پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

پرورش هوش‏، تربيت‏ هاى‌ دينى‌‏، تربيت ‏هاى‌ جسمانى‌



پرورش هوش‏

کودکان از جهت هوش متفاوت‏ اند: بعضى‌ بسیار باهوش، برخى‌ متوسط و عده‏اى‌ کُند ذهن مى‌‏باشند. چند هفته بعد از ولادت، آثار این تفاوت‏ها مشاهده مى‌‏شود، گرچه کودکان چگونگى‌ اعصاب و مغز خود را از پدر و مادر یا یکى‌ از اجداد به ارث مى‌‏برند و به همین جهت در مقدار هوش متفاوت هستند لیکن توارث، تنها عامل نیست بلکه اوضاع و شرایط محیط تربیت؛ به ویژه رفتار پدر و مادر و سیر معاشرین، در کیفیت پرورش و رشد هوش او تأثیر به سزایى‌ دارد.


هر کودکى‌ در هر کیفیت مزاجى‌‏اى‌ که متولد شود، مقدار رشد هوش و فهم او در شرایط مختلف متفاوت خواهد بود. بنابراین با تربیت مى‌‏توان در مقدار عقل و هوش کودک تأثیر گذاشت، گرچه همه کودکان یکسان نیستند و عامل‏ دیگر را نمى‌‏توان نادیده گرفت.

 

رشد عقلى‌ کودک از همان آغاز زندگى‌ شروع مى‌‏شود، چون یادگیرى‌ ارتباط او با جهان خارج نیز از همان زمان آغاز مى‌‏گردد. در دو سال اول زندگى‌ اشیا و اشخاص را مى‌‏شناسد، کارهاى‌ زیادى‌ را یاد مى‌‏گیرد، تجربه‏هاى‌ فراوانى‌ را کسب مى‌‏کند و نتیجه آن‏ها را در ذهن خود بایگانى‌ مى‌‏کند. احساس کنجکاوى‌ کودک به طور مرتب رو به افزایش است و پیوسته سعى‌ مى‌‏کند بر علوم و اطلاعات خود بیفزاید. البته اوضاع و شرایط محیط زندگى‌ در کیفیت رشد عقلى‌ او تأثیر خواهد داشت.


بنابراین، پرورش هوش و عقل کودک را از همان آغاز زندگى‌ باید منظور داشت و همگام با ظهور تدریجى‌ استعدادهاى‌ خاص او شرایط و امکانات لازم را براى‌ پرورش صحیح آن‏ها فراهم ساخت و بدین وسیله زمینه را براى‌ رشد عقلى‌ او آماده کرد. مادر با حرف زدن، نگاه کردن و تبسم نمودن به صورت کودک به تقویت نیروى‌ شناخت و تمیز او کمک مى‌‏نماید. مادر خود را مى‌‏شناسد و با صداى‌ او آشنا مى‌‏شود، چهره او را از چهره دیگران تشخیص مى‌‏دهد و با دیدن او احساس شادمانى‌ مى‌‏کند.

انتخاب اسباب‏بازى‌‏هاى‌ متناسب با رنگ‏هاى‌ جالب و متنوع، اسباب‏بازى‌‏هاى‌ بزرگ و کوچک که بعضى‌ در بعض دیگر جاى‌‏گیر مى‌‏شود، اسباب‏بازى‌‏هاى‌ دردار، اسباب‏بازى‌‏هاى‌ صدادار، اسباب‏بازى‌‏هایى‌ که بتواند آن‏ها را هل بدهد یا به دنبال خود بکشد، مجسمه حیوانات مختلف، و اسباب‏بازى‌‏هاى‌ وسایل زندگى‌ و از این قبیل وسایل، براى‌ پرورش و تقویت هوش کودک مفید مى‌‏باشند، زیرا به وسیله اینها با رنگ‏ها، صداها، بزرگى‌ و کوچکى‌ اشیا، اشکال حیوانات، وسایل زندگى‌ و کار کردن با آن‏ها آشنا مى‌‏شود و بدین وسیله هوش و عقل او تقویت مى‌‏گردد.
باید به کودک آزادى‌ عمل داد تا با میل و رغبت با اسباب‏بازى‌‏ها بازى‌ کند و با آزمایش و تجربه برمعلومات خود بیفزاید. بهتر است پدر و مادر در کار کودک دخالت نکنند، البته به عنوان هم‏بازى‌ مى‌‏توانند با او بازى‌ کنند و در موارد لازم به او کمک نمایند.

 

باید یاد آور شویم که لازم نیست اسباب‏بازى‌‏هاى‌ گران قیمت براى‌ کودک تهیه کنید، او حاضر است با هر چیزى‌ بازى‌ کند، مى‌‏توانید اسباب‏بازى‌‏هاى‌ ارزان برایش بخرید یا خودتان برایش بسازید. اطفال از بازى‌ کردن با شن، سنگ و آب لذت مى‌‏برند، لذا مانع آن‏ها نشوید.


کنجکاوى‌ و تحقیق، براى‌ کودک یک نیاز غریزى‌ است؛ مثلًا هر چه به دستش بیفتد به طرف دهان مى‌‏برد، یا حرکت مى‌‏دهد، یا پرتاب مى‌‏کند، یا با دست خود فشار مى‌‏دهد و له مى‌‏کند، یا پاره مى‌‏کند، در صورتى‌ که مانعى‌ وجود نداشت باید به او آزادى‌ داد تا تجربه کند و بر معلومات خود بیفزاید.

وقتى‌ بزرگ‏تر شد و قدرت حرکت پیدا کرد با حرص به این طرف و آن طرف مى‌‏رود و میل دارد دست به هر چیزى‌ بزند و همه را به هم بریزد، در این عمل کنجکاوى‌ و شناخت بیش‏تر اشیا مى‌‏باشد، در این مورد هم در صورت امکان باید به او آزادى‌ داد تا تجربه کند و بر معلومات خود بیفزاید و عقل و هوش خود را پرورش داده و تکمیل نماید. البته اشیاى‌ خطرناک و شکستنى‌‏هاى‌ ارزشمند را باید از دسترس او خارج ساخت.
به طور کلى‌، کودک موجودى‌ است کنجکاو و از آغاز زندگى‌ در صدد فهمیدن، شناختن و تجربه کردن مى‌‏باشد. نهایت این که در آغاز وجود، دایره کنجکاوى‌ او محدود و ضعیف است، هر چه بزرگ‏تر شود و به امکانات‏ بیش‏ترى‌ دسترسى‌ پیدا کند، دایره کنجکاوى‌ او نیز توسعه مى‌‏یابد. پدر و مادر از این طریق مى‌‏توانند به پرورش و تقویت هوش و عقل او کمک نمایند.

 

یکى‌ از دانشمندان مى‌‏نویسد: کودک در اوقات بیدارى‌ مشغول بررسى‌ پدیده‏هاى‌ اطراف خود است.

پدیده ‏هاى‌ جدید را کشف مى‌‏کند، آزمایش مى‌‏نماید و با دیگر پدیده‏ها مقایسه مى‌‏کند و تجربیات و کشفیات خود را در ذهن مرتب و طبقه‏بندى‌ و بالاخره در حافظه بایگانى‌ مى‌‏کند، در پایان ماه هشتم دوست دارد به تمام نقاط خانه سرکشى‌ کند و بر معلومات خود بیفزاید.
همو مى‌‏نویسد:

احساس کنجکاوى‌ در کودک مرتب رو به تزاید است. اگر شما و همسرتان داراى‌ روحى‌ وسواسى‌ و دقیق در ارتباط با نظم و پاکیزگى‌ منزل هستید بهتر است براى‌ دورانى‌، این عادت را به خاطر فرزندتان کنار بگذارید، زیرا یک کودک کنجکاو فردى‌ دقیق و هوشیار و مستقل مى‌‏باشد. او مشتاقانه و با ولع خاص همواره سعى‌ مى‌‏نماید بر معلومات و تجربیات خود بیفزاید و پیمودن این راه مستلزم درهم و برهم نمودن و بهم ریختن وسایل مختلف خانه مى‌‏باشد.[1]

 

تربیت ‏هاى‌ دینى‌‏

این موضوع قابل بحث است که آیا در دو سال آغاز زندگى‌؛ به خصوص در زمان نوزادى‌ تربیت‏هاى‌ دینى‌ امکان و تأثیر دارد یا نه؟ ممکن است در بین دانشمندان افرادى‌ باشند که تربیت‏هاى‌ دینى‌ را در این دوران غیر ممکن بلکه‏ غیر قابل تصور بدانند و در توجیه سخن خود بگویند:

اولًا: در این دوران- بلکه تا چند سال بعد از آن- مفهوم خدا و دین براى‌ کودک قابل تصور نیست تا در امکان تربیت‏هاى‌ دینى‌ بحث کنیم.
ثانیاً: کودک و نوزاد نه تنها از عقل و هوش کافى‌ برخوردار نیست بلکه حتى‌ حواس ظاهرى‌ او هم تا مدتى‌ آماده احساس نیستند. در برابر صداها عکس‏العمل نشان نمى‌‏دهد، پس معلوم است که نمى‌‏شنود. دو چشم خود را براى‌ دیدن هماهنگ نمى‌‏کند، پس معلوم مى‌‏شود هنوز براى‌ رویت آمادگى‌ ندارد. البته بعد از مدتى‌ براى‌ احساس آماده مى‌‏شود لیکن باز هم تا مدتى‌ بین صداها فرق نمى‌‏گذارد و اشخاص و اشیا را نمى‌‏شناسد. منتها بعد از چند وقتى‌ این نقص هم برطرف مى‌‏شود. امّا تا مدت‏ها مفاهیم کلمات و جمله‏ها را درک نمى‌‏کند، در سال دوم زندگى‌ به تدریج با معانى‌ الفاظ آشنا مى‌‏شود.

از این سخنان نتیجه مى‌‏گیرند که تربیت دینى‌ در سال اول و دوم زندگى‌- بالاخص در دوران نوزادى‌- امکان ندارد و باید به زمان‏هاى‌ بعد به تأخیر بیفتد.
لیکن اسلام عقیده دارد که تربیت‏هاى‌ دینى‌ از زمان بعد از ولادت امکان داشته و باید شروع شود. در مورد توجه به خدا عقیده دارد که کودکان از همان آغاز به خدا توجه دارند.

رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله فرمود:
اطفال را براى‌ گریستن نزنید، زیرا گریه آن‏ها تا چهار ماه شهادت به توحید است و چهار ماه صلوات و دعاى‌ بر پیامبر و چهارماه دعا براى‌ پدر و مادر خود مى‌‏باشد.[2]

توضیح این که: درست است که نوزاد کسى‌ را نمى‌‏شناسد و با مفاهیم کلمات آشنا نیست و تصور خاصى‌ هم از خدا ندارد، امّا فطرتاً به دو مطلب توجه دارد: از یک طرف ناتوانى‌ و نیازمندى‌ خود را کاملًا احساس مى‌‏کند؛ مثلًا مى‌‏داند که گرسنه است و نیاز به سیر شدن دارد و از سوى‌ دیگر مى‌‏داند که این نیاز باید از خارج برطرف گردد. او مى‌‏داند که در خارج ملجأ و پناه‏گاهى‌ وجود دارد که غنى‌ است و نیازها را برطرف مى‌‏سازد. به همین جهت گریه مى‌‏کند و از آن نیروى‌ برتر استمداد مى‌‏جوید.

نوزاد در این زمان شخص خاصى‌- حتى‌ مادر خود- را نمى‌‏شناسد و توجه ندارد که مادرش نیازمندى‌‏هاى‌ او را تأمین مى‌‏کند و اصولًا بین اشیا فرق نمى‌‏گذارد و تعددى‌ را نمى‌‏شناسد. او به طور فطرى‌ و به اجمال به یک وجود مطلق و غنى‌ توجه دارد که ملجأ و پناه اوست و در رفع نیاز خود با گریه و زارى‌ از او استمداد مى‌‏طلبد. اگر فوراً به یارى‌‏اش شتافتید خوش‏بین مى‌‏شود و با آرامش خاطر به حیات خویش ادامه مى‌‏دهد.
از سوى‌ دیگر اسلام عقیده دارد که تربیت‏هاى‌ دینى‌ از زمان بعد از ولادت مفید مى‌‏باشد و در این ارتباط به پیروانش توصیه‏هایى‌ دارد.

امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلى‌ الله علیه و آله چنین نقل کرده است:
هر کس بچه‏دار شد در گوش راستش اذان بگوید و در گوش چپش اقامه، زیرا این عمل او را از شیطان محفوظ مى‌‏دارد و به حضرت على‌ سفارش کرد که همین عمل را نسبت به حسن و حسین انجام دهد، به علاوه سوره فاتحة الکتاب، آیةالکرسى‌، آخر سوره حشر، سوره اخلاص و معوذتین را نیز در گوش آن‏ها بخواند.[3]

چنان که ملاحظه مى‌‏فرمایید پیامبراکرم صلى‌ الله علیه و آله در این حدیث به پدران توصیه مى‌‏کند که در گوش مولود خود اذان و اقامه بگویند و قرآن بخوانند و بدین وسیله تربیت دینى‌ او را از همین زمان شروع کنند و روح لطیف و اعصاب و مغز ظریف و نوبنیاد او را در آغاز زندگى‌، با صوت زیباى‌ اذان و اقامه و آهنگ دل‏رباى‌ آیات قرآن آشنا سازند.

در توضیح مطلب یادآور مى‌‏شویم: درست است که نوزاد معانى‌ کلمات و جمله‏ها را نمى‌‏فهمد و حواس او در حدى‌ نیست که خصوصیات اصوات و اشکال را تشخیص دهد و بایگانى‌ نماید، لیکن به هر حال اعصاب و مغز و دستگاه ادراک او براى‌ تأثیر آمادگى‌ دارند. از این رو، نمى‌‏توان گفت که دیدنى‌‏ها و شنیدنى‌‏ها هیچ‏گونه تأثیرى‌ ندارند. بلکه باید گفت کلمات و جمله‏ها و مناظر و اشکال، در اعصاب و مغز تازه کار و روح حساس و ظریف او تأثیر مى‌‏گذارند و آثارى‌ از آن‏ها باقى‌ خواهد ماند.
گرچه معانى‌ و مفاهیم آن‏ها برایش قابل فهم نباشد کودک رفته رفته با این قبیل جمله‏ها مأنوس و آشنا مى‌‏شود و همین آشنایى‌ ممکن است در آینده او تأثیر داشته باشد. ما با هر لفظى‌ بیش‏تر آشنا باشیم با معناى‌ آن هم مأنوس‏تر خواهیم بود. نوزادى‌ که در آغاز زندگى‌ و ادامه آن در یک محیط دینى‌ پرورش یافته و گوشش با آهنگ دل‏ربا تلاوت آیات قرآن و نام زیباى‌ «اللّه» آشنا شده و چشمش با رویت مراسم دینى‌ خو گرفته، با کودکى‌ که در محیط فساد و بدبینى‌ پرورش یافته و گوشش با آهنگ‏هاى‌ لهو و لعب و چشمش با مناظر فحشا عادت کرده، یکسان نخواهد بود. بلکه کودک اول براى‌ پذیرش تربیت‏هاى‌ دینى‌، در مراحل بعدى‌، آماده‏تر از کودک دوم خواهد بود. برعکس کودک دوم، براى‌ پذیرش تربیت‏هاى‌ بد آماده‏تر از کودک اول خواهد بود.

بنابراین، اولیا و مربیان نمى‌‏توانند به حوادث آغاز زندگى‌ فرزند خویش بى‌‏توجه باشند و به بهانه این که بچه است و چیزى‌ سرش نمى‌‏شود، خود را در برابر او آزاد و بى‌‏تعهد بدانند. به همین جهت اسلام به زن و شوهر اجازه نمى‌‏دهد که در حضور بچه کوچک خود عمل زناشویى‌ انجام دهند؛ مثلًا پیامبراکرم صلى‌ الله علیه و آله از مجامعت زن و شوهر در حالى‌ که بچه‏اى‌ در گهواره به آن‏ها نگاه مى‌‏کند نهى‌ کرده است.[4]


مرحله سوم: تربیت از سال دوم به بعد

 

(تربیت ‏هاى‌ جسمانى‌)


تربیت کودک از سال دوم به بعد در دو بخش بررسى‌ مى‌‏شود: تربیت‏هاى‌ جسمانى‌ و تربیت‏هاى‌ نفسانى‌. در تربیت‏هاى‌ جسمانى‌ به چند موضوع اشاره مى‌‏شود: تغذیه کودک، نوع تغذیه، مقدار غذا، رعایت نظم در غذا، بهداشت و درمان کودک، مسئولیت‏پذیرى‌ تربیت حواس، تربیت غریزه جنسى‌ که در این جا به شرح هر یک از این موضوعات مى‌‏پردازیم:

 

تغذیه کودک‏


گرچه حقیقت انسان نفس اوست و هدف اصلىِ تربیت، پرورش صفات و کمالات نفسانى‌ مى‌‏باشد، لیکن جنبه جسمانى‌ او را نیز نمى‌‏توان نادیده گرفت، زیرا انسان باید سالم و زنده باشد تا بتواند به تکمیل نفس خویش بپردازد. علاوه‏[5]



[1]. همان، ص 100.
[2]. بحارالأنوار، ج 10، ص 103: « لاتَضربوا أطفالَکم على‌ بکائهم؛ فإنّ بکاءَهم أربعةَ أشهر شهادت أن لا إله إلّااللّه، و أربعةَ أشهر الصلاةُ على‌ النبی صلى‌ الله علیه و آله، و أربعَة أشهر الدعاءُ لوالدیه».
[3]. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 619:« عن علیّ علیه السلام« إن رسول اللَّه صلى‌ الله علیه و آله قال : من وُلدِ له مولود فلُیؤذِّن فی أُذنِه الیُمنى‌، و یُقیْمُ فی أذنه الیُسرى‌، فإن ذلک عصمةٌ من الشیطان، و إنّه صلى‌ الله علیه و آله أمر أن یفعل ذلک بالحسن و الحسین، و أن یُقرَأ مع الأذان فی أذنهما فاتحةُ الکتابِ و آیةُ الکرسی، و آخر سورة الحشر و الإخلاص و المعوّذتان».
[4]. همان، ص 546: « نهى‌ رسول اللّه صلى‌ الله علیه و آله أن یُجامعَ الرجلَ امرأتَه و الصبیّ فی المهد ینظر إلیهما».
[5] امینى‌، ابراهیم، اسلام و تعلیم و تربیت، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى‌ حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: سوم، 1387.