روزه و نقش آن در خودسازی
روزه، یکی از آن عبادتهای بسیار عالی است که کمتر نظیر دارد یا حتی ندارد. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از خداوند متعال نقل میکند: بندگان من هر عمل صالحی را انجام دهند، ده تا هفتصد برابر به آنها ثواب میدهم ـ بستگی به عمل و نیت انسان دارد ـ اما در این روایت میفرماید: روزه مال من است و من جزایش را میدهم.[80] پاداش سایر عبادتها را فرشتهها میدهند. اما در مورد روزه میفرماید: روزه مال من است. چون مال من است خودم میدانم که چقدر به آن ثواب بدهم. لابد روزه مزیتهایی دارد که خداوند متعال، جزای آن را برای خودش انتخاب کرده است. لذا آن را به خودش نسبت میدهد. «صوم، مال من است و فقط من جزایش را میدهم». امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میفرماید:
روزه، سپری در مقابل آتش جهنم است.[81]
یعنی همانطور که در جنگ اگر انسان سپر داشته باشد جانش محفوظ میماند، انسان روزهدار هم به وسیله روزه میتواند جلوی آتش جهنم را بگیرد و خطر را دفع کند. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در آستانه ماه مبارک رمضان فرمودند:
مردم مسلمان! شما در این ماه خدا به مهمانی دعوت شدهاید و از اهل کرامت خدا قرار داده شدهاید.[82]
اما مگر ما در اوقات دیگر، از غیر خدا، ارتزاق میکنیم؟ زندگیمان، خودمان و نفسمان و هر چه از دنیا استفاده کنیم، همهاش مال خداست. اما چرا در آن موقعیتها مهمان خدا نیستیم؟ با اینکه همیشه از نعمتهای خدا استفاده میکنیم، اما خداوند این ماه را به عنوان ضیافت الهی، تعیین کرده است. انسان در ماه رمضان، مهمان خداست. خدایی که همه جهان، تحت قدرت اوست و انسانها همه مملوکش هستند، مردم را در ماه رمضان به مهمانی خود دعوت کرده است. لطف خدا چقدر است که مردم را مهمان خود قلمداد کرده و از آنان پذیرایی خواهد کرد. اما آیا پذیرایی خداوند با آب و نان است؟ اینکه همیشه هست. اگر کسی مهمانانی دعوت کند و بخواهد اکرام کند و اهل کرامت اللّه هم باشد، چه نعمتی به آنها میدهد؟ قطعاً چیزی را که در مواقع معمولی نمیدهد. ما واقعاً نمیدانیم خداوند متعال در ماه رمضان به ما چه میدهد. بیشک نعمتهای دنیوی و زایلشدنی نیست، بلکه نعمتهای معنوی، روحانی و باقی و ثابت است. چیزهایی را به ما میدهد که تا نرویم و نبینیم، درک نخواهیم کرد. خدایی که مردم را به مهمانی خودش دعوت کرده، قدرت آن را دارد که خوب پذیرایی کند، پس بهترین پذیرایی را میکند. ما این را فعلاً و تا وقتی در دنیا هستیم نمیفهمیم، شاید وقتی از دنیا برویم، آن را بفهمیم. چنین تعابیری درباره هیچ عباداتی بیان نشده است.
ویژگیهای روزه مطلوب
این عبادت برای خودسازی جنبههای گوناگونی دارد. هدف این عبادت، خودسازی است. خداوند میفرماید:
ای مؤمنان! روزه بر شما واجب شد؛ همانگونه که به پیشینیان شما واجب بود. شاید که تقوا پیدا کنید.[83]
خداوند، هدف از روزه را تقوا برشمرده است؛ یعنی به وسیله روزه گرفتن بنده، باتقوا میشود. پس این عبادت، عبادت بزرگی است. اما روزه، جنبههای مختلفی دارد؛ از یک جهت، باعث میشود انسان تمرین بر ترک گناه کند؛ چون ماه رمضان، ماهی است که اگر انسان در آن روزهداری کند، برای ترک گناهان آماده میشود. از طرف دیگر، این عبادت سبب توجه او به خدا میشود؛ یعنی انسان را تکامل میبخشد و همین امر، وی را متوجه خدا و معنویات میکند.روزه در واقع، دارای دو جنبه است: جنبه تزکیه و پاکسازی نفس و جنبه تکامل و پرورش روح، چون صوم در لغت عرب در اصل به معنای کفِّ نفس است و کفّ نفس؛ یعنی خودداری و جلوگیری از هوای نفس.
ازاینرو، امام صادق علیهالسلام میفرماید: «روزه، سپری است در برابر آفتهای دنیا».[84] آفتهای دنیا، همین اعمال زشت و آلودگی دنیاست. روزه، سبب میشود انسان از این آفتها و اخلاق رذیله، نجات پیدا کند. روزه، حجابی است از عذاب آخرت؛ یعنی حایل است و نمیگذارد عذاب آخرت به انسان برسد. کسی که دچار آفات دنیا نشود، معلوم است در قیامت هم عذاب آخرت نصیبش نمیشود. پس وقتی خواستی روزه بگیری، سحَر نیت کن که خدایا! من به وسیله روزهای که میگیرم، میخواهم نفسم را از شهوتها و تمایلات نفسانی باز دارم، اخلاق زشت را کنار بگذارم. و به طور کلی با تمایلات نفسانی مبارزه کنم. انسان باید نیت کند که میخواهد تصمیم بگیرد دیگر از شیطان، متابعت نکند. به جایی که شیطان میخواهد او را جلب کند، نرود. انسان باید نفس خودش را در روزه ماه رمضان مانند بیماری فرض کند که میل به غذا و آب ندارد. فکر کند میخواهد پرهیز کند تا خوب بشود و سالم بماند. روایت میگوید که انسان نفس خودش را به منزله یک مریض فرض کند که میلی به غذا و آب ندارد و هر لحظه انتظار دارد شفا پیدا کند. انسان تصمیم بگیرد که اگر قبلاً حسود بوده، حسد را ترک کند؛ اگر حبّ نفس داشته، آن را رها کند؛ اگر آلودگی نفسانی دیگری داشته همه را پاک کند و نفسش را از هر غفلتی که داشته تطهیر کند. بعد میفرماید:
اگر تو در ماههای دیگر برای غیر خدا، کار میکردی و کارهایت با هدف الهی نبود، سعی کن در این ماه، مخلصانه و برای خدا کار کنی. هر کاری میکنی برای کسب رضای او باشد.[85]
امام صادق علیهالسلام در حدیث دیگری میفرماید: روزه فقط به این نیست که انسان از خوردن غذا و نوشیدن آب اجتناب کند، بلکه آن روزهای «جُنَّةٌ مِنَ النّار» است که روزهدار خودش را مهمان خدا بداند. پس روزه، فقط به خودداری از خوردن و آشامیدن نیست. لذا هر وقت خواستی روزه بگیری علاوه بر اینکه باید شکمت روزهدار باشد، گوشَت هم باید روزهدار باشد؛ یعنی صداهای حرام و غیبتها را گوش نده. اگر به موسیقی لَهو و لَعِب گوش میدادی، در این ماه دیگر گوش نده. همچنین چشمت هم باید روزهدار باشد. چشم روزهدار به حرام نگاه نمیکند. اگر سابقاً در خیابان به نامحرم نگاه میکرد، این ماه بنا را بر این بگذارد که دیگر این کار را نکند. چشمت را عادت بده تا مرتکب معصیت نشود. زبانت هم باید روزهدار باشد. اگر پیشتر غیبت میکردی، یا دروغ میگفتی، یا خُلفِ وعده میکردی، ماه رمضان، این کارها را نکن. در ماه رمضان بنا را بگذار بر اینکه دیگر دروغ نمیگویی. یک ماه رمضان بنا را بر این بگذار که دیگر غیبت نمیکنم، تهمت نمیزنم، فحش نمیدهم، بداخلاقی نمیکنم. انسان وقتی روزه میگیرد فقط این نباشد که غذا و آب نخورد؛ البته آن هم مرحلهای از روزهداری است، اما فقط این نیست.[86] باید تأسف خورد که بسیاری از حقایق و معارف اسلام و عبادات اسلامی ما از واقعیتِ خودش خالی شده است. عبادتی که این همه معنویت و صفا دارد و مایه قرب انسان به خدا میشود عملاً از سوی عدهای انکار میشود و انجام آن به راحتی ترک میشود.
اگر این یک عبادت است، معرّفِ آن هم خداوند و ائمه اطهار علیهمالسلام ما هستند. خودشان میفرمایند که وقتی روزه گرفتی همه اعضا و جوارحت روزهدار باشد، نه فقط شکمت؛ البته اگر فقط شکم هم باشد، روزه از نظر فقهی و شرعی از عهده فرد مکلف، ساقط میشود. بنابراین، امام صادق علیهالسلام میفرماید: یکی از آداب روزهداری این است که فرد در زمان روزهداری، نفس خودش را مُشرِف به آخرت بداند؛ یعنی آخرت و مرگ و حساب و کتاب را نزدیک ببیند، چون این یک واقعیت است که ما نمیدانیم تا کی زنده هستیم. کدام انسان اطمینان دارد که امروزش را به آخر میرساند؟ طبق این فرمایش امام صادق، کسی که خودش را مُشرِف به آخرت میداند، خود را از اخلاق زشت، رها میکند و گناهانش را ترک میکند. حضرت میفرماید: در حالت روزهداری چنین حالتی داشته باش؛ حالت خضوع در برابر خدا. حالِ تو حالِ بندهای باشد که از مولای خودش میترسد. حالت روزهدار باید اینطور باشد. باطن خود را از حیلهها و مکرها پاکیزه نگهدار. از هر چیزی که رنگ غیر خدایی دارد دوری کن، و فقط متوجه خدا باش. در روزه ماه رمضان، فقط ولایت خدا را داشته باش و فقط دوستی او را در دل تقویت کن. از خدای قهّار بترس؛ آن طور که باید بترسی. در این ماه، قلب و دست و پا و اعضا و جوارحت را به خدا ببخش و قلب خودت را برای محبت خدا خالص گردان و آنچه خدا گفته است انجام بده.
مسئله دیگر در روایات «روزه» این است که روزه، واجب شده تا اغنیا هم طعم گرسنگی و تشنگی را بچشند و بفهمند گرسنگی و تشنگی یعنی چه و به فکر محرومان هم باشند.[87]
به نقل از کتاب گفتارهای اخلاقی و اجتماعی / آیت الله ابراهیم امینی
[80]. «قالَ تَعالی؛ کلُّ عَمَلِ بَنی آدَم هُوَ لَهُ غَیر الصِّیامِ، فَاِنّ الصَّوْم لی وَ اَنَا أُجْزی بِهِ» مجلسی، بحارالانوار، ج 93، ص 251.
[81]. «الصَّوُم شَهُر رَمَضانِ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ» همان، ص 343. در روایتی نبوی نیز آمده است: «الصَّوُم جُنَّةٌ مِنَ النّارِ» (کلینی، الکافی، ج 4، ص 62، ح 1).
[82]. «شَهر اللّهِ قَد دُعیتُمْ فِیه اِلی ضِیافَةِ اللّه وَ جعلتُمْ فی اَهلِ کرامَةِ اللّهِ» شیخ صدوق، امالی، ص154 .
[83]. « یا أَیها الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ » بقره، آیه 183.
[84] . «الصَومُ جُنَّة مِنْ آفاتِ الدُّنیا» میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 565.
[85]. قال الصّادق علیهالسلام : قال النبی صلیاللهعلیهوآله: «الصَّوُم جُنَّةٌ مِن آفاتِ الدُّنیا، وَ حِجابٌ مِنَ عَذاب الآخِرَة، فَاِذا صمتَ فانو بصومَک کفَّ النفس عن الشهوات، و قطّع الهمّة عن خطوات الشیطان، و أنزِل نفسک منزلة المرضی لا تشتهی طعاما و لا شرابا، و توقّع فی کلّ لحظة شفاءک مرض الذنوب طهِّر باطنَک من کلّ کدرٍ و غفلةٍ و ظلمة یقعک عن معنی الإخلاص لوجه اللّه» همان.
[86]. «اِذا صُمت فالیصم سمعک و بصرک و فَرْجک و لِسانک وَ تغض بَصرک عمّا لا یحل النّظر اِلیه و السّمع عَمّا لایحل اِستِماعه اِلَیه و اللِّسان مِنَ الکذْب وَ الفُحْش» مجلسی، بحارالانوار، ج93، ص295.
[87]. الإمامُ العَسکری علیهالسلام ـ لَمّا سُئِلَ عَنْ عِلَّةِ وُجُوبِ الصَّوْمِ ـ : لِیجِدَ الغَنِی مَسَّ الجُوعِ؛ فَیمُنَّ عَلَی الفَقِیرِ همان، ج 96، ص 369، ح 50 .