پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

بخش اول: اهميت خودسازى در قرآن و حديث

بخش اول:

اهمیت خودسازى در قرآن و حدیث

 

بخش بسیار زیادى از تعلیمات قرآن کریم درباره اخلاق و تربیت است، حتى آیه ‏هاى فقهى، تاریخى، اجتماعى و غیره نیز پر از پیام‏هاى اخلاقى است؛ مثلاً در آیه «روزه» می‌فرماید:

روزه بر شما واجب شد... . باشد که پرهیزکار شوید.[16]

درباره نماز می‌فرماید:

نماز را براى ذکر و یاد من برپا بدار.[17]

در بحث حجّ تاکید مى‏کند:

توشه برگیرید که بهترین توشه تقواست و از من پروا کنید، اى خردمندان.[18]

به هنگام بیان احکام خانواده، گوشزد می‌فرماید:

... همانا خداوند توبه کنندگان و اهل طهارت و پاکیزگى را دوست مى‏‌دارد.[19]

تمامى داستان‏هاى قرآن پر از پیام‏ها و نکته‏ هاى خودسازى است. آیه‏ هایى که به توحید و عقاید مى‏‌پردازد، هشدار مى‏‌دهد که در دیدگاه و محضر خدایید، او به شما آگاه است.[20] مواظب باشید و... خلاصه هر دسته از معارف قرآنى، آمیخته است با رهنمودهاى تربیتى و معنوى.

احادیث معصومان علیهم‌‌السلام عمدتا براى نجات از پلیدى‏ها و پرواز به فضاهاى قدسى و معنوى است. حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

اگر از عمرت تنها دو روز باقى مانده باشد، یکى را براى اخلاق و ادبت قرار ده تا از آن براى روز مرگت کمک بگیرى.[21]

و حضرت امام کاظم علیه‌السلام می‌فرماید:

واجب‌‏ترین علم برایت آن دانشى ‏است که راهنمایت باشد بر صلاح و سلامت قلبت و فساد دلت را برایت نمایان سازد.[22]

توصیه امام خمینى قدس ‏سره:

... و از بالاترین و والاترین حوزه‏ هایى که لازم است به طور همگانى مورد تعلیم و تعلّم قرار گیرد، علوم معنوى اسلامى، از قبیل: علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الى اللّه ... است.[23]

 

هدف بعثت

بعثت پیامبر خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله به قدرى اهمیت دارد که خدا بر بشر منّت مى‏‌نهد و از مهم‏ترین اهداف بعثت را تزکیه و تعلیم علوم انسان‏‌ساز معرفى مى‏‌نماید و در قرآن می‌فرماید:

به راستى که خداوند برمؤمنان منّت نهاد آن‏گاه که در میانشان پیامبرى از خود آنان برانگیخت تا آیات او را بر آنان تلاوت کند و پاکشان سازد و به آنان کتاب و حکمت آموزد، گرچه پیش از آن واقعا در گمراهى آشکار بودند.[24]

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله نیز می‌فرماید:

تنها به این جهت مبعوث شدم که اخلاق خوب را کامل کنم.[25]

امام رضا علیه‌السلام نیز از آن حضرت نقل کرده که فرمود:

بر شما باد تخلّق به مکارم اخلاق، زیرا پروردگارم، مرا براى گسترش سجایاى اخلاقى برانگیخته است.[26]

در امور مهمّ براى تأکید قسم مى‏خورند. خداى تعالى که براى هر چیزى قسم یاد نمى‌‏کند در باب تزکیه نفس، یازده قسم آورده است. این‏ها همه اهمیت و ارزش خودسازى‏را نشان مى‏ دهد؛ در سوره شمس پس از یازده قسم می‌فرماید:

هر که نفس خویش را پاک بدارد رستگار است و هر که آلوده‏ اش سازد، زیان‏کار است.[27]

امام على علیه‌السلام می‌فرماید:

خوشا به حال کسى که در آزاد سازى نفس خویش [ از بارگناه و هواى نفس ] بکوشد پیش از تنگى نفس‏ها [ در آستانه مرگ] و شدّت ناامیدى.[28]

 

حسن خلق، عصاره دین

گویا تمامى دین در اخلاق خوب خلاصه مى‏ گردد. شخصى از رو به ‏روى رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله آمد و پرسید: «اى رسول خدا! دین چیست؟» فرمودند: «خوش‏خویى». آن‏گاه از سمت راست حضرت وارد شد و پرسید: «اى رسول خدا! دین چیست؟» حضرت پاسخ داد: «حسن الخلق»، سپس از پشت سر پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله آمد و سؤال را تکرار کرد و حضرت به او رو نمود و فرمود: «آیا نمى‏ دانى؟ دین همان خشم نکردن است».[29]

 

خُلق عظیم، مدال افتخار پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله

 

بر ارزش خودسازى همین بس که خداى تعالى براى تعریف و تمجید پیامبرش، می‌فرماید: «و به راستى که تو داراى اخلاق والا و بزرگوارى».[30]

بدیهى است پیامبر صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله خودش قرآن مجسّم بود. پس از رحلتش یکى از اصحاب، از همسر حضرت خواست تا اخلاق و رفتار حضرت را توصیف و معرفى کند، پاسخ داد:

اخلاق رسول خدا، همین قرآن بود؛ یعنى صفات خوبى که قرآن سفارش مى‏کند در پیامبر تجلّى مى‏ نمود و از رفتارها و صفات زشت، پاک و دور بود.[31]

ارزش «اخلاق» تا جایى است که پیامبرى که داراى خلق عظیم است به هنگام شروع نماز چنین دعا می‌فرماید:

خدایا! مرا به بهترین خلق و خوى راهنمایى نما، زیرا جز تو کسى به بهترین خوى‏ ها هدایت نمى‏ کند و بدترین خوى‏ها را از من دور ساز که جز تو بدترین اخلاق را از من دور نمى‏ کند.[32]

 

جایگاه حسن خلق در احادیث

 

رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فرمودند:

وزین‏ ترین چیزى که در سنجه اعمال گذاشته مى‏شود ترس از خدا و اخلاق نیک است.[33]

اخلاق نیک، نصف دین را تشکیل مى‏ دهد.[34]

سه خصلت است که هر که فاقد آن‏ها باشد از من نیست و جزء بندگان خوب خداى عزّو جلّ هم نیست.

پرسیدند: یا رسول اللّه صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله کدامند؟ فرمودند:

بردباریى که با آن، جهل شخص نادان را کنار زند و حسن خلقى که با آن در جامعه زندگى کند و تقوا و پاکى که مانع او از گناه گردد.[35]

بنده با حسن خلقش به درجات بزرگ آخرت مى‏رسد و به منزلت والا و شریف مى ‏رسد با آن که در عبادتش ضعیف است.[36]

محبوب‏ترین شما در نزد من و نزدیک‏ترین شما از نظر مقام و منزلت به من، نیکوترین شماست در اخلاق و قوى‏ترین شماست در فروتنى.[37]

و حضرت امیرالمؤمنین می‌فرماید:

بهترین چیز خوى نیکوست.[38]

گرامى ‏ترین حسب ـ که باعث امتیاز مى ‏شود ـ خلق نیک است.[39]

پاک‏ترین مردم به لحاظ ریشه ‏ها و اصل و نژادها، نیکوترین آن‏هاست از نظر اخلاق.[40]

خوى پسندیده از میوه‏‌هاى عقلى است.[41]

اهمیت جایگاه اخلاق بیش از این چند موضوعى است که گفته شد، ولى به همین اندازه قناعت مى‌‏شود و در ادامه به سایر مباحث اخلاق مى‏‌پردازیم.

 

تعریف اخلاق

 

«اخلاق» جمع خُلق و در لغت به معناى سجیّه، سرشت و خوى است و با واژه «خَلق» هم‏ریشه است. خلقت ظاهرى که با چشم مشاهده مى‌‏شود را خَلق و صفات درونى را خُلق مى ‏نامند.[42]

اخلاق؛ یعنى آن صفات و ویژگى‏ هاى ثابت و راسخ در نفس که به طور خود جوش موجب صدور رفتارى متناسب با آن صفات مى‏ شود.[43]

علم اخلاق، متکفل امور ذیل است: انسان شناسى، شناخت خوبى ‏ها و بدى ها، شناخت فضایل و رذایل، شناخت راه‏هاى کسب خصلت‏هاى خوب و راه‏هاى پیش‏گیرى و رفع بدى‏ ها.

 


[16] . بقره، آیه 183 و توجه به آیات بعد تا 189: « کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ».
[17] . طه، آیه 14: « أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِى ».
[18] . بقره، آیه 197: « وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوى وَاتَّقُونِ یا أُولِى الأَلْبابِ ».
[19] . همان، آیه 222: « إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّـوّابِـینَ وَیُحِبُّ المُتَطَهِّرِینَ ».
[20]  . علق، آیه 14: « أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یَرى ».
[21] . کلینى، اصول کافى، ج 8، ص 150، ح132: «إن اصبت فى عمرِک یومین، فاجعَل احدهما لأدبک لتستعینَ به على یومِ موتِک».
[22] . میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 166: «ألزمُ العلم لک، ما دلّک على صلاحِ قلبِک و أظهرُ لک فسادَه».
[23] . وصیت‏نامه امام خمینى قدس‏ سره، بند ط.
[24] . آل‏ عمران، آیه 164: « لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلى المُوْمِنِـینَ إِذ بَعَثَ فِـیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَالحِکْمَةَ وَإِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلالٍ مُبِـینٍ ». و ر . ک: بقره، آیه 213؛ جمعه، آیه 2 و نحل، آیه 36.
[25] . فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج 5، ص 89 : «انّما بعثتُ لأُتمِّمَ مَکارمَ الأخلاق».
[26] . میرزاحسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 11، ص 191، ح 15: «علیکم بمکارمِ الأخلاق فإنَّ اللّه‏َ عزّوجلّ بَعثنى بها».
[27] . شمس، آیه 1 تا 10: « وَالشَّـمْسِ وَضُحاها * والقَمَرِ إِذا تَـلاها * وَالنَّهارِ إِذا جَـلاّها * وَالَّـیْلِ إِذا یَغْشاها * وَالسَّماءِ وَما بَناها * وَالأَرْضِ وَما طَحاها * وَنَفْسٍ وَما سَوّاها * فَأَلـْهَمَها فُجُورَها وَتَقْواها * قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها * وَقَدْ خابَ مَنْ دَسّاها ».
[28] . تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 241: «طوبى لمن سَعى فى فکاک نفسِه قبل ضیقِ الأنفاس و
شدّةِ الإبلاس».
[29] . فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج 5، ص 89 : جاء رجل الى رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله من بین یدیه فقال: یا رسول اللّه! ما
الدینُ؟ فقال: «حُسنُ الخلقِ، ثمّ أتاه من قِبَلِ یمینِه فقال: یا رسولَ اللّه ماالدینُ؟ فقال: حُسنُ الخلقِ، ثم أتاه من قبلِ شِماله فقال: ما الدینُ؟ فقال: حُسنُ الخلق، ثمّ أتاه من ورائِه فقال: ما الدینُ؟ فالتفتَ إلیه فقال: أما تَفقهُ؟ هو أن لا تَغضِبَ».
[30] . قلم، آیه 4: « وَ إِنَّک َ لَعَلى خُلُقٍ عَظِـیمٍ ».
[31] . فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج 5، ص 89 .
[32] . همان، ص 91 : «.... اللّهمّ اهدنى لأحسن الأخلاق، لا یَهدى لأحسنِها إلاّ أنتَ، وَ اصرِف عنّى سیّئَها، لا یَصرفُ
عنّى سیّئَها إلاّ أنتَ».
[33] . همان، ص 89 : «أثقلُ ما یَوزن فى المیزان، تقوى اللّه‏ِ و الخُلْقَ الحَسَنِ».
[34] . شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 29، ح 102 و ص 30، ح 106: «الخُلْقُ الحسنُ نِصفُ الدینِ».
[35] . همان، ص 145، ح 172: «ثلاثٌ من لم تکنَّ فیه فلیس منّى و لا من اللّه‏ِ عزّوجلّ، قیل: یا رسولَ‏اللّه‏! و ما هنّ؟ قال: حلمُ یَردُّ به جهل الجاهل و حسنُ خلق یَعیشِ به فى الناسِ و ورعٌ یَحجزه عن معاصِى اللّه‏».
[36] . فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج 5، ص 93 : «إنّ العبدُ لیَبلغ بحُسنِ خلقِه عظیمَ درجاتِ الاخرةِ و شرفِ المنازلِ و إنّه لضعیفُ العبادةِ».
[37] . ورّام، تنبیه‏الخواطر، ج1، ص89 : «إنّ أحبُّکم إلىّ واَقربَکم منّى یَومَ القیامةِ مَجلسا، أحسنُکم خُلقاً وأشدُّکم تواضعاً».
[38] . تمیمى آمدى، غرر الحکم، ح 2847: «أحسنُ شى‏ءٍ الخلقُ».
[39] . همان، ح 2866: «اَکرمُ الحسبِ الخلقُ».
[40] . همان، ح 3032 : «أطهرُ الناسِ أَعراقا أحسنُهم أخلاقاً».
[41] . همان، ح 1280: «اَلْخُلْقُ المحمودُ من ثمارِ العقل».
[42] . ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 194 و محدث قمى، سفینة البحار، ج 2 باب خلق.
[43] . ر . ک: مجلسى، بحارالانوار، ج 67، ص 372، ذیل حدیث 18 و فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج 5، ص 95.