اوضاع مسلمانان جهان و مسئولیت ما
با اینکه تعداد مسلمانان جهان از یک میلیارد تجاوز میکند، و در یکی از حساسترین نقاط زمین زندگی میکنند، و از جهت منابع طبیعی و نیروی انسانی بسیار غنی هستند. و دارای سابقهای درخشان در تمدن و علوم و فرهنگ میباشند. و قرنها به صورت قدرتی عظیم و شکوهمند، در جهان حکومت میکردند و پرچم علم و تمدن و فرهنگ را بر دوش داشتند، و تَبَعا باید عظمت و قدرت و موقعیت جهانی خود را حفظ کرده باشند، اما متأسّفانه چنین نیست، بلکه تدریجا قدرت و موقعیت خود را از دست دادند و به وضع اسفباری درآمدند که شاهد آن هستید. به صورت کوتاه به اوضاع رقتبار آنان اشاره میشود:
با اینکه اسلام همه مسلمانان جهان را یک امت میداند و باید به صورت یک کشور بزرگ و نیرومند، یا کشورهای متحد و مشترک المنافع، در جهان زندگی کنند ولی متأسّفانه بر اثر جهل و نادانی، و تعصبات قومی و نژادی و خودخواهی و فرقهگرایی و توطئه و تفرقهافکنی دشمنان، به صورت کشورهایی کوچک و بزرگ و پراکنده تقسیم شدهاند که وحدت و انسجام ندارند.
در این کشورهای پراکنده، اسلام حاکمیت ندارد بلکه حاکمان خودفروخته هر کشوری، برنامه اداره کشور را از یکی از کشورهای بزرگ، یعنی دشمنان اسلام و مسلمانان و حکومتهای غیردینی گرفته و از آن تبعیت میکند.
کشورهای نیرومند کفر و استکبار، بر کشورهای مسلمانان سلطه یافته و همه شئون آنها را در قبضه خود درآوردهاند.
در انتخاب حکام و زمامداران، در امور سیاسی و اقتصادی، علوم و صنایع، قانونگذاری، کشاورزی و دامداری، فرهنگ و هنر، در نیروهای نظامی و انتظامی و حتی امور دینی و مذهبی آنها دخالت میکنند و همه را به خود وابسته ساختهاند.
منابع طبیعی آنان را به قیمت ناچیز میبرند و در عوض مقداری اجناس لوکس و غیر ضروری تحویل میدهند. کشورهای اسلامی را به صورت بازار مصرف کالاهای خود درآوردهاند.
کشورهای اسلامی را نسبت به یکدیگر بدبین ساخته و در میانشان تفرقه میاندازند، و گهگاه کشوری را به جان کشور دیگر میاندازند تا برای خرید سلاح دست نیاز به سویشان دراز کنند، و شرایط قیمومت آنان را بپذیرد. آنگاه خود را بهترین حامی آنها معرفی میکنند. پایگاه نظامی درست میکنند، پیمان مشترک دفاعی میبندند، مانور مشترک نظامی میدهند.
متأسّفانه اکثر کشورهای مسلمان بدین آفت مبتلا هستند و به طور مستقیم و آشکار یا غیرمستقیم و پنهان تحت الحمایت یکی از کشورهای کفر و استکبار، یعنی دشمنان واقعی اسلام و مسلمانان زندگی میکنند و بعضا از این موضوع خوشحالند و بدان افتخار میکنند، یا چارهای جز این نمیبینند.
از سوی دیگر کشورهای اسلامی با یکدیگر بیگانه و بیتوجه هستند. رابطه دوستی و پیمان تعاون و همکاری در میانشان نیست. در حلّ مشکلات به یاری همدیگر نمیشتابند. به همدیگر اعتماد ندارند و میترسند. به جای اینکه به یکدیگر اعتماد داشته باشند به دشمنان اسلام اعتماد میکنند و با آنان پیمان دوستی و همکاری میبندند.
بلکه به تحریک دشمنان، هر چند یکبار به جان هم میافتند، و جنگ و برادرکشی را راه میاندازند.
در اکثر کشورهای اسلامی زمامداران مزدور و خودفروختهای حکومت میکنند که نه تنها مدافع اسلام و ارزشهای اسلامی نیستند بلکه با تمام قدرت حرکتهای اسلامی، و به اصطلاح اصولگرایی را سرکوب میسازند. آنچنان که گویا کافران و مستکبران بیرحم و خونخوار در مصدر امور واقع شدهاند و حکومت میکنند.
بر اثر توطئه شوم دشمنان اسلام و سستی و بیتفاوتی کشورهای اسلامی بود که سرزمین مقدس فلسطین و مسجد اقصی، نخستین قبله مسلمانان، به وسیله صهیونیستهای جنایتکار از مسلمانان گرفته شد، و بیش از چهل سال است که صاحبان اصلی آن سرزمین، دربهدر و آواره شدند و اسرائیل غاصب بر آن حکومت میکند. و با کمکهای فراوان سران کفر و استکبار به انواع سلاحهای پیشرفته مجهز شده و به صورت بزرگترین پایگاه نیرومند نظامی آنان درآمده و نه تنها کشورهای همسایه بلکه جهان اسلام را مورد تهدید و خطر جدّی قرار میدهد. و استکبار جهانی با تمام قدرت از موجودیت آن دفاع میکند.
یکی از بهترین شواهد دشمنی و عناد سران کفر و استکبار شرق و غرب نسبت به اسلام و مسلمانان حملات وحشیانه صربهای جنایتکار به مسلمانان بیدفاع و مظلوم بوسنی و هرزگوین و قتلعام آنان و ارتکاب انواع جنایتها است، که در قلب اروپای به اصطلاح متمدن و مدافع حقوق بشر و در محضر آنان انجام میگیرد ولی کوچکترین عکسالعمل بازدارنده و مؤثّری از خود نشان نمیدهند. بلکه به صورت پنهان و آشکار جنایتهای آنان را تأیید مینمایند. نه تنها به مسلمانان مورد تجاوز کمک نمیکنند تا از خود دفاع نمایند بلکه از کمک کردن دیگران به آنان نیز شدیدا مانع میشوند. اما به صربهای متجاوز مخفیانه کمک میرسانند.
و این است معنای تمدن و دفاع از حقوق بشر!
نمونه دیگر دشمنی و کفر و استکبار با اسلام و مسلمانان، تجاوز استکبار شرق ضدّ دین، به کشور اسلامی افغانستان است که سالها ادامه داشت و صدها هزار مسلمان کشته و کشورشان ویران گشت ولی خوشبختانه آن مسلمانان غیور و سلحشور بر اثر جهاد مداوم، در نهایت بر دشمنان پیروز گشتند، و مهاجمان متجاوز را از کشورشان خارج ساختند. و زمینه را برای تأسیس یک حکومت اسلامی فراهم نمودند. متأسّفانه استکبار و کفر جهانی تجاوز خود را به گونهای دیگر شروع کرد. گروههای مختلف پیروزمند را به جان یکدیگر انداخت تا به جنگ داخلی و برادرکشی و تخریب سرزمین خود مشغول گردند و فرصت تأسیس حکومت اسلامی را نداشته باشند. و دشمنان اسلام به طور مستقیم و غیر مستقیم سلاح و امکانات در اختیار آنان قرار میدهند. و سرانجام چه خواهد شد نمیدانم؟
حمله نظامی ارمنستان به جمهوری آذربایجان و جنگ داخلی تاجیکستان و کشتار بیرحمانه مسلمانان کشمیر و تخریب مسجد بابری بهوسیله هندوهای افراطی و دهها نمونه دیگر را نیز میتوان از توطئهها و تحریکات شوم دشمنان اسلام به شمار آورد.
اصرار غرب به صدور فرهنگ مبتذل و ضدّ اخلاقی خود به کشورهای اسلامی و صرف بودجههای کلان در این جهت، و تحریک و تشویق نویسندگان ضدّ اسلامی مانند سلمان رشدی و دهها و صدها مانند او، به نشر کتابهای ضدّ اسلامی و دفاع از آنان به بهانه آزادی قلم و حقوق بشر نیز ماهیت ضد اسلامی و توطئههای شوم آنان را برای محو کامل اسلام روشن میسازد.
کوتاه سخن اینکه دشمنان اسلام دشمنی خود را با اسلام و مسلمانان از زمان پیامبر اسلام(ص) آغاز کردند و در طول تاریخ همچنان ادامه داشت، ولی در عصر حاضر منسجمتر و جدّیتر شدهاند و با وحدت کلمه به جنگ با اسلام و مسلمانان برخاستهاند. و برای رسیدن به هدف از ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری، علمی، نظامی، حقوقی، جنایی و حتی نسلکشی استفاده میکنند، زیرا با بیداری و حرکتهای اسلامی مواجه شدهاند و احساس خطر مینمایند. اوضاع و شرایط نابسامان و اسفبار جهان اسلام چنان است که خود میدانید و شاهد آن هستید و به گوشههایی از آن اشاره شد. اکنون این سؤالها مطرح است:
1. آیا پیامبر اسلام به این وضع راضی است یا نه؟
2. چرا چنین شدیم؟
3. راه چاره چیست؟
4. مسئولیت با کیست؟
پاسخ کامل به سؤالات مذکور نیاز به شرح و تفصیل دارد که مجال آن نیست، به همین جهت، به پاسخهای کوتاه اکتفا میکنیم.
آیا پیامبر اسلام بدین وضع راضی است؟
پاسخ روشن است، زیرا هیچ مسلمان اندیشمندی تردید نمیکند که اوضاع نابسامان کنونی جهان اسلام مورد رضای پیامبر اسلام(ص) نیست، پیامبر قطعا راضی نیست که امتش این همه پراکنده باشند، با خودشان بیگانه و با دشمنانشان دوست باشند، استقلالشان را از دست داده و در همه چیز وابسته به دشمنان اسلام باشند. کی پیامبر اسلام راضی میشود امتش زیر سلطه سران کفر و استکبار باشد؟ چگونه راضی میشود سرزمینهای اسلامی مورد تجاوز و غصب کافران واقع شود و صاحبان مسلمان آن آواره و دربهدر باشند؟ چگونه راضی میشود امتش ثروتهای طبیعی خود را با التماس و به قیمت ارزان در اختیار دشمنان اسلام قرار دهند. آنگاه برای گرفتن وام یا مبلغ ناچیزی کمک بلاعوض دست نیاز به سوی آنان دراز کنند؟ یا ملت خود را بدبخت و گرسنه بدارند و اموال عمومی را در راه مسابقه تسلیحاتی و خرید سلاحهای مرگبار صرف کنند، و احیانا به کشورهای مسلمان همسایه تجاوز کنند؟
نه! پیامبر اسلام(ص) هرگز به چنین اوضاع ذلتبار و اسفناکی راضی نیست، و تحمل آن را بر امت خود نمیپسندد.
چرا چنین شدیم؟
جواب این است چون به دستورهای اسلام و قرآن عمل نکردیم! قرآن همه مسلمانان را یک امت میداند و میگوید:
همه شما به ریسمان خدا (اسلام، قرآن) چنگ بزنید و پراکنده نشوید.[472]
و میفرماید: از خدا و پیامبر اطاعت کنید و با یکدیگر نزاع نکنید که ناتوان میشوید و آبرویتان میریزد. صبر نمایید که خدا با صابران است.[473]
مسلمانان به دستور قرآن عمل نکردند، وحدت خود را از دست دادند و پراکنده شدند.
قرآن گفته بود: خدا برای کافران به زیان مؤمنان راهی نگشوده است.[474]
و گفته بود: کسانی که به جای مؤمنان کافران را به دوستی برمیگزینند، آیا عزت و قدرت را نزد آنان میجویند در حالیکه تمام عزت از آنِ خداست.[475]
اما مسلمانان برای کسب عزت و قدرت با کافران دوست شدند و راه را برای نفوذ و سلطهجویی آنان گشودند.
قرآن گفته بود: ای کسانی که ایمان آوردهاید! کافران را به جای مؤمنان به دوستی نگیرید. آیا میخواهید به زیان خودتان قدرتی آشکار بهوجود آورید؟[476]
و فرموده بود: ای کسانی که ایمان آوردهاید! با یهود و نصارا پیمان دوستی و همکاری نبندید، آنان دوستان یکدیگرند. و هر یک از شما با آنان پیمان دوستی ببندد از آنان محسوب میشود. و خدا ستمکاران را هدایت نمیکند.[477]
اما مسلمانان دستورهای صریح و قاطع قرآن را زیر پا گذاشتند و با کافران یعنی دشمنان سرسخت اسلام پیمان دوستی و همکاریهای نظامی و اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، منعقد ساختند.
قرآن گفته بود: چنانکه مشرکان همگی به جنگ با شما برخاستهاند شما نیز همگی به جنگ ایشان برخیزید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.[478]
و گفته بود: با سران کفر بجنگید که به پیمانهایشان وفادار نیستند. باشد که از کردار خود باز ایستند.[479]
اما مسلمانان فریضه مهمّ جهاد را ترک کردند، و زندگی ننگین و ذلتبار تسلیم در برابر دشمنان را بر جهاد و شهادت پرافتخار در راه خدا ترجیح دادند و به جای جهاد با دشمنان با آنها پیمان دوستی و همکاری بستند.
قرآن گفته بود: شما امتی باشید که مردم را به خیر دعوت میکنند و امر به معروف و نهی از منکر مینمایند و اینان رستگارند.[480]
اما مسلمانان فریضه مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند، و بر اثر آن اشرار و حاکمان خودفروخته و ستمکار بر آنان مسلط شدند و مفاسد اجتماعی و اخلاق رواج یافت.
و دهها و صدها کار دیگر که اسلام و قرآن از ما خواسته بود و انجام ندادیم و در پی آن بدین وضع ناگوار مبتلا شدیم. وضع کنونی، نتیجه کردار ماست.
ابوهریره میگوید: من از رسول خدا(ص) شنیدم که به ثوبان فرمود: ای ثوبان! چه خواهی کرد وقتی که ملتها (کفّار و دشمنان) برای سلطهجویی بر شما همدیگر را به همکاری دعوت مینمایند، چنانکه شما یکدیگر را بر سفره غذا دعوت مینمایید؟ ثوبان عرض کرد: یا رسول اللّه! این امر بر اثر کمی عدد ماست؟ فرمود: نه. در آن روز خیلی هم زیاد هستید. بلکه بر اثر وهن و ناتوانی است که بر دل شما چیره شده است. ثوبان عرض کرد یا رسول اللّه! مراد شما از وهن چیست؟ فرمود: حبّ دنیا و کراهت از جنگ.[481]
رسول خدا(ص) فرمود: تا هنگامی که دو غفلت در بین شما پیدا نشود از جانب خدا دلیل و راهنما دارید: یکی مستی نادانی، دیگر: مستی علاقه به زندگی. بدین دو مستی مبتلا نشدهاید و امر به معروف و نهی از منکر میکنید و در راه خدا جهاد مینمایید از جانب خدا راهنمایی میشوید، ولی وقتی به دنیا علاقه زیاد پیدا کردید امر به معروف و نهی از منکر و جهاد در راه خدا را ترک میکنید. در آن روز کسانی که مقید به کتاب و سنّت باشند و مردم را به سوی آن بخوانند به منزله نخستین مؤمنان از مهاجران و انصار هستند.[482]
ابو هریره از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: امر به معروف و نهی از منکر کنید وگرنه خدا افراد بد و شریر را بر شما مسلط میکند آنگاه خوبان دعا میکنند ولی دعایشان به اجابت نمیرسد.[483]
چاره چیست؟
تنها راه چاره و حل مشکلات این است که به اسلام راستین بازگردیم. ارزشهای اصیل و حیاتبخش و حرکتآفرین را در میان خودمان احیا کنیم. مسلمانان پراکنده را به وحدت و تشکیل امت واحد دعوت نماییم. منطق جهاد و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر و دفاع از دین و سرزمینهای اسلامی را زنده سازیم. با طاغوت و طاغوتیان و عمّال مزدور آنان مبارزه کنیم. راه سلطه بیگانگان و دشمنان اسلام را در کشورهای اسلامی ببندیم، و در طریق رسیدن به خودکفایی و استقلال جدیت کنیم.
البته اعتراف میکنم که در شرایط کنونی رسیدن به هدف نهایی کار دشواری است، ایثار و فداکاری و تحمل زندان و شکنجه و تبعید و شهادت و محرومیت میطلبد. ولی جز این چارهای نداریم. باید با اخلاص حرکت کرد و قدم برداشت، خدا نیز یاری خواهد کرد: « إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ ینْصُرْکمْ وَیثَبِّتْ أَقْدامَکمْ ».
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اگر گرفتاری سختی برایتان پیش آمد اموالتان را برای حفظ جانتان صرف کنید، و اگر برای دینتان مشکلی بهوجود آمد جانتان را در راه دفاع از دین صرف کنید. و بدانید که «هالِک» کسی است که دینش را از دست بدهد و دزد زده کسی است که دینش را به سرقت ببرند. و بدانید که بعد از بهشت فقری نیست و با وجود آتش دوزخ غنایی وجود ندارد. آن هم آتشی که اسیرش آزاد نمیشود و بیمارش شِفا نمییابد.[484]
چه کسی مسئول است؟
مسئولیت با همه است، زیرا وجوب دفاع از دین یک وظیفه همگانی است. هر کسی و در هر شرایطی میتواند در رسیدن به این هدف مهم کمک کند. اما دانشمندان و خیراندیشان و اصلاحطلبان و فقها و علمای دین مسئولیت بیشتری را برعهده دارند. آنان باید مردم را به وحدت دعوت کنند، ارزشهای اصیل و فراموش شده اسلام را تبلیغ نمایند، توطئههای خطرناک دشمنان را برملا سازند و مردم را بیدار نمایند و رهبری امت را به دست گیرند و مسلمانان را برای دفاع از اسلام و اقامه دین و اجرای کامل احکام بسیج نمایند، خود حرکت کنند و مردم را به همراه ببرند.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: به خدا که دانه را شکافت و انسان را آفرید سوگند؛ اگر آن جمعیت [ انبوه] برای بیعت حضور نیافته بود و به این وسیله حجت بر من تمام نشده بود، و اگر نبود که خدا از علما پیمان گرفته که بر شکم سیر ظالمان و گرسنگی محرومان رضا ندهند، هر آیینه مهار شتر خلافت را بر کوهانش میانداختم تا هر جا که خواست برود.[485]
امام حسین(ع) نیز فرمود: به این جهت است که مَجاری امور و احکام باید به دست علمای الهی باشد که بر حلال و حرام خدا امین هستند. آن شما هستید که مقام و منزلت خود را از دست دادهاید، این مقام از شما گرفته نشد مگر بر اثر افتراقتان از حق و اختلافتان در سنّت پیامبر، بعد از اتمام حجت. اگر بر اذیتها صبر میکردید و شداید و دشواریها را در راه خدا تحمل مینمودید امور مربوط به دین خدا بر شما وارد میشد و از شما صدور مییافت و به شما ارجاع میشد.
ولی شما [ در اثر کوتاهی در انجام وظیفه] ستمگران را در جایگاه خودتان مستقر ساختید و امور الهی [ اداره امور] را به دستشان سپردید تا در شبههها [ به میل خودشان ]رفتار کنند و دنبال تأمین خواستههای خود باشند. آری، فرار شما از مرگ و علاقه به حیات دنیا بود که ستمگران را بر شما مسلط ساخت. شمایید که ضعیفان و محرومان را در دست ستمکاران رها ساختید تا برخی را برده خود و بعضی را ناتوان و محتاج لقمه غذایی گردانند. و بر طبق میلشان کشور را اداره کنند و با خداوند جبار پرجرئت شوند.[486]
آری، خیراندیشان و اصلاحطلبان و فقها و علمای دین وظیفه دارند رهبری امت را به دست گیرند و پرچم دفاع از دین و ارزشهای اصیل اسلام را در جهان به اهتزاز درآورند و اسلام و مسلمانان را در مسیری که پیامبر خواسته هدایت کنند. اگر کوشش و جهاد همگانی شروع شود، امید میرود که با نصرت و تأییدات الهی شوکت و عظمت از دست رفته امت بزرگ اسلام دیگربار بازگردد و در جایگاه جهانی خود قرار گیرد.
خوشبختانه آثار بیداری اسلامی در جهان مشاهده میشود و باید از این موقعیت بسیار حسّاس بهره برد.
بیندیشید و پاسخ دهید
1. اوضاع کنونی مسلمانان را تشریح کنید.
2. آیا پیامبر بدین وضع راضی است؟ چرا؟
3. چرا مسلمانان دچار ذلت و خواری شدند؟
4. راه چاره چیست؟
5 . بیشترین مسئولیت اوضاع اسفبار کنونی مسلمانان بر عهده کیست؟
[472] . « وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِـیعاً وَلا تَفَرَّقُوا »؛ آل عمران، آیه 102.
[473] . « وَأَطِـیعُوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذهَبَ رِیحُـکمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِینَ »؛ انفال، آیه 46.
[474] . « وَلَنْ یجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی المَـؤْمِنِـینَ سَبِـیلاً »؛ نساء، آیه 41.
[475] . « الَّذِینَ یتَّخِذُونَ الکافِرِینَ أَوْلالِیاءَ مِنْ دُونِ المُـؤْمِنِـینَ أَ یبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ العِزَّةَ فَإِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمِـیعاً »؛ همان، آیه 139.
[476] . « یا أَیها الَّذِینَ آمَنُوا لا تَـتَّخِذُوا الکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ المُـؤْمِنِـینَ أَتُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلّهِ عَلَیکمْ سُلْطاناً مُبِـیناً »؛ همان،
آیه 144.
[477] . « یا أَیها الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الیهُودَ وَالنَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یتَوَلَّهُمْ مِنْکمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لا یهْدِی
القَوْمَ الظّالِمِـینَ »؛ مائده، آیه 51 .
[478] . « وَقاتِلُوا المُشْرِکـینَ کافَّـةً کما یقاتِلُونَکمْ کافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ المُـتَّـقِـینَ »؛ توبه، آیه 26.
[479] . « فَقاتِلُوا أَئِـمَّةَ الکفْرِ إِنّـهُمْ لا أَیمانَ لَـهُمْ لَعَلَّـهُمْ ینْـتَـهُونَ »؛ همان، آیه 12.
[480] . « وَلْتَکنْ مِنْـکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلی الخَیرِ وَیأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ المُنْـکرِ وَأُولـئِک هُمُ المُفْلِحُونَ »؛ آل عمران، آیه
104.
[481] . اَبُوهَریرَة قالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللّه صلیاللهعلیهوآله یقول لثوبان: کیفَ بِک یا ثوبانُ إذا تداعت علیکم الأمم کتداعکم علی قصعةِ الطّعامِ
تُصیبون مِنهُم؟ قال ثوبان: بِأبی أنتَ و أمّی یا رسولَ اللّه، من قلّةٍ بنا؟ قال: لا، أنتم یومئذٍ کثیرٌ ولکن یلقی فی قلوبکم الوهنُ، قال: و ما الوهنُ یا رسول اللّه؟ قال حُبّکم الدُّنیا و کراهتکم القتال؛ مجمع الزّوائد، ج 7، ص 287.
[482] . معاذ بن جبل: قال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله: أنتم عَلی بَینةٍ مِن رَبِّکم مالَم تَظهرُ فیکم سکرتانِ: سکرةُ الجهلِ و سکرةُ حبّ العیشِ،
و أنتم تَأمرون بالمعروفِ و تَنهون عن المنکرِ، و تُجاهِدون فی سبیل اللّه. و إذا ظهر فیکم حبُّ الدنیا فَلا تَأمُروُنَ بِالمَعرُوفِ وَلا تنهونَ عَنِ المنکرِ و لا تُجاهِدون فی سبیلِ اللّه. والقائلون یومئذٍ بالکتابِ والسّنّةِ کالسّابقین الأوّلین من المهاجرینَ والأنصار؛ همان، ص 270.
[483] . عَن أبی هریرة قال: قال رسولُ اللّه صلیاللهعلیهوآله: لَتَأمرُنَّ بالمعروفِ و تَنهُنّ عن المنکرِ أو لَیسلِّطَنَّ اللّهُ علیکم شرارَکم ثمّ یدعو
خیارُکم فلا یستجابُ لهم؛ همان، ص 266.
[484] . قال أمیرالمؤمنین علیهالسلام: إذا حضرت بلیةُ فاجعَلوا أموالَکم دونَ أنفسکم، و إذا نَزلَت نازلةٌ فاجعَلوا أنفسَکم دونَ دینِکم.
واعلموا أنّ الهالک مَن هَلک دینُه والحربُ مَن حَربَ دینَه، ألا و إنّه لا فقر بَعد الجنّة، ألا و إنّه لا غنی بعدَ النارِ، لا یفک أسیرها و لا یبرأ ضریرُها؛ وسائل الشیعه، ج 11، ص 451.
[485] . قال علی بن أبیطالب علیهالسلام: اما والذی فلق الحبّة و برئ النسمة لولا حضورُ الحاضر و قیامُ الحجّة بوجودِ الناصر و ما أخذ
اللّهُ علی العلماء أن لا یقارّوا علی کظّةِ ظالمٍ و لا سَغبِ مظلومٍ لألقیتُ حبلَها علی غاربِها؛ نهج البلاغه، خطبه 3.
[486] . قال السّبط الشّهید الإمام حسین علیهالسلام: ذلک بأنّ مجاری الأمور والأحکام علی أیدی العلماء باللّه الأمناء علی حلاله و
حرامه، فأنتم المسلوبون تلک المنزلة، و ما سلبتم ذلک إلاّ بتفرّقکم عن الحقّ و اختلافِکم فی السنّة بعد البینة الواضحة، ولو صبرتم علی الأذی و تَحمّلتم المؤنةَ فی ذات اللّه کانت أمورُ اللّه علیکم تُردُّ و عنکم تَصدرُ وإلیکم ترجع ولکنّکم مکنتم الظلمة من منزلتِکم واستسلَمتم أمور اللّه فی أیدیهم یعملون بالشبهاتِ و یسیرون فی الشهوات، سلّطهم علی ذلک فرارِکم من الموتِ و إعجابکم بالحیاة التی هی مفارقتکم فأسلمتم الضعفاء فی أیدیهم فمن بین مستعبدٍ مقهورٍ و بین مُستضعفٍ علی معیشتِه مغلوبٍ، یتقلّبون فی الملک بآرائهم و یستشعرون الخزی بأهوائهم اقتداءً بالأشرار و جرأة علی الجبّار؛ تحف العقول ص 242.