پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

فلسفه پوشش

فلسفه پوشش

 

گرچه وجوب پوشش بر زنان از احکام قطعی اسلام محسوب می‌شود، یک سؤال مهم نیاز به پاسخ دارد: فلسفه حجاب چیست؟ چرا اسلام با تشریع حجاب، حقِّ آزادی را از بانوان سلب کرده است؟

آیا این، ستم نیست؟

در پاسخ به طور اجمال باید گفت که هدف اسلام از تشریع حجاب، استواری بنیاد مقدس خانواده و جلوگیری از انحرافات جنسی و عوارض سوء ناشی از آن، و تأمین سلامت و امنیت اجتماعی، و کمک به پاک‌سازی محیط و کاستن مفاسد اخلاقی است. و این محدودیت نه تنها به زیان بانوان نیست بلکه به نفع آنان و فرزندان و شوهرانشان و سایر افراد اجتماع تمام خواهد شد.

برای روشن شدن مطلب باید به چند نکته مهم اشاره شود:

نکته اوّل: با توجه به این‌که زن و مرد دو رکن مهمّ اجتماعند و سعادت و آرامش و آسایش فردی هر یک از آنان تا حدّ زیادی به سلامت و امنیت و پاکی محیط زندگی آنان بستگی داد، تأمین سلامت و امنیت و پاک‌سازی محیط از مفاسد، بر عهده خود آنان نهاده شده و باید در این‌باره تشریک مساعی و همکاری کنند.

نکته دوم: زن موجودی است ظریف و لطیف که برای مرد جاذبیت دارد. علاقه به  آرایش و زینت و تجمل و خودنمایی و دل‌بری برایش طبیعی است و زیبایی و تسخیر دل مردان را دوست دارد. اما مرد موجودی است تنوع طلب و خواهان، و در برابر غریزه جنسی کاملاً ناتوان. غریزه جنسی او فورا تحریک می‌شود و هنگام تحریک این نیروی سرکش و طغیان‌گر حتی عقل و قانون و دین نیز غالبا از مهار کردن آن ناتوانند.

همه چیز زن برای مرد، مخصوصا جوان، تحریک‌کننده است: زینت‌ها، لباس‌های زیبا، صدای نازک، دل‌بری‌ها و عشوه‌گری‌ها، اندام، مو و حتی حرارت بدن او می‌تواند این غریزه سرکش را تحریک کند.

نکته سوم: در میان جامعه جوانان و مردان فراوانی به علت فقر و تهی‌دستی، بی‌کاری یا کم‌درآمدی، یا قصد ادامه تحصیلات، یا انجام خدمت سربازی، یا به هر دلیل دیگر امکان ازدواج ندارند. این افراد کم نیستند و در بحران جوانی و زمان طغیان نیروی جنسی هستند که وضع رقّت‌بارشان را نیز نمی‌توان نادیده گرفت، زیرا فرزندان همین پدران و مادران و از اعضای همین اجتماعند.

باتوجه به مطلب مذکور اکنون این سؤال مطرح می‌شود که: مصلحت بانوان در چیست؟ در بی‌بندوباری و آزادی مطلق در پوشش؟ یا رعایت آن و تحمل اندکی محدودیت؟ برای درک پاسخ صحیح بهتر است دو اجتماع فرضی را بررسی، و خوبی‌ها و بدی‌های هر یک را مقایسه کنیم.

اجتماع اوّل: در این اجتماع بانوان از لحاظ پوشش و معاشرت با مردها آزادی کامل دارند. برای ارضای تمایل طبیعی به خودنمایی و زیبایی آرایش کرده و نیمه عریان و با لباس‌های زیبا و رنگارنگ، و رسم‌های جدید و گوناگون، از منزل خارج می‌شوند و در کوچه و بازار و خیابان و اداره و فروشگاه و دانشگاه و دبیرستان و بیمارستان با مردان بیگانه معاشرت و گفت‌وگو می‌کنند.

با بدن‌های نیمه عریان و زیبا و عشوه‌گری‌های خود برای مردان بیگانه دل‌بری  می‌کنند، و هر جا می‌روند یک قافله دل به همراه خود می‌برند. اگر شوهر ندارند، به آزادی مطلق تا پاسی از شب گذشته در سینماها، مجالس رقص گروهی، بوستان‌ها، ول‌گردی در خیابان‌ها به سر می‌برند. و اگر شوهر داشتند، چنانچه دلشان خواست با او و اگر نخواستند تنها و به بهانه آزادی هر کجا می‌روند.

در چنین اجتماعی پسران و دختران به بهانه آزادی، در معاشرت و دوست‌گیری حتی روابط جنسی آزادند.

مردان نیز در معاشرت با زنان بیگانه آزادی عمل دارند. با هر زنی که دوست داشتند و توانستند، روابط برقرار می‌کنند. با هم به مراکز فساد و فحشا می‌روند و به عیش و نوش می‌پردازند.

در چنین اجتماعی گرچه بانوان در بی‌حجابی و بی‌بندوباری و خروج از منزل و معاشرت با مردان بیگانه و روابط جنسی آزادند، این آزادی‌ها نتایج زیر را نیز در پی دارد:

تزلزل بنیاد مقدس خانواده‌ها، بی‌علاقگی زن و مرد به خانه و خانواده، بدگمانی زن و شوهر و مراقبت از یکدیگر همانند پلیس، کشمکش و اختلاف‌های خانوادگی، کثرت وجود کودکان غیر مشروع و بی‌سرپرست و ول‌گرد، ازدیاد بیماری‌های روانی، کثرت قتل و جنایت و خودکشی، ازدیاد دختران بی‌شوهر و پسران بی‌زن، تأخیر سنین ازدواج، بی‌علاقگی پسران و دختران به تشکیل خانواده، گرایش جوانان به انواع مفاسد اخلاقی و انحرافات جنسی، کثرت آمار طلاق و جدایی، کثرت مردان و زنانی که ناچارند تنها زندگی کنند.

نمونه چنین اجتماع از هم گسیخته خانوادگی را به آسانی می‌توان در کشورهای غربی مشاهده کرد.

آیا چنین اجتماعی به نفع بانوان و مردان و جوانان است؟ اگر احساسات خام را کنار بگذارید و خوب بیندیشید، یقینا پاسخ شما منفی خواهد بود.

اجتماع دوم: در این اجتماع زنان با رعایت امکانات و تناسب، مشاغلی را پذیرفته و انجام وظیفه می‌کنند. در دبستان، دبیرستان، دانشگاه، مراکز تحقیقات، بیمارستان، درمانگاه، آزمایشگاه، زایشگاه، مجالس قانون‌گذاری، وزارت‌خانه‌ها، و در دیگر پست‌های مهم و مناسب بانوان همانند مردان حضور فعال دارند. اما حجاب و پوشیدگی را کاملاً رعایت می‌کنند. جز دست و صورت سایر بدن خود را می‌پوشند. برای حضور در اجتماع و محلّ کار زینت و آرایش نمی‌کنند. پوشیده و ساده و بی‌آرایش از منزل خارج می‌شوند. زینت و آرایش و دل‌بری را به خانه و شوهر خود اختصاص می‌دهند.

این اندازه محدودیت را با رضای خاطر و فداکاری می‌پذیرند تا اجتماع از عوامل انحراف و فساد، سالم و پاک باشد. این عمل را برای رعایت حال جوانان و مردانی که قدرت ازدواج ندارند انجام می‌دهند. حجاب را رعایت می‌کنند، مبادا چشم مردان بیگانه به آنان بیفتد و به همسرانشان دل‌سرد شوند و با ایراد و بهانه‌جویی کانون گرم خانواده را به صحنه‌های کشمکش و نزاع تبدیل سازند.

این محدودیت را می‌پذیرند تا جوانان پسر و دختر، که فرزندان خود این بانوان هستند از فساد و انحرافات جنسی و ضعف اعصاب مصون بمانند، تا در موقع مناسب و فراهم شدن امکانات به ازدواج و تشکیل خانواده اقدام نمایند.

این محدودیت را می‌پذیرند تا به استحکام بنیاد خانواده‌ها، که خود نیز از آن‌ها هستند، کمک کرده باشند و از تعداد آمار طلاق و زندگی تنهایی و کودکان پریشان و بی‌سرپرست بکاهند.

در این اجتماع کانون خانواده‌ها غالبا گرم و روابط میان زن و شوهرها نسبتا خوب و اختلافات و مفاسد اخلاقی در بین جوانان نسبتا کم است. جوانان به ازدواج و تشکیل کانون مقدس خانواده علاقه دارند. آمار طلاق، وجود مردان و زنان مجرد چندان زیاد نیست. کودکان بی‌سرپرست و خیابانی کمتر وجود دارد.

در این اجتماع پدران و مادران به سلامت جوانانشان از آلوده شدن به مفاسد اخلاقی و انحرافات جنسی و بیماری‌های روانی، اطمینان بیشتری دارند.

آیا زندگی در چنین اجتماعی به نفع بانوان است یا اجتماع اوّل؟ هر عاقلی اجتماع دوم را بهتر و سالم‌تر از اجتماع نخست می‌داند.

اسلام نیز زندگی در اجتماع دوم را بهتر و سالم‌تر می‌داند، به همین دلیل حجاب را تشریع کرده و از بانوان می‌خواهد که حجاب را رعایت کنند، و زیورها و زیبایی‌های خود را از مردان بیگانه بپوشند.[556]

پیامبر(ص) زنان را از زینت کردن برای غیر شوهران خود نهی فرمود: هر کس برای غیر شوهرش زینت کند سزاوار است که خدا او را به آتش دوزخ بسوزاند.[557]

امام محمدباقر(ع) فرمود: زن وقتی از منزل خارج می‌شود نباید خود را خوش‌بو سازد.[558]

و نیز فرمود: برای زن جایز نیست که با مرد نامحرم مصافحه کند، مگر از پشت لباس.[559]

اسلام برای پاک‌سازی محیط اجتماع، به تشریع حجاب برای بانوان اکتفا نکرده بلکه به مردان نیز توصیه کرده که چشم‌چرانی نکنند و دیدگان خود را از تماشای زنان نامحرم فرو بندند.

قرآن می‌گوید: به مردان مؤمن بگو: دیدگان خود را فرو بندند و عورت خود را حفظ کنند، زیرا به تزکیه و پاکی آنان کمک می‌کند، و خدا به آنچه می‌کنند آگاه است.[560]

امام صادق(ع)فرمود: نگاه به نامحرم تیر مسمومی است از جانب شیطان، و چه بسا یک نگاه که حسرت درازی را در پی دارد.[561]

حضرت صادق(ع) فرمود: نظر به نامحرم تیر مسمومی است از جانب شیطان، هر کسی برای خدا آن‌را ترک کند لذت امن و ایمان را خواهد چشید.[562]

امام صادق(ع) فرمود: نگاه بعد از نگاه شهوت را در دل پرورش می‌دهد، و برای در فتنه افتادن صاحبش کفایت می‌کند.[563]

حضرت صادق(ع) فرمود: هر کس چشمش به زن نامحرمی بیفتد ولی دیدگان خود را به سوی آسمان برگرداند یا آن را فرو بندد، خدا به پاداش این عمل حورالعینی در بهشت به او عطا خواهد کرد.[564]

رسول خدا(ص) فرمود: هر مردی که با زن نامحرم مصافحه کند، او را در قیامت با دست‌های بسته به آتش دوزخ می‌اندازند.[565]

رسول خدا(ص) فرمود: هر که با زنی که مالک او نیست شوخی کند، خدا در برابر هر کلمه‌ای که با او سخن گفته، در قیامت هزار سال او را محبوس می‌کند.[566]

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: هیچ مردی نباید با زن بیگانه‌ای خلوت کند، که اگر با او خلوت کرد، شیطان سومین فرد آنان خواهد بود.[567]

موسی بن جعفر(ع) به وسیله پدرانش از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: هر که به خدا و قیامت ایمان دارد، در جای خلوتی که صدای نَفَس زن نامحرمی به گوشش می‌رسد، شب‌خوابی نمی‌کند.[568]

بیندیشید و پاسخ دهید

1. فلسفه حجاب چیست؟

2. آثار بی‌حجابی چیست؟

3. آیا بی‌حجابی به نفع بانوان است؟

4. رعایت حجاب بانوان چه آثاری دارد؟

5 . آیا قبول این محدودیت به زیان بانوان است؟

6. برای پاک‌سازی و سلامت محیط اجتماع، اسلام از بانوان چه خواسته است؟

7. برای پاک‌سازی محیط، اسلام از مردان چه خواسته است؟

8 . آیا در تشریع حجاب به بانوان ستم است؟

9. آیا لازمه حجاب، محرومیت بانوان از شرکت در مشاغل اجتماعی است؟

 

 

[556] . نور، آیه 31.
[557] . عن النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله فی حدیث المناهی: قال: و نهی أن تَتَزین لغیرِ زوجِها، فإن فعلت کان حقّا علی اللّه عزّ وجلّ أن یحرِقَها
بالنار؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 154.
[558] . جابر بن یزید قال: سمعت أبا جعفر محمّد بن علی الباقر علیه‌السلام یقول: و لا یجوز لها أن تَتطیبَ إذا خرجَت من بیتِها؛ همان،
ص 163.
[559] . جابر بن یزید الجعفی قال: سمعت أبا جعفر محمّد بن علی الباقر علیه‌السلام یقول: و لایجوز للمرأة أن یصافحَ غیر ذی محرم إلاّ
من وراءِ ثوبِها؛ همان.
[560] . نور، آیه 30.
[561] . علی بن عقبة عن أبیه عن أبیعبداللّه علیه‌السلام قال: سمعته یقول: النظرة سهمٌ من سِهام إبلیسَ مسمومٌ، و کم من نظرةٍ أورثت
حسرةً طویلةً؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 138.
[562] . عقبة عن أبیعبداللّه علیه‌السلام قال: النظرةُ سهمٌ من إبلیس مسمومٌ، من تَرکها للّه عزّ وجلّ لا لغیره أعقبه اللّه أمنا و إیمانا یجد
طعمَه؛ همان، ص 139.
[563] . عن الکاهلی قال: قال أبوعبداللّه علیه‌السلام: النظرةُ بعد النظرةِ تَزرعُ فی القلب الشهوةَ، و کفی بها لصاحبِها فتنةً؛ همان.
[564] . قال الصادق علیه‌السلام: من نَظر إلی امرأة فرَفع بصرَه إلی السماء أو غضّ بصَره لم یرتدّ إلیه بصره حتی یزوِّجَه اللّه من الحور
العین؛ همان.
[565] . عن رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله قال: من صافح امرأة حراما جاء یوم القیامة مغلولاً ثمّ یؤمر به إلی النّار؛ همان، ص 143.
[566] . قال رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله: من فاکه امرأة لا یملکها حبِسه اللّهُ بِکلِّ کلمةٍ کلّمَها فی الدُّنیا ألْفَ عامٍ، همان.
[567] . عن علی علیه‌السلام قال: لا یخلو بامرأة رجل، فما من رجلٍ خلا بامرأةً إلاّ کان الشّیطان ثالثَهما؛ مستدرک الوسائل، ج 2،
ص 553 .
[568] . موسی بن جعفر عن آبائه علیهم‌السلام عن رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله قال: من کان یؤمِنُ باللّهِ والیومِ الآخرِ فلا یبیتُ فی مَوضعٍ یسمِع نَفسَ
امرأةٍ لیست له بمحرمٍ؛ همان، ص 134.