربیت فرزندان خویش، از تنبیهات غیر بدنی استفاده میکنند، مانند: حبس کردن بچه در اتاق تاریک یا در زیر زمین یا انباری یا صندوق خانه و گاهی مستراح و گاهی فحش و تندی و عصبانیت. البته نباید تردید کرد که این قبیل تنبیهات وحشیانه، ضررشان کمتر از تنبیهات بدنی و کتک زدن نیست و شاید زیان بخشتر باشد.
علی علیه السلام فرمود:
بسا سخنی که شدیدتر از حمله است.[32]
این قبیل تنبیهات، شخصیت کودک را میکوبد و اسباب ترس و اضطراب او را فراهم میسازد. چه بسیار اتفاق افتاده که کودک محبوس، چنان ترسیده که به ضعف
اعصاب و دلهره مبتلا شده که تا آخر عمر نتوانسته از عوارض آن نجات پیدا کند.
گاهی چنان مرعوب شده که سکته کرده است. بنابراین پدران و مادران باید جداً از این قبیل تنبیهات اجتناب ورزند. فحش و بدزبانی هم علاوه بر حرمت، برای بچه بدآموزی دارد و او را به این عمل زشت عادت میدهد.
اما برخی تنبیهات غیر بدنی این ضررها را ندارند، مانند: قهر کردن با بچه، محروم کردن او از تفریح و گردش، نبردن او به مجلس مهمانی یا مسافرت، محروم کردن او از یک وعده غذا یا میوه، ندادن یا کم کردن پول توجیبی، منع از بازی، تکلیف به مشق و تمرین یا بعضی کارهای منزل و دهها از این قبیل تنبیهات ساده و بیخطر.
اکثر پدران و مادران برای تنبیه کودکان از این قبیل تنبیهات استفاده مینمایند. در بین مدارس نیز کم یا بیش معمول است. این قبیل تنبیهات اگر درست و عاقلانه باشد برای تعلیم و تربیت کودکان تا حدودی مفید واقع میشوند و ضرر چندانی هم ندارد.
تنبیه، این نقص کلی را دارد که غالباً برای اصلاح باطنی و واقعی کودک مؤثر واقع نمیشود و میل به اصلاح را در او به وجود نمیآورد. برای ترس از تنبیه ممکن است از ارتکاب علنی عمل خلاف اجتناب نماید ولی عیب را از ریشه اصلاح نمیکنند بلکه در خفا باقی میماند تا در جای دیگر ظهور و بروز نماید. حتی ممکن است از ترس تنبیه به فریب دادن و دروغ گویی و ریا کاری متوسل گردد. ولی به هر حال معمول است و ظاهراً چارهای نباشد. برای اینکه بهتر مورد استفاده قرار گیرد لازم است نکاتی را یادآور شویم:
1. تنبیه باید سنجیده و حساب شده باشد و از مقدار ضرورت تجاوز نکند و از جرم شدیدتر نباشد. زیرا اگر کودک تنبیه را جنگی علیه خود بداند ممکن است عکس العمل نشان دهد و در مقام دفاع برآید و دست به طغیان و تمرّد بزند.
2. تنبیه نباید به صورتی باشد که پدر و مادر را دشمن خویش بپندارد یا خیال کند که مورد بیمهری قرار گرفته است.
3. کودکی را که توانایی کاری را نداشته مورد عتاب و تنبیه قرار ندهید، زیرا او تقصیر ندارد. با این وجود اگر مورد تنبیه قرار گرفت در روحیهاش آثار بدی خواهد گذاشت.
4. تنبیهات باید گاهگاه و به صورت استثنا انجام گیرد تا نتیجه بخش باشد، زیرا اگر عادی و مرتب شد بچه با آنها مأنوس میشود و خو میگیرد ودیگر اثری نخواهد داشت.
حضرت علی علیه السلام فرمود:
زیادهروی در ملامت و سرزنش باعت لجاجت میشود.[33]
5. تنبیه باید در مورد جزئی انجام گیرد نه به صورت کلی تا بچه بتواند علت تنبیه را درک نماید و برای موارد دیگر از آن عبرت بگیرد برای مطلق بیانضباطی بچه را تنبیه نکنید بلکه در یک مورد جزئی و شخصی آن را انجام دهید.
6. سعی کنید حتی القوه نوع تنبیه را جوری انتخاب کنید که با نوع جرم سنخیت و مناسبت داشت باشد، مثلًا اگر درس حسابش را حاضر نکرده تمرین مسئله و حساب او بدهید نه رونویسی کتاب حساب از اوّل تا آخر. اگر کیف و لباسش را پخش کرده وادارش کنید آنها را سرجای خودشان بگذارد نه اینکه از مجلس مهمانی محرومش گردانید. اگر در تهیه غذا به شما کمک نکرده و وظیفه خویش را انجام نداده از خوردن غذا محرومش نمایید نه از تفریح و بازی. اگر در مجلس مهمانی بیانضباطی کرده از رفتن به مهمانی محرومش کنید نه از پول توجیبی و اگر پول توجیبی خود را بیهوده صرف کرده از پول توجیبی محرومش کنید نه از مسافرت. اگر مداد یا قلم خود را در اثر بیانضباطی از دست داده میتوانید به همان مقدار از پول توجیبی او کم بگذارید.
7. بعد از تنبیه، جرم بچه را به فراموشی بسپارید و دیگر درباره آن بحث نکنید و آن را نادیده بگیرید و تعقیب نکنید.
شخصی میگوید از دست فرزندم خدمت موسی بن جعفر علیه السلام شکایت کردم و فرمود:
او را کتک نزن، با او قهر کن ولی قهرت را خیلی ادامه نده.[34]
8. اگر میخواهی بچه را سرزنش و نکوهش کنی او را با کودکان دیگر مقایسه نکن و دیگری را به رخ او نکش، زیرا بدین وسیله نمیتوانی او را اصلاح کنی بلکه حسادت را در او پرورش خواهی داد.
... در خاطراتش مینویسد:
در دوران کودکی پدرم خیلی مرا تنبیه و سرزنش میکرد. در مقابل خویشان و همسالان آبرویم را میریخت و مرا مورد عتاب و خطاب قرار میداد. مرتب کارهای دیگران را به رخم میکشید و مرا تحقیر مینمود. هر چه پدرم بیشتر مرا تحقیر میکرد من هم بیشتر لجبازی میکردم. حوصله درس خواندن نداشتم. خودم را بچه بیعرضهای میپنداشتم. از کار و درس دلسرد بودم. از زیر بار هر کاری شانه خالی میکردم. عتابها و سرزنشهای مداوم پدر شخصیت مرا سرکوب نموده بود. اکنون فردی خمود و منزوی هستم و از کارها فرار میکنم، عقدهدار و بدبین هستم.
.... در ضمن نامهاش مینویسد:
خواهر کوچکی داشتم خیلی لوس بود. برای کوچکترین چیز قهر میکرد. از غذا خیلی ایراد میگرفت و فوراً قهر میکرد. افراد خانواده نازش را میکشیدند و التماس میکردند تا غذا بخورد. اگر در منزل غذا نمیخورد فوراً به مدرسه میفرستادند و با هزار التماس به خوردش میدادند. اما مادرم مخالف این برنامه بود. او میگفت: باید این بچه را تنبیه کنم تا از این اخلاق زشتش دست بردارد. یک روز همین کار را کرد. خواهرم قهر کرد و بدون صبحانه به مدرسه رفت مادرم گفت: هیچ کس حق ندارد برایش غذا ببرد. بگذارید گرسنه بماند تا مزه گرسنگی را بچشد. کسی برایش غذا نبرد ظهر به منزل برگشت.
او انتظار داشت نازش را بکشند تا غذا بخورد. اما نه تنها کسی نازش را نکشید بلکه مادرم تمام خوراکیها را از دسترسش بیرون برده بود.
هر چه این طرف آن طرف گشت چیزی پیدا نکرد. گرسنگی بر او فشار آورد. در کنار حیاط قسمت کوچکی داشتیم که مرغ و خروس در آن جا نگهمیداشتیم، خواهرم یواش یواش وارد آن حیاط شد. من از پنجره نگاه کردم دیدم خواهرم رفت خرده نانهایی را که پیش مرغها ریخته بودیم برمیداشت و میخورد. از آن روز دیگر، ندیدم خواهرم قهر کند. با این تنبیه مادرم توانست این عادت زشت را از سر خواهرم بیندازد.
[17]. روانشناسى تجربى کودک، ص 263
[18]. در تربیت، ص 165
[19]. روانشناسى تجربى کودک، ص 267
[20]. غرر الحکم، ص 234:« إنَّ العاقِلَ یَتَّعِظُ بالأدبِ والبهائمُ لایَتَّعِظُ إلّابالضربِ»
[21]. وسائل الشیعه، ج 29، ص 22، باب تحریم الضرب بغیر حقٍّ ...، ح 5:« لو أنَّ رجلًا ضَرَبَ رَجُلًا سوطاً لَضَرَبَهُ اللَّهُ سوطاً من النار»
[22]. بحارالأنوار، ج 74، ص 175، بابُ ما جمع من مفردات کلمات الرسول ...، ح 9:« علِّموا ولا تعنفوا؛ فإنَّ المعلِّم العالِم خَیْرٌ من المعنف»
[23]. همان، ج 101، ص 99، باب فضل الأولاد ...، ح 74: شکوت إلى أبیالحسن موسى علیه السلام ابناً لی. فقال:« لا تضربْه واهْجرهُ ولا تطل»
[24]. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 18، باب استحباب أمر الصبیان بالصلاة، ح 2:« مُروا صبیانکم بالصلاة إذا کانوا أبناء ستّ سنین واضربوهم إذا کانوا أبناء سبع سنین ...»
[25]. وسائل الشیعه، ج 4، ص 20، باب استحباب أمر الصبیان بالصلاة، ح 7:« ثُمَّ یُتْرَکُ حتّى یَتمَّ له تسعُ سنین، فإذا تمَّتْ له عُلِّمَ الوضوء وضُرِبَ علیه وأُمِرَ بالصلاة ...»
[26]. غرر الحکم، ص 137:« اضْرِبْ خادِمَکَ إذا عَصَى اللَّهَ واعْفُ عنه إذا عصاک»
[27]. وسائل الشیعه، ج 21، ص 478، باب أنَّهُ یجوز للإنسان ...، ح 1:« أدّبِ الیتیمَ ممّا تُؤَدِّبُ منه ولدَکَ واضْرِبْهُ ممّا تضرِبُ منه ولدک»
[28]. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 167، باب أنّه یجوز للإنسانِ ...، ح 1: أنَّ رجلًا قال للنبیّ صلى الله علیه و آله و سلم:« إنَّ فی حجری یتیماً- إلى أن قال:- أأضْرِبُهُ؟». قال:« ممّا کنتَ ضارباً ابنکَ منه»
[29]. مجمع الزوائد، ج 8، ص 106: أنَّ رجُلًا ... أتى النبیّ، صلّى اللَّه علیه[ وآله] وسلّم، فقال:« یا رسولاللَّه! إنَّ أهلی یعصونی فبِمَ أعاقبهم؟» قال:« تعفو». ثمَّ قال الثانیة حتّى قالها ثلاثاً، قال:« إنْ عاقَبْتَ فعاقِبْ بقدر الذَنْبِ واتَّقِ الوجهَ»
[30]. وسائل الشیعه، ج 28، ص 372، باب جواز تأدیب المملوک ...: عن حمّاد بن عثمان، قال: قلتُ لأبیعبداللَّه علیه السلام فی أدبِ الصبی والمملوک، فقال:« خمسةٌ أوْ ستَّةٌ وارفقْ»
[31]. همان، ج 29، ص 384، باب أرش اللطمة: عن أبیعبداللَّه علیه السلام قال:« قضى أمیرالمؤمنین علیه السلام فی اللطمة یَردّ أثرها فی الوجه أنّ أرشها ستة دینار، فإنْ لم تسودّ واخضرّت فإنّ ارشها ثلاثة دنانیر، فإنْ احمارَّ ولم تخضارّ، فإنّ أرشها دینار ونصف»
[32]. غرر الحکم، ص 380:« ربّ قولٍ أشدُّ من صَوْلٍ»
[33]. غرر الحکم، ص 94:« الإفراط فی الملامة یَشُبُّ نار اللَجاجة»
[34]. بحارالأنوار، ج 101: وقال بعضهم شکوتُ إلى أبیالحسن موسى علیه السلام إبناً لی. فقال:« لا تَضْرِبْهُ واهجُرْهُ ولا تطل»
* امینى، ابراهیم، تربیت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: هفتم، 1390.