پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

ارزش پزشك و مسئوليت سنگين او

ارزش پزشك و مسئوليت سنگين او

براى بيان ارزش پزشك و صفات يك پزشك خوب و مسئوليتهاى سنگين او، در آغاز به دو حديث اشاره مى‏كنيم سپس توضيحات كوتاهى در اين رابطه خواهيم داد.

قال الصادق عليه السلام: «لا يستغنى اهل كل بلد عن ثلاثه تفزع اليه فى امر دنيا و آخرتهم، فان عدموا ذلك كانوا همجا»: فقيه عالم ورع، و امير خير مطاع، و طبيب بصير ثقة ـ سفينه البحار ج 2 ص 78ـ يعنى: امام صادق عليه السلام فرمود: اهل هيچ بلدى، از سه چيز بى‏نياز نيستند، تا در امر دنيا و آخرتشان به آنها پناه ببرند، به طورى كه اگر فاقد آنها باشند امورشان مختل و بدون تدبير خواهد بود: اول فقيه دانشمند و پرهيزكار. دوم امير و حاكم خيرخواه و با قدرت. سوم طبيب دانا و مورد وثوق.

عن على عليه السلام قال: من تطبب فليتق الله و لينصح و ليجتهد ـ بحار ج 26 ص 47ـ يعنى : امير المؤمنين عليه السلام فرمود: هر كس طبابت را پيشه خود ساخت بايد با تقوا و خدا ترس باشد، و براى مردم خيرخواهى كند و (در تحصيل علم و معالجه بيمار) جديت نمايد.

در حديث فوق به ارزش و اهميت وجود سه نفر اشاره شده: يكى عالم و فقيه، ديگرى والى و حاكم، سوم طبيب. درباره آنها مى‏گويد: هيچ بلدى از اين سه شخص بى نياز نيست. و مردم در امور دنيا و آخرتشان به اين سه نفر پناه مى‏برند. و اگر فاقد يك يا هر سه باشند همج يعنى نابسامان خواهند بود.

جالب اينجاست كه وجود هر يك از آنان را براى اصلاح امور دنيوى و اخروى لازم و ضرورى دانسته است با اندكى دقت ضرورت و ارزش اين سه شخص براى تنظيم امور اجتماع روشن مى‏شود :
فقيه مسئوليت ارشاد و هدايت دينى و معنوى و اخلاقى مردم را بر عهده دارد. و حاكم و والى مسئوليت امنيت اجتماع را بر عهده دارد. و طبيب مسئوليت سلامت آنان را بر عهده دارد.

ليكن در هر يك از آنان شرطى را ذكر نموده است. در فقيه گفته: دانشمند و با تقوا باشد، و در امير گفته: خيرخواه و با قدرت باشد، و در طبيب گفته: بصير يعنى آگاه و متخصص و مورد اعتماد باشد. سعادت دنيا و آخرت اجتماع در صورتى تأمين مى‏شود كه اشخاص مذكور واجد اين صفات باشند. اگر فاقد شرائط باشند نتيجه مطلوب بدست نخواهد آمد.

هر فقيهى ايمان و اخلاق و سعادت اخروى مردم را تأمين نمى‏كند بلكه فقيه دانشمند و با تقوا چنين نيازى را تأمين مى‏كند، نه فقيه كم دانش و بى‏تقوا. هر حاكمى امنيت و سعادت دنيوى مردم را كه بر طبق صلاحشان باشد تأمين نمى‏كند بلكه بايد خيرانديش و با قدرت باشد .

و هم چنين هر طبيبى سلامت جسم جامعه را به خوبى تأمين نمى‏كند بلكه بايد متخصص و كارشناس و آگاه و مورد اعتماد باشد. بنابراين، ارزش هر يك از اينان به وجود صفات مذكور بستگى دارد.

روشن شدن موضوع نياز به توضيح و تشريح بيشترى دارد ليكن به علت فرصت كم از توضيح دو موضوع اول صرف نظر مى‏كنم و به توضيح موضوع سوم يعنى طبيب مى‏پردازم.

ارزش وجود طبيب بر همگان روشن است. چون تلاش و كار انسان، لذت بردن و خوشى او، آسايش و آرامش او، دانش و اختراع او، و حتى عبادت و نيكوكارى او، همه و همه در صورتى به خوبى امكان‏پذير است كه از سلامت جسمانى برخوردار باشد. بنابراين، حيات و سلامت انسان بزرگترين موهبت الهى است، و پزشك در تأمين بهداشت و سلامت انسان بزرگترين نقش را ايفا مى‏نمايد . پزشك است كه با درد و بيمارى مبارزه مى‏كند و زندگى را زيبا و به بيمار و اطرافيانش آرامش مى‏دهد. و به همين جهت پزشكان در اجتماع از موقعيت و احترام ويژه‏اى برخوردارند . پزشكان را مى‏توان از بزرگترين خدمتگذاران انسانها معرفى نمود.زيرا در تأمين سلامت و ادامه حيات آنها سعى مى‏كنند.

در قرآن مى‏گويد: و من احياها فكانما احيا الناس جميعا ـ مائده 22ـ يعنى هر كس كه انسانى را احيا كند آن چنانست كه گويا همه انسانها را زنده نموده است.

اما هر پزشكى صلاحيت احراز چنين مقامى را ندارد. بلكه بايد واجد صفاتى باشد كه در احاديث فوق به برخى از آنها اشاره شده است. امام صادق عليه السلام به دو صفت مهم براى پزشك اشاره نموده است: اول اينكه بصير باشد. يعنى به علوم پزشكى كاملا آگاه و آشنا و متخصص باشد. به فن طبابت و روش تشخيص بيمارى و راه علاج كاملا وقوف و مهارت داشته باشد. بنابراين، پزشك به صرف تحصيلات و گرفتن مدرك نمى‏تواند اكتفا كند بلكه بايد با جديت، خوب درس بخواند و بعد از اشتغال به طبابت همواره در حال مطالعه كتب و مجلات پزشكى و تكميل معلومات باشد . به گونه‏اى كه در علم طب اهل تجربه و نظر باشد.

چون اطلاعات پزشكى همواره در حال تكامل است يك پزشك خوب نمى‏تواند به تحصيلات خود بسنده كند و فارغ التحصيل شود بلكه تا آخر عمر نياز به مطالعه و آزمايش و تكميل معلومات دارد . تشخيص بيماريها و راه علاج آنها بسيار دشوار و يك هنر واقعى است، نياز به اطلاعات وسيع و مهارت و صبر و كنجكاوى و اخلاص در عمل دارد.

دوم اينكه يك پزشك خوب كسى است كه از هر جهت مورد اعتماد بيمار و اطرافيانش باشد. به دانش و مهارت او، به دلسوزى و خيرخواهى او، به ايمان و صداقت او، به امانت و رازدارى او، به تقوا و خودنگهدارى او، به مهربانى و خوش اخلاقى او، كاملا اعتماد داشته باشند . يعنى رفتارش به گونه‏اى باشد كه اعتماد همه را به سوى خود جلب كند. امام صادق عليه السلام در حديث فوق با عبارت كوتاه: (ثقه) به همه اينها اشاره نموده است.

اميرالمؤمنين عليه السلام نيز سه وظيفه براى پزشك تعيين مى‏كند:
اول: «من تطبب فليتق الله» يعنى طبيب بايد همواره تقوا و ترس از خدا را رعايت كند. در معاينات و تشخيص بيمارى، در تجويز دارو و مقدار آن، در رفتار خود با بيمار و اطرافيانش، در امانت و رازدارى، در تعيين حق ويزيت و عمل جراحى، در معاينه و لمس بدن بانوان بيمار، در همه حال خدا را حاضر و ناظر بداند و تقوا را رعايت كند.

دوم: فرمود: «ولينصح» يعنى نسبت به بيمار دلسوز و خيرخواه باشد، و همواره مصالح واقعى او را رعايت كند.

سوم فرمود: «وليجتهد» يعنى در تحصيل علوم و كسب مهارت، و تشخيص بيمارى، و علاج آن، جديت و كوشش كند. اميرالمؤمنين عليه السلام در اين حديث به مهمترين وظايف يك پزشك اشاره مى‏كند . در خاتمه شما را به چند امر مهم توصيه مى‏نمايم:
اول: خواهران و برادران پزشك، دانشمندان و سروران گرامى، خداى را سپاس گوئيد كه در مقام مقدس طبابت قرار گرفته‏ايد. و ادامه حيات و تأمين سلامت و آرامش انسانها را بر عهده گرفته‏ايد. در مقامى قرار گرفته‏ايد كه مى‏توانيد بهترين خدمتگزار انسانها باشيد. شغل شما مانند شغل فقهاء و علماى دين يك شغل معنوى و يك عبادت محسوب مى‏شود. با قصد اخلاص و انجام وظيفه بزرگترين ارزشهاى دنيوى و اخروى را براى خودتان كسب مى‏كنيد.

بوسيله اخلاص و خدمت به بندگان خدا و ايثار و فداكارى در طريق تأمين سلامت انسانها، مى‏توانيد مصداق «و من احياها فكانما احيا الناس جميعا» باشيد.

كرامت ذات و عزت نفس شما اقتضا دارد كه اهداف عالى انسانى و خدمت به خلق خدا را تعقيب كنيد و از ماديگرى و پول‏پرستى و استغراق در رفاه‏طلبى جدا اجتناب نمائيد. گرايش به ماديات براى يك فقيه و عالم دين و براى يك پزشك، يك آفت و انحراف شغلى محسوب مى‏شود . توجه به ماديات به عنوان يك اصل و هدف، براى يك عالم دين و يك پزشك، بزرگترين خسارتها است. فقيه و طبيب، تاجر و كشاورز و مهندس و بساز و بفروش و كارخانه‏دار نيستند، تا هدف آنها تكثير اموال و ازدياد زخارف دنيوى باشد. هدايت يك انسان، و علاج و تسكين درد بيمارى كه از شدت درد به خود مى‏پيچد، و نجات يك انسان از مرگ، و اشك شادى مادرى كه جگر گوشه‏اش را از مرگ نجات داده، براى يك فقيه و عالم ربانى و يك پزشك مخلص و خدمتگزار، از ميليونها پول بيشتر ارزش دارد. آيا حيف نيست كه چنين ارزش گرانبهائى را با مقدارى پول معامله كنيم؟

البته فقيه و پزشك هم نياز به زندگى و تأمين مايحتاج دارند و بايد در اين راه تلاش كنند، اسلام نيز در اين باره منعى ندارد. آنچه را اسلام براى فقيه و پزشك نمى‏پسندد توجه به ماديات و هدف بودن آن مى‏باشد. آنچه براى يك پزشك پسنديده نيست مسابقه در ازدياد ويزيت و مطالبه پولهاى زياد براى عمل جراحى است. مخصوصا نسبت به فقرا و مستضعفين و افراد كم درآمد.

ما، در زندگى خود فقهاء و علماى ربانى، و پزشكان مخلص و خدمتگزارى را ديده‏ايم، كه ساده‏زيستى را پيشه خود ساخته و به زندگى ساده و شرافتمندانه بسنده كرده‏اند. و عمر پربركت خود را در راه خدمت به دين و سلامت انسانها صرف نموده، و با عزت و شرافت زندگى كرده و براى حيات اخروى خويش بهترين توشه را برده‏اند. پس ما چرا اين چنين نباشيم.

دوم: ايمان و تقوا و خودنگهدارى براى پزشك يك امر كاملا ضرورى است. زيرا پزشك طبعا با خانمهاى بيمار و احيانا زيبا و جوان سر و كار دارد. لازمه شغلش اينست كه خانمها را نيز معاينه و بدن آنان را مشاهده و لمس كند. و در چنين مواقعى امكان لغزش وجود دارد. مخصوصا اگر پزشك جوان باشد. امكان دارد بدون ضرورت يا بدون رعايت مقدار ضرورت بدن بيمار زن را مشاهده و لمس كند. يا در زيبائيهاى او خيره شود يا شوخى و خوشزبانى كند و احيانا به گناهان بالاتر كشيده شود. بدين وسيله هم مرتكب گناه شده هم آبرو و حيثيت خود و اعتماد مردم را از دست خواهد داد.

آنچه مى‏تواند در اين مواقع حساس پزشك را از لغزش مصون بدارد ايمان و تقواست. پزشك بايد همواره به ياد خدا باشد و او را همه جا حاضر و ناظر بداند. پزشك بايد در تهذيب و كنترل نفس خويش كوشش نمايد و همواره مراقب نفس خويش باشد مبادا فريب بخورد و عفت و آبروى خود را از دست بدهد و در بين مردم رسوا شود. پزشك، مورد اعتماد و امين بيمار و بستگان او مى‏باشد اگر خيانت كند بزرگترين گناه را مرتكب شده و اعتماد عمومى را كه براى شغلش ضرورت دارد از دست خواهد داد.

به پزشكان مخصوصا پزشكان جوان چند توصيه مى‏كنم:
1ـ تا ضرورت در كار نباشد از مشاهده و لمس بدن خانمها خوددارى نمائيد. و در صورت لزوم به مقدار ضرورت اكتفا كنيد.

2ـ در صورت و بدن خانمها خيره نشويد و به صورت ريبه نگاه نكنيد. عن ابى عبدالله عليه السلام: النظرة سهم من سهام ابليس مسموم و كم من نظرة اورثت حسرة طويلة ـ وسايل ج 20 ص 191ـ يعنى امام صادق عليه السلام فرمود: نگاه به زن نامحرم تير مسمومى است از شيطان چه بسا يك نگاه كه موجب حسرتهاى طولانى خواهد شد.

3ـ اگر احساس كرديد كه دوست داريد به صورت و بدن خانم بيمار نگاه كنيد چشم خود را برگردانيد و ديگر نگاه نكنيد.

عن الصادق عليه السلام قال: النظرة بعد النظرة تزرع فى القلب الشهوة و كفى بها لصاحبها فتنة. وسائل ج 20 ص 192ـ يعنى امام صادق عليه السلام فرمود: نگاه بعد از نگاه شهوت را در قلب مى‏نشاند. و هيمن شهوت براى فريب خوردن صاحبش كافى است.

4ـ اگر لازم بود خانم بيمار را معالجه كنيد سعى كنيد در اتاق خلوت نباشد. از خانم ديگرى بخواهيد همراه او داخل شود.