سخاوت
جود و سخاوت، یکی از صفات نیک و اخلاق پسندیده است. انسان با سخاوت، در تهیه مال و ثروت کوشش میکند، ولی دلبستگی به آن ندارد. مال را میخواهد، اما برای خرج کردن و کمک به دیگران، نه برای جمع کردن و اندوختن. هم خود و خانوادهاش در رفاه زندگی میکنند و هم در امور خیریه شرکت مینماید و به بینوایان و درماندگان کمک میکند. چنین شخصی از اموالش به خوبی بهرهبرداری میکند و دنیا و آخرت خود را آباد میسازد.
اما آدم بخیل، مال را برای جمع کردن و نگهداشتن میخواهد، نه برای خرج کردن.
نه خودش و خانوادهاش میخورند و نه دلش میآید در راه خیر صرف کند و به دیگران بدهد. چنین شخصی انبارداری است که اموال را بدون تصرف برای ورثه نگهداری میکند.
دین اسلام بخل را مذمت نموده و از سخاوت تعریف کرده است؛ از باب نمونه:
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
سخاوت جزء ایمان میباشد و ایمان درِ بهشت است.[37]
همچنین ایشان فرمود:
سخاوت درختی است در بهشت که شاخههایش به زمین میرسد. هر کس یکی از شاخههایش را بگیرد همان شاخه داخل بهشتش میکند.[38]
نیز از آن حضرت است که فرمود:
بهشت خانه سخاوتمندان است.[39]
باز پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
خدا جواد و سخاوتمند است و سخاوتمندی را دوست دارد.[40]
ایشان در جای دیگر میفرماید:
بخل درختی است که در آتش دوزخ میروید و بخیلان به دوزخ خواهند رفت.[41]
پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
برای مؤمن سزاوار نیست که بخیل و ترسو باشد.[42]
جود و بخشش، دلها را به سوی انسان متمایل و محبّتها را جلب میکند. مردم، شخص سخاوتمند را دوست دارند و به او احترام میگذارند. به وسیله جود و بخشش میتوان دلها را فتح و بر آنان حکومت کرد.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
انسان سخاوتمند به خدا، مردم و بهشت نزدیک و از آتش دوزخ دور میباشد و آدم بخیل هم از خدا دور است، هم از مردم و هم از بهشت، ولی به آتش نزدیک است.[43]
بخیل حقوق واجب اموالش را نمیپردازد و بدینجهت نیز مستوجب عذاب اخروی خواهد شد. سخاوت، دنیا و آخرت انسان را آباد میکند و بخل، دنیا و آخرت را تباه و ویران میسازد.
جود و سخاوت گرچه مانند سایر صفات نیک ریشه فطری دارد، اما پرورش آن تا حدودی در اختیار پدر و مادر میباشد. درست است که هر کودکی آفرینش ویژهای دارد، بعضی مزاجها برای جود و بخشش آمادگی بیشتری دارند و بعضی برای بخلورزی، ولی به هر حال، تربیت پدر و مادر بدون شک تأثیرات مهمی دارد. پدر و مادر اگر با تدبیر و دانا باشند، میتوانند از علل و عوامل بخل جلوگیری کنند و نهال جود و سخاوت را در نهاد کودکان پرورش دهند.
آن چه بیش از هر چیز دراینباره اثر دارد، رفتار پدر و مادر است. آنها برای کودک الگو و سرمشق هستند و از اخلاق و رفتارشان سرمشق میگیرد. اگر پدر و مادر سخاوتمند باشند، خودشان خرج کنند و در کارهای خیز نیز شرکت نمایند، کودکانشان نیز رفتار پدر و مادر را میبینند و از آنان تقلید مینمایند، و به تدریج به صورت یک امر عادی در خواهد آمد. برعکس اگر بخیل باشند، فرزندانشان نیز غالباً از آنها سرمشق میگیرند و به بخل عادت مینمایند. در پرورش اخلاق، عادت یک امر کاملًا مؤثری است.
حضرت علی علیه السلام فرمود:
نفس خودت را با بخشش عادت بده و از هر خلقی بهترش را انتخاب کن، زیرا خوبی به صورت عادت در میآید.[44]
همچنین ایشان فرمود:
سخاوت، بهترین عادتهاست.[45]
حضرت سجاد علیه السلام فرمود:
بهترین شما کسی است که خانوادهاش در رفاه باشند.[46]
امام رضا علیه السلام فرمود:
خوب است انسان بر اهل و عیالش توسعه بدهد تا آرزوی مرگش را نکنند.[47]
امام صادق علیه السلام فرمود:
در گناهکاری انسان همین بس که خانوادهاش را بیخرجی بگذارد.[48]
پدر و مادر برای پرورش سخاوت و بخشش از روشهای زیر نیز میتوانند استفاده نمایند:
1. به بچهها پیشنهاد کنید که مقداری از چیزهایی را که به خودشان تعلق دارد، به پدر و مادر یا خواهر و برادر ببخشند. آنگاه آنها را مورد تشویق و تمجید و تعریف قرار دهید و از آنها تشکر نمایید تا رفته رفته به بخشش عادت کنند. اما به این مطلب نیز توجه داشته باشید که ممکن است این امر ابتدا برای بچهها دشوار باشد. لذا این عمل، گاهگاه و به مقدار کم بوده و اکراهی نیز در کار نباشد، مبادا نتیجه معکوس داشته باشد و بچهها را به سرکشی و طغیان وادار کند.
2. گاهگاه به بچهها پیشنهاد کنید که اجازه بدهند کودکان دیگر با اسباببازیهای آنها بازی کنند و توصیه کنید که غذا و میوه خودشان را با دوستان و همبازیها صرف کنند و برای این عمل از آنها تعریف و تمجید کنید.
3. گاه گاه توصیه کنید که مقداری از پول توجیبی خودشان را به بینوایان بدهند یا در کارهای خیر به مصرف برسانند و اگر این کار به صورت دائم در آید، اثر بهتری دارد.
4. به بچهها پیشنهاد کنید دوستانشان را به منزل دعوت کنند و از آنها پذیرایی نمایند.
5. میتوانید هر روز مقداری پول در اختیار بچه قرار دهید که به بینوایان بدهد یا در کار خیر به مصرف برساند.
6. مشکلات و دشواریهای زندگی بینوایان را با کودکان در میان بگذارید و در صورت امکان، میتوانید آنها را همراه خودتان به بیمارستانها، نواخانهها، پرورشگاهها و منزل بینوایان ببرید و در حضور آنها به مستمندان کمک کنید.
با این کارها میتوانید عاطفه آنها را تحریک کنید و نهال جود و سخاوت را در نهادشان پرورش دهید تا کمکم تقویت شود و به صورت عادت و اخلاق در آید. اما ما مدعی نیستیم که اجرای این برنامهها، در کلیه کودکان کاملًا و صد در صد موفقیتآمیز بوده و همه را با جود و سخاوت پرورش میدهد. شما نیز چنین انتظاری نداشته باشید، زیرا هر انسانی استعداد خاص و خلقت ویژهای دارد که شاید آن را از پدر و مادر یا اجداد به ارث برده باشد.
ولی میتوان یقیناً مدعی شد که کوششها و تربیتهای پدر و مادر در کودکان بیاثر نخواهد بود و کم و بیش اثر خواهد گذاشت و اگر نتیجه کامل نداشته باشد، بینتیجه هم نخواهد بود.
... در ضمن نامهاش مینویسد:
در ییلاق باغی داشتیم که انواع میوهها را داشت. پدر و مادر و مادر بزرگم هر روز مقداری میوه برای مستمندان ده میفرستادند، با اینکه خدمتکار و رعیت داشتیم، مخصوصاً عنایت داشتند که این عمل را بهوسیله من انجام دهند. از شش- هفت سالگی من به این کار عادت داشتم. دو خانواده نابینا در آن ده بود. خیلی دلم به حالشان میسوخت و هر روز که به خانه آنها میرفتم دستشان را میگرفتم و از اتاق به حیاط میآوردم و دوباره برمیگردانیدم. ظرفهایشان را از چشمه پر میکردم و به اتاقشان میگذاشتم. آنان مرا دعا میکردند. وقتی به پدر و مادرم میگفتم، آنها نیز خشنود میشدند و پدرم شعری میخواند:
شکر خدای کن که موفق شدی به خیر
زانعام و فضل نه معطل گذاشتت
مادرم میگفت: کسی که نابینا شد، مستحق واقعی است. همیشه در کارهای خیر مرا تشویق مینمودند. پولهای توجیبی خودم را جمع میکردم و به فقرا میدادم. کمکم به این کار عادت کردم. فعلًا در یک گروه مددکار اجتماعی کار میکنم و چهارده خانواده را سرپرستی مینمایم.
رفتار من در بچهام نیز اثر خوب داشته است. یک روز پیشنهاد کرد هر روز پولی به او بدهم. گفتم: پول برای چه میخواهی؟ جواب داد: میخواهم جمع کنم. هر روز مبلغی به او دادم و گفتم: مواظب باش بیهوده خرج نکنی. چند روز بعد کیفش را آورد و گفت:
مامان اجازه بده این پول را به فلان مستمند نابینا که سر راه مدرسه است بدهم. من بسیار خوشحال شدم و بیاختیار او را بوسیدم.[49]
[37] . ملّا محمّد مهدى نراقى، جامع السعادات، ج 1، ص 365: وقال صلى الله علیه و آله و سلم:« إنَّ السخاء من الإیمان، والإیمان فی الجنّة»
[38] . همان: قال رسولاللَّه صلى الله علیه و آله و سلم:« السخاء شجرةٌ من شجر الجنّة، أغصانُها متدلیّة إلى الأرض، فَمَنْ أخَذَ منها غصناً قادَهُ ذالک الغصن إلى الجنّة»
[39] . همان، ص 366: قال رسولاللَّه صلى الله علیه و آله و سلم:« الجنة دار الأسخیاء»
[40] . همان، ص 366: قال رسولاللَّه صلى الله علیه و آله و سلم:« إنَّ اللَّهَ جوادٌ یُحِبُّ الجودَ ...»
[41] . همان، ص 363: قال رسولاللَّه صلى الله علیه و آله و سلم:« البُخْلُ شجرة تنبت فی النار، فلا یلج النارَ إلّاالبخیلُ»
[42] . همان، ص 364: قال رسولاللَّه صلى الله علیه و آله و سلم:« لا ینبغی للمؤمنِ أنْ یکونَ بخیلًا ولا جباناً»
[43] . فیض کاشانى، المحجة البیضاء، ج 6، ص 62، کتاب ذمِّ المال: وعنه صلى الله علیه و آله و سلم:« إنَّ السخیَّ قریبٌ من اللَّه من الناس قریبٌ من الجنة بعیدٌ من النار، وإنَّ البخیلَ بعیدٌ من اللَّه بعیدٌ من الناس بعیدٌ من الجنة قریبٌ من النار»
[44] . بحارالأنوار، ج 74، ص 213، باب وصیّة أمیرالمؤمنین علیه السلام ...:« وعوّد نفسَکَ السماحَ وتَخَیَّرْ لها من کُلِّ خلقٍ أحسنَهُ؛ فإنَّ الخیرَ عادةٌ»
[45] . غرر الحکم، ص 32:« السخاء أشرفُ عادةٍ»
[46] . وسائل الشیعه، ج 21، ص 540، باب استحباب التوسعة على العیال، ح 2: عن أبیحمزة، عن علیّ بن الحسین علیهما السلام قال:« أرضاکم عند اللَّه أسبغکم على عیاله»
[47] . همان، ص 541، باب استحباب التوسعة على العیال، ح 6: قال أبو الحسن الرضا علیه السلام:« ینبغی للرجل أنْ یوسّع على عیاله لئلّا یتمنّوا موته»
[48] . همان، ص 542، باب وجوب کفایة العیال، ح 4: عن هشام بن سالم، عن أبیعبداللَّه علیه السلام:« کفى بالمرء إثماً أنْ یضیّعَ مَنْ یعوله»
[49] امینى، ابراهیم، تربیت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: هفتم، 1390.