تکلم خدا
تکلّم خداوند متعال در بین پیروان ادیان آسمانی یک موضوع قطعی و پذیرفته شده است. پیامبران مدعی بودند که خدای سبحان با آنان سخن میگوید و برای مردم پیام میفرستد. پیروانشان نیز این مدعا را میپذیرفتند. شیخ طوسی مینویسد:
متکلم بودن خدای متعال مورد اتفاق همه مسلمانان است.[37]
قاضی عضدالدین مینویسد:
پیامبران الهی اتفاق دارند که خدا با آنان تکلم مینماید.[38]
سید اسماعیل طبرسی مینویسد:
همه مسلمانان بلکه پیروان همه ادیان آسمانی در تکلّم خدا اتفاق دارند.[39]
صدرالمتألهین مینویسد:
پیروان همه شرایع آسمانی در متکلم بودن خدای سبحان اتفاق دارند، زیرا میگویند: خدا به فلان کار امر کرده و از فلان عمل نهی فرموده است، و امر و نهی از اقسام کلام است.[40]
قرآن کریم نیز در آیات متعدد تکلم را به خدا نسبت میدهد از باب نمونه:
« وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَیک مِنْ قَبْلُ وَرُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیک وَکلَّمَ اللّهُ مُوسی تَکلِـیماً »؛[41]
رسولانی را که شرح حال آنان را از پیش بر تو حکایت کردیم، و آنان که داستانشان را برای تو نگفتیم، و خدا با موسی تکلم کرد.
و میفرماید:
« تِلْک الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ »؛[42]
این رسولان را بعضی را بر بعض دیگر برتری دادیم. و خدا با بعض آنان تکلم کرد. و درجات بعضی را بالا برده است.
و میفرماید:
« وَما کانَ لِـبَشَرٍ أَنْ یکلِّمَهُ اللّهُ إِلاّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِـجابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولاً فَیوحِی بِـإِذنِهِ ما یشاءُ إِنَّهُ عَلِی حَکـیمٌ »؛[43]
خدا با هیچ انسانی تکلم نمیکند مگر از طریق وحی یا از پس حجاب یا رسولی را به سویش میفرستد، پس به اذن خدا آنچه را که خواهد به او وحی میکند. همانا که خدا بلند مرتبه و حکیم است.
افزون بر این آیات، و دهها حدیثی که در موضوع تکلم خدا صراحت دارد، لفظ «قول» و مشتقاتش در دهها آیه به خدا نسبت داده شده که به معنای گفتن و عبارت دیگری از تکلم است.
همچنین لفظ «امر» و «نهی» و مشتقات آنها در دهها آیه به خدا نسبت داده شده و ظهور در تکلم دارند.
بنابراین، تکلم خدای متعال با پیامبران از لوازم قطعی صدق و راستگویی پیغمبران به شمار میرود و در محیط شرایع آسمانی قابل تردید نیست.
[37]. کشف المراد، ص 224
[38]. شرحالمواقف، ج 8، ص 91
[39]. کفایةالموحدین، ج 1، بحث صفات خدا
[40]. المبدأ والمعاد، ص 145
[41]. نساء( 4) آیه 164
[42]. بقره( 2) آیه 253
[43]. شورى( 42) آیه 51