پایگاه اطلاع رسانی آیت الله ابراهیم امینی قدس سره

آداب حضور قلب

در روایتى آمده است که حضرت على علیه ‏السلام خطاب به کمیل فرمود:

اى کمیل! مهم نیست که زیاد نماز بخوانى و روزه بگیرى و صدقه بدهى. مهم این است که نماز با قلبى پاک انجام پذیرد و مورد قبول خداوند باشد و با خشوع و خاکسارى ادا شود.[1]

بنابراین، براى این‏که در نماز، حضور قلب پیدا کنیم باید آدابى را رعایت نماییم. این آداب، ما را کمک مى‏کند تا به اندازه ظرفیت و توان، محضر حق تعالى را درک کنیم و از هم‏ کلامى با او لذت ببریم. در این باره، امام رضا علیه‏ السلام فرمود:

چون خواستى به نماز بایستى با حال کسالت، خواب آلودگى، شتاب و لهو و بازى، نایست، بلکه با آرامش و وقار، نماز را به‏جاى آور. بر تو باد که در نماز، خاشع و خاضع باشى و براى خدا تواضع کنى و خشوع و خوف را بر خود هموار سازى. در آن حال که بین بیم و امید ایستاده باشى و پیوسته، نگران و متحرز باشى. پس به سان بنده‏اى گریخته و گنه‏کار که بازگشته و در محضر مولایش ایستاده در پیشگاه خدا بایست. پاهاى خود را کنار هم بگذار و قامت را راست نگه‏دار و به راست و چپ روى مگردان و چنین بدان که گویى خدا را مى‏بینى که اگر تو او را نمى‏بینى او تو را مى ‏بیند... .[2]

هم‏چنین از امام رضا علیه‏السلام سؤال شد: آداب نماز چیست؟ فرمود:

حضور قلب و آزاد گذاشتن جوارج (بازى نکردن با آنان) و خوار شمردن خود در پیشگاه خداى تعالى و قرار دادن بهشت سمت راست و آتش جهنم سمت چپ و صراط را در مقابل مشاهده کردن و خداوند را در مقابل خود دیدن.[3]

حضور قلب و خشوع در نماز از آن‏چنان اهمیتى برخوردار است که خداوند متعال در آیه 2 سوره مؤمنون: « الَّذِینَ هُمْ فِى صَلاتِـهِمْ خاشِعُونَ »، نماز خواندن را به تنهایى از نشانه مؤمنان بر نمى‏شمارد، بلکه خشوع در نماز را از ویژگى‏هاى آنان معرفى مى ‏کند. اشاره به این‏که نماز تنها الفاظ و حرکاتى بى ‏روح نیست، بلکه به هنگام نماز، چنان حالت توجه به پروردگار در آن‏ها پیدا مى ‏شود که از غیر او جدا مى ‏گردند و به او مى ‏پیوندند. چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار مى ‏شوند که این حالت بر تمام ذرات وجودشان اثر مى ‏گذارد. خود را ذره‏اى در برابر وجودى بى ‏پایان مى ‏بینند و قطره‏اى در برابر اقیانوس بى ‏کران.

در حدیثى مى‏ خوانیم که پیامبر اکرم صلى‌‏الله‏‌علیه‌‏و‏آله مردى را دید که در حال نماز با ریش خود بازى مى ‏کند، فرمود:

اگر قلب او خاشع بود، اعضاى بدنش نیز خاشع مى‏ شد.[4]

اشاره به این‏که خشوع، حالتى درونى است که بر جلوه بیرون اثر مى ‏گذارد. به همین جهت از همان حضرت روایت شده که: «از خشوع منافقانه به خدا پناه برید» به ایشان عرض شد: خشوع منافقانه چیست؟ فرمود: «این‏که بدن کسى را خاشع ببینى در حالى که قلبش خاشع نباشد».[5]

 

[1]. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج81 ، ص266: «یا کمیل، لا تغترّ بأقوام یصلّون فیطیلون، و یصومون فیداومون، و یتصدّقون فیحسنون، فإنّهم موقوفون... الشأن أن تکون الصلاة فعلت بقلب تقیّ، و عمل عنداللّه مرضیّ، و خشوع سویّ».
[2]. میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج4، ص87 ، ح7: قال الرضا علیه‏السلام: «فإذا أردت أن تقوم إلى الصلاة فلا تقم إلیها متکاسلاً، و لا متناعساً، و لا مستعجلاً، و لا متلاهیاً، و لکن تأتیها على السکون و الوقار و التؤدة، و علیک الخشوع و سیماء الخوف، راجیاً خائفاً بالطمأنینة على الوجل و الحذر، فقف بین یدیه کالعبد الآبق المذنب بین یدی مولاه، فصفّ قدّمیک و انصب نفسک، و لا تلتفت یمیناً و شمالاً، و تحسب کأنّک تراه فإن لم‏یکن تراه فإنّه یراک».
[3]. آیة اللّه سیدحسین بروجردى، جامع احادیث الشیعه، ج 5، ص 33: قیل ما آداب الصلاة؟ قال علیه ‏السلام: «حضور القلب، و إفراغ الجوارح، و ذلّ المقام بین یدی اللّه تبارک و تعالى، و یجعل الجنّة عن یمینه، و النار یراها عن یساره، و الصراط بین یدیه، و اللّه أمامه».
[4]. میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج5، ص417: «عن علیّ علیه‏السلام: إنّ رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله أبصر رجلاً یعبث بلحیته فی الصلاة، فقال: أما إنّه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه».
[5]. قال رسول اللّه صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله: «استعیذوا باللّه من خشوع النفاق. قیل له: و ما خشوع النفاق؟ قال: أن ترى الجسد خاشعاً، و القلب لیس بخاشع». السیوطى، الدرّ المنثور، ج5، ص3.