کار در اسلام
اسلام به کار کردن و جدّیت در کار و پشتکار داشتن در تولید و کشاورزی و تجارت و... بسیار تاکید میورزد. روایات نیز در این زمینه فراوان است. اسلام کسب و کار را یک عبادت میداند. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: عبادت، هفتاد جزء دارد و افضلِ آن کسب روزی حلال است.[28] اگر کسی واقعا به قصدِ قربت کار و جدّیت کند، خود این، عبادت است و والاترین عبادتها کسب روزی حلال است که پیغمبر آن را به کسب حلال،مقید میکنند.
اسلام، مانند همه جوامع دیگر اجازه میدهد که مردم دنبال کسب و کار و تولید بروند و تأکید هم میکند، ولی نه با هر روشی، بلکه به شیوهای که خود ارائه میدهد. اسلام برای کسب و کار، مردم را به دو دسته تقسیم میکند: 1. آنان که برای کسب و کار تقیدی ندارند و به هر وسیله مال را کسب میکنند؛ 2. کسانی که در کسب مال از کارهای غیر مشروع اجتناب میورزند. از همین جهت اسلام مال را به دو نوع تقسیم میکند: مال حرام و مال حلال، کسب حرام و کسب حلال. مسلمان نمیتواند در زندگی و اقتصاد خود بیقید باشد. باید هرگز دنبال حرام نرود و فقط از راه حلال کسب روزی کند که این روش در اسلام ارزش والایی دارد. انسان باید بکوشد حتی مال شبههناک[29] را هم در زندگیاش نیاورد و آن از علائم ایمان کامل است. اگر دنبال حرام برود و در کسبش مقید نباشد حتی عبادتهایی را هم که انجام داده، در قیامت بیفایده و بیاثر میشود. صِرف عبادت، دلیلِ سعادت نیست و آدمی را از عذاب نجات نمیدهد، بلکه شرط عمده دنبال مال حرام نرفتن است.
در روایات میخوانیم:
الف: از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل شده که: خداوند بزرگ فرمود: کسی که در کسب مال و پول، مقید به حرام و حلال نباشد و از هر راهی بخواهد آن را کسب کند و بیقید و بیبند و بار است، من هم روز قیامت باکی ندارم از کدام درها به جهنم واردش کنم.[30]
ب: رسول اکرم فرمود: افرادی در قیامت میآیند که حسنات و کارهای نیکوی فراوانی مانند کوهها دارند، اما خدا همه اعمال خوب آنان را مانند غباری که در هوا پراکنده میشود، نابود میکند. سپس دستور داده میشود که وارد دوزخ بشوند. سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! اینان را معرفی کنید. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: آنها اهل نماز و روزه هستند، عبادت و تهجد و نماز شب دارند، توشه قیامت را در شبها هم تهیه میکنند ولی هرگاه مال حرامی به آنها عرضه شود بر آن چنگ میاندازند (و از آن استفاده میکنند). آنان اعمال خوب دارند اما چون در کسب مال ضوابط اسلامی را رعایت نمیکنند، لذا همه اعمالشان هباءا منثورا و نابود میشود.[31]
ج: روایت دیگری در مورد حج است. امام صادق علیهالسلام فرمود: آنگاه که مردی مالی را از راه غیر حلال کسب کند سپس با آن حج انجام دهد، وقتی لبّیک بگوید، از طرف خدا ندا میرسد: نَه دعوت ما را اجابت کردی و نه به سعادت میرسی. و اگر از راه حلال کسب کند: ندا میرسد خوش آمدی و به سعادت رسیدی.[32] از این قبیل روایات فراوان داریم که از مجموع آنها میفهمیم اوّلاً: یک مسلمان و مؤمن در کسب مال آزاد نیست و نمیتواند کاری به اخلاق و اسلام و قانون نداشته باشد. دوم: عملهای صالح هر چند هم خوب و زیاد ـ به تعبیر این روایات مانند کوههای بلند ـ باشند نمیتوانند پاسخگوی مال حرام باشند. نماز کسی که به حلال و حرام مقید نباشد، قبول نمیشود، روزه، زیارت مزار اباعبداللّه الحسین علیهالسلام، حج و نماز شبش نیز مورد قبول واقع نمیشود. شیعه حضرت علی[33] باید پیرو او باشد. فقط اظهار حبّ علی بن ابیطالب علیهالسلام نمیتواند نجاتش بدهد. و البته دروغ میگوید که شیعه علیّ بن ابیطالب است، او شیعه واقعی و محب نیست و به همین جهت تنها گریه بر اباعبداللّه نیز نجاتش نمیدهد. الحمدللّه ما نظامی داریم که اسلام در آن حاکم است و تنها کشوری هستیم که از دستورهای اسلامی تبعیت میکنیم، لذا باید در همه ادارهها، کارخانهها و... به ضوابط اسلامی عمل کنیم، در غیر این صورت، شیعه واقعی نیستیم. اگر مقید به ضوابط اقتصاد اسلامی باشیم، اقتصاد ما ترقی میکند و در آینده به یک کشور نیرومند اسلامی بدل میشود، اما اگر خدای ناکرده در بازار، اجتماع، در کارخانه و میان مردم فقط شعار اسلام بدهیم اما به ضوابط دینی عمل نکنیم، دیگر خیرات و خوبیها نمیتواند ما را از قهر الهی و عذاب قیامت رهایی بخشد.
[28] . بحارالانوار، ج 103، ص 9، ح 36: روى عَنِ النَّبى صلىاللهعليهوآله: ألْعِبادة سَبْعُوَن جُزْء أَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ.
[29] . شُبهه (مفرد شُبَهٌ و شُبَهات): آنچه امرِ آن مُشْتَبه باشد و نتوان قطع پيدا كرد كه حلال است يا حرام. دورى كردن از مشتبهات (خوردنى، نوشيدنى، پول، مكان و...) بىترديد، نشان از تقوا دارد.
[30] . مستدرك الوسائل، ج 13، ص 67، ح 14766. متن روايت مذكور، در مبحث «محدوديتهاى شرعى در كسب مال» از نظر گذشت.
[31] . مستدرك الوسائل، ج 13، ص 63، ح 14755، عن رسول اللّه صلىاللهعليهوآله: إنّ قوما يجيئون يوم القيامة، و لهم من الحسنات أمثال الجبال، فيجعلها اللّه هباءا منثورا، ثم يؤمر بهم إلى النار، فقال سلمان: صفهم لنا يا رسول اللّه، فقال: أما إنّهم قد كانوا يصومون و يصلّون، و يأخذون أهبة من الليل، و لكنّهم كانوا اذا عرض لهم بشىء من الحرام و ثبوا عليه.
[32] . وسائل الشيعه، ج 17، ص 89 ، ح 22052: اذا اكتسب الرجل مالا من غير حلّه ثم حجّ فلبّى نودى: لا لبيك و لا سعديك. و ان كان من حلّه فلبّى نودى: لبّيك و سعديك.
[33] . استاد مطهرى رحمه الله مى نويسد: شيعه يعنى كسى كه على را مشايعت كند! انسان با «لفظْ» شيعه نمىشود، با «حرفْ» شيعه نمىشود، با «حُب و علاقه» شيعه نمىشود. پس با چه چيز شيعه مىشود؟ با مشايعت، مشايعت يعنى همراهى... شيعه على عليهالسلام يعنى مشايعت كننده عملى على. ما مردم به زبان بسيار «على، على» مى گوييم، اگر با اين حرف، كارها درست شود از ما شيعه تر در دنيا نيست، اما اگر تشيع، حقيقتى باشد ـ كه هست ـ و اگر تشيع به معناىِ على مآبى و على گونگى باشد، كار خيلى مشكل است! انسان كامل و قيام و انقلاب مهدى عليه السلام؛ برگرفته از: فرهنگ استاد شرح واژگان گزيده آثار مكتوب استاد شهيد مرتضى مطهرى، ص 287، واژه شيعه.