پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

تشييع و تدفين

صداى گریه از خانه ى زهرا (علیهاالسلام) بلند شد اهل مدینه خبردار شدند صداى ضجه و شیون از شهر بلند شد به سوى خانه ى حضرت على حرکت نمودند ، على (علیه السلام) نشسته بود و حسن و حسین اطرافش گریه مى کردند. ام کلثوم مى گریست و مى فرمود: یا رسول اللَّه اکنون تو را از دست دادیم. مردم بیرون خانه اجتماع نموده و در انتظار خروج جنازه ى زهرا بودند. ناگاه ابوذر از خانه خارج شد و به مردم گفت: پراکنده شوید چون تشییع جنازه به تأخیر افتاد. [بحارالانوار ج 43 ص 192.] عمر و ابوبکر به على (علیه السلام) تسلیت گفتند و عرض کردند: یا اباالحسن مبادا قبل از ما بر جنازه ى فاطمه نماز بخوانى. [بحارالانوار ج 43 ص 199.] لیکن على بن ابى طالب (علیه السلام) به اتفاق اسماء، در همان شب فاطمه (علیهاالسلام) را غسل داد و کفن کرد.

کودکان یتیم فاطمه اطراف جنازه مادر گریه مى کردند. وقتى از غسل و کفن فاطمه فارغ شد صدا زد: اى حسن، اى حسین، اى زینب، اى ام کلثوم بیایید با مادرتان وداع کنید که دیگر او را نخواهید دید. یتیمان زهرا (علیهاالسلام) روى جنازه ى نازنین مادر افتاده مى بوسیدند و مى گریستند. على (علیه السلام) یتیمان را از روى جنازه ى مادر برداشت. [بحارالانوار ج 43 ص 179.] بر جنازه نماز خواندند و آنرا حرکت دادند. عباس و فضل و مقداد و سلمان و ابوذر و عمار و حسن و حسین (علیهماالسلام) و عقیل و بریده و حذیفه و ابن مسعود در تشییع جنازه شرکت نمودند. [بحارالانوار ج 43 ص 183.] جنازه را در تاریکى شب، آنگاه که چشم ها بخواب بود، آهسته آهسته در سکوت مطلق، به جانب قبر حرکت دادند، مبادا منافقین بفهمند و از دفن مانع شوند. جنازه را کنار قبر زمین نهادند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) خودش بدن نازنین همسرش را برداشت و داخل قبر گذاشت و با تعجیل تمام، خاک بر قبر ریختند. [بحارالانوار ج 43.]