عبادت در اسلام
عبادت در لغت به معنای تسلیم و اطاعت و اظهار نهایت درجه ذلت است. راغب مینویسد: عبودیت به معنای اظهار ذلت است، ولی عبادت بالاتر از آن است، زیرا به معنای نهایت درجه اظهار ذلت است، و به همین جهت جز خدا دیگری سزاوار پرستش نیست.[378]
کلمه عبد نیز از همین مادّه گرفته شده و به معنای برده است. بردگان کسانی بودند که در برابر فرمان مالک و مولای خود، تسلیم محض بودند و به او حق میدادند که در تمام امور آنان دخالت کند.
و به همین مناسبت به همه انسانها عبد و بنده گفته میشود، زیرا مملوک خدا هستند. اما مالکیت خدای متعال نسبت به بندگان با مالکیت مالکان نسبت به بردگان، تفاوت اساسی دارد. زیرا مالکیت انسانها اعتباری است، بر خلاف مالکیت خدای سبحان که امری است حقیقی و تکوینی. موجودات معلول آفریدگار جهان هستند، و در وجودشان و ادامه وجودشان و در همه شئونشان به خدا وابستهاند و در تملک و تصرف او قرار دارند. فقر و احتیاج و مملوکیت جزء وجودشان است.
قرآن میگوید: ای مردم! شما نیازمند خدا هستید، و او بینیاز و ستایش شده است.[379] و از همین جا روشن شد که انسان و همه موجودات جهان، و حتی کافران و مشرکان، بندگان و مملوکان واقعی خدا هستند. زیرا در برابر قوانین حاکم بر جهان و اراده تکوینی خدای قادر متعال تسلیم محض هستند، و نمیتوانند تخلف کنند.
قرآن میگوید: هیچ موجودی در آسمانها و زمین نیست مگر اینکه برای بندگی به سوی خدای رحمان میآید.[380]
آنچه گفته شد، در معنای لغوی عبادت و عبادت تکوینی بود.
عبادت در اصطلاح شرایع عبارت است از اظهار بندگی و نهایت خضوع و تسلیم در برابر فرمانهای الهی. در ادیان مراسم مخصوصی هست که عبادت نامیده میشود. پیروان آن دین، آن عمل را به عنوان اظهار بندگی انجام میدهند و به معبود خود تقرب میجویند.
در اسلام نیز چنین مراسم عبادی تشریع شده است؛ مانند نماز، روزه و حج.
انسان بنده و مملوک واقعی خداست، و هرچه دارد از او دارد. تنها خدا جهان را آفریده و اداره میکند. در اداره جهان هیچ موجود دیگری دخالت ندارد. همه موجودات جهان به خدا نیاز دارند، و جز خدای بینیاز شخص دیگری نمیتواند نیاز آنها را تأمین کند. بنابراین، جز خدا، دیگری صلاحیت معبود شدن را ندارد. انسان وظیفه دارد خدا را پرستش کند، و حق ندارد هیچ کس و هیچ موجود دیگری را بپرستد،هر که و هرچه و به هر عنوان باشد.
پیامبران مردم را به پرستش خدای یگانه دعوت میکردند و از پرستش غیر او برحذر میداشتند. پیامبر اسلام(ص) نیز مردم را به توحید و نفی شرک دعوت مینمود و از عبادت غیر خدا نهی میکرد، و این بزرگترین هدف آن حضرت بود.
قرآن نیز یک کتاب توحیدی است و در صدها آیه بر توحید تأکید میکند؛ از باب نمونه:
قرآن میگوید: کتابی است محکم که آیاتش با تفصیل و از جانب خدای حکیم و آگاه نازل گشته است. که جز خدای یکتا را نپرستید و من بیمدهنده و بشارتدهنده شما هستم.[381]
بنابراین، هر عملی که به قصد عبادت و ثواب و تقرب انجام میگیرد باید فقط و فقط برای خدا باشد، و اگر برای غیر خدا انجام بگیرد، شرک محسوب میشود.
یکی از شرایط صحت عبادت این است که خالص برای خدا باشد، و به قصد قربت انجام بگیرد، و فاعل به منظور دیگری آنرا انجام ندهد.
بنابراین، اگر کسی به قصد خودنمای و ریا عبادتی را انجام دهد، عمل او باطل است، و نه تنها ثواب ندارد بلکه نفس انسان را به انحطاط میکشد و موجب عذاب خواهد شد. به همین جهت در احادیث فراوان، از ریاکاری مذمت شده و شرک به شمار رفته است؛ از باب نمونه:
امام صادق(ع) فرمود: هر ریایی شرک است، هر کس عملی را برای مردم انجام دهد ثوابش را باید از مردم بگیرد. و هر کس عمل را تنها برای خدا انجام دهد، ثوابش را نیز خدا میدهد.[382]
علی بن سالم میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: خدای عزّوجلّ میفرماید: من بهترین شریک هستم، هر کس در عملش غیر مرا شرکت دهد من آن عمل را قبول نمیکنم.[383]
تذکر این نکته مهم را نیز لازم میدانم که: مراسم عبادت و پرستش باید از جانب خدا و پیامبر و امامان معصوم علیهمالسلام تعیین شده باشد، و نه دیگری. هیچکس حق ندارد از پیش خود، و بدون استناد به دلیل معتبر شرعی، عبادتی را اختراع کند، و به قصد ثواب و تقرب به خدا آنرا انجام دهد. عبادت خودتراشی نه تنها ثواب ندارد بلکه گناه و بدعت محسوب میشود. اثبات مراسم عبادی، چه واجب، و چه مستحب، نیاز به دلیل معتبر شرعی دارد. عملی را میتوان به عنوان یک عبادت و به قصد قربت، انجام داد که در قرآن کریم و احادیث صحیح و معتبر، به فعل آن امر شده باشد. عبادت بودن یک عمل را به دلخواه و طبق احساسات نمیتوان اثبات کرد و به قصد قربت انجام داد. مسلمان باید تابع دستورهای شریعت باشد، هرچه را گفت: انجام بده، انجام دهد و هر چه را گفت ترک کن، ترک کند.
بدعتگذاردن در دین یکی از محرّمات الهی است و بر علمای دین واجب است با آن مبارزه نمایند.
امام صادق(ع) نقل کرده که رسول خدا(ص) فرمود: بدعت گمراهی است و گمراهی موجب دخول در دوزخ میشود.[384]
یونس بن عبدالرّحمان میگوید: به حضرت موسیبن جعفر(ع) عرض کردم: چگونه یگانهپرست باشم؟ فرمود: ای یونس! بدعتگذار مباش. هر کس به رأی خودش عمل کن به هلاکت میرسد و هر کس اهل بیت پیامبر را رها سازد گمراه میگردد، و هر کس کتاب خدا و گفتار پیامبر را ترک کند کافر میشود.[385]
زراره میگوید: از حضرت صادق(ع) درباره حلال و حرام سؤال کردم، فرمود: حلال محمد(ص) تا قیامت حلال و حرام او تا قیامت حرام است. غیر از این، نیست و نخواهد آمد. و گفت: حضرت علی(ع) فرمود: هیچکس بدعتی در دین نمیگذارد جز اینکه به وسیله آن سنتی را ترک میکند.[386]
رسول خدا(ص) فرمود: وقتی بدعتی در امت من به وجود آمد، بر عالِم واجب است که علمش را ظاهر و با آن بدعت مبارزه کند. و اگر چنین نکرد، لعنت خدا بر او باد.[387]
عبادت در اسلام به دو قسم تقسیم میشود: عبادتهای واجب و عبادتهای مستحب. واجباتِ عبادی، عملهایی هستند که شارع مقدس اسلام بر انسانهای مکلف واجب و لازم دانسته که با قصد قربت و به صورت صحیح آنها را انجام دهند، و بر ترک عمدی و بدون عذر آنها عِقاب اخروی مقرر داشته است؛ مانند نمازهای واجب، روزه واجب، و حجّ واجب.
مستحباتِ عبادی، عملهایی هستند که به مکلفان امر شده که به قصد قربت آنها را انجام دهند. اگر انجام دادند ثواب میبرند ولی ترک آنها موجب گناه و عِقاب نمیشود؛ مانندِ: نمازهای نافله یومیه، و نمازهای مستحب دیگر که فراوان هستند. و حج و عمره مستحب، قرائت قرآن، دعا، خواندن اذکار مأثور، انواع دعاها و توسلاتی که از پیامبر و ائمه معصومین علیهمالسلام رسیده است، روزههای مستحب، در صحت و ثواب داشتن مستحبات نیز قصد قربت شرط است، و ریا و خودنمایی موجب بطلان آنها میشود.
بیندیشید و پاسخ دهید
1. معنای لغوی چیست؟
2. عبادت تکوینی یعنی چه؟
3. عبادت تشریعی به چه معناست؟
4. چرا عبادت غیر خدا جایز نیست؟
5 . شرط صحت عبادت چیست؟
6. عبادت بودن یک عمل چگونه به اثبات میرسد؟
7. بدعت چیست؟
8 . علما در برابر بدعت، چه وظیفهای دارند؟
9. استحباب یک عمل چگونه اثبات میشود؟
10. شرط صحت عبادتهای مستحب چیست؟
[378] . مفردات، ص 319.
[379] . « یا أَیها النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللّهِ وَاللّهُ هُـوَ الغَنِی الحَمِـیدُ »؛ فاطر، آیه 15.
[380] . « إِنْ کـلُّ مَنْ فِی السَّمـواتِ وَالأَرضِ إِلاّ آتِی الرَّحْمـنِ عَبْداً »؛ مریم، آیه 93.
[381] . « کتابٌ أُحْکمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبِیرٍ * أَ لاّ تَعْبُدُوا إِلاّ اللّهَ إِنَّنِی لَکمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ »؛ هود، آیه 1 و 2.
[382] . قال أبو عبداللّه علیهالسلام: کلّ ریاء شرک إنّه مَن عَمِلَ للناسِ کان ثوابُه عَلی الناسِ، و مَن عَملَ للّهِ کان ثوابُه عَلَی اللّهِ؛ کافی،
ج 2، ص 293.
[383] . علی بن سالم قال: سَمِعت أبا عبداللّه علیهالسلام یقول: قال اللّه؛ عزّ و جلّ: أنا خیرُ شریک مَن أشرک معی غیری فی عملٍ عَمِلَهلمأقبله إلاّ ما کان لی خالصا؛ کافی، ج 2، ص 295.
[384] . عن أبیعبداللّه علیهالسلام قال: قال رسول اللّه علیهالسلام: کلُّ بدعةٍ ضلالةٌ، و کلُّ ضلالةٍ فی النارِ؛ همان، ج 1، ص 57 .
[385] . یونس بن عبدالرحمان قال: قلت لأبیالحسن الأوّل علیهالسلام: بما أوحد اللّه؟ فقال: یا یونس لا تکونَنَّ مبتَدِعا، من نَظرَ برأیه
هَلک، و من تَرک أهلبیتِ نبیهِ صلیاللهعلیهوآله ضلَّ، و من تَرک کتابَ اللّه و قولَ نبیه کفرَ؛ همان، ص 56 .
[386] . زرارة قال: سألت أبا عبداللّه علیهالسلام عن الحلالِ والحرامِ فقال: حلالُ محمّدٍ صلیاللهعلیهوآله حلالٌ أبدا إلی یوم القیامةِ، و حرامُه حرامٌ
أبدا إلی یومِ القیامةِ. لا یکون غیرُه و لا یجیء غیرُه. و قال: قال علی علیهالسلام: ما أحد ابتدعَ بدعةً إلاّ تَرک بها سنةً؛ همان، ص 58 .
[387] . قال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله: إذا ظَهرتِ البِدَعُ فی أمّتی فلیظهِر العالمُ علِمَه، فمن لم یفعَلْ فعلیه لعنهُاللّهِ؛ همان، ص 54 .