فاطمه(س) از ديدگاه على(ع)

 بهترين طريق شناخت يك زن تعريف و توصيف شوهرش مى باشد. زيرا شوهر از افراد ديگر، حتى از پدر و مادر، همسرش را بهتر مى شناسد و بر خفاياى افكار و رفتار و عادت هاى خوب يا بد او آشناتر است. بنابراين حضرت على عليه السلام همسرش زهرا عليهاالسلام را كاملاً مى شناسد و بهتر از ديگران مى تواند تعريف و توصيف نمايد. اميرالمؤمنين سخنان فراوانى درباره زهرا دارد ليكن در اينجا به دو كلام اكتفا مى شود:

كلام اول را بامداد اولين روز عروسى در جواب سؤال پيامبر اكرم فرمود. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله صبح اولين رو زعروسى وارد حجله شد، از داماد پرسيد: كيف وجدت اهلك؟ فقال: نعم العون على طاعة اللَّه [بحار ج 43 ص 117.] يعنى رسول خدا از حضرت على پرسيد: همسرت را چگونه يافتى؟ او در جواب عرض كرد: بهترين كمك است بر اطاعت از خدا.

كلام دوم را در آخرين ساعت هاى عمر، حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: اميرالمؤمنين و زهرا در آخرين ساعت ها با هم خلوت كردند. و قال: اوصينى بما احببت. قالت: يا ابن عم ما عهدتنى كاذبة و لا خائنة و لا خلفتك منذ عاشرتنى. فقال عليه السلام: معاذ اللَّه انت اعلم باللَّه وابرّ واتقى و اكرم و اشدّ خوفاً من اللَّه من ان اوبّخك بمخالفتى، قد عزّ علىّ مفارقتك [بحار ج 43 ص 91.] يعنى: زهرا در آخرين ساعت هاى وداع به اميرالمؤمنين گفت: پسر عمو! در طول عمر هرگز به تو دروغ نگفتم و خيانت نكردم و هيچگاه با تو مخالفت ننمودم. اميرالمؤمنين در پاسخ فرمود: آرى اى دختر پيامبر! معاذ اللَّه كه تو خلافى را مرتكب شده باشى. مرتبه خداشناسى و نيكوكارى و تقوا و خداترسى تو بالاتر از آن است كه با من مخالفت كرده باشى. مفارقت از تو بسيار بر من سخت است.

اميرالمؤمنين در آغاز زندگى زناشوئى خود حضرت زهرا عليهاالسلام را به عنوان بهترين همسرى كه با كمك او مى تون خداى را اطاعت نمود معرفى كرد. جمله (نعم العون على طاعة اللَّه) جمله اى كوتاه ولى بسيار پر محتوا است. در اين جمله هدف ازدواج را بيان كرد كه كمك گرفتن از همسر براى اطاعت از خدا باشد و همسرش زهرا را به عنوان بهترين مصداق براى توفيق در اين امر مهم دانست. در آخرين ساعتهاى وداع فاطمه عليهاالسلام نيز مقام عرفان و نيكوكارى و تقوا و خوف از خداى آن حضرت را ستود و نظر گذشته اش را تأييد نمود. معلوم مى شود زهرا در طول مدت ازدواج نه تنها مزاحم شوهرش در اطاعت از خدا و انجام دادن مسؤوليت سنگين ولايت نبوده، بلكه در تمام ابعاد مؤيد و معاون او هم بوده است.

با توجه به شخصيت فوق العاده اميرالمؤمنين، و موقعيت اخلاقى، سياسى، اجتماعى آن حضرت، شخصيت ممتاز همسرش زهرا عليهاالسلام نيز روشن مى شود.

على بن ابى طالب عليه السلام يك فرد عادى نبود، بلكه دومين شخصيت ممتاز اسلام، سپهسالار و سرباز نيرومند و فداكار اسلام بود. مرد عدالت، زهد، انفاق، مواسات، مساوات، ايثار، تقوا، و بالاخره ولى مسلمين و خليفه رسول خدا بود. خود و خانواده اش در كمال عسرت زندگى مى كردند و آنچه را كه داشت در راه خدا انفاق مى نمود. بيت المال را در بين مسلمين بالسويه تقسيم مى كرد و هيچ كس را بر ديگرى ترجيح نمى داد، حتى سهم خودش و امام حسن و امام حسين نيز بيش از سايرين نبود. وقتى برادرش عقيل شدت فقر خود را به آن حضرت عرض كرد حاضر نشد چيزى اضافه از آنچه به ساير مسلمين مى داد بدهد. [بحار ج 41 ص 114.] حضرت صادق عليه السلام درباره آن حضرت مى فرمايد: على بن ابى طالب عليه السلام از جهت غذا و رفتار شبيه ترين مردم به رسول خدا بود. خودش نان با زيتون مى خورد ولى به مردم نان و گوشت مى داد. او آب و هيزم منزل را تهيه مى كرد و فاطمه عليهاالسلام آرد درست مى كرد و خمير مى نمود و نان مى پخت و لباس ها را مى شست و وصله مى كرد. [بحار ج 41 ص 131.] اميرالمؤمنين عليه السلام در زمان خلافت كه همه گونه امكانات برايش فراهم بود، به دنيا خطاب كرده مى فرمود: اى دنياى پست! آيا به من روى آورده اظهار علاقه مى كنى؟ هيهات، هيهات، ديگرى را مغرور كن، من نيازى به تو ندارم. تو را سه طلاقه كرده ام كه ديگر رجوع ندارد. [بحار ج 41 ص 121.] در همان زمان مى فرمايد: آيا به همين مقدار اكتفا كنم كه مرا اميرالمؤمنين بگويند، ولى در سختى هاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختى زيستن براى آنها الگو نباشم؟ من آفريده نشده ام كه به خوردن غذاهاى لذيذ مشغول شوم، مانند حيوان بسته اى كه جز علف خوردن كارى ندارد، يا حيوان آزادى كه سرگرم خوردن و پشگل انداختن است، و از آينده اش غفلت دارد. [نهج البلاغة كتابه الى عثمان بن حنيف.] اميرالمؤمنين عليه السلام چنين مردى بود و مى خواست اين چنين زندگى كند و براى اين چنين زيستن به همسرى موافق نياز داشت. و جز حضرت زهرا عليهاالسلام هيچ زن ديگرى لياقت هسمرى با او را نداشت، تنها او بود كه مى توانست درباره اش بگويد: نعم العون على طاعة اللَّه.

در اينجاست كه مقام ممتاز فاطمه روشن مى شود و مى توان او را به عنوان تنها همسر لايق حضرت على معرفى نمود. او بود كه توانست در بيت على و بر طبق ميل او زندگى كند و در اطاعت خدا و انجام مسؤوليتى كه بر عهده اش نهاده بود، مؤيد و مشوقش باشد. زهرا عليهاالسلام با رفتار اسلامى خود توانست لياقت خود را براى فرزندى پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) و همسرى اميرالمؤمنين عليه السلام باثبات رساند و به همين جهت از جانب پيامبر به عنوان بزرگترين و شايسته ترين زنان جهان معرفى شد. فاطمه بانوى نمونه ى اسلام است و بانوان اسلام بايد از آن حضرت درس زندگى بگيرند.

در اين ميان خانواده ى رجال دين و روحانيين از مسؤوليت بيشترى برخوردارند. خانمى كه همسرى يك عالم دين را پذيرفته بايد به مسؤوليت مقام شوهرش توجه داشته باشد.

بايد بداند كه خانه او به منزله خانه پيامبر و على است. خانه معنويت، علم، عدالت، مواسات، مساوات، ايثار، تقوا، فضيلت، توجه به خدا، خدمت به اسلام و مسلمين، و در يك كلام خانه دعوت به همه فضائل و مكارم اسلامى و انسانى است.

بايد بداند كه مردم سخنان پيامبر و امامان (عليهم السلام) را از اين خانه ها مى شنوند و انتظار دارند عمل آنها را نيز در همين خانواده ها مشاهده نمايند.

زن و فرزند يك عالم دين بايد بدانند كه خانه آنها جاى خوشگذرانى و تجمل پرستى نيست بلكه بيت نمايش سيره ى پيامبر و على و فاطمه عليهم السلام است.

بايد بدانند كه اعمال و رفتار آنها مورد توجه مردم مى باشد. با رفتار اسلامى خود مى توانند مروج اسلام باشند و مردم را به خوبى دعوت نمايند و با رفتار غير اسلامى خود مى توانند بزرگ ترين ضربه را بر پيكر اسلام وارد نمايند و مردم را نسبت به علماء دين بدبين سازند و سخنانشان را از اعتبار بيندازند. مى توانند شوهر يا پدرشان را در انجام مسؤوليت كمك نمايند و بدين وسيله مروج دين و در ثواب او شريك باشند، و مى توانند او را از رعايت شؤون مقام مقدس روحانى بازدارند و سخنان او را از اعتبار ساقط سازند و مردم را به ارتكاب گناه و تخلف از قوانين شريعت تشويق نمايند و خود نيز در كيفر اين گناهان سهيم و شريك باشند.

البته رجال دين در يك مرتبه نيستند بلكه هر چه مقام علمى و اجتماعى بالاترى را داشته باشند، خود آنها و خانواده شان نيز مسؤوليت بيشتر و سنگين ترى را بر عهده دارند. و به همان مقدار كه در انجام مسؤوليت خويش جديت كنند نزد خدا مأجور خواهند بود. هر عالمى كه در يكى از مقامات علمى و دينى قرار گرفت لياقت آن را ندارد كه خليفه پيامبر و على (عليهماالسلام) و عالم دين باشد، بلكه لياقت او در صورتى است كه اخلاق و رفتارش مانند پيامبر و على عليهماالسلام باشد. هر زن و فرزند عالمى هم لياقت آن را ندارد كه به عنوان همسر و فرزند يك عالم دين معرفى شود بلكه لياقت او در صورتى باثبات مى رسد كه اعمال و رفتارش بر طبق اعمال و رفتار حضرت زهرا عليهاالسلام باشد.


منبع: کتاب بانوي نمونه اسلام فاطمه زهرا (سلام الله عليها) / آیت الله ابراهیم امینی