تقلید
خداوند متعال، تمام احکام و قوانینی را که برای سعادت و رستگاری دنیا و آخرت ما لازم بوده، به پیامبر اکرم وحی نموده است، رسول خدا صلی الله علیه و آله هم آنها را به مردم ابلاغ کرده و به ویژه نزد ائمه اطهار به ودیعت نهاده است. جانشینان پیامبر نیز تا حدودی که میتوانستهاند در بسط و توسعه احکام کوشیده و به مردم ابلاغ کردهاند و به صورت حدیث و روایت در کتابهای حدیث مضبوط است.
در این عصر، چون دسترسی به امام زمان نداریم تا احکام و وظایف خود را مستقیماً از آن حضرت بگیریم، ناچاریم به احادیث پیامبر و اهل بیت مراجعه نماییم و تکالیف و وظایف خود را استنباط نماییم؛ اما فهمیدن روایات و آیات و تشخیص حدیث صحیح، از حدیث دروغ و جمع بین روایات، کار بسیار دشواری است و از عهده هر کسی ساخته نیست.
ولی افرادی در این کار تخصص دارند؛ سالها در این راه زحمت کشیده درس خواندهاند؛ در رشتههای مختلفی که برای استنباط احکام ضرورت داشته، تحصیل نمودهاند.
به قدری شب و روز در تحصیل علوم جدیت نمودهاند و اخبار و احادیث را مورد دقت و بررسی قرار دادهاند که میتوانند احکام و قوانین الهی را استنباط کنند، اینگونه افراد را مجتهد و فقیه مینامیم.
ما برای تعیین وظایف خود باید به مجتهد و فقیه مراجعه نماییم چون اهل خبره است و در این کار تخصص دارد و ارتکازی عقلا چنین است که در هر کاری به متخصص و کارشناس مراجعه مینمایند وانگهی خود ائمه اطهار نیز ما را به سوی فقیه ارجاع دادهاند. البته باید برای تقلید، مجتهدی را انتخاب کنیم که از سایرین عالمتر و باسوادتر و عادل و پرهیزکار باشد و بر طبق دستور او عمل کنیم.
مجتهدان در اکثر قریب به اتفاق مسائل هم عقیده هستند و اختلافی ندارند؛ ولی در بعضی از مسائل جزئی اختلافنظر دارند و ممکن است برخلاف یکدیگر فتوا بدهند.
در اینجا لازم است این مطلب را تذکر دهم که خداوند متعال در هر موردی بیش از یک حکم ندارد و حکم واقعی الهی، با اختلاف فتوا تغییر نمیکند. مجتهدان هم نمیگویند: نظر خدا تابع نظر ماست و با اختلاف فتوای ما حکم خدا نیز مختلف میشود؛
در اینجا خواهید پرسید: پس اختلاف فتوا از کجا پیدا شده و چرا فقها در بعضی از مسائل با هم اختلاف نظر دارند؟
جواب پرسش شما این است که: منشأ اختلاف فتوا، ممکن است یکی از چند جهت باشد.
اول: گاهی یکی از مجتهدان در استنباط و فهم حکم واقعی تردید داشته و نتوانسته به طور جزم فتوا بدهد؛ بدین جهت جنبه احتیاط را مراعات نموده بر طبق احتیاط فتوا داده، تا حکم الهی محفوظ بماند و مصلحت واقعی از دست نرود.
دوم: گاهی اختلاف از این جهت پیدا میشود که هر یک از مجتهدان در فهم روایتی که مدرک فتوای آنان است اختلاف نظر دارند. یکی میگوید: امام میخواهد در این روایت چنین بگوید؛ دیگری میگوید: مقصود امام چیز دیگری است؛ از این جهت هر یک از آنان بر طبق فهم خودش فتوا میدهد.
سوم: در بعضی از مسائل چندین روایت در کتابهای حدیث موجود است و با هم تعارض دارند، البته فقیه باید یکی از آنها را بر دیگری ترجیح دهد و بر طبق آن فتوا دهد.
در اینجا ممکن است نظر مجتهدان مختلف باشد. یکی میگوید: به فلان جهت و فلان جهت، این روایت بر روایت دیگر تقدم دارد. دیگری میگوید: به فلان جهت و فلان جهت، آن روایت بر این روایت ترجیح دارد و هر کدام از آنان بر طبق روایت مورد نظرش فتوا میدهد.
البته اینگونه اختلافات جزئی، به جایی ضرر نمیزند و در بین همه اهل خبره و متخصصان امور، وجود دارد و غیرمتعارف نیست. شما دو مهندس و کارشناس، پیدا نمیکنید که اصلًا؛ اختلاف عقیده نداشته باشند.
ما از مطالب فوق چنین نتیجه میگیریم:
1. تقلید کردن، امر غریب و تازهای نیست، بلکه هر کسی ناچار است در اموری که خود در آنها تخصص ندارد، به کارشناس آن فن، مراجعه نماید؛ چنانکه در امور ساختمانی به مهندس و در مورد بیماریها به پزشک و در قیمت اجناس به اهل خِبره مراجعه مینماییم، در مورد به دست آوردن احکام الهی، باید به مراجع تقلید، که کارشناس آن فن هستند، مراجعه نماییم.
2. مراجع تقلید، برطبق دلخواه و هوا و هوس فتوا نمیدهند؛ مدرک آنان در تمام مسائل، آیات قرآن یا احادیثی است که از پیغمبر اکرم و ائمه اطهار باقی مانده است.
3. مجتهدان در کلیات احکام اسلامی و نیز در مورد اکثر قریب به اتفاق مسائل جزئی هم عقیدهاند و اختلافنظر ندارند.
4. در پارهای از موارد جزئی، که اختلافنظر در بین آنان دیده میشود بدان جهت نیست که خواهان اختلاف باشند، بلکه همه آنان کوشش میکنند که حکم واقعی خدایی را که یک حکم بیش نیست به دست آورند و در اختیار مقلدان قرار دهند؛ اما در طریق استنباط و فهم حکم واقعی اختلاف نظر پیدا میکنند و در آن صورت چارهای ندارند جز اینکه آنچه را فهمیدهاند بگویند و بنویسند. در عین حال حکم واقعی یک حکم بیش نیست و مقلدان هم چارهای ندارند جز اینکه از نظریه اعْلم آنان پیروی نمایند و در آن صورت نزد خدا معذورند.
5. چنان که در بین تمام کارشناسان و متخصصان فنون مختلف، اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ ولی مردم چندان اهمیتی بدان نمیدهند و آن را یک امر عادی تلقی میکنند و به امور اجتماعی آنان لطمهای نمیزند، اختلاف فتوای مجتهدان در بعض مسائل جزئی نیز از این قبیل میباشد و نباید آن را یک امر غیرعادی شمرد.
6. باید از مجتهدی تقلید کنیم که از تمام مجتهدان عالمتر و در استنباط احکام الهی ماهرتر باشد؛ مرجع تقلید باید عادل و پرهیزکار باشد، به وظیفهاش عمل کند، در حفظ و نگهداری قوانین شریعت کوشش نماید.