انضباط اقتصادی در بخش کسب و کار
اسلام در عین حال که بر کسب مال و تحصیل روزیِ حلال تأکید فراوان میورزد و آن را از بزرگترین عبادتها میداند، کسب و کار را از هر طریق تجویز نمیکند، بلکه بعضی کسبها را حرام و ممنوع اعلام کرده است.
از اینرو در روایات برای کسب، آداب و دستورهای بسیاری رسیده که میتوان از آنها دریافت که بازارِ اسلامی چگونه باید باشد.
امام باقر علیهالسلام فرموده است: امیرالمؤمنین علیهالسلام در کوفه نزد شما بود ـ چون مرکز حکومت در کوفه بود ـ او هر روز صبح زود از دارالاماره بیرون میآمد و در بازارهای کوفه میگشت در حالی که تازیانه مخصوصش (سبینه) نیز، روی شانهاش بود که دو طرف داشت. در هر بازاری در مقابل اهل آن میایستاد و صدا میزد: ای تاجران! تقوای الهی را رعایت کنید.
بازاریها با شنیدن صدای حضرتش، آنچه را در دست داشتند رها کرده و دورش جمع میشدند ـ چون خلیفه مسلمانان جهان بود ـ و سخنانش را میشنیدند، و او دستورهایی به شرح زیر به آنها میداد:
1. از خداوند طلب خیر کنید؛ یعنی صبح که به بازار میآیید، بگویید: خدایا! من از تو طلب خیر میکنم. کمک کن تا بتوانم در این بازار روزیِ حلال به دست آورم و خودت وسیله کار و کسبم را فراهم ساز و مرا از کارهای حرام باز دار.
اگر انسان صبح که به بازار میرود و درِ مغازه را باز میکند، نام خدا را بر زبان آوَرد («بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» بگوید) و از خدا طلب خیر کند و دعا بخواند، حالِ دیگری پیدا میکند و تا غروب حالت معنوی و خوشی خواهد داشت.
2. کار خود را به سهولت و آسانگیری تبرّک گردانید؛ یعنی در معاملاتتان سختگیری نکنید و با آنان مدارا کنید. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
نرمی و مدارا در خرید و فروش، سودی است که به خود انسان میرسد.[34]
چه سودی بالاتر از اینکه انسان به فرد دیگری ارفاق کند و سخت نگیرد، تا خداوند هم در قیامت به او پاداش دهد.
از این حدیث، نکات خوبی استفاده میشود:
الف) بازار برای امیرالمؤمنین چندان قدر مهم بود که حضرتش هر روز رسما به عنوان خلیفه مسلمانان به بازار میرفت و بر خرید و فروش مردم نظارت میکرد. بنابراین، حکومت اسلامی نباید به بازار و خرید و فروش و معاملات بیتوجه باشد و آن را به حال خود رها کند.
ب) امام وقتی وارد بازار میشد، ابتدا مردم را اندرز داده، به تقوا فرامیخواند و این سفارش را هر روز تکرار میکرد. پس تقوا در بازار، تقوای خاصی است. یعنی کارهایی که در بازار و معاملات خلاف است، نکنید. همواره و همه جا خدا را در نظر بگیرید و فکر نکنید که از هر راه میشود مال به دست آورد. یک بازاری با تقوا چنین نیست که فقط مقید به نماز اوّل وقت و امثال آن باشد و از بعضی گناهان نیز بپرهیزد. البته اغلب بازاریها خوب هستند و گناهانی که معمولاً در جاهای دیگر هست در بازار نیست، ولی بازاریان هم گناهان مخصوص خودشان را دارند: معاملات حرام، حیف و میل، غش در معامله و ... برای انسان نیز دو گناه بسیار سنگین و ترک کردن آن مشکل است: یکی مسائل مالی و دیگری شهوت جنسی. وقتی در بازار، سر و کار آدمی با پول و بانک و سُفته شد، شاید خدا را از یاد برده و دست به کارهایی بزند تا پول بیشتر کسب کند، از اینرو لازم است هر روز به او یادآوری گردد که تقوا را فراموش نکند. از طرفی نیز تازیانه را ببیند، چون مال دنیا بسیار محبوب است و کنترل نفسْ هم مشکل، لذا باید بداند حساب و کتابی در کار است. اینطور نیست که هر کس به دلخواه خود عمل کند و کسی ناظر و مراقبش نباشد.
3. خوب و منطقی است اگر بازار، آزاد باشد و همه چیز در دست دولت نباشد؛ مثل زمان حضرت امیر علیهالسلام ولی آزادی در محدوده شرع و رعایت انصاف، چون اگر به طور کلّی بازاریها آزادِ آزاد باشند، عده زیادی سوء استفاده و به مردم ستم میکنند و مشکلات اقتصادی پدید میآورند. بنابراین، دولت باید بر بازار و معاملات بازاریان نظارت و آنان را کنترل کند.
[34] . وسائل الشیعه، ج 17، ص 388، ح 22811: قال رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله: السماحة من الرباح، قال ذلک لِرجل یوصیه و معه سلعة یبیعها.