پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

یوتنازی یا مرگ از روی ترحم

یوتنازی یا مرگ از روی ترحم

بسم الله الرحمن الرحيم

اتانازی

یوتنازی یا مرگ از روی ترحم

یوتنازی را به دو نوع : فعال، و انفعالی، تقسیم کرده اند. در نوع فعال، پزشک با تقاضای بیمار يا اطرافیانش یا حتی بدون تقاضای آنان ، از روی ترحم،بوسیله تجویز داروهای کشنده، به حیات بیمار خاتمه می دهد. و در نوع انفعالی، پزشک از ادامه مداوای بی فائده، تلاش برای زنده نگهداشتن بیمار غیر قابل علاج،به وسایل مصنوعی، خودداری می کند.

اکنون این سوال مطرح می شود که : آیا عمل یوتنازی را در مورد افراد فلج و معلول و سالمندانی که از کار افتاده اند و هیچ کس و هیچ موسسه ای حاضر نیست از آنان پرستاری کند، و همچنین در مورد بیماران غیر قابل علاجی که از شدت درد، در رنج و شکنجه اند، می توان تجویز کرد؟

مسائل دیگری از این قبیل هست که لازم است پاسخ داده شود . مانند این که:

آیا انسان حق دارد خودکشی کند یا از دیگری تقاضای قتل نماید؟

آیا پزشک مجاز است از روی ترحم و به استناد تقاضای بیمار يا اطرفیانش ، بیمار را به قتل برساند؟

آیا مادر مجاز است به بهانه این که بچه دار شدن مزاحم آزادی و آسایش اوست، سقط جنین کند؟

آیا پزشک می تواند به استناد تقاضای مادر ، جنین او را ساقط سازد؟

آیا پزشک مجاز است با قطع تنفس مصنوعی و تغذیه سرم، در مردم بیمار غیر قابل علاج تسریع کند؟

در پاسخ به سوالات مذکور دو گونه جواب کاملا متفاوت داده می شود ، که از دو نوع بینش، در رابطه با انسان و اهداف زندگی و سرنجام او ، سرچشمه می گیرد.

جمعی عقیده دارند که انسان حیوان تکامل یافته ای بیش نیست، مدتی در این جهان زندگی می کند، و در نهایت، مرگ به زندگی او پایان می دهد و به کلی نابود می گردد. بعد از زندگی این جهان، زندگی دیگری هم نخواهد داشت. هدف زندگی انسان هم جز بهره گیری از نوع لذائذ حیوانی چیز دیگری نیست. غذا می خورد تا زنده بماند و بتواند کار کند ، و کار می کند تا غذا تهیه کند ، بخورد و بیاشامد و از تمتعات جنسی لذت ببرد. زندگی همین است و جز این نیست.

با چنین دیدگاهی است که این گروه، عمل یوتنازی را نه تنها مجاز بلکه یک عمل اخلافی می شمارند. در توجیه نظر خود می گویند: پزشک از روی ترحم و حسن نیت، و بر طبق مصالح واقعی بیمار و اطرافیان و جامعه عمل یوتنازی را انجام می دهد. از یک طرف بیمار غیر قابل علاج را از تحمل درهای توانفرسا نجات می دهد، از طرف دیگر اطرافیان و پرستاران بیمار را از دشواریها و مصائب پرستاری و تحمل عذاب و شکنجه های روحی راحت می سازد. از سوی دیگر تخت بیمارستان و نیروهاي امدادگر را از اشغال چنین بیمار غیر قابل علاج و امدادهاي بدون فائده آزاد می سازد. و این عمل را یک عمل بشر دوستانه و اخلاقی محسوب می دارند.

و از همین دیدگاه خودکشی یا تقاضای آن را نیز تجویز می نمایند. و در توجیه نظر خود می گویند: انسان مالک و اختیار دار خویشتن است. تا هنگامی که از لذائذ زندگی بهره مند می شود به زندگی خود ادامه می دهد، لکین اگر زندگی برایش تلخ و ناگوار شد حق دارد بدان خاتمه دهد و رهسپار دیار عدم گردد.

از همین دیدگاه سقط چنین را نیز تجویزمی نمایند، و در توجیه آن گاهی به مساله ضرورت تجدید نسل ، و گاهی به فقر و مشکلات زندگی ، و گاهی به آزادیهای جنسی پسران و دختران، و در نتیجه کثرت کودکان نامشروع، تمسک می جویند. در توجیه عمل پزشک نیز می گویند : سقط جنین در برخی موارد یک نیاز اجتماعی است و پزشک بدین وسیله به مردم خدمت می كند. در توجیه قتل از روی ترحم معلولین غیر قابل علاج و سالخوردگان از کار افتاده و بدون سرپرست نیز نظیر همین مطالب را می گویند. همه این نظرها از بینش خاصی که درباره انسان و هدف زندگی او دارند سرچشمه می گیرد.

لیکن ادیان آسمانی مخصوصا اسلام نظری کاملا مخالف دارند. اسلام قتل نفس را جز از طریق قصاص یا حدود الهی، تجویز نمی کند. در قرآن می گوید: کسی را که خدا کشتنش را حرام کرده مکشید مگر به حق. و هر کس که به ستم کشته شود به ولی او قدرت و اختیار داده ایم تا قصاص کند، ولی در انتقام از حد مقرر تجازو نکند که او پیروزمند است. (سوره اسراء / 33)

و می فرماید: هر کس مومنی را به عمد بکشد کیفر او جهنم است که در آن مخلد خواهد بود. خدا بر او خشم گیرد و لعنتش کند، و برایش عذابی بزرگ آماده سازد. ( سوره نساء / 92)

اسلام در حرمت قتل نفس آن قدر تاکید دارد که کشتن یک انسان را به منزله کشتن همه انسانها معرفی مینماید. در قرآن می گوید: از این رو بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس انسانی را ، نه به قصد قصاص، یا به جهت ارتکاب فسادی بر زمین، بکشد چنان است که همه مردم را کشته باشد ، و هر کس که به او حیات بخشد چنانست که همه مردم را زنده کرده باشد . ( سوره مائده / 33)

اسلام برای جلویگری از قتل انسانها ، و برای رعایت حل اولیاء مقتول ، به آنان اجازه داده که از قاتل انتقام بگیرند. در صورتی که قتل عمد باشد می توانند قصاص کنند و می توانند دیه بگیرند، و در صورتیکه قتل خطائی باشد فقط می توانند دیه بگیرند.

از آیات مذکور و احادیث فراوانی استفاده می شود که اسلام هر گونه قتلی را تحریم نموده مگر در مورد قصاص حدود معین که آن هم به منظور جلوگیری از قتل و فساد تشریع شده است.

اسلام یوتنازی و قتل از روی ترحم را در هر صورت و به هر طریق حرام می داند.

اسلام خودكشی را نیز در هیچ حالی تجویز نمی کند و آن را یکی از مصادیق قتل حرام می داند. اسلام سقط جنین را نیز از مصادیق قتل نفس می داند، نه به مادر اجازه می دهد جنین خود را ساقط سازد، نه پزشک حق دارد برایش سقط جنین کند.

اسحاق بن عمار می گوید: به حضرت ابی الحسن علیه السلام عرض کردم: آیا زن می تواند از ترس آبستن شد دوا بخورد و نطفه را ساقط سازد.؟ فرمود : نه . عرض کردم: در این حال نطفه ای بیش نیست . فرمود : اولین مرحله پیدایش انسان نطفه است . ( وسایل ج 19 ص 15)

بنابراین ، اسلام با هر گونه قتلی جز در موارد قصاص و حدود، شدیدا مخالف و اصلا آن را تجویز نمی کند.

نظر اسلام از بیشن خاص او در مورد انسان و هدف زندگی او سرچشمه می گیرد. که به طور اجمال به آنها اشاره می شود:

1. اسلام انسان را موجودی شریف و گرامی و مسوول می داند. در قرآن می گوید: ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم، و بر دریا و خشکی سوار کردیم، و از چیزهای خوب و پاکیزه روزی دادیم . و بر بسیاری از مخلوقات برتری دادیم . (سوره اسراء / 70)

و می گوید: او خدایی است که شما را خلیفگان زمین قرار داد. و بعضی را بر بعضی دیگر ،به در جایی برتری داد. تا شما را در چیزی که عطایتان کرده بیازماید. همانا که پروردگارت زود کیفر می دهد و او آمرزنده و مهربان است. (انعام / 165)

و می فرماید: آنگاه شما را در روی زمین جانشین آنها قرار دادیم تا بنگریم چگونه عمل می کنید ( یونس / 14)

2. اسلام انسان را موجودی ممتاز و برتر از حیوانات دیگر می داند. و امتیاز او را در روح مجرد ملکوتی او می داند که یک هدیه الهی است. و در قرآن می گوید: پروردگارت به فرشتگان گفت: می خواهم بشری از گل خشک ، از لجن بویناک بیافرینم. وقتی آفرینش او را به پایان بردم و از روح ( منسوب به ) خودم در آ دمیدم، در برابرش سجده کنید ( حجر / 28 _ 29)

3.اسلام انسان را موجودی برتر از ماده می داند که با مرگ نابود نمی شود بلکه از این جهان به جهان آخرت منتقل می شود تا پاداش یا کیف راعمال خوب یا بد دنیوی خود را ببیند. در قران می گوید آیا گمان می کنید شما را بیهوده آفریدیم و به سوی من رجوع نمی کنید( مومنون / 115)

و می گوید: بگو: فرشته مرگ که بر شما گمارده شده شما را قبض می کند، سپس به سوی پروردگارتان رجوع مي کنید. (سجده /11)

4- اسلام انسان را موجودي مسوول و مكلف مي داند، كه مسؤوليت پرورش و تكميل نفس خويش را بر عهده گرفته، نتيجه اعمال خوب يا بد خود را در جهان آخرت خواهد ديد. اسلام دنيا را مزرعه آخرت و هدف زندگي انسان را معرفت خداي سبحان و پرستش او مي داند.

در قرآن مي گويد: هركس عمل شايسته ي انجام دهد به سود خودش كار كرده و هر كس كه عمل بدي انجام دهد به زيان خودش خواهد بود. سپس به سوي پروردگارتان رجوع خواهيد كرد ( سوره جاثيه /15) و مي فرمايد: جن و انس را جز براي عبادت نيافريديم . ( الذاريات /56)

گرچه عبادت پروردگار ، به عنوان هدف آفرينش و زندگي انسان معرفي شده ليكن عبادت در اسلام در انجام مراسم مخصوص عبادي خاصه نمي شود بلكه انسان مؤمن با قصد اخلاص مي تواند همه حركات و سكنات و حتي تفكرات و نفس كشيدنها و حتي تحمل دردها و گرفتاريها ي توانفر ساي خود را به صورت عبادت و در طريق تقرب الي الله قرار دهد.

براي تزكيه و تهذيب و تكميل نفس انسان مؤمن و مخلص همه چيز مفيد است . حتي بيماريهاي توانفرسا و گرفتاريها و مشكلات زندگي مي تواند در طريق سعادت او قرار گيرد، اگر همراه با صبر و رضا باشد. در احاديث بدين مطلب اشاره شده است از باب نمونه :

امام صادق عليه السلام فرمود : هر كس يك شب بيمار شود و آن را نيكو بپذيرد و خداي را سپاس گويد كفاره گناهان شصت ساله او خواهد شد . راوي گفت : معناي نيكو پذيرفتن چيست؟ فرمود : صبر بر درد وناراحتي . ( ثواب الاعمال ص 429)

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فرمود : هنگامي كه مؤمن بيمار شد خداي سبحان ثواب بهترين اعمالي را كه در حال صحت انجام مي داده در نامه عملش ثبت مي كند. و گناهانش همانند برگ درخت، مي ريزد. ( ثواب الاعمال ص 431)

بنابراين ، بيماريها و گرفتاريها اگر توﺃم با اخلاص و صبرو رضا باشد موجب تقرب به خدا و علو درجات خواهد شد ، و تحمل آنها گرچه دشوار است ليكن بهر حال به نفع واقعي انسان خواهد بود .

به علاوه : به هنگام بيماريها و گرفتاريها ي سخت ، براي انسان امكان بيشتري هست كه به خود آيد و از گناهان گدشته اش پشيمان شود و به سوي خدا توبه كند و باز گردد.

از اين مجموع چنين نتيجه مي گيريم كه عمر انسان بسيار ارزشمند و مغتنم است ، حتي ايام بيماريهاي غير قابل علاج و حتي ساعتها و دقائق آخر عمر، و حتي در زمان اغماء براي انسان مؤمن و انسان فاسق مي تواند مفيد و سرنوشت ساز باشد.

اسلام با چنين ديدگاهي يوتنازي ( قتل از روي ترحم) را هيچگاه تجويز نمي كند، آنرا هيچگاه به صلاح واقعي بيماران غير قابل علاج و سالخوردگان بي سرپرست ، و حتي افرادي كه در اغماء كامل بسر مي برند و اميدي به بهبودشان نيست، نمي داند . و چنين ترحمي را نه تنها يك عمل اخلاقي نمي شمارد بلكه آن را قتل نفس و خيانت به مقتول و موجب كيفرهاي دنيوي و اخروي مي داند . تقاضاي بيمار و اطرافيانش را مجوز نمي داند . چون ايام باقي مانده عمر بيمار غير قابل علاج و حتيساعات و دقائق آن برايش ارزشمند و سرنوشت ساز خواهد بود . چون اگر ديندار و صالح باشد تحمل درد و صبر وبردباري و همه حركات و سكنات و حتي تفكرات و نفس كشيدنهاي او موجب تكامل نفس و علو درجات و نيل به ثوابهاي اخروي خواهد شد. و اگر فرد فاسق و گناهكاري است ، تحمل درد و صبر بر آن موجب تزكيه نفس و تخفيف گناهان او خواهد شد . و امكان دارد درساعات و دقائق آخر عمر و در اثر درد و بيماري، بخود آيدو از كردار گذشته اش پشيمان شود، و بوسيله توبه، در يك لحظه وضع خود را دگرگون سازد و به صورت فردي صالح از دنيا برود. و هيچكس حق ندارد چنين امكاني را از او سلب نمايد.

از همين بيان روشن شد كه قطع تنفس مصنوعي و تغذيه سرم را نيز نمي توان تجويز كرد . اسلام از همين ديدگاه خودكشي را يك گناه كبيره ميداند و چنين عملي را به هيچكس و در هيچ شرايطي اجازه نمي دهد. انسان براي لذت جوئي آفريده نشده تا حق داشته باشد در مواردي كه زندگي بر او تلخ است خودكشي كند. بلكه به منظور عالي تري آفريده شده كه امكان استيفاي آن در همه حال وجود دارد . و حتي خودش حق ندارد چنين امكاني را از خويش سلب كند.

از همين ديدگاه است كه اسلام نطفه اي را كه در رحم زن انعقاد يافته و در طريق انسانيت قرارگرفته يك موجود شريف و ارزشمند مي داند و سقط آن را تجويز نمي كند. و كثرت آمار ارتكاب اين عمل زشت در دنياي به اصطلاح متمدن ، به بهانه جلوگيري از ازدياد جمعيت، يا به بهانه تاخير سن ازدواج و كثرت فرزندان نامشروع ، يا به بهانه تمايل بعض بانوان به آزادي، يا به بهانه فقر و كمبود مواد غذائي ، هيچيك از اينها مجوز سقط جنين نمي شود. حتي تقاضاي پدر و مادر نيز براي پزشك مجوز سقط جنين نمي شود. مادران مي توانند قبلا" از بارداري جلوگيري نمايند ليكن بعد از انعقاد نطفه در سقط آن مجاز نيستند.

اسفند ماه 1373
ابراهيم اميني