پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

فاطمه از ديدگاه على

بهترین طریق شناخت یک زن تعریف و توصیف شوهرش مى باشد. زیرا شوهر از افراد دیگر، حتى از پدر و مادر، همسرش را بهتر مى شناسد و بر خفایاى افکار و رفتار و عادت هاى خوب یا بد او آشناتر است. بنابراین حضرت على علیه السلام همسرش زهرا علیهاالسلام را کاملاً مى شناسد و بهتر از دیگران مى تواند تعریف و توصیف نماید. امیرالمؤمنین سخنان فراوانى درباره زهرا دارد لیکن در اینجا به دو کلام اکتفا مى شود:

کلام اول را بامداد اولین روز عروسى در جواب سؤال پیامبر اکرم فرمود. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله صبح اولین رو زعروسى وارد حجله شد، از داماد پرسید: کیف وجدت اهلک؟ فقال: نعم العون على طاعة اللَّه [بحار ج 43 ص 117.] یعنى رسول خدا از حضرت على پرسید: همسرت را چگونه یافتى؟ او در جواب عرض کرد: بهترین کمک است بر اطاعت از خدا.

کلام دوم را در آخرین ساعت هاى عمر، حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: امیرالمؤمنین و زهرا در آخرین ساعت ها با هم خلوت کردند. و قال: اوصینى بما احببت. قالت: یا ابن عم ما عهدتنى کاذبة و لا خائنة و لا خلفتک منذ عاشرتنى. فقال علیه السلام: معاذ اللَّه انت اعلم باللَّه وابرّ واتقى و اکرم و اشدّ خوفاً من اللَّه من ان اوبّخک بمخالفتى، قد عزّ علىّ مفارقتک [بحار ج 43 ص 91.] یعنى: زهرا در آخرین ساعت هاى وداع به امیرالمؤمنین گفت: پسر عمو! در طول عمر هرگز به تو دروغ نگفتم و خیانت نکردم و هیچگاه با تو مخالفت ننمودم. امیرالمؤمنین در پاسخ فرمود: آرى اى دختر پیامبر! معاذ اللَّه که تو خلافى را مرتکب شده باشى. مرتبه خداشناسى و نیکوکارى و تقوا و خداترسى تو بالاتر از آن است که با من مخالفت کرده باشى. مفارقت از تو بسیار بر من سخت است.

امیرالمؤمنین در آغاز زندگى زناشوئى خود حضرت زهرا علیهاالسلام را به عنوان بهترین همسرى که با کمک او مى تون خداى را اطاعت نمود معرفى کرد. جمله (نعم العون على طاعة اللَّه) جمله اى کوتاه ولى بسیار پر محتوا است. در این جمله هدف ازدواج را بیان کرد که کمک گرفتن از همسر براى اطاعت از خدا باشد و همسرش زهرا را به عنوان بهترین مصداق براى توفیق در این امر مهم دانست. در آخرین ساعتهاى وداع فاطمه علیهاالسلام نیز مقام عرفان و نیکوکارى و تقوا و خوف از خداى آن حضرت را ستود و نظر گذشته اش را تأیید نمود. معلوم مى شود زهرا در طول مدت ازدواج نه تنها مزاحم شوهرش در اطاعت از خدا و انجام دادن مسؤولیت سنگین ولایت نبوده، بلکه در تمام ابعاد مؤید و معاون او هم بوده است.

با توجه به شخصیت فوق العاده امیرالمؤمنین، و موقعیت اخلاقى، سیاسى، اجتماعى آن حضرت، شخصیت ممتاز همسرش زهرا علیهاالسلام نیز روشن مى شود.

على بن ابى طالب علیه السلام یک فرد عادى نبود، بلکه دومین شخصیت ممتاز اسلام، سپهسالار و سرباز نیرومند و فداکار اسلام بود. مرد عدالت، زهد، انفاق، مواسات، مساوات، ایثار، تقوا، و بالاخره ولى مسلمین و خلیفه رسول خدا بود. خود و خانواده اش در کمال عسرت زندگى مى کردند و آنچه را که داشت در راه خدا انفاق مى نمود. بیت المال را در بین مسلمین بالسویه تقسیم مى کرد و هیچ کس را بر دیگرى ترجیح نمى داد، حتى سهم خودش و امام حسن و امام حسین نیز بیش از سایرین نبود. وقتى برادرش عقیل شدت فقر خود را به آن حضرت عرض کرد حاضر نشد چیزى اضافه از آنچه به سایر مسلمین مى داد بدهد. [بحار ج 41 ص 114.] حضرت صادق علیه السلام درباره آن حضرت مى فرماید: على بن ابى طالب علیه السلام از جهت غذا و رفتار شبیه ترین مردم به رسول خدا بود. خودش نان با زیتون مى خورد ولى به مردم نان و گوشت مى داد. او آب و هیزم منزل را تهیه مى کرد و فاطمه علیهاالسلام آرد درست مى کرد و خمیر مى نمود و نان مى پخت و لباس ها را مى شست و وصله مى کرد. [بحار ج 41 ص 131.] امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان خلافت که همه گونه امکانات برایش فراهم بود، به دنیا خطاب کرده مى فرمود: اى دنیاى پست! آیا به من روى آورده اظهار علاقه مى کنى؟ هیهات، هیهات، دیگرى را مغرور کن، من نیازى به تو ندارم. تو را سه طلاقه کرده ام که دیگر رجوع ندارد. [بحار ج 41 ص 121.] در همان زمان مى فرماید: آیا به همین مقدار اکتفا کنم که مرا امیرالمؤمنین بگویند، ولى در سختى هاى روزگار با مردم شریک نباشم و در سختى زیستن براى آنها الگو نباشم؟ من آفریده نشده ام که به خوردن غذاهاى لذیذ مشغول شوم، مانند حیوان بسته اى که جز علف خوردن کارى ندارد، یا حیوان آزادى که سرگرم خوردن و پشگل انداختن است، و از آینده اش غفلت دارد. [نهج البلاغة کتابه الى عثمان بن حنیف.] امیرالمؤمنین علیه السلام چنین مردى بود و مى خواست این چنین زندگى کند و براى این چنین زیستن به همسرى موافق نیاز داشت. و جز حضرت زهرا علیهاالسلام هیچ زن دیگرى لیاقت هسمرى با او را نداشت، تنها او بود که مى توانست درباره اش بگوید: نعم العون على طاعة اللَّه.

در اینجاست که مقام ممتاز فاطمه روشن مى شود و مى توان او را به عنوان تنها همسر لایق حضرت على معرفى نمود. او بود که توانست در بیت على و بر طبق میل او زندگى کند و در اطاعت خدا و انجام مسؤولیتى که بر عهده اش نهاده بود، مؤید و مشوقش باشد. زهرا علیهاالسلام با رفتار اسلامى خود توانست لیاقت خود را براى فرزندى پیغمبر اکرم (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) و همسرى امیرالمؤمنین علیه السلام باثبات رساند و به همین جهت از جانب پیامبر به عنوان بزرگترین و شایسته ترین زنان جهان معرفى شد. فاطمه بانوى نمونه ى اسلام است و بانوان اسلام باید از آن حضرت درس زندگى بگیرند.

در این میان خانواده ى رجال دین و روحانیین از مسؤولیت بیشترى برخوردارند. خانمى که همسرى یک عالم دین را پذیرفته باید به مسؤولیت مقام شوهرش توجه داشته باشد.

باید بداند که خانه او به منزله خانه پیامبر و على است. خانه معنویت، علم، عدالت، مواسات، مساوات، ایثار، تقوا، فضیلت، توجه به خدا، خدمت به اسلام و مسلمین، و در یک کلام خانه دعوت به همه فضائل و مکارم اسلامى و انسانى است.

باید بداند که مردم سخنان پیامبر و امامان (علیهم السلام) را از این خانه ها مى شنوند و انتظار دارند عمل آنها را نیز در همین خانواده ها مشاهده نمایند.

زن و فرزند یک عالم دین باید بدانند که خانه آنها جاى خوشگذرانى و تجمل پرستى نیست بلکه بیت نمایش سیره ى پیامبر و على و فاطمه علیهم السلام است.

باید بدانند که اعمال و رفتار آنها مورد توجه مردم مى باشد. با رفتار اسلامى خود مى توانند مروج اسلام باشند و مردم را به خوبى دعوت نمایند و با رفتار غیر اسلامى خود مى توانند بزرگ ترین ضربه را بر پیکر اسلام وارد نمایند و مردم را نسبت به علماء دین بدبین سازند و سخنانشان را از اعتبار بیندازند. مى توانند شوهر یا پدرشان را در انجام مسؤولیت کمک نمایند و بدین وسیله مروج دین و در ثواب او شریک باشند، و مى توانند او را از رعایت شؤون مقام مقدس روحانى بازدارند و سخنان او را از اعتبار ساقط سازند و مردم را به ارتکاب گناه و تخلف از قوانین شریعت تشویق نمایند و خود نیز در کیفر این گناهان سهیم و شریک باشند.

البته رجال دین در یک مرتبه نیستند بلکه هر چه مقام علمى و اجتماعى بالاترى را داشته باشند، خود آنها و خانواده شان نیز مسؤولیت بیشتر و سنگین ترى را بر عهده دارند. و به همان مقدار که در انجام مسؤولیت خویش جدیت کنند نزد خدا مأجور خواهند بود. هر عالمى که در یکى از مقامات علمى و دینى قرار گرفت لیاقت آن را ندارد که خلیفه پیامبر و على (علیهماالسلام) و عالم دین باشد، بلکه لیاقت او در صورتى است که اخلاق و رفتارش مانند پیامبر و على علیهماالسلام باشد. هر زن و فرزند عالمى هم لیاقت آن را ندارد که به عنوان همسر و فرزند یک عالم دین معرفى شود بلکه لیاقت او در صورتى باثبات مى رسد که اعمال و رفتارش بر طبق اعمال و رفتار حضرت زهرا علیهاالسلام باشد.