پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

مقدمه‏

مهم‏ترین هدف رسالت پیامبران، به ویژه پیامبر گرامى‌ اسلام صلى‌ الله علیه و آله تعلیم و تربیت انسان‏ها بوده است. در قرآن کریم مى‌‏فرماید: همانا که خدا بر مؤمنان منّت نهاد که رسولى‌ از خودشان را فرستاد تا آیات خدا را برایشان بخواند و نفوس آنان را از آلودگى‌‏ها پاک سازد و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد. «1» یکى‌ از مهم‏ترین ویژگى‌‏هاى‌ انسان، تربیت پذیرى‌ است که از آغاز پیدایش شروع شده و در طول تاریخ ادامه داشته و خواهد داشت. تعلیم و تربیت یک نشو و نماى‌ مداوم انسانى‌ است که نسل بزرگ‏تر حاصل آموخته ‏ها و تجربه ‏هاى‌ خود و گذشتگان را به نسل کوچکتر منتقل مى‌‏سازد. ترقى‌ و تکامل و تمدن انسان‏ها در ابعاد مختلف، معلول همین تعلیم و تربیت عمومى‌ است.
تعلیم و تربیت تا سالیان دراز یک حرفه نبود و مسئولان خاصى‌ نداشت، بلکه پدران و مادران و بزرگان قبیله این وظیفه مهم را انجام مى‌‏دادند. با ازدیاد نسل انسانى‌ و توسعه علوم و فنون مسئله تعلیم و تربیت پیچیده‏تر و دشوارتر شد، به گونه ‏اى‌ که مشکلات آن، بدون برنامه‏ریزى‌ و کار دقیق کارشناسى‌ امکان نداشت.


پیرو آن، گروهى‌ از دانشمندان بر آن شدند تا اوقات خود را در مسائل و مشکلات تعلیم و تربیت صرف کنند و به تحقیق و پژوهش بپردازند. و نتیجه‏هاى‌ تحقیقات خود را به صورت شفاهى‌ یا تألیف کتاب در اختیار اولیا و مربیان قرار دهند. کارشناسانى‌ به وجود آمدند و هزاران کتاب نوشته شد و تعلیم و تربیت به صورت یک دانش و حرفه درآمد.
طبعاً در میان دانشمندان این فن، در موضوعات و شیوه‏هاى‌ تربیتى‌، اختلاف نظرهایى‌ پیدا شد و مکتب‏هاى‌ مختلف تربیتى‌ به وجود آمد. ما در این فرصت کوتاه نمى‌‏توانیم به نقد و بررسى‌ آن مکتب‏ها بپردازیم، اما به صورت کوتاه عرض مى‌‏کنم که همه این مکتب‏ها در این جهت اشتراک دارند که جنبه مهم انسانیت را نادیده گرفته و او را جز حیوانى‌ تکامل یافته نمى‌‏دانند که با مرگ نابود خواهد شد. در آفرینش او هدفى‌ جز لذت جویى‌ و ادامه زندگى‌ دنیوى‌ چیزى‌ وجود ندارد. با چنین دیدگاهى‌، براى‌ تعلیم و تربیت او برنامه‏ریزى‌ مى‌‏کنند.
اسلام نیز در تعلیم و تربیت انسان‏ها مکتب خاصى‌ دارد که از نوع جهان بینى‌ و انسان‏شناسى‌ او سرچشمه مى‌‏گیرد. مکتب تربیتى‌ اسلام بر اصول و مبانى‌ زیر که با براهین قطعیه به اثبات رسیده استوار گشته است:


1. جهان آفریدگارى‌ دارد که آن را آفریده و اداره مى‌‏کند.
2. انسانیت انسان در جسم عنصرى‌ و نامى‌ و نفس حیوانى‌ و غرائز و احساسات آن خلاصه نمى‌‏شود. بلکه علاوه بر آن‏ها داراى‌ روحى‌ مجرد و ملکوتى‌ است که با مردن نابود نمى‌‏شود، بلکه از این جهان به جهان آخرت انتقال مى‌‏یابد.
3. آفرینش انسان بى‌‏هدف و لغو نیست. بدین هدف آفریده شده تا با علم و عمل صالح و اخلاق نیک روح انسانى‌ خود را پرورش و تکامل دهد و براى‌ زندگى‌ خوب و نورانى‌ جهان پس از مرگ آماده سازد.
4. براى‌ انسان‏ها جهان دیگرى‌ مقرر شده تا افراد صالح و نیکوکار به پاداش نیک برسند و تبهکاران کیفر ببینند.
5. انسان در همین جهان دو زندگى‌ دارد: یکى‌ زندگى‌ دنیوى‌ که مربوط به جسم و نفس حیوانى‌ اوست، دیگرى‌ زندگى‌ باطنى‌ که مربوط به روح انسانى‌ اوست، انسان در همین جهان در باطن ذات خود یا به سوى‌ کمال و جمال و نورانیت مطلق سیر و صعود مى‌‏کند، یا به سوى‌ حیوانیت و ظلمات تنزل مى‌‏نماید. این دو نوع زندگى‌ از نوع عقاید، اخلاق و کردار انسان‏ها سرچشمه مى‌‏گیرند.
بنابراین، در مکتب تربیتى‌ اسلام جنبه‏هاى‌ مختلف جسمانى‌، نفسانى‌ و روحانى‌ انسان و حیات دنیوى‌ و باطنى‌ نیز مورد عنایت قرار مى‌‏گیرند.


ناگفته نماند که اصول مکتب تربیتى‌ اسلام روشن است؛ ولى‌ شیوه ‏ها و روش‏هاى‌ تربیتى‌ به طور تفصیل، بدان گونه که در کتاب‏هاى‌ تعلیم و تربیت آمده بیان نشده است.
البته در قرآن و احادیث به برخى‌ شیوه‏ها اشاره شده است. مانند گفت و گو و استدلال. پند و نصیحت، بحث و جدال، نشان دادن الگو، نرمش و مدارا، تشویق، تنبیه، احسان در برابر بدرفتارى‌، بخشش و گذشت، احترام، محبت، ولى‌ این مقدار در حل مشکلات پیچیده و دشوار تربیتى‌ کافى‌ به نظر نمى‌‏رسد. در این باره ناچاریم از کتاب‏هاى‌ تربیتى‌ که حاصل تجربه‏ها و پژوهش‏هاى‌ کارشناسان است استفاده کنیم، ولى‌ باید همواره به چند نکته مهم توجه داشته باشیم:


1. نویسندگان و کارشناسان علوم تربیتى‌ تنها به بعد جسمانى‌ و حیوانى‌ تربیت شوندگان نظر دارند و غالباً از بعد انسانى‌ و آثار و لوازم آن غفلت دارند. باید مراقب باشیم رهنمودهاى‌ آنان به جنبه انسانى‌ و حیات باطنى‌ آنان لطمه‏اى‌ وارد نسازد.
2. دانشمندان علوم تربیتى‌ به همه چیز حتى‌ اخلاق از دید زندگى‌ دنیوى‌ مى‌‏نگرند و از تأثیرات نفسانى‌ آن‏ها غفلت دارند، باید مراقب باشیم تربیت شوندگان به‏ مادى‌‏نگرى‌ صرف کشیده نشوند.
3. این دانشمندان در پرورش انسان تنها به عمل مى‌‏نگرند و از عقیده و نیت غفلت دارند و این یک اشتباه است. کوتاه سخن این که آراء تربیتى‌ این دانشمندان قابل استفاده است و نمى‌‏توان یک سره آن‏ها را مردود شمرد، ولى‌ نه در همه جا و براى‌ همه کس، بلکه بهره‏گیرى‌ از آن‏ها نیاز به یک نوع کارشناسى‌ اسلامى‌ دارد تا آن‏ها را با ضوابط و معیارهاى‌ اسلامى‌ بسنجد و اصلاح و تکمیل کند.
در پایان تذکر این نکته را لازم مى‌‏دانم: در کتاب‏هاى‌ حدیث احادیثى‌ دیده مى‌‏شود که به برخى‌ از شیوه‏هاى‌ تربیتى‌ سفارش مى‌‏کند، ولى‌ نمى‌‏توان به طور مطلق، در همه جا نسبت به هرکس معتبر و قابل عمل دانست، زیرا برخى‌ از آن‏ها ضعیف هستند و حجیت شرعى‌ ندارند و نمى‌‏توان به طور قطع آن‏ها را به اسلام نسبت داد. اگر هم از لحاظ سند صحیح باشند باز هم نمى‌‏توان آن‏ها را در همه جا و نسبت به هر مورد معتبر و قابل عمل دانست. بهره‏گیرى‌ از احادیث تربیتى‌ نیز نیاز به کارشناسى‌ تربیتى‌ اسلامى‌ دارد.


مثلًا اگر در حدیثى‌ کتک زدن را به عنوان یک وسیله و شیوه تربیتى‌ معرفى‌ کرده نمى‌‏توان و نباید آن را کلى‌ و در همه جا و براى‌ هر کس مفید و قابل عمل دانست، زیرا در برخى‌ موارد نه تنها مفید نخواهد بود، بلکه ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد.


کتاب حاضر با توجه به جهان بینى‌ و انسان‏شناسى‌ ویژه اسلام و به منظور تحقق آرمان‏ها و اصول قطعى‌ پیامبر اکرم صلى‌ الله علیه و آله و با بهره‏گیرى‌ فراوان از آراى‌ دانشمندان علوم تربیتى‌ و با استفاده از قرآن کریم و احادیث و سیره پیامبر و امامان معصوم، و گاهى‌ با تجربه‏هاى‌ شخصى‌ خودم نوشته شده است. امید است که براى‌ اولیا و مربیان در پرورش انسان‏هایى‌ شایسته سودمند باشد.


یادآور مى‌‏شوم که این کتاب در دیماه سال 1372 به وسیله انتشارات انجمن اولیا و مربیان در دو جلد چاپ و انتشار یافت. در سال‏هاى‌ بعد نیز چندین مرتبه تجدید چاپ‏ شده است، ولى‌ با توجه به این که به صورت محدودى‌ انتشار مى‌‏یافت از ناشر درخواست شد اجازه دهند به وسیله ناشر دیگر نیز چاپ و نشر شود تا بهتر و بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. ناشر محترم به حسن نیت و سعه صدر این تقاضا را پذیرفتند. بدین وسیله از مسئولان مؤسسه مذکور تشکر مى‌‏کنم. اکنون همان کتاب با ویراستارى‌ دقیق، در یک جلد به وسیله مؤسسه بوستان کتاب قم چاپ و نشر مى‌‏شود.

 

(1). آل عمران (3) آیه 164: «ولقد منّ اللَّه على‌ المؤمنین اذبعث فیهم رسولًا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلم الکتاب و الحکمة».


اردیبهشت ماه 1383
ابراهیم امینى‌‏