فصل هفتم
روزه در ادیـان
الف) روزه و روزهداری در دین یهود
«صوم» واژه عبری برای کلمه روزه است. در آیین یهود روزه جزء اعمالی است که یهودیان برای ذلیلکردن تن و رنجورساختن آن انجام می دهند.
روزه در تمام اوقات در میان هر طایفه و ملت و مذهب هنگام ورود اندوه و رحمت غیرمترقبه معمول بوده است و میتوان گفت که طبیعت آدمی است که در این مواقع پرورش و نمو را ترک میکند.
در عهد قدیم (کتاب مقدس) بههیچوجه اشارهای نشده که پیش از دوران حضرت موسی روزه بهطور صحیح معمول بوده، همچنین به وجوب و حدود آن تصریحی نیست؛ ولی روزهداران را ستوده است.
قوم یهود اغلب، زمانی که میخواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمایند، روزه میگرفتند و به گناهان خود اعتراف میکردند تا به وسیله روزه و توبه رضای حضرت اقدس الهی را کسب کنند. مخصوصاً در مواقع مصیبت عام، روزه غیرمرسوم قرار میدادند و در اینگونه موارد اطفال شیرخوار و گاهی حیوانات را نیز از خوردن منع میکردند.[61]
عهد قدیم از روزهداشتن فردی، همچون داود، الیاس، دانیال و گروهی دیگر سخن گفته که بیانگر عملی کاملاً متداول برای رسیدن به هدف مورد نظر در میان یهودیان بوده است.
برای نمونه چند عبارت از کتاب عهدقدیم را میآوریم:
«... پس داود برای (سلامت) طفل از خدا استدعا کرد و روزه گرفت و داخل محراب شده، تمام شب بر روی زمین خوابید».[62] «و در روزبیستوچهارم این ماه بنیاسرائیل، روزهدار و پلاسدربر و خاکبرسر جمع شدند».[63]
در تورات برای اولینبار دستور تعنیت (روزه) برای روز کیپور (بخشش گناهان) در دهم ماه تیشری ذکر شده، ولی روزههای دیگر تاریخ یهود با اتفاقاتی که در مسیرخرابی بیتالمقدس (همیقداش) روی داد، مناسبت پیدا میکنند.
ب) روزه و روزهداری در دین مسیحیت
تاریخ روزهداری در دین مسیحیت به پیش از قرن هشتم میرسد. روزه در تقویم کلیسا هم ثبت شده و جزء آداب فقهی به شمار میرود.
در اناجیل به وجوب روزه تصریح شده است؛ این کتاب آسمانی روزهدار را ستوده و او را از ریا برحذر داشته است.
سنت یهودی تا زمان حضرت عیسی(ع) به گونههای مختلفش، یعنی پرهیز ازخوراک، سخن و... رایج بوده و پس از وی هم میان حواری او، کسانی که مبلّغ پیامش در مناطق مختلف جهان شدند، رواج داشته است؛ بهطوریکه روزهداری از ویژگیهای حواریون و رسولان پیام عیسی بوده است.
این امر نشان آن است که حضرت عیسی خود در عمل و سخن به روزه توجه داشته و شاگردانش نیز پس از وی به امرروزه توجه کردهاند.
حضرت عیسی بیشک پیشازآغاز رسالتش، همچون یک یهودی، ایام روزهداری در دین یهود مثل روزه روز کیپور را مراعات میکرده و به نظر برخی، او تنها اصول را بیان کرده و وضع قوانین را به عهده کلیسا نهاده است.
چند نکته که در این دین اهمیت دارد، این است که اولاً: در مسیحیت بین دو واژه روزه و پرهیز تفاوت وجود دارد؛ به این نحو که در ایامی که باید پرهیز را رعایت کرد، تنها از مصرف گوشت پرهیز میکنند، ولی در ایام روزه همراه با پرهیز از گوشت، غذای مصرفی و دفعات وعده غذا هم محدود میشود. دوماً: یکی از روزهای مهم در مسیحیت روز عید پاکیا (the easter day) است که به مناسبت قیام حضرت عیسی(ع) از قبر، آن را گرامی میدارند. هفته پیش از این روز «هفته مقدس» گفته میشود که در تعیین بسیاری از روزهها هم نقش مهمی دارد.
نصارا نیز ماه رمضان را روزه میگرفتند و چون با فصل گرمای شدید مواجه شدند، آن را به ماههای شمسی انتقال دادند تا زمان روزه همواره ثابت باشد و با تابستان مواجه نشود و ده روز به آن اضافه کردند، آنگاه یکی از پادشاهان برای حل مشکلی، هفت روز روزه نذر کرد، نصارا آن هفت روز را نیز به آن افزودند و پادشاه دیگری نیز سه روز به آن اضافه نمود که در مجموع پنجاه روز شد.
بنابراین همانگونه که حضرت موسی(ع) به فرمان الهی به مدت چهل روز روزه بود، حضرت عیسی(ع) نیز به قوت روح به بیابان برده شدتا ابلیس او را امتحان کند؛ پس چهل شبانهروز روزه گرفت، در نهایت گرسنه گردید.
به نظر برخی افراد، حضرت عیسی(ع) تنها اصول را بیان کرده و وضع قوانین را به عهده کلیسا نهاده است، اما از آنجا که کلیسا در وضع قوانین روزه کند حرکت کرده است و در زمانهای مختلف دستورهای کلیساها به وسیله کلیساهای دیگر نقض شده است، همین امر موجب گردید که کمّیت و کیفیت روزه در مسیحیت همواره دچار تغییر و تحوّل شود. ازاینرو روزهای که در آیین مسیحیت متداول بوده است، چهبسا در حال حاضر منسوخ شده باشد؛ مثل روزه روز جمعه، روزه چهل روز قبل از عید پاک و روزه چهل روز پیش از هفته مقدس.
البته در میان مسیحیان روزه به معنای پرهیز از مطلق خوردن و آشامیدن کمتر وجود داشته و بیشتر روزه را به معنای پرهیز از برخی غذاها و کارها میدانستند، اما آنچه مسلّم است اصل روزهداری در دین مسیح وجود داشته؛ چنانکه از انجیل «لوقا» برمیآید که حواریون مسیح نیز روزه میگرفتند.[64]
و یا در «قاموس کتاب مقدس» آمده است: «بنابراین حیات حواریون و مؤمنین ایام گذشته، عمری مملو از انکار لذات و زحمات بیشمار و روزهداری بود».[65]
در انجیل متی آمده است: «پس از شفادادن حضرت مسیح جوان مصروعی را، فرمود: لیکن جنس این مرض جز به دعا و روزه، بیرون نمیرود».[66]
روزه در ادیان و فرق
ـ صائبین یا مندائیان (پیروان حضرت یحیی) در روزهای معینی از سال که آنها را «مبطل» مینامند، از خوردن گوشت، ماهی و تخممرغ خودداری میکنند؛ ازجمله این روزها 26 و 27 و 28 و 29 و 30 ماه سمبلتا، روزه ششم وهفتم ماه دولا و روز دوم ماه هطیاست.
آنها روزه واقعی را روزهداربودن اعضا وجوارح آدمی
میدانند؛ درکتاب کنزاربایا صحف آدم، مقدسترین کتاب مندائیها آمده است:
«ای مؤمنان، برایتان گفتم که روزه بزرگ فقط نهی از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه دیدگانتان را از نگاههای هیز و شیطانی و گوشهایتان را از شنیدن حرفهایی که مردم در خانه خود میزنند، برحذر دارید و زبانهایتان را به گفتارهای دروغ وناپسند نیالایید و...».
ـ زاهدان پیرو آیین جین و آیین هندو برای ایجاد آمادگی روحی در خود، برای برخی جشنها و اعیاد روزه نگه میگیرند، همچنین پارسایان آیین جین بهترین مرگ را مرگ در اثر پرهیز کامل از غذا و آب میدانند و بسیاری از آنها داوطلبانه راه روزهداری را در پیش میگیرند تا بدین طریق به زندگی خود پایان بخشند.
ـ بسیاری از راهبان و راهبههای بوداییمذهب، تنها به یک وعده غذا در روز اکتفا میکردند و اول و نیمه ماه را روزه کامل میگرفتند؛ امروزه مردم عامی بودایی هر ماه چهار بار روزه میگیرند و به گناهان خود اقرار میکنند و در استقبال از سالروز فوت بودا، پنج روز ازخوردن گوشت خودداری میکنند.
ـ لامائیستها در هر ماه روزهای 14 و 15 و 29 و 30 تنها از غذای آردی و چای تناول میکنند ولی پارسایان این مذهب در طول این چهار روز تا غروب آفتاب هیچ نمیخورند.
ـ مردم تبت مراسمی به نام «نانگنس» (روزه مدام) دارند که چهار روز طول میکشد. آنها دو روز اول را با دعا، اقرار به گناهان وتلاوت متون مقدس به سرمیآورند و روز سوم پرهیز شدیدی را رعایت میکنند و هیچ نمیخورند،حتی آب دهان خود را هم فرو نمیبرند و این روزه را با دعا و اقرار به گناهان تا طلوع آفتاب در روز چهارم ادامه میدهند.
ـ در میان چینیان بهخصوص پیروان مذهب تائو روزه قلب وجود داشت و برآن بیش از روزه تن تأکید داشتند.
پیروان مکتب کنفوسیوس روزهداری را به عنوان آمادهسازی خود برای بهتر انجام رساندن اوقات پرستش ارواح نیاکان مورد توجه داشتند.
ـ در مصر کهن، پس از مرگ پادشاه، رعایای او روزه میگرفتند و از مصرف گوشت، نان، گندم، شراب و نیز از استحمام، تدهین (مالیدن روغن به موی سر) و بستر نرم و هر تفریحی خودداری میکردند.
ـ قبایل بومی آمریکا معتقد بودند روزهگرفتن در کسب هدایت و راهنمایی از روح اعظم مؤثر است و از جمله مراسم عزاداری آنها پرهیز از غذا بوده است. همچنین در نزد بسیاری از اقوام کهن پرهیز از آشامیدن وخوردن به عنوان ابزار ندامت به درگاه خدا (یان) و به عنوان فدیه و کفاره گناهان محسوب میشد. مردم مکزیک امساک ازغذا را به عنوان کفاره گناهان بهجا میآوردند و مدت آن از یک روز تا چند سال متفاوت بوده است و پارسایان آنها در هنگام بروز مصیبتی عام، ماهها راه امساک را درپیش میگرفتند. زرتشتیان پس از مرگ یکی از نزدیکان، مدت سه شب از پختن یا خوردن گوشت پرهیزمیکردند.[67]
[61]. یوئیل، ج2، ص16.
[62]. دوم سموئیل، باب 12/16/15
[63]. نحمیا، باب 9/1.
[64]. تفسیرنمونه، ج1، ص634.
[65]. قاموس کتاب مقدس، ص 428.
[66]. انجیل متى، باب 67، آیه 21.
[67]. دائرةالمعارف تشیع، ج 8، ص 371؛ المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج3، دارالعلم، ص8؛ سوره بقرة، آیه 183؛ روزه درادیان، رمضان تجلی معبود، سازمان تبلیغات اسلامی،ص196؛ کتاب مقدس یهودیان؛ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ج 1، ص427.