در روایتى آمده است که حضرت على علیه السلام خطاب به کمیل فرمود:
اى کمیل! مهم نیست که زیاد نماز بخوانى و روزه بگیرى و صدقه بدهى. مهم این است که نماز با قلبى پاک انجام پذیرد و مورد قبول خداوند باشد و با خشوع و خاکسارى ادا شود.[1]
بنابراین، براى اینکه در نماز، حضور قلب پیدا کنیم باید آدابى را رعایت نماییم. این آداب، ما را کمک مىکند تا به اندازه ظرفیت و توان، محضر حق تعالى را درک کنیم و از هم کلامى با او لذت ببریم. در این باره، امام رضا علیه السلام فرمود:
چون خواستى به نماز بایستى با حال کسالت، خواب آلودگى، شتاب و لهو و بازى، نایست، بلکه با آرامش و وقار، نماز را بهجاى آور. بر تو باد که در نماز، خاشع و خاضع باشى و براى خدا تواضع کنى و خشوع و خوف را بر خود هموار سازى. در آن حال که بین بیم و امید ایستاده باشى و پیوسته، نگران و متحرز باشى. پس به سان بندهاى گریخته و گنهکار که بازگشته و در محضر مولایش ایستاده در پیشگاه خدا بایست. پاهاى خود را کنار هم بگذار و قامت را راست نگهدار و به راست و چپ روى مگردان و چنین بدان که گویى خدا را مىبینى که اگر تو او را نمىبینى او تو را مى بیند... .[2]
همچنین از امام رضا علیهالسلام سؤال شد: آداب نماز چیست؟ فرمود:
حضور قلب و آزاد گذاشتن جوارج (بازى نکردن با آنان) و خوار شمردن خود در پیشگاه خداى تعالى و قرار دادن بهشت سمت راست و آتش جهنم سمت چپ و صراط را در مقابل مشاهده کردن و خداوند را در مقابل خود دیدن.[3]
حضور قلب و خشوع در نماز از آنچنان اهمیتى برخوردار است که خداوند متعال در آیه 2 سوره مؤمنون: « الَّذِینَ هُمْ فِى صَلاتِـهِمْ خاشِعُونَ »، نماز خواندن را به تنهایى از نشانه مؤمنان بر نمىشمارد، بلکه خشوع در نماز را از ویژگىهاى آنان معرفى مى کند. اشاره به اینکه نماز تنها الفاظ و حرکاتى بى روح نیست، بلکه به هنگام نماز، چنان حالت توجه به پروردگار در آنها پیدا مى شود که از غیر او جدا مى گردند و به او مى پیوندند. چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار مى شوند که این حالت بر تمام ذرات وجودشان اثر مى گذارد. خود را ذرهاى در برابر وجودى بى پایان مى بینند و قطرهاى در برابر اقیانوس بى کران.
در حدیثى مى خوانیم که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مردى را دید که در حال نماز با ریش خود بازى مى کند، فرمود:
اگر قلب او خاشع بود، اعضاى بدنش نیز خاشع مى شد.[4]
اشاره به اینکه خشوع، حالتى درونى است که بر جلوه بیرون اثر مى گذارد. به همین جهت از همان حضرت روایت شده که: «از خشوع منافقانه به خدا پناه برید» به ایشان عرض شد: خشوع منافقانه چیست؟ فرمود: «اینکه بدن کسى را خاشع ببینى در حالى که قلبش خاشع نباشد».[5]
[1]. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج81 ، ص266: «یا کمیل، لا تغترّ بأقوام یصلّون فیطیلون، و یصومون فیداومون، و یتصدّقون فیحسنون، فإنّهم موقوفون... الشأن أن تکون الصلاة فعلت بقلب تقیّ، و عمل عنداللّه مرضیّ، و خشوع سویّ».
[2]. میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج4، ص87 ، ح7: قال الرضا علیهالسلام: «فإذا أردت أن تقوم إلى الصلاة فلا تقم إلیها متکاسلاً، و لا متناعساً، و لا مستعجلاً، و لا متلاهیاً، و لکن تأتیها على السکون و الوقار و التؤدة، و علیک الخشوع و سیماء الخوف، راجیاً خائفاً بالطمأنینة على الوجل و الحذر، فقف بین یدیه کالعبد الآبق المذنب بین یدی مولاه، فصفّ قدّمیک و انصب نفسک، و لا تلتفت یمیناً و شمالاً، و تحسب کأنّک تراه فإن لمیکن تراه فإنّه یراک».
[3]. آیة اللّه سیدحسین بروجردى، جامع احادیث الشیعه، ج 5، ص 33: قیل ما آداب الصلاة؟ قال علیه السلام: «حضور القلب، و إفراغ الجوارح، و ذلّ المقام بین یدی اللّه تبارک و تعالى، و یجعل الجنّة عن یمینه، و النار یراها عن یساره، و الصراط بین یدیه، و اللّه أمامه».
[4]. میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج5، ص417: «عن علیّ علیهالسلام: إنّ رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله أبصر رجلاً یعبث بلحیته فی الصلاة، فقال: أما إنّه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه».
[5]. قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله: «استعیذوا باللّه من خشوع النفاق. قیل له: و ما خشوع النفاق؟ قال: أن ترى الجسد خاشعاً، و القلب لیس بخاشع». السیوطى، الدرّ المنثور، ج5، ص3.