بخش پنجم: سیره علمای ربانی در صرف بیتالمال
سیره و رفتار علمای حقیقی و فقهای دین در مورد مصرف بیتالمال اهمیت ویژهای دارد، ولی قبل از آن باید بدانیم اصولاً اسلام و مسلمانان از عالمان دینی در برخورد با بیتالمال چه انتظاری دارند و آنان دارای چه موقعیتی در اذهان عمومی جامعه هستند؟ علمای دین و فقها در جامعه اسلامی موقعیت ممتازی دارند و فقط به عنوان حامل مفاهیمی از فقه و علوم دینی ارزشیابی نمیشوند بلکه اسلام و جامعه اسلامی بیش از این از آنها انتظار دارد. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حدیثی فرمودند: «علماى امت من مانند انبیاى بنى اسرائیلاند».[154] و مردم باید در حوزه علم و عمل به درستی و خوبی از آنان استفاده کنند. در حدیث آمده است که: «علما وارث انبیا هستند».[155] به عبارت دیگر، وارث معنویات دین هستند. یا در پارهای روایات فقها امنای دین معرفی شدهاند. آنها امینِ پیغمبران هستند[156] و صدها روایت دیگر از این قبیل، که از مجموع آنها استفاده میشود علمای دین در جامعه موقعیت رهبری و مقتدا بودن را داراند؛ موقعیتی که پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین علیهماالسلام در صدر اسلام داشتند. فکر نکنند که فقط یک سری مفاهیم و اصطلاحات کافی است بلکه عالم دین و فقیه کامل دین باید اوّلاً به تمام شئون زندگی مردم و مسلمانها توجه داشته باشد؛ یعنی نه فقط مسائل دینی بلکه سعادت دنیوی و اخروی بشر باید فراروی حرکت علمای دین باشد. زندگی آنان باید کاملاً اسلامی باشد، که وقتی مردم زندگی آنها را میبینند، به دین دلگرم شوند و عالمان دین را مقتدای خود پس از معصومین علیهمالسلام بدانند. روایات اهلبیت علیهمالسلام به خوبی شیوه صحیح زندگی کردن علمای دین و چگونگی منش اقتصادی آنها را تبیین کردهاند. علما جانشین پیغمبرانند، باید ببینند که پیغمبران چگونه زندگی میکردند آنها هم آنگونه زندگی کنند. امیرالمؤمنین چگونه زندگی میکرد، علما هم همانگونه زندگی کنند. امیرالمؤمنین علیهالسلام از بیتالمال از سایر مردم کمتر بهره میبرد و زندگی سادهتری داشت. شیفته زرق و برق دنیا مانند سایر ثروتمندان نبود؛ بنابراین، تعَدّی و تجاوز به بیت المال زیبنده یک عالم دینی نیست. عالم نمیتواند آزاد باشد و هر طور که دلش خواست زندگی کند. این خواسته پیامبر اسلام است. حضرت فرمودند: کسی که کنار تحصیل علم، تحصیل زهد و تقوا نکند، دانش فقط او را از خدا دور میکند.[157] امام صادق علیهالسلام فرمودند: وقتی دیدید که عالِمی دوستدار و شیفته دنیاست، نمیتواند رهبر دینی باشد و باید با احتیاط به او نگاه کنید[158] البته مَحبت یک صفت قلبی است که افراد عادی نمیتوانند آن را تشخیص بدهند ولی میشود از آثارش به آن پی برد. اگر دیده شد فلان عالم هم مانند بعضی مردم غرقِ تجملات و تشریفات است، معلوم میشود که محبِّ دنیاست. ساختن خانههای مجلل با دست داشتن در بیتالمال و هر روز منزل عوض کردن و بیتالمال را ملکِ شخصی خود دانستن، همه نشانههای انحراف یک عالم است. زندگی امیرالمؤمنین علیهالسلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام باید نصب العین عالم دین باشد. با اینکه تمام بیتالمال در دست امیرالمؤمنین بود، با همسر و دو فرزندش در اتاقی محقر ولی آسمانی زندگی میکردند.
معیار گفتار عالم ربانی، دین و حرکت و رفتارش معیار دین است، اما عالم دنیا زده طوری حرف میزند که ضرری به دنیایش وارد نکند و رعایت دنیای خودش را میکند. بنابراین، بعضی مواقع حق را نمیگوید تا به دنیایش لطمه نخورد! مردم نباید فریب چنین شخصی را بخورند و دنبالهرو او باشند. روایات میگوید «کسى که محبّ چیزى هست، به هر راهى مىرود تا به آن برسد» و دنیا دوستی یکی از نمونههای بارز آن است. از چنین احادیثی استفاده میکنیم با توجه به موقعیت خاصی که اسلام برای علما قائل است آنها در زندگیشان نمیتوانند مانند سایر مردم باشند؛ مخصوصا در صرف بیتالمال. عالم دینی وقتی میخواهد برای خود یک زندگی دست و پا کند، باید ببیند نوع طلاب چگونه زندگی میکنند! آیا سزاوار است که یک عالم دین خانههای متعدد داشته باشد، اما یک طلبه، اجارهنشین باشد و حتی پول اجاره هم نداشته باشد؟ این خیلی بیانصافی است! و اگر این ثروتاندوزیها از بیتالمال باشد، ظلم بسیار بزرگی است و هرگز با عدالت اسلامی نمیسازد.
آیا درست است که یک عالم دین و فرزندانش خودروهای متعدد داشته باشند اما یک طلبه نتواند حتی یک دوچرخه بخرد؟ این با وراثت انبیا سازگاری ندارد، چه رسد به اینکه یک عالم دین با پول بیتالمال مؤسّسه اقتصادی درست کند! اینها با آبروی عالم اسلامی بازی میکنند و با فقاهت نمیسازد. دین مبین اسلام برای علمای دین جایگاه رفیعی ترسیم نموده است و آنان باید در حفظ این جایگاه تمام توان خود را به کار برند و با زهد در دنیا و حساسیت به بیتالمال و صیانت از آن، موجب آبروی اسلام گردند. خوشبختانه در بین علما و فقها افراد ممتازی بوده و هستند که سعی کردهاند در زندگی شخصی خود، حتیالمقدور از سیره علی بن ابیطالب علیهالسلام پیروی نمایند و از جمله میتوان به امام خمینی رحمهالله اشاره کرد.
سیره امام خمینی رحمهالله در معیشت
زندگی امام خمینی رحمهالله از جهات گوناگون درسآموز است و جنبه اقتصادی آن اهمیت ویژهای دارد. زندگی اقتصادی امام راحل قدسسره سراسر آموزنده است. هدف، صِرف تمجید و بزرگداشت امام رحمهالله نیست، بلکه این است که علما و طلاب دینی از زندگی امام رحمهالله درس بیاموزند و ایشان را اسوه خود قرار داده، و در شیوه زندگی از ایشان تبعیت کنند. نکته دیگر اینکه مردم خصوصیات علمای واقعی را بدانند و از زندگی آنها درس بگیرند.
من از سال 1326 ش، با امام راحل آشنا شدم. شاگردشان بودم اما رابطه ما از رابطه شاگردی و استادی بیشتر بود و جنبه مراد و مریدی داشت. شدیدا به حضرت امام رحمهاللهعلاقهمند بودم. به منزلشان رفت و آمد داشتم و با زندگی ایشان مأنوس بودم. امام راحل سالها در خانه اجارهای زندگی میکرد، بعدا دستور دادند ملکی را که از پدرِ بزرگوارشان به ارث برده بودند، فروختند و با پول آن خانهای را در شهر مقدس قم خریدند. منزل امام رحمهالله در قم خانهای متوسط با مساحت 250 تا سیصد متر، با خشت و گل بود. امام تا زمانی که در ایران تشریف داشتند، سالها در آنجا زندگی کردند. خانه معمولاً با فرشهای تمیز و زیبا و ساده و متوسط فرش میشد. امام سالها با فرشها زندگی کرد. از جهت خورد و خوراک، احساس من این بود که در زندگی شخصیاش صرفهجویی میکرد. بعد از تبعید ایشان به نجف، از دوستان مورد اطمینان با خبر شدم در نجف خانهای اجاره کرده که محلّ سکونتشان بود. آن منزل بنابر عرف علما، یک بیرونی داشت که از صد متر کمی بیشتر بود با چند اتاق و فرشهای قدیم و زیلو و فرشهای کهنهای هم در اندرونی خانه پهن بود. نقل کردند: زمانی عدهای خدمت امام رحمهالله عرض کردند: اجازه بفرمایید فرشی برای قسمت بیرونی منزل تهیه کنیم. امام فرمود: لازم نیست. اصرار کردند؛ آقا فرمود: مگر من صدراعظم هستم که میخواهید منزل را اینگونه فرش کنید؟ عرض کردند: آقا! مقام شما بسیار بالاتر است. شما نایب امام زمان علیهالسلامهستید. امام فرمود: معلوم نیست فرش خانه امام زمان هم چگونه است که شما میخواهید زندگی من به عنوان آبروی امام زمان علیهالسلام چنین باشد!
نقل میکردند: قسمت بیرونی منزلشان خراب شده و گچهایش ریخته بود. بعضی افراد خدمت ایشان عرض کردند: اجازه بدهید دیوارها را رنگ کنیم. امام فرمودند: اجازه نمیدهم از بیتالمال خرج کنید. یکی از علما نقل میکند: تابستان من رفتم منزل امام. امام در قسمت بیرونی مشغول مطالعه بود و از شدّت گرما عرق میریخت. عرض کردم: آقا! شما با این سن و سال و وضع جسمیتان چرا اجازه نمیدهید یک کولر برایتان تهیه کنند؟ اصرار کردم. آقا فرمود: فلانی! من از شما انتظار ندارم که بیایید و به من این توصیه را بکنید. مگر همه طلاب نجف کولر دارند که من هم تهیه کنم؟ هر وقت آنها هم پیدا کردند، من هم تهیه میکنم و عاقبت هم قبول نکرد که کولر (خنک کننده آبی) بخرد.
گاهی از ایران برای امام مهمان میآمد، ایشان در قسمت بیرونی منزل سکونت میکردند. و برای مهمانها کمی گوشت میخرید و آبگوشت مختصری درست میکرد. اگر هم تعداد مهمانها زیاد میشد، آبش را زیاد میکرد. روزی مهمان زیاد آمده بود و شخصی به مسئول خرید گفت: گوشتِ بیشتری بخر. امام طبق برنامه همیشگی فهرست خرید را ملاحظه میکرد که پرسید: چرا گوشت را بیشتر میخواهی بخری؟ عرض کرد: فلانی گفته است امروز گوشت بیشتر بخرید. امام فرمود: نه، طبق برنامه همیشگی بخرید. اگر فلانی گوشت بیشتر میخواهد، غذایش را از ما جدا کند و هر چه میخواهد بخورد.
شخصی میگفت که روزی در بین راه با امام میرفتم، که به من فرمود: فلانی! چرا احتیاط نمیکنی؟ عرض کردم: در چه موردی؟ فرمود: وقتی میشود روی کاغذ کوچک بنویسی، چرا روی کاغذ بزرگ مینویسی؟ اگر میشود روی کاغذ کوچک بنویس یا کاغذ باطله، و بیتالمال را ضایع نکن!
در مورد فرزند امام حاج آقا مصطفی[159] در نجف هم وضعیت همینگونه بود. کسانی که نجف رفته بودند ملاحظه کردند که فرزند امام یک خانه 45 متری داشت که فرشهایش زیلو بود. حاج آقا مصطفی وقتی از دنیا رفت، هفتاد دینار پول داشت. در وصیتنامهاش نوشته بود: «من نه پول دارم (غیر از هفتاد دینار) نه خانه، فقط چند جلد کتاب دارم.» هنوز هم خانواده حاج آقا مصطفی حتی خانه ملکی ندارند. خانهاش در جماران هم اجارهای و فرشهایش متوسط و ساده بود. با این که وجوه و اموال دولتی و حتی اموال شخصی که برای امام نذر و هدیه میکردند، فراوان بود، امام با آن همه عظمت در دنیا، در زندگیاش بسیار ساده بود.
امام قبل از رحلت در ایام بیماری وصیت کرده بود اموالی که در اختیار من و پولهایی که در بانک است، از وجوهات است و چند قطعه زمین است، که بعد از مرگم همه را در اختیار حوزه علمیه قم قرار بدهید. بعد از ارتحال ایشان همه را به حوزه علمیه قم دادند و حتی یک تومان هم برای خودش و ورثهاش باقی نماند. ایشان نفرمودند اموال را به ورثهام یا طلبهها بدهید. این که فرمود اموال را به مدیریت حوزه علمیه تحویل بدهید، دارای نکته اخلاقی ظریفی است. نفرمود از طرف من اموال را به طلبهها بدهید که درِ خانهام باز باشد و اسم «من» مطرح باشد، بلکه فرمودند به حوزه و مراجع بعدی بدهید؛ آنها خود مسئول هستند.
امام در طول زندگیاش خیلی کم کتاب داشت، چون یکی از آفتهای بعضی کسان این است که کتاب زیاد تهیه میکنند در صورتی که لازم ندارند. کتابهای امام در قم آن قدر کم بود که گاهی میفرمود: فلان کتاب را برایم امانت بگیرید و بیاورید. وقتی هم که از دنیا رفت، برخی موثّقین بیت امام رحمهالله میگفتند بیش از سی جلد کتاب در خانه نداشت. امام از دنیا رفت و تنها مِلکی که برای ورثه گذاشت همین خانه در محله یخچال قاضیِ[160] قم بود. زندگی این عالم وارسته شبیه زندگی پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بود؛ شخصیتی که این همه بیتالمال در دستش بود. شاید در مرجعیت کسی مانند ایشان نباشد. حقا امام رحمهالله اسوه و آبروی روحانیت است.
من سفری به خارج کشور رفته بودم، شخصی آمد از امام تعریف و تمجید میکرد. امام هنوز زنده بود. زندگی ساده امام را وصف میکرد و میگفت: «چنین افرادى هستند که مىتوانند نهضت و انقلاب به پا کنند.» اگر امام رحمهاللهاین همه محبوب بود و مردم به او علاقهمند بودند، به واسطه این قبیل صفات ممتازش بود. ما طلبهها باید سعی کنیم زندگیمان شبیه زندگی امام راحل باشد. تجملگرایی با حیثیت روحانیت و معنویت سازگاری ندارد و آفتی بزرگ برای روحانیت است. ای کاش همه مسئولان نظام اسلامی با تمسک به شیوه زندگی امام رحمهاللهسادهزیست و حافظ منابع ملّی و صیانت از حقوق محرومان جامعه باشند.
امام خمینی؛ اسوه قناعت
امام خمینی رحمهالله در صرفهجویی در مصرف نیز نمونه و اسوه بود، حتی در مورد کاغذ چندان مقید بود که یکی از کارگزارانشان را مورد عتاب قرار داده، فرمودند: چرا برای نوشتن چند خط، از یک کاغذ بزرگ استفاده میکنی؟ چرا روی کاغذ باطله یا کاغذ کوچکتر نمینویسی؟ خودشان نیز در نوشتن از همین روش استفاده میکردند. ممکن است کسی بگوید یک صفحه کاغذ چه ارزشی داشت که امام اینقدر حساس بودند! در جواب عرض میکنیم: اوّلاً در زشتی اسراف و تبذیر، کم و زیاد تفاوت ندارد. به علاوه این روش ائمه علیهمالسلام بوده که در همه چیز مقید بودند اسراف نشود و از آنچه میتوان در جایی مصرف کرد، استفاده کنند. از جمله در روایات چنین آمده است: بشیر بن مروان گوید: ما بر امام صادق علیهالسلام وارد شدیم، امام خرمای رطب خواست. بعضی افراد پس از خوردن خرما هستهاش را پرت میکردند. امام، دست یکی از آنها را گرفت و فرمود: این کار را نکن، چون اسراف است و خداوند تباهی را دوست ندارد.[161]
2. امام صادق علیهالسلام فرمود: خداوند میانهروی را دوست دارد و اسراف مورد خشم اوست، حتی انداختن هسته خرما، زیرا آن هم قابل استفاده است و حتی ریختن آبی که از خوردن، اضافه میآید نیز اسراف است.[162] خداوند در قرآن فرمود: اسراف نکنید که خدا اسرافکنندگان را دوست ندارد[163] و فرمود: اسرافکنندگان برادران شیطان هستند.[164]
همین امور کوچک را وقتی نسبت به یک جامعه بزرگ حساب کنیم، قابل توجه می شود. حساب کنید جامعه ما در صرف کاغذ چقدر اسراف و تبذیر میکند؟ در بخش کارتها (برگههای تبریک) گرانقیمت به مناسبت اعیاد دینی و ملّی، دعوت به مجالس، سمینارها، کارتهای گرانقیمت کارت تبریک جشنها، خبرنامهها و نشریههای تکراری و غیرمفید، کتابهای درسی یکسال مصرف، و دهها و صدها مورد دیگر. ما واقعا یک ملت اسرافکاریم!
کشورهای غنی که خود صادرکننده کاغذند، چنین اسراف نمیکنند. از یکی از مسئولان در یکی از کشورهای اروپایی شنیدم که گفت: «از کتابهاى درسى دانشآموزان باید حدّاقل دو یا سه سال استفاده کنند» اگر ما هم این رویّه را در کتابهای درسی انجام میدادیم، هر سال چقدر میتوانستیم در خرید کاغد از خارج صرفهجویی کنیم؟ به مسئولان چاپ کتابهای درسی توصیه میشود در این باره مطالعه کنند. چرا نباید دانش آموزان را به صرفهجوییِ کتاب و کاغذ و دفتر عادت دهیم؟ در کشورهای اروپایی از کاغذهای باطله هم کاملاً استفاده میکنند. در بعضی کشورها زبالهها را در سه پاکت جداگانه میریزند: 1. کاغذ، پلاستیک و مقوا؛ 2. شیشه و قوطی؛ 3. مواد زاید خوراکی. شهرداری هم آنها را میبَرد و استفاده میکند. چرا شهرداریهای ما تازه به فکر استفاده از زبالهها افتادهاند؟ چرا هنوز هم چنین روشی درهمه اُستانها اجرا نمیشود؟ مایه تأسّف است که تأکیدات اسلام را در باره اجتناب از اسراف و تبذیر نادیده میگیریم و این همه اسراف میکنیم. اگر ما فقط در مصرف کاغذ میانهروی و صرفهجویی را رعایت کنیم، نیازمان به خرید کاغذ از خارج کم میشود.
در موضوع آگهیهای دیواری به ویژه زمان انتخابات، خیلی اسراف میشود. در هند و آفریقا دوره ابتدایی روی لوح چوبی مینویسند و بارها از آن استفاده میکنند تا در کاغذ اسراف نشود ولی در کشور ما طبق آمار، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش و پرورش سالی 000/000/180 جلد کتاب درسی چاپ میکند؛ به مبلغ حدود 000/000/750/42 چاپ میکند، یک سال بیشتر مصرف ندارد، در صورتی که در کشور اندونزی از کتابهای درسی، سه سال بهرهبرداری میکنند.
و در کشورهای اروپایی غربی، امریکا، و کانادا حتی گاهی تا نه سال از آنها استفاده میکنند.
اگر در ایران حدّاقل دو سال یک بار استفاده میشد، هر دو سال 42 میلیارد تومان صرفهجویی میشد. این موضوع نیاز به همکاری اولیای دانشآموزان و معلمان دارد که صرفهجویی و پاکیزه نگه داشتن کتابها را به دانشآموزان یاد بدهند.
مسئله دیگر بهرهبرداری از کاغذهای باطله است که جهان به استفاده دوباره و بازیافت کاغذهای باطله در تولید مجدد کاغذ و مقوا توجه کرده است؛ مثلاً در دانمارک 70 درصد موادّ تولید کاغذ و مقوا از منابع بازیافتی است، در اسپانیا 60درصد و انگلیس 55 درصد، حال آن که در سال 1372 حدودِ 9 درصد زبالههای تهران کاغذ و مقوا بوده است!
فقرزدایی، آرمان مهمّ امام
مقام معظّم رهبری این سال [ 1378] را سال امام راحل نامیدند.منظورشان این بود که گویندگان و نویسندگان، صفات ممتاز امام را بیان کنند تا مردم به ویژه مسئولان نظام به او تأسّی نمایند و اندیشههای مهمّ ایشان برای مردم بازگو شود، بلکه به اهداف انقلاب بیشتر پی ببرند و برای مسئولان نظام نیز تذکری باشد که اهداف امام را فراموش نکنند و در تحقق آنها بیشتر بکوشند.
یکی از مهمترین آرمانهای امام راحل، تأمین عدالت اجتماعی، یعنی کم کردن فاصلههای طبقاتی، رفع تبعیضات ظالمانه، فقرزدایی و حمایت از محرومان و مستضعفان و تأمین حدّ متوسط زندگی برای عموم قشرهای مردم بود. از مجموع سخنرانیها، پیامها، توصیههای امام، در طول مبارزات و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به خوبی استفاده میشود که حمایت از محرومان از بزرگترین هدفهای او بود که همواره از آن میگفت و بر آن تأکید میکرد. چندان در این باره، داد سخن میداد که به حامی محرومان نامبردار میشد. کسانی که در دوران آغازین پیروزی انقلاب اسلامی، گفتار امام و مسئولان نظام را به یاد دارند، خوب میدانند که حمایت از محرومان یکی از جاذبترین شعارهای انقلابیها بود.
مبارزه با ستمگران و دفاع از حقوق محرومان
امام به دو منظور در این موضوع تأکید میورزید:
منظور اوّل: اینکه امام مبارزه با ستمگران و دفاع از حقوق محرومان را یک وظیفه اسلامی میدانست که باید در صدر برنامهها قرار گیرد. چنانکه از قرآن و احادیث و سیره پیامبر و ائمه اطهار علیهمالسلام استفاده میشود. قرآن میگوید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره و همیشه به عدالت قیام کنید، برای خدا گواهی دهید.[165] قیام به قسط بزرگترین هدف همه پیامبران در طول تاریخ بوده است. ما پیامبران را با برهانهای روشن فرستادیم و با آنان کتاب آسمانی و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.[166]
امام خمینی در این باره میفرمود: اسلام از اوّل برای همین امر قیام کرده که به مستمندان عالَم در مقابل مستکبران خدمت کند و ستمگران را به جای خود بنشاند. و شما اشخاصی هستید که پیرو یک همچو اسلام عزیز هستید و به این پیروی باید ادامه دهید.[167]
مسلمانان وظیفه دارند با زراندوزی و تکاثر ثروتهای نامشروع، تضییع حقوق زحمتکشان و محرومان و حیف و میل اموال عمومی مبارزه، و از حقوق طبقات محروم و مستضعف دفاع کنند.
امام معتقد بود بعد از تأسیس و تثبیت حکومت اسلامی باید حمایت از محرومان در صدر برنامهها قرار گیرد، چون از اهداف اسلامی است. یکی از علائم اسلامی بودن نظام همین تقسیم عادلانه ثروت است. مگر حکومت اسلامی میتواند به تحصیل ثروت و زراندوزی مستکبران بیتوجه باشد و اجازه بدهد حقوق محرومان و زحمتکشان را تضییع کنند؟ مگر حکومت میتواند خود را اسلامی بداند در صورتی که قشر وسیعی از مردم از حدّاقل امکانات زندگی محروم هستند؟ به سخنان امیرالمؤمنین و سیره ایشان در زمان حکومت دقت کنید تا ببینید در تقسیم بیتالمال چگونه بوده و به اجرای عدالت و دفاع از حقوق محرومان چقدر توجه داشت. حتی اکثر جنگهایی که امیرالمؤمنین علیهالسلام با آنها مواجه شد، به واسطه عدالتخواهی و تسلیم نشدن در مقابل خواستههای تبعیضاتی بوده است.[168]
فقرزدایی
منظور دوم: اینکه صاحبان اصلی انقلاب ایران همین طبقات زحمتکش، کارگران، محرومان و مستضعفان بوده و در آینده نیز همینها خواهند بود و ما هم به همینها نیاز داریم. بنابراین، برای قدردانی و راضی نگهداشتن آنان باید مسئولان حکومت اسلامی در حدّ توان تلاش کنند.
انجام چنین کار مهمی آسان نیست و به صرف پرداخت یارانه در موضوعنیازهای عمومی یا تخصیص مبلغی به عنوان هزینه زندگی برای تعدادی مردم محروم و فقیر نمیتوان بسنده کرد، چنانکه تاکنون چنین بوده است ـ بلکه به تهیه یک طرح و برنامه وسیع و منسجم اقتصادی و کوشش در اجرای آن نیازمندیم، چنان که در بعضی از کشورهای غربی اجرا شده است. امام راحل در توضیح مطلب میفرمود: اکنون دو نوع برنامه اقتصادی بر جهان حاکمیت دارد. یکی برنامههای سرمایهداری و دیگری برنامههای سوسیالیستی که در بعضی کشورهای شرق به اجرا درآمده و هیچ یک از اینها نتوانسته عدالت اجتماعی را برقرار و فقر را ریشهکن سازد. تنها برنامهای که میتواند این آرمان را تحقق بخشد، قوانین و برنامههای اقتصادی اسلام است. و برای تنظیم برنامههای اقتصادی اسلام پیشنهاد میکرد که فقها و علمای اسلام باید با همکاری کارشناسان اقتصادی چنین برنامهای را تنظیم نمایند. اما مشروط به اینکه فقهای اسلام قوانین اقتصادی اسلام را با توجه به حکومت اسلامی مورد بررسی و اجتهاد قرار دهند، نه با قطع نظر از حکومت. اگر پذیرفتیم که اسلام حکومت دارد و حاکم اسلامی موظف است و میتواند با اجرای قوانین اسلام عدالت اجتماعی را برقرار سازد، فاصلههای طبقاتی را کم کند و فقر را ریشهکن سازد، در این صورت مثلاً مسائل مربوط به زکات و خمس و اَنفال[169] و بیع و اجاره و دیگر مسائل اقتصادی اسلام را به گونهای دیگر اجتهاد و استنباط خواهد کرد. در مقدار زکات و اموال مورد تعلق زکات و همچنین غنایم و انفال به گونهای دیگر استنباط خواهد کرد. در این صورت زکات در غَلاّت اربعه (گندم، جو، خرما، کشمش) و دامها (شتر و گاو و گوسفند) و سکهها (طلا و نقره) منحصر نخواهد شد، زیرا زکات و خمس باید بهگونهای باشد که همه نیازهای فقیران و عمران و آبادی کشور و امور اداری و دستگاههای قضایی و اداری کشور را تأمین کند.
امام میفرمود: به عهده علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصادی حاکم بر جهان اسلام طرحها و برنامههای سازنده و در برگیرنده منافع محرومین و پابرهنهها را ارائه دهند و مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند.[170] و میفرمود: مجموعه قواعد اسلامی در مسائل اقتصادی هنگامی که در کل پیکره اسلام به صورت یک مکتب منسجم ملاحظه شود و همهجانبه پیاده شود، بهترین شکل ممکن خواهد بود. هم مشکل فقر را از میان میبرد و هم از فاسد شدن یک عده به وسیله تصاحب ثروت جلوگیری میکند و در نتیجه کلّ جامعه را از فساد حفظ میکند.[171] و به همه روحانیان میفرمود: آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و با تبلیغات دیگران از میدان در رَوند، حمایت از محرومین و پابرهنهها است، چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهدهدار این مسئولیت بزرگ بدانیم. اگر در تحقق آن کوتاهی کنیم، خیانت به اسلام و مسلمین کردهایم.[172]
امام برای تحقق این هدف تلاش و جدّیت عموم روحانیان را لازم و مفید میدانستند. عموم روحانیان را در دفاع از محرومان و مستضعفان مسئول میدانستند، چون فقرستیزی و دفاع از محرومان یک وظیفه اسلامی است روحانیان باید همواره از حقوق محرومان دفاع کنند و به مسئولان تذکر دهند، بنویسند، بگویند، در مجلس شورای اسلامی و تصویب قوانین، حقوق محرومان را منظور بدارند. روحانیان چون خود غالبا از طبقات محروماند و طعم تلخ فقر را چشیدهاند، بهتر از دیگر قشرها باید در این باره بکوشند و از انحراف نظام از خطّ حمایت از محرومان جلوگیری کنند.
سیره و زندگی آیهاللّه بروجردی رحمهالله
زندگی زاهدانه و ساده مرجع تقلید جهان تشیع حضرت آیهاللّه بروجردی رحمهالله[173] چراغ راه کسانی است که بخواهند در مسیر کسب علم و معارف دین قدم بردارند و رهبری جامعه را به دست گیرند. زندگی شخصی ایشان و فرزندانشان بسیار ساده و بیآلایش بود.
مرحوم آیهاللّه محسنی ملایری میگفت: روزی داماد آیهاللّه بروجردی که از علما بود، به من گفت: برای شرکت در درس خارج نیاز به کتاب جواهر[174] دارم و امکان خریدش را ندارم، شما به آقا عرض کنید پول یک دوره کتاب جواهر را به من عطا کند تا من آن را بخرم. من خدمت آیهاللّه بروجردی رحمهالله رفتم و گفتم: شما دامادتان را خوب میشناسید، طلبه خوبی است و وضع زندگیاش را میدانید. آقا فرمودند: بله، طلبه فاضلی است. بعد گفتم: ایشان تقاضا کردهاند 160 تومان مرحمت کنید تا ایشان یک دوره کتاب جواهر بخرد. آقا فرمودند: با اینکه میدانم آقا جعفر، طلبه خوب و زحمتکشی است اما مگر همه طلبههای قم کتاب جواهر دارند؟ داماد من هم مثل دیگران به کتابخانه بروند و مطالعه کنند. آن عالم گفت: هر چه اصرار کردم آقا قبول نکردند.
یکی از فرزندزادگان آیهاللّه بروجردی[175] میگوید: پدرم نقل کرد: آقا احمد فرزند ایشان کتاب منظومه سبزواری را دوازده تومان خرید و از من خواست پولش را از آقای بروجردی بگیرم. خدمت ایشان عرض کردم، فرمودند: احمد اگرچه طلبه است، هنوز احتیاج فعلی به کتاب منظومه ندارد و پول آن را نداد و مرحوم آیهاللّه محسنی ملایری نقل کردند از قول فرزند آقا یعنی آقا محمد حسن که وقتی خداوند به ما بچهای عطا کرد و بستگان برای تبریک و دید و بازدید به خانه ما رفت و آمد داشتند، برای پذیرایی از مهمانان خود پانصد تومان مقروض شدیم. آن شخص نقل کرد: فرزند آقا به من گفت: پانصد تومان قرض دارم و نمیتوانم بپردازم. شما اگر صلاح میدانید به آقا عرض کنید تا قرض من را ادا کند. گفت خدمت آیهاللّه بروجردی رحمهالله رفتم و خواسته فرزندشان را عرض کردم. ایشان تأمّلی کردند و گفتند: که اگر آقا محمدحسن پایش را از گلیمش دراز نمیکرد و صرفهجویی میکرد، مبتلا به قرض نمیشد. طلبه نباید زیادهروی کند و دنبال تجملات برود. ایشان خوب کاری نکرده که مقروض شده است. حالا هم به او بگویید مدتی در زندگیاش صرفهجویی کند تا تدریجا قرضش را ادا کند.
در قضیه دیگری یکی از علما گفت: زمانی آقازاده آیهاللّه بروجردی به من گفت: آقا هر ماه صد تومان به من شهریه میدهد و من درآمدِ دیگری هم ندارم و زندگیام خیلی سخت اداره میشود. شما مشکل من را به آقا عرض کنید بلکه بیشتر هزینه زندگیام را تأمین کند و شهریه بیشتری به من بدهد. آن شخص میگوید خدمت آقا عرض کردم: آقا! فرزند شما چنین خواستهای دارند؛ اگر امکان دارد بیشتر به ایشان شهریه بدهید. آقا فرمودند: من ماهی صد تومن به آقا محمد حسن شهریه میدهم، با وجودی که حدّ اعلای شهریه طلبههای متأهّل که در درس خارج شرکت میکردند، کمتر است. من گفتم: آقا! طلبههای دیگر هم با این وضع نمیتوانند زندگی خود را اداره کنند، در حالی که آنها منبر میروند و فعالیتهای دیگری هم دارند! اما آقازاده فعالیتی به آن صورت ندارد. ایشان فرمود: من نمیتوانم بیشتر شهریه بدهم. به او بگویید صرفهجویی کند تا بتواند مانند طلبه های دیگر زندگی کند.
در قضیه دیگری یکی از بستگان بیت آیهاللّه بروجردی از خانم ایشان نقل میکرد: دکتر مدرّسی برای طبابت آیهاللّه بروجردی میآمد. غذای ما معمولاً آش عدس بود که عدس را بدون گوشت میکوبیدیم و میخوردیم، یا آش کشک بود یا آبگوشت؛ گاهی هم برنج و یک خورش معمولی. دکتر مدرّسی همواره اعتراض میکرد که: این پیرمرد نود ساله با غذاهایی که برایش تهیه میکنید، ضعیف میشود و فشارش میافتد پایین. چرا یک غذای مقوّی برای آقا تهیه نمیکنید؟ خانمِ آقا گفت: روزی مرغی خریدیم و آماده کردیم و موقع ناهار، خدمت آقا آوردیم. آقا نگاهی کرد و گفت: این دیگر چیست؟ گفتیم آقا! دکتر مدرّسی به ما عتاب کرده، ما هم این مرغ را [ برایتان ]تهیه کردیم، قرار شده بعضی وقتها به جهت ضعف شما کباب یا مرغی تهیه کنیم. آقا فرمود: مردم بچههایشان را برای درس به امید من میفرستند قم و با شهریهای که به آنان میدهم، نان و ماست و پنیر هم به سختی میشود تهیه کرد. شما انتظار دارید من مرغ و کباب بخورم و طلبههایی که فرزندانم هستند و با امیدی به این شهر و حوزه آمدهاند، نان و ماست را هم به سختی تهیه کنند؟ اگر من این کار را بکنم، جواب امام زمان علیهالسلام را در قیامت چه بدهم؟ خانمِ آیهاللّه بروجردی نقل میکند: آقا مرغ را میل نفرمود و همان غذای سابق را خورد.
خانمش در قضیه دیگری نقل کرده بود: پردهای جلوی درِ اتاق ما بود از جنس چِلوار، که گوشهاش پاره شده بود، به آقا عرض کردم: آقا! این پرده پاره است، دستور بدهید کمی پارچه بخرند تا آن را عوض کنیم. گفتند: مگر این چه عیبی دارد؟ وصلهاش کنید، درست میشود. گفتم: رفت و آمد به خانه زیاد است و جلوی مهمانها خوب نیست . آقا فرمودند: مردم که به خانه من میآیند، برای تجملاتم نمیآیند بلکه مسئله دارند، کار دارند، حالا پرده خانه پاره باشد! و گفت: پرده نخرید.
حضرت آیهاللّه بروجردی تا پایان عمر در خانه اجارهای زندگی میکرد. در سال آخر عمرشان شخص محترمی منزل مسکونی آقا را از صاحبش خرید و به آقا اهدا کرد. ایشان هم در وصیتنامهاش قسمت بیرونی منزل را برای مراسم روضهخوانی وقف[176] کردند و اندرونی را برای سکونت خانوادهاش قرار داد. وقتی آیهاللّه بروجردی از دنیا رفتند، ششصد هزار تومان مقروض بود که آیهاللّه سید عبداللّه شیرازی[177] بعد از ایشان قرضشان را دادند. در آن زمان عموما زندگی مردم سخت و نامناسب بود، اما در همان وضع ایشان مساوات و عدالت را رعایت میکرد. مردم از علما انتظار دارند در زندگی و مساوات را رعایت کنند و دور از تجملگرایی و مادّیات، جامعه را به سرمنزل سعادت برسانند.
عدالتخواهی و مبارزه با ظلم مهمترین هدف حضرت مهدی علیهالسلام
قیام حضرت مهدی علیهالسلام و تأسیس حکومت واحد جهانی اسلام یک عقیده اسلامی است که در احادیث متواتر و قطعی آمده و شیعیان و اهل سنّت بدان عقیده دارند؛ با این تفاوت که امامیه او را فرزند بلافصل امام حسن عسکری علیهالسلام میدانند ولی اهلسنّت معتقدند در آخرالزمان از نسل پیامبر و فاطمه متولد میشود و قیام میکند.
یکی از مهمترین اهداف قیام حضرت مهدی علیهالسلام عدالت جهانی است. از احادیث فراوان استفاده میشود که بزرگترین هدف آن حضرت مبارزه جدی و قاطع با ظلم و ستم و اجرای کامل عدالت اجتماعی در تمام شؤون زندگی و در همه جهان است. در اکثر احادیث مربوط به مهدی موعود، این جملهها دیده میشود. «یَمْلَأُ الأرضَ قِسطا و عَدلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظِلْما و جَوْرا» نفی کامل ظلم و اجرای کامل عدل یک خواسته انسانی است. عموم انسانها تشنه عدل هستند. با اجرای عدالت زندگی شیرین و زیبا میشود.
امام صادق علیهالسلام فرمود: عدالت از عسل شیرینتر، از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر است.[178]
ظلمستیزی و عدالتخواهی مهمترین هدف پیامبران به ویژه پیامبر اسلام بوده است. انگیزه اکثر نهضتها و قیامهای اجتماعی که رجال بزرگ و خیراندیش و اصلاح طلب رهبری آن را برعهده داشتند، ظلمستیزی و عدالتخواهی بوده است. عدالت آن قدر شیرین است که هر جا ندای عدالتخواهی برخیزد، مردم به سویش میشتابند و سر و جانشان را در این راه فدا میکنند. رهبران و شخصیتهای عدالتطلب، محبوب مردم هستند. بشر در طول تاریخ برای رسیدن به عدل اجتماعی مبارزات طولانی داشته و به پیروزیهایی هم رسیده، ولی بدبختانه اکثر این نهضتها و قیامها یا با شکست مواجه یا از مسیر اصلی منحرف گشتهاند. بعد از چندی باز استثمارگران و ستمکاران بر اوضاع مسلط شده و به ستمکاری خود ادامه دادهاند. محرومان هم چنان محروم مانده و استثمارگران و رفاهطلبان مانند سابق و گاهی بدتر و به صورتی دیگر به ستمکاری ادامه دادهاند. پیآمد نهضتهای ظلمستیزی و عدالتخواهی در جهان چنین بوده است، بهگونهای که برخی مصلحان و خیراندیشان مأیوس شده و در امکان تحقق چنین ایدهای تردید کردهاند.
اما اسلام به ویژه شیعیان به آینده جهان خوشبین و امیدوارند. قرآن میگوید: ما اراده کردیم که بر مستضعفان در زمین منّت گذارده و آنها راپیشوایان خَلق قرار دهیم و وارث [ ملک و جاه فرعونیان] گردانیم.[179] قرآن عقیده دارد حرکت تاریخی عدالتخواهی، سرانجام به پیروزی محرومان خواهد رسید، و این آرمان بزرگ بشر را بهطور کامل و در همه جهان امام مهدی موعود که از اولاد پیامبر اکرم و فاطمه زهرا علیهاالسلام است، محقَّق خواهد فرمود. به امید آن روز.
[154] . بحارالانوار، ج 2، ص 22، ح 67: عُلَماءُ اُمّتى کَأنبیاء بَنى إسرائیل.
[155] . عوالى الئالى، ج 2، ص 241، ح 9: العُلَماءُ وَرَثة الأنبیاء.
[156] . همان، ج 4، ص 59 ، ح1: الفُقهاءُ أُمَناءُ الرُّسُل.
[157] . بحارالانوار، ج2، ص 37، ح47: من ازداد فى العلم رشدا فلم یزدد فى الدنیا زهدا لمیزدد من اللّه إلاّ بُعدا.
[158] . همان، ص 107، ح7: اذا رأیتم العالم محبّا للدنیا فاتّهموه على دینکم.
[159] . 1309 ـ 1356 ش که او را به مناسبت نام جَدّ شهیدش ـ سیّد مصطفى ـ مصطفى نام نهادند. ایشان قبل از سى سالگى، جامع علوم معقول و منقول شد؛ ن.ک: گروهى، گلشن ابرار، ج 2؛ برگرفته از: رضا حدادى (گردآورنده)، فرزانگان حرم علوى، ص 259 و 261.
[160] . تقریبا سى صد متر مربع مساحت دارد و حضرت امام رحمه الله حدود سال 1325 ش، آن را خرید. این بنا در سازمان میراث فرهنگى در شمار آثار ملّى ثبت شده است. امام راحل، حدود شش ماه در همان منزل، اجارهنشین بود. آن خانه نزدیکى دوازده هزار تومان قیمت داشت، ولى امام فقط سه هزار تومان ذخیره کرده بود...؛ ن.ک: قدس ایران، ص 54 ـ 55 .
[161] . سفینه البحار، ج1، ص249: عن بشیر بن مروان قال: دخلنا على أبی عبداللّه علیه السلام فدعا برطب فأقبل بعضهم یرمی النواة قال: أمسک أبو عبداللّه علیه السلام یده فقال: لا تفعل، هذا من التبذیر، و اللّه لا یحبّ الفساد.
[162] . بحارالانوار، ج71، ص346.
[163] . انعام، آیه 141.
[164] . اسراء، آیه 27.
[165] . نساء، آیه 135: « یا أَیُّها الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامِـینَ بِالقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ ».
[166] . حدید، آیه 25: « لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمِـیزانَ لِـیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ ».
[167] . صحیفه نور، ج17، ص257.
[168] . امیرمؤمنان على علیه السلام قاطعانه در دوران خلافتش به بازپسگیرى اموال غیرمشروع و رساندن آن، به صاحبان اصلىاش همّت گماشت. تمام سلاحها، شترها و... را به فرمان آن حضرت، از خانه عثمان برگردانده و بىهیچ تبعیضى تقسیم کردند... و سنگ اندازى ها، مخالفتِ سرانِ قومها و... آغاز گردید، اما امیرمؤمنان علیه السلام استوار به راه خود ادامه دادند؛ ن. ک: ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 269 ـ 270.
[169] . اَنفال جمعِ نَفْل: ثروتهاى همگانى همچون: کوهها، جنگلها، معدنها و سرزمینهاى بى صاحب اضافه بر مِلک و دارایى مردم است. همچنین زمینها و غنایم جنگى مسلمانان با کفّار و... که به خداوند متعال و رسول و جانشین او تعلق مىگیرد و اختیارشان به دست پیشواى مسلمانان است که براى منافع عُموم مردم از آنها بهره بردارى مىشود.
[170] . صحیفه نور، ج20، ص128.
[171] . همان، ج4، ص176.
[172] . همان، ج 2، ص 244.
[173] . آیه اللّه العظمى حاج سیّد حسن طباطبائى بروجردى رحمه الله 1292 ـ 1380 ق.
[174] . دائره المعارف عظیم فقه شیعه، که از مآخذ و منابع فقه شیعى محسوب مىشود و هیچ کتابى مانند آن به گستردگى و شمول بر اقوال و ادله عالمان و تشریح دقیق آن ادله چاپ نشده بود. این کتاب، تمام ابواب فقهى را دربر مى گیرد و از نظمى واحد و شیوهاى واحد پیروى مى کند؛ به گونهاى که مجتهد را از بسیارى از آثار فقهى دیگر بى نیاز مى سازد و...؛ ن.ک: روزنامه اطلاعات، 11/4/1391، ص 6.
[175] . حضرت آیهاللّه سید جواد علوى بروجردى از علماى حوزه علمیه قم.
[176] . وقف: انسان، ملکیّت خود را از مالى سلب کند و مفعت آن را در راه خدا و خیر قرار دهد؛ که بر دو نوع: عام: وقف زمین براى مسجد، و خاص: وقف چیزى براى دانشجویان یک مدرسه، تقسیم مى شود؛ ن.ک: امام خمینى، تحریرالوسیله، ج 2، ص 62 و 70، م 34.
[177] . مرجع عالى قدر جهان تشیع، حضرت آیه اللّه حاج سید عبداللّه طاهرى شیرازى، که کوششهاى بىوقفه ایشان در پاسدارى از دین و مکتب، از گذشتههاى دور در شهرهاى شیراز ـ بیت معزّز آیه اللّه شیرازى در استان فارس و شهر شیراز با عنوان خانوادگى طاهرى، معروفند ـ، نجف و اخیرا مشهد مقدس، بر کسى پوشیده نیست.
[178] . بحارالانوار، ج 75، ص 353: العدلُ أحلى من الشّهدِ، و ألینُ من الزَّبدِ، و أطیبُ ریحا من المسک.
[179] . قصص، آیه 4: « وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُـضْعِفُوا فِى الأَرْضِ وَنَجْعَلَـهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِـینَ ».