فصل هفدهم
وداع با ماه مبارک و آرزوی ادامه فیوضات آن
جابربنعبدالله انصاری نقل میکند: در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان بر پیامبر اکرم(ص) وارد شدم؛ وقتی مرا دید، فرمود: ای جابر! این آخرین جمعه ماه مبارک رمضان است، پس با آن وداع کن و بگو: خدایا، این را آخرین روزههای ما قرار مده و اگر قرار دادهای، ما را در کنف رحمت خود قرار ده و ما را از راندهشدگان درگاهت قرار مده. کسی که چنین گوید، خداوند او را به یکی از دو نیکی میرساند: یا به ماه رمضان آینده میرسد و یا به آمرزش و رحمت خدا.[157]
اکنون باید ببینیم وداع با ماه رمضان چیست و چگونه وداع کنیم؟
سیدبنطاووس در کتاب اقبال بعد از ذکر حدیث جابر مینویسد: اگر سؤالکنندهای بپرسد که معنای وداع با ماه رمضان چیست درحالیکه زنده نیست که مخاطب قرار گیرد یا صاحب عقلی که با زبان با او صحبت شود؟ پاسخ داده میشود که همانا صاحبان عقل پیش از رسول(ص) و پس از او شهرها و آبادیها و جوانان و زمانها و چیزهای دیگر را مخاطب قرار میدادند و با آنها وداع میکردند؛ اسلام هم آن را تأیید کرد و آنچه با ذویالعقول انجام میگرفت با غیرآن انجام داد؛ چنانکه در قرآن کریم نیز آمده، میفرماید: روزی که به جهنم میگوییم آیا پر شدی؟ و او پاسخ میدهد آیا بیشتر داری؟[158]
این را «زبان حال» میگویند. در کلام عرب گاهی هم وداع با دیار و امکنه محبوبی که انسان مدتی در آنجا زندگی کرده و با آنها انس داشته، استعمال میشود، ولی ماه رمضان جایگاهی بالاتر دارد که با آن به زبان حال وداع میشود و او جواب میدهد.آنگاه مردم را در ماه رمضان به سه دسته تقسیم کرده است:
دسته اول: کسانی که از ایام پربرکت ماه رمضان خوب استفاده کرده، حقش را رعایت کردهاند؛ روزهها را همانگونه که خدا خواسته، گرفتهاند و همه اعضا و جوارحشان روزهدار بوده است و در ذکر و دعای شبهای قدر، حضور در نمازهای جمعه و جماعت، احسان به بندگان خدا کوشش کردهاند و باتقوا شدهاند. اینها با ماه رمضان همانند یک شخص محبوب وداع میکنند و به او میگویند: سعی میکنیم در ماههای آینده هم دستاوردهای این ماه پربرکت را نگه داریم و از خدا میخواهیم تا رمضان آینده زنده بمانیم و باز هم از فیوضات آن بهره ببریم.
دسته دوم: کسانی که به طور نسبی از این ایام بهره گرفتهاند؛ اینها هم در ساعتی خلوت به محاسبه میپردازند و اعمال خوب و بد و کوتاهیها را که کردهاند، در نظر میگیرند؛ از توفیقاتی که داشتهاند، خشنود میشوند و سعی میکنند در حد امکان تقصیرات خود را جبران کنند و از خدا میخواهند که تا ماه رمضان آینده زنده بمانند و بیشتر از فیوضات آن ماه بهره بگیرند و قول میدهند همان مقدار توفیقات خود را که در این ماه نصیبشان شده نگه دارند و قدر آنها را بدانند. جمع کثیری از روزهداران اینگونه هستند (بعضی مسئولین اعلام میکنند که آمار مفاسد اخلاقی در ماه مبارک رمضان، چهل درصد کاهش مییابد).
دسته سوم: کسانی که به طورکلی از فیوضات این ماه بیبهره بودند، وداع برای اینها معنا ندارد. اینها باید حسرت ببرند و ندامت پیشه کنند.[159]
با این توضیح که در کتاب اقبال آمده، اگر خداحافظی با زمان و مکان و امثال آن که فاقد درک سخن هستند، برایت مشکل است و اگر قانع نشدی یا در دسترست نیست، این مطالب را بادقت بخوان که خداینکرده سخنی نگویی یا در ذهنت چیزی خطور نکند که سخن حضرات معصومین برایت سنگین یا قابلتوجیه شود.
زمان و مکان و سایر چیزهایی که از قبیل حیوانات نیستند، گرچه در این عالم و به این شکل درک و شعوری ندارند، ولی تمام آنها در عالمهای بالاتر زندگی و درک و توانایی سخنگفتن و بیانکردن و دوستی و دشمنی دارند. روایات بسیاری که درباره احوال عالم برزخ و قیامت رسیده و مکاشفاتی که صورت گرفته، ثابت میکند که تمام موجودات این عالم، پیش از بهوجودآمدن، در عالمهای دیگری بهوجود آمدهاند و موجودات در هر عالمی شکل و خصوصیاتی مخصوص به آن عالم دارند که با شکل و خصوصیات این عالم فرق میکند. یکی از خصوصیاتی که بعضی از عالمهای برتر دارند این است که تمام موجودات آن زنده بوده و شعور دارند و شاید این آیه اشاره به این مطلب داشته باشد و همانا سرای آخرت بهترین زندگی است، زیرا فقط حیات و زندگی را مخصوص آن میداند و روایاتی که درباره سخنگفتن میوهها در بهشت اوست و خوشحالی تخت و سریری که مؤمن به آن تکیه میزند، بر حیات آنها دلالت دارد. حتی بعضی از روایات دلالت بر سخنگفتن زمین و امثال آن دارد. سخنگفتن سنگریزه در دست پیامبر(ص) به عنوان معجزه یا اژدهاشدن عصا در دست موسی(ع) و امثال آن دلالت بر نوعی حیات و شعور برای آنهاست. زمان هم از این قاعده مستثنی نیست، پس ماه رمضان هم میتواند مخاطب قرار گیرد و میتوان با آن وداع کرد.[160]
حال اگر این مطلب را قبول کنیم و شک و تردید نداشته باشیم، وداع با آن مشکل میشود؛ اگر دروغ بگوییم که من از رفتن تو غمگینم و اظهار ناراحتی کنیم، درحالیکه از آمدنش ناراحت بودیم، از گرسنگی و تشنگی شکایت میکردیم، منتظر افطار و فکر خوردن و آشامیدن بودیم، نه دعایی نه عبادتی و هیج عملی که بهعلاقه دلالت کند وجود نداشت، اینجاست که رمضان تو را دروغگویی میداند که به او اظهار علاقه میکنی و چه بهتر که وداع با او را فراموش کنی و منتظر آمدنش نباشی. کسی میتواند بگوید "سلام بر تو که همراهی و وجودت گرانقدر و نبودن و جداییات فاجعه است." که راستگو باشد.
برای اینکه وداع تو حقیقی باشد باید بیشتر به آن توجه کرده و با توجه به اینکه شهر الله است و مهمانی خدا در آن صورت میگیرد، خود را با آن هماهنگ کرده و مقام آن را بشناسی و به اندازه فضل و نعمتی که برای تو داشته آگاه باشی و متناسب با نیکیهایی که با تو داشته، با آن رفتار کنی. باید بدانی که او وسیله نجات تو از جهنم و رسانیدن تو به بالاترین درجات بهشت است.
چه خوب است نگاهی دقیق و حسابگر به اعمال و رفتار خود داشته باشیم؛ ببینیم چه مقدار از برکات این ماه بهره میگیریم. ماه عبادت، قرائت قرآن، دعا، توبه، صله رحم، احسان به فقراست چه مقدار در این راه کوشش میکنیم. در شبهای قدر چه میکنیم. بالاتر از همه، ماه تمرین ترک گناه و تحصیل صفت تقواست؛ آیا در این ماه چشم خودمان را از نگاههای حرام، زبانمان را از غیبت، تهمت، دروغ، فحش و ناسزا و گوشمان را از استماع صداهای حرام و شکممان را از خوردن غذاهای حرام نگه میداریم تا نفسمان را به ترک گناه عادت داده باشیم و باتقوا شده باشیم. درهای جهنم در این ماه بسته است، آیا کاری میکنیم که همیشه بسته بماند. درهای بهشت باز است، آیا کاری میکنیم که همچنان باز بماند. هر کسی خود بهتر میداند در این میدان مسابقه، چه کرده است.
وداع با ایام و ماههای مبارک و مکانهای مقدس که انسان از آنها بهره معنوی گرفته، ادبی اسلامی است؛ مانند وداع با بیتاللهالحرام، مرقد مطهر پیامبر(ص) و علیبنابیطالب(ع) و امام حسین(ع) و امام رضا(ع) و دیگر امامان که وقتی انسان میخواهد از آنها جدا شود، زیارت وداع میخواند، آنها را میبوسد و اظهار دلتنگی میکند. آدمی در ماه مبارک رمضان مثل زائری است که با این ایام مدتی مأنوس بوده و به وسیله کارهای نیک، نفس خودش را نورانی کرده و اکنون دوری از نعمتی که از جانب خدا بر او ارزانی داشته شده برایش دشوار است، لذا از مفارقت با آن اظهار تأسف مینماید و گاهی زارزار گریه میکند. بنابراین برای هر یک از اینها، زیارت یا دعای وداعی در شرع آمده و آداب مخصوصی توصیه شده که در کتب ادعیه موجود است؛ از جمله آنها دعای وداع ماه رمضان است که امام سجاد میخواند و در صحیفه سجادیه نقل شده است. دعایی نورانی است با مطالب عالی و مناجات و رازونیاز با خدای متعال. توصیه میشود که این دعا را با حال و توجه به معانی عالی آن و با حضور قلب بخوانید و بدین وسیله از ماه رمضان و در واقع از خدایی که شما را در این ماه به مهمانی دعوت کرده و آن را ماه رحمت و مغفرت قرار داده، قدردانی کنید و از قصور و تقصیرات خود عذر بخواهید.
پس از بررسی و دقت اگر عملکرد گذشته خوب و مطلوب بود، خدای را شکر گوییم و با ماه رمضان وداع کنیم و اگر خوب نبود از گذشته اظهار تأسف کنیم و با ماه وداع کنیم تا در آینده تلافی نماییم و اگر اصلاً استفاده نکردیم که وای به حال ما! در چنین صورتی وداع معنا ندارد.
وداع با ماه رمضان یک واقعیت است. انسان با عزیز خود وداع میکند، نه با کسیکه به او بیتفاوت است. همه با ماه رمضان وداع نمیکنند و از رفتنش محزون نیستند، بلکه این وداع مخصوص بندگانی است که از ماه، خوب استفاده کردهاند. افرادی که اصلاً استفاده نکردهاند، از رفتن ماه خوشحال هستند و وداع آنها معنا ندارد.
[157]. جَابِرِبْنِعَبْدِاللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ| فِی آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَمَّا أَبْصَرَنِی [بَصُرَ بِی] قَالَ لِی: یَا جَابِرُ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَوَدِّعْهُ وَ قُلْ اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إِیَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِی مَحْرُوماً فَإِنَّهُ مَنْ قَالَ ذَلِکَ ظَفِرَ بِإِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ إِمَّا بِبُلُوغِ شَهْرِ رَمَضَانَ مِنْ قَابِلٍ وَ إِمَّا بِغُفْرَانِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ؛ اقبالالاعمال ، ص243.
[158]. «یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِید» (ق، آیه30).
[159]. اقبالالاعمال، ص540.
[160]. المراقبات، ص326.