حضور قلب در نماز بدین معناست که نمازگزار در حال نماز، همه خاطرات و افکار دنیوی را از خود دور گرداند و قلب خود را برای مناجات و گفتوگوی با خدای قادر و عظیم متعال، آماده سازد و در همه احوال، توجه داشته باشد که در برابر خالق هستی ایستاده است. حضور قلب، روح نماز و جنبه ملکوتی و باقی ماندنی این عبادت بزرگ میباشد. اما تحصیل چنین حالی، کاری است بسیار دشوار که نیاز به تمرین و جهاد و کوشش مداوم دارد؛ بهگونهای که میتوان آن را یک ریاضت مشروع عارفانه اسلامی به شمار آورد. طالب این مقام رفیع باید به هنگام تطهیر و وضو گرفتن و گفتن اذان و اقامه، خود را برای ورود در چنین جایگاهی آماده سازد. نیت نماز و گفتن تکبیرة الاحرام باید با شعور و توجه باطنی باشد، نه در حال غفلت و بیتوجهی. برای تحصیل حضور قلب در نماز اولاً: نمازگزار باید تکبیرة الاحرام را با حضور قلب و توجه بگوید، ثانیاً: سعی کند تا آخر نماز این حالت را نگه دارد و ثالثاً: اگر ذهنش به یکی از افکار دنیوی متوجه شد، فوراً آن را طرد کند و خود را به حال حضور بازگرداند و بدین روش ادامه دهد و تمرین کند تا حضور قلب کامل برایش میسر گردد.
همچنین رعایت برخی از آداب و مقدمات نماز میتواند به حضور قلب انسان در موقع نماز کمک نماید. از جمله این آداب، پوشیدن لباسهای مرتب و پاک، استفاده از عطر و بوی خوش، پرهیز از کسالت، خواب آلودگی و شتاب زدگی در هنگام نماز و بهجا آوردن نماز در اول وقت میباشد.
امام خمینی قدسسره درباره رعایت آداب نماز مینویسد:
سزاوار است که نمازگزار با حالت سنگینی و وقار با لباس آراسته و عطر زده و مسواک کرده و موهای شانه کرده باشد.[1]
بنابراین، برای تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات این کارها توصیه میشود:
1. به دست آوردن آنچنان معرفتی که دنیا را در نظر انسان، کوچک و خدا را در نظر او بزرگ کند تا هیچ کار دنیوی نتواند به هنگام راز و نیاز با معبود، نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد.
2. معمولاً توجه به کارهای پراکنده و مختلف، مانع تمرکز حواس است و هر قدر انسان، توفیق پیدا کندکه مشغلههای مشوش و پراکنده را کم کند به حضور قلب در عبادات خود کمک کرده است.
3. انتخاب محل و مکان مناسب برای نماز و سایر عبادات نیز در این امر اثر دارد؛ به همین دلیل نماز خواندن در برابر اشیاء و چیزهایی که ذهن انسان را به خود، مشغول میدارد، مکروه است و همچنین در برابر درهای باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آینه و عکس و مانند اینها. به همین دلیل، معابد مسلمین هر قدر سادهتر و خالی از زرق و برق و تشریفات باشد بهتر است؛ چرا که به حضور قلب در نماز کمک میکند.
4. پرهیز از گناه نیز عامل مؤثری است؛ زیرا گناه، قلب را از خدا دور میسازد و از حضور قلب میکاهد.
5 . آشنایی با معنای نماز و فلسفه افعال و اذکار آن، عامل مؤثر دیگری در این زمینه است.
6 . انجام مستحبات نماز و آداب مخصوص آن؛ چه در مقدمات و چه در اصل نماز نیز کمک مؤثری به این امر میکند.
7 . از همه اینها گذشته این کار مانند هر کار دیگر نیاز به مراقبت و تمرین و استمرار و پیگیری دارد. بسیار میشود که در آغاز و ابتدای راه، انسان در تمام نماز، تنها یک لحظه کوتاه قدرت تمرکز فکر پیدا میکند، اما با ادامه این کار و پیگیری و تداوم آن، چنان قدرت نفس پیدا میکند که میتواند به هنگام نماز دریچههای فکر خود را بر غیر معبود مطلقاً ببندد.
یکی از دوستان و نزدیکان مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی میگوید:
آن بزرگوار شبها که به پا میخواست ابتدا در بسترش، صدا به گریه بلند میکرد، سپس بیرون میآمد و به آسمان نگاه میکرد و آیه: « إِنَّ فِى خَلْقِ السَّمـواتِ وَالأَرضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ لاَیاتٍ لِأُولِى الأَلْبابِ »[2] را میخواند و سر به دیوار میگذاشت و مدتی گریه میکرد و پس از تطهیر نیز کنار حوض مدتی پیش از وضو مینشست و حالت توجه به خود میگرفت. خلاصه از هنگام بیدارشدن تا آمدن به محل نماز و خواندن آن، چند نقطه مینشست و برمیخاست و خود را برای حضور در پیشگاه الهی (نماز خواندن) آماده میکرد و با حالت توجه و ذهن و فکر و قلب آماده، اذکار و اوراد را ادا میکرد.[3]
این عارف الهی، خود در کتاب المراقبات میفرماید:
یقین داشته باشید که هیچگاه نمیتوانی ظاهر خود را اصلاح نمایی، مگر با اصلاح باطن؛ زیرا سرچشمه اعمال، قلب است. از همین روست که از قلب صالح، جز عمل صالح و از قلب فاسد، جز عمل فاسد برنمیآید. بنابراین، مهمترین کارها اصلاح قلب است و قلب از ملکات نفسانی پیشین و خطورات قلبی تأثیر میپذیرد. خطورات قلبی نیز از محسوسات و ملکات نفسانی و خلق و خوی، سرچشمه میگیرد.اکنون اگر کسی نتوانست قلب خود را از این راه اصلاح کند، چارهای جز کوبیدن در لطف و بخشش خدای کریم و رحیم (برای توفیق، تأیید و هدایت) نخواهد داشت.[4]
[1]. ر.ک: رساله عملیه (توضیح المسائل) امام خمینى قدسسره، احکام نماز (نقل به مضمون).
[2]. آل عمران، آیه 109.
[3]. رضا مختارى، سیماى فرزانگان، ص162.
[4]. میرزاجواد آقا ملکى تبریزى، المراقبات، ص6.