پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

دستگاه قضایی و بیت‌المال و ثروت‌های بادآورده

دستگاه قضایی و بیت‌المال و ثروت‌های بادآورده

 

دستگاه قضایی منسجم، مرتب و صالح می‌تواند از حیف و میل بیت‌المال جلوگیری کند. دستگاه قضایی و نیروی انتظامی بزرگ‌ترین نقش را در امنیت عمومی و مخصوصا جلوگیری از تجاوزات مالی و غیرمالی و حتی در اموال بیت‌المال ایفا می‌کنند. سوء استفاده کنندگان وقتی ببینند دستگاه قضایی و نیروی انتظامی آن‌ها را زیر نظر دارند و با آنان برخورد قاطع می‌کنند، قطعا فکر انجام جرم را نیز نمی‌کنند و از کیفر می‌هراسند.

دستگاه قضایی و قضا در اسلام اهمیت بسیار بالایی دارد. اسلام همواره بر دستگاه قضایی قوی و سالم توجه کرده و تأکید می‌ورزد. اگر دستگاه قضایی قوی باشد، مجرمان جرئت ارتکاب جرم را نمی‌یابند و مردم هم در امان و آرامش زندگی می‌کنند ولی اگر دستگاه قضایی با ضعف برخورد کند و آن‌گونه که باید و شاید، انجام وظیفه نکند، مردم از لحاظ امنیت با مشکلات فراوانی رو به رو می‌شوند. اگر بخواهیم بفهمیم دستگاه قضایی و نیروی انتظامی چقدر نیرومند است، باید اجتماع را نگاه کنیم؛ چنانچه در جامعه جرم و حیف و میل کم باشد، به حقوق و اموال بیت‌المال کمتر تجاوز گردد، فروش مواد مخدر و اعتیاد کم باشد، معلوم می‌شود دستگاه قضایی نیرومند است. ولی اگر چنین مفاسدی فراوان باشد، نشان ضعف دستگاه قضایی است. ابن مسعود[101] می‌گفت: اگر یک روز برای قضا بین مردم بنشینم، محبوب‌تر است نزد من از یک سال عبادت.[102] امام صادق علیه‌السلام فرمود: بهترین مردم، قضاتی هستند که بر طبق حق عمل می‌کنند.[103] این، به واسطه عظمت کار و مسئولیت سنگینی است که برعهده دارند.

4. قضا در اسلام از موقعیت بسیار والایی برخوردار است و در مرحله نخست، شغل پیغمبران و ائمه معصومین علیهم‌السلام و سپس شغل مجتهد جامع‌الشرایط و بعد شغل افرادی است که از جانب رهبری به قضا منصوب می‌شوند. قضات محترم باید قدردان شغل خود باشند و بدانند اگر خوب رفتار کنند، بهترین عبادات است، اما اگر خدای ناکرده ـ کوتاهی کنند و ضعف به خرج بدهند، در قیامت مسئولند.

5 . دستگاه قضایی با دو گونه جرم مواجه می‌شود. گاهی با جرم‌های شخصی؛ مثل کسی که به مال فردی تجاوز کرده یا به دیگری ضرب و جرح وارد آورده یا کسی را کشته و... که جرم روی یک شخص واقع شده و طلب‌کار این جرم اشخاص‌اند. البته در چنین مواردی دستگاه قضایی بر طبق وظیفه منتظر می‌ماند که شاکی شکایت کند و وظیفه ندارد جرمی را کشف کند. اما یک دسته جرایم است که شاکی خصوصی ندارد؛ مثل اموال بیت‌المال یا همان اموالی که در دست وزراء، شهرداری‌ها، بانک‌ها و استانداری‌هاست. آیا دستگاه قضایی در برابر این‌ها وظیفه‌ای ندارد! این جا هم باید بنشیند تا شاکی خصوصی پیدا شود تا به آن رسیدگی کند؟ آیا می‌شود گفت اگر مال اندکی را از یکی بردند و شاکی خصوصی داشت، باید رسیدگی شود اما اگر چند میلیارد از بیت‌المال حیف و میل شد، بنشینند تا ببینند شاکی خصوصی پیدا می‌شود یا نه؟ اگر مال شخصی این قدر مسئولیت می‌آورد، به اموال عُموم مردم بیشتر باید اهمیت بدهند. اگر آن حقِّ یکی است، این حقِّ همه مردم است و باید بیشتر اهمیت بدهند. مسئولان اداره‌ها موظند جایی که حیف و میل می‌شود، شکایت کنند وبه دستگاه قضا اطلاع دهند. یا بگویند فلان فرد متهم است؛ تا تحقیق کنند. ترک این وظیفه درست نیست، چه رسد به این‌که اگر خواستند فرد یا افرادی را تعقیب کنند، مافوق از او حمایت کند! یا برای حفظ آبروی او و دستگاه از وی حمایت کنند. این بسیار برای دستگاه زشت است، باید خودش مطالبه کند. همکاران او همراه کسی که در مسئولیتی کار می‌کند، وظیفه دارند به دستگاه قضایی بگویند. این از باب امر به معروف و نهی از منکر بر آنان و همگان لازم و واجب است. مردم باید حافظ اموال خودشان باشند و در مواردی چنین همه باید شکایت و تعقیب کنند. علاوه بر این‌ها خود دستگاه قضایی هم وظیفه دارد. آیا درست است بعضی افراد بگویند: چون شاکی خصوصی ندارد ما نمی‌توانیم پی‌گیری کنیم؟ این وظیفه همه است. قدیم به دادستان می‌گفتند «مدعى العموم»، چون مسئولیتش عمومی است ودر همه موارد ـ مسائل اشخاص و مسائل مربوط به عموم مردم ـ باید حق و حقوق اشخاص و بیت‌المال را پی‌گیری کند. دستگاه قضایی باید به طور جدّی در همه موارد وارد صحنه شود.

 

 

[101] . عبداللّه‏ فرزند مسعود، اهل مکّه و قبیله «هذیل» ششمین اسلام آورنده بود و نخستین کسى که آشکارا قرآن را براى مکّیان تلاوت کرد. همواره با رسول خدا بود؛ در همه جنگ‏ها. در جنگ بَدر، سرِ ابوجهل را از تَن جدا کرد. بسیار با ظلم و بیدادگران ـ به ویژه دوران سومین خلیفه ـ مبارزه کرد. به سال 32 ق، در 65 سالگى، دیده از جهان فرو بست، و مزارش در بقیع است.
[102] . المبسوط فى فقه الامامیه، ج 5 ، ص431: روی عن ابن مسعود أنّه قال: لأن أجلس یوما فأقضی بین الناس أحبّ إلیّ من عبادة سنة.
[103] . بحارالانوار، ج104، ص266: خیر الناس قضاة الحقّ.