پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

فصل یازدهم: اسـرار روزه

فصل یازدهم

اسـرار روزه

 

هر عبادتی یک ظاهر و یک باطن دارد. احکام واجب و مستحب، ظاهر آن را ترسیم می‏کنند و قرآن کریم نیز ما را، هم به ظواهر عبادات دعوت می‏کند و هم با اسرار آن‏ها آشنا می‏فرماید؛ مثلاً برای روزه‏گرفتن، همان‏طوری که اصل روزه، ماه، ساعت شروع و پایان و خصوصیات آن را تبیین کرده، فرموده است: «اگر کسی شاهد ماه مبارک رمضان بود، باید روزه بگیرد».[106]

در جای دیگر فرمود: «تا شب روزه بگیرید»[107] و آغاز روزه را هم به این صورت بیان کرد: «بخورید و بیاشامید تا برای شما یقین شود چیرگی سپیده صبح بر سیاهی شب».[108]

سِرّ روزه‏گرفتن را هم گفته است: لعلکم تتقون و لعلکم تفلحون؛ روزه بگیرید برای این‏که تقوا پیدا کنید. تقوا را هم که مدار کرامت می‏داند. هر انسان باتقوایی، کریم است و هر که تقوای او برتر است، اکرم است؛ پس باطن روزه، انسان را کریم می‏کند و کرامت همان‏طوری که در بحث‏های گذشته آورده شد، از اوصاف برجسته فرشتگان است، فرشته مکرم است. کریم غیر از کبیر و عظیم و محترم است.

در فارسی لفظی نداریم که کریم‏بودن و کرامت را معنا کند. کرامت بزرگی و عظمت و محترم‏بودن نیست، صفت ممتاز و برجسته‏ای است که اگر بخواهیم آن را تبیین کنیم، ناچاریم از چند واژه استفاده کنیم تا بتوانیم آن را بیان کنیم.

کرامت مخصوص فرشتگان است، اما در قرآن خداوند خطاب به انسان‏ها می‏فرماید: روزه بگیرید تا کریم بشوید؛ یعنی باتقوا بشوید. تقوا محور کرامت است، آن‏گاه انسان کریم می‏شود که گناه نکند. برای این‏که با کرامت او سازگار نیست، نه برای این‏که جهنم می‏رود و نه برای این‏که بهشت برود، بلکه چون انسان است، گناه نمی‏کند.

امام صادق(ع) فرمود: ما خدا را عبادت می‏کنیم، چون او را دوست داریم.

اباعبدالله(ع) نقل می‏کند که پیامبر(ص) فرمودند: بافضیلت‏ترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد، پس با آن معانقه
کند و با قلبش او را دوست بدارد و با جسدش با او همراهی
کند (در عمل نشان دهد) و خودش را فقط برای او قرار دهد و برایش مهم نباشد که در دنیا به سختی زندگی کند.[109]

خوشا به حال کسی که عبادت را معشوق خود بداند. با عبادت معانقه کند و او را با تمام وجود لمس کند خوشا به حال نمازگزار و روزه‏داری که عاشق روزه باشد. اگر انسان چنین شد، دیگر برایش مهم نیست که دنیای او به سختی بگذرد یا به‏آسانی.

مهم‏ترین و بالاترین سرّ روزه در روایت نبی ‏اکرم(ص) نهفته است که فرمود: خداوند ـ تبارک وتعالی ـ فرموده که روزه برای من است و من خود پاداش روزه‏ام.[110]

درباره پاداش اعمال نیک دیگر، ملائکه الهی هنگام مرگ مؤمنین به استقبال آن‏ها می‏آیند و می‏گویند: سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین. درهای بهشت را باز می‏کنند و می‏گویند: از هر دری که خواستید، وارد شوید. اما درباره روزه فرمود: من خود به روزه‏دار جزا می‏دهم. این نه جزء احکام روزه است و نه جزء آداب آن، بلکه از اسرار عبادت است؛ به همین دلیل نه در آداب آمده و نه در احکام.

روزه برای این است که انسان به تقوا برسد. انسان باتقوا دو وجه دارد: یکی همان بهشتی که در آن نعمت‏های فراوان موجود است: همانا جایگاه پرهیزکاران در باغ‏های بهشتی و چشمه‏سارهاست.[111] این مژده مادی برای لذت‏های ظاهری است؛ یکی هم مژده معنوی و عنداللهی‏شدن، در جایگاه صدق و نزد پادشاه قدرتمند است.[112] آن‏جا که دیگر سخن از سیب و گلابی نیست. سیب و گلابی و جنت و نهر برای بدن اوست، اما لقای حق برای روح اوست. این سرّ و باطن روزه است. خدای سبحان به موسی کلیم فرمود: چرا مناجات نمی‏کنی؟ عرض کرد: من روزه‏دارم و انسانی که روزه گرفته است، دهانش خوشبو نیست. فرمود: این دهن پیش فرشتگان معطر است؛ بویش پیش آن‏ها طیب و طاهر است. مناجات کن.

پیامبر(ص) فرمود که خداوند ـ تبارک و تعالی ـ می‏فرماید: روزه برای من است و من جزای آن را می‏دهم و برای روزه‏دار دو خوشحالی است: یکی هنگامی که افطار می‏کند و به شکرانه این‏که دستورم را انجام دادم، اطاعت کردم، مریض و مسافر نشدم، شیطان بر من مسلط نشد و دیگری هنگام لقاء‏الله است و آن‏گاه فرمود: قسم به ذات کسی که جانم در دست اوست، بوی دهان روزه‏دار پیش خدا از مشک خوش‏بوتر است.[113]

 


[106]. «فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ ٱلشَّهۡرَ فَلۡیَصُمۡهُۖ» (بقره، آیه 185).

[107]. «أَتِمُّواْ ٱلصِّیَامَ إِلَى ٱلَّیۡلِ» (بقره، آیه 187).

[108]. «وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ ٱلۡخَیۡطُ ٱلۡأَبۡیَضُ مِنَ ٱلۡخَیۡطِ ٱلۡأَسۡوَدِ مِنَ ٱلۡفَجۡرِ» (بقره، آیه 187).

[109]. أَبِی‏عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ|: أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ‏ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا یُبَالِی عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْیَا عَلَى عُسْرٍ؛ الکافی، ج2، ص83، ح 3.

[110]. قَالَ النَّبِیُّ|: قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: الصَّوْمُ‏ لِی‏ وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ؛ بحارالانوار، ج96، ص255، ح 31.

[111]. «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی‏ جَنَّاتٍ‏ وَ نَهَرٍ» (قمر، آیه 54).

[112]. «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِر» (قمر، آیه 55).

[113]. قال|: قال الله تبارک و تعالى: الصوم لی و أنا أجزی به‏ و للصائم فرحتان؛ حین یفطر و حین یلقى ربه عز و جل‏ و الذی نفس محمد بیده لخلوف‏ فم‏ الصائم‏ عند الله‏ أطیب‏ من ریح المسک؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 75، ح 1773.