روزه و فلسفه آن چیست؟
روزه
يكى ديگر از عبادتهاى بزرگ اسلامى روزه است. انسان روزه دار به قصد روزه، از طلوع فجر تا مغرب، از مبطلات روزه اجتناب مىكند. روزه يك عبادت است و بايد به قصد قربت انجام بگيرد و ريا و خودنمايى موجب بطلان آن است.
درباره فضيلت روزه احاديث فراوانى وارد شده است:
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: روزه سپر آتش دوزخ است.[1]
امام صادق عليه السلام فرمود: خداى متعال مىفرمايد: روزه مال من است و من پاداش روزه هستم.[2]
همچنين فرمود: خواب روزهدار عبادت، سكوتش تسبيح، عملش مقبول و دعايش مستجاب است.[3]
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: خداى عزّوجل مىفرمايد: همه اعمال نيك بندگان از ده تا هفت صد برابر پاداش داده مىشود، جز صبر كه اختصاص به من دارد و من جزاى آن هستم. ثواب صبر را فقط خدا مىداند. مقصود از صبر، روزه است.[4]
امام محمد باقر عليه السلام فرمود: اسلام بر پنج چيز بنا شده است: نماز، زكات، حج، روزه و ولايت.[5]
بر هر مسلمانى كه به سن بلوغ رسيده و عذر شرعى ندارد واجب است كه ماه رمضان را روزه بگيرد. اگر بدون عذر شرعى روزه خود را افطار كند گناه بزرگى مرتكب شده است كه علاوه بر قضاى آن، كفاره هم بايد بدهد؛ يعنى شصت روز روزه بگيرد، يا شصت نفر فقير را اطعام كند، يا يك بنده را در راه خدا آزاد كند.
روزه از چند دسته ساقط است:
1. بيمارى كه روزه گرفتن برايش ضرر دارد.
2. مسافرى كه رفت و برگشت او هشت فرسخ يا بيشتر باشد.
3. زنى كه خون حيض يا نفاس مىبيند.
4. زن آبستنى كه زايمانش نزديك شده و روزه گرفتن براى او يا حملش ضرر دارد.
5. زنى كه بچه شير مىدهد و در اثر روزه شيرش كم مىشود و براى بچهاش ضرر دارد.
اين پنج گروه روزه خود را افطار مىكنند، ولى بعد از ماه رمضان بايد قضاى آن را بگيرند، اما كفاره و گناه ندارد.
البته پيرزن و پير مردى كه نمىتوانند روزه بگيرند يا برايشان دشوار است، مىتوانند روزه را افطار كنند، قضا هم بر آنان واجب نيست.[6]
آنچه در تعريف روزه و مسائل مربوط گفته شد مطابق فتواى فقها بود، ولى علماى اخلاق وجوب امساك در روزه را گستردهتر مىدانند. آنان مىگويند: روزه اصطلاحى فقها گرچه صحيح بوده و تكليف را ساقط مىسازد، ولى براى قبول آن، موارد ديگرى هم بايد ترك شود كه عبارت است از: ترك همه گناهان. آنها مىگويند: روزه انسان در صورتى كامل و مورد قبول واقع مىشود كه همه اعضا و جوارحش روزهدار باشند؛ يعنى چشم و گوش و زبان و دست و پاى خود را از ارتكاب گناهان مربوط باز بدارد. چنين روزهاى را روزه خواص مىنامند.
بالاتر از اين روزه، روزه خواصِ خواص است كه آن عبارت است از اينكه روزهدار علاوه بر امساك از مفطرات فقهى و ارتكاب گناهان، قلب خود را نيز از توجه به غير خدا باز دارد، خدا را حاضر و ناظر خود بداند.
محمدبن عجلان مىگويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: روزهدارى تنها به امساك از خوردن و آشاميدن نيست بلكه وقتى روزهدار هستى گوش و چشم و زبان و شكم و عورت تو نيز روزهدار باشند. دست و عورت خود را نگهدار، ساكت باش مگر از سخن خوب و در زمان روزهدارى با خدمتگزار مدارا كن.[7]
امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى روزهدار بودى گوش و چشم خود را از حرام و كارهاى زشت باز دار. از جدال و اذيت خادم اجتناب كن. بايد وقار و متانت روزهدارى بر تو ظاهر باشد. روز روزهدارى تو مانند روز افطارت نباشد.[8]
رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كه ماه رمضان را در حال سكوت روزه بگيرد و گوش و چشم و زبان و عورت و جوارح خود را از حرام به قصد قربت، حفظ كند، خدا او را به خود نزديك مىكند به طورى كه پاهايش با پاهاى حضرت ابراهيم خليل اللّه، برخورد مىنمايد.[9]
روزهدار به مهمانى خداى بزرگ دعوت شده است و بايد ادب ضيافت را نگه دارد و مرتكب بىادبى نشود. سعى كند روزهدار واقعى باشد تا از الطاف و جايزههاى ميزبان خود بهرهمند گردد. جايزههايى كه از جوايز دنيوى بسيار ارزندهتر و بالاترند.
امام صادق عليه السلام فرمود: روزهدار در باغهاى بهشت گردش مىكند و استفاده مىنمايد. فرشتگان تا وقت افطار برايش دعا مىكنند.[10]
اميرالمؤمنين عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده كه در شب معراج به خداى متعال عرض كرد: پروردگارا اولين عبادت چيست؟ فرمود: روزه عرض كرد: نتيجه روزه چيست؟ فرمود: روزه حكمت را در پى دارد و حكمت موجب معرفت و معرفت باعث يقين مىشود. وقتى بنده اهل يقين شد ديگر باكى ندارد؛ در سختى باشد يا در آسانى.[11]
حسن بن صدقة از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نقل كرده كه فرمود: در نيم روز، خواب قيلوله داشته باشيد، زيرا خداى متعال روزهدار را در حال خواب اطعام و سيراب مىكند.[12]
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روزى براى ما خطبه خواند و فرمود: اى مردم! ماه خدا با بركت و مغفرت به شما روى آورده، بهترين ماه نزد خداست. روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها، و ساعتهايش بهترين ساعتهاست. در اين ماه به مهمانى خدا دعوت شدهايد و مورد كرامت و لطف خدا واقع شدهايد. نَفَسهاى شما ثواب تسبيح، خواب شما عبادت و عمل شما قبول و دعايتان مستجاب مىشود.[13]
فلسفه روزه
روزه يكى از بهترين راههاى تزكيه و تهذيب نفس و سير و سلوك الى اللّه است. اگر طبق دستورهاى الهى انجام گيرد، زنگار غفلت و گناه را از دل مىزدايد و آن را با صفا و نورانى مىكند، شياطين را از خانه دل خارج مىسازد و براى ورود ملائكه و تابش انوار حكمت و يقين آماده مىگرداند. چنين روزهدارى دعوت مهمانى خداى متعال را پذيرفته و براى دريافت جوايز الهى لياقت پيدا كرده است. بدون شك از افاضات پروردگار مهربان هم برخوردار خواهد شد.
دومين فلسفه روزه ايناست كه روزه داران ثروتمند طعم گرسنگى را مىچشند و به فكر مستمندانى كه غالباً در مضيقه غذا هستند مىافتند و به آنان كمك مىكنند.
هشام بن حكم از امام صادق عليه السلام از فلسفه روزه سؤال كرد، حضرت فرمود: خدا روزه را بدين جهت واجب كرد كه اغنيا با فقرا برابر شوند، زيرا ثروتمند هرگز در غير رمضان طعم گرسنگى را نمىچشد تا بر فقير ترحم كند و خدا خواسته تا در ايام روزهدارى مزه تلخ گرسنگى را بچشد و بر گرسنگان ترحم كند.[14]
امام رضا عليه السلام در جواب محمد بن سنان نوشت: علت وجوب روزه اين است كه روزه دار طعم گرسنگى و تشنگى را بچشد، تااين كه ذلت و مسكنت را بيابد و مأجور و صابر باشد و گواهى باشد بر دشوارىهاى آخرت، وسيلهاى باشد براى سركوب خواستههاى نفسانى، نوعى پند و راهنمايى آخرت باشد، تا معناى فقر و مسكنت دنيا و آخرت را بفهمد.[15]
با رعايت فلسفه مذكور مىتوان نسبت به حل مشكل گرسنگى در جهان تا اندازهاى كمك كرد، يعنى چنانچه روزه داران متمكن جهان يك وعده غذاى خود را در روز امساك و ذخيره كنند و در پايان ماه رمضان مجموع غذاهاى ذخيره شده يا پول آن را فطريه در اختيار مستمندان بلاد خود، يا ساير بلاد اسلامى قرار دهند، كمك قابل توجهى به فقرا خواهد شد. حال اگر صدقات و خيراتى كه در اين ماه استحباب دارد و بدانها توصيه شده نيز بدين رقم اضافه كنيم مبلغ قابل توجهى براى فقرا و گرسنگان تهيه خواهد شد. البته مشروط به اين كه با برنامه صحيح گردآورى و به مصرف برسد.
سومين و مهمترين فلسفه روزه، رياضت نفس و تمرين ترك گناه و تحصيل تقوا است. روزهدار واقعى در ماه رمضان با جديت كامل از ارتكاب هر گناهى اجتناب مىكند. بلكه به خاطر روزه دارى حتى از لذتهاى مشروعى مانند خوردن، آشاميدن و غيره چشمپوشى مىكند و با قصد قربت اين رياضت جسمانى و نفسانى رابه مدت يك ماه ادامه مىدهد. چنين فردى داراى قدرت و اراده نيرومندى شده است كه مىتواند بعد از اين ماه نيز هم چنان با تقوا باقى بماند. قرآن كريم نيز بدين مطلب اشاره كرده است:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما واجب شد، چنان كه بر پيشنيان شما نيز واجب شده بود. باشد كه با تقوا شويد.[16][17]
[1]. كافى، ج 4، ص 62: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم:« الصوم جُنَّةٌ من النار»
[2]. همان، ص 63: عن أبيعبداللّه عليه السلام قال:« إنّ اللّه يقول: الصوم لي و أنا أُجْزى عليه»
[3]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 401: عن أبيعبداللّه عليه السلام قال:« نوم الصائم عبادة، و صمته تسبيح، و عمله متقبَّل، و دعاؤه مستجاب»
[4]. همان، ص 404: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم:« قال اللّه عزّوجلّ: كلّ أعمال بني آدمَ بعشرة أضعافها إلى سبعمائة ضعف إلا الصبر؛ فإنّه لي و أنا أجزى به، فثواب الصبر مخزون في علم اللّه و الصبر الصوم»
[5]. كافى، ج 4، ص 62: عن أبي جعفر عليه السلام قال:« بُني الإسلام على خمسة أشياءَ: على الصلاة، و الزكاة، و الحجّ، و الصوم، والولاية»
[6]. غير از روزه ماه رمضان روزه هاى واجب ديگر و هم چنين روزههاى مستحب زيادى نيز داريم، روزه حرام و مكروه نيز داريم كه در كتابهاى فقهى و رسالههاى عمليه آمده است
[7]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 165: محمد بن عجلان قال: سمعت اباعبداللّه عليه السلام يقول:« ليس الصيام من الطعام و الشراب، ان لا يأكل الانسان و لايشرب فقط، ولكن اذا صمت فليصم سمعك و بصرك و لسانك و بطنك و فرجك، و احفظ يدك و فرجك، و اكثر السكوت الا من خير و ارفق بخادمك»
[8]. همان، ص 163: قال أبو عبداللّه عليه السلام:« إذا صمتَ فليصم سمعك و بصرك من الحرام و القبيح، ودَع المراءَ و أذى الخادم، وليكن عليك وقار الصيام، ولا تجعل يوم صومك كيوم فطرك»
[9]. همان، ص 164: قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله و سلم:( فى خطبة له)« و من صام شهر رمضان فى إنصات و سكوت، و كفّ سمعه و بصره و لسانه و فرجه و جوارحه من الكذب و الحرام و الغيبة تقرّباً قرّبه اللّه حتى تمسّ ركبتاه ركبتي إبراهيم خليل الرحمان»
[10]. همان، ص 406: عن أبيحمزه الثمالي قال: سمعت أبا عبداللّه عليه السلام يقول:« إنّ الصائم منكم ليرتع في رياض الجنة، و تدعوله الملائكة حتى يفطر»
[11]. بحارالانوار، ج 77، ص 27: أميرالمؤمنين عليه السلام عن النبيّ صلى الله عليه و آله و سلم:« قال في ليلة المعراج: يا ربّ ما أوّل العبادة؟ قال: أوّل العبادة الصمتُ والصوم. قال: و ما ميراث الصوم؟ قال: يورث الحكمة، والحكمة تورث المعرفة، والمعرفة تورث اليقين، فإذا استيقن العبد لايبالي كيف أصبح بعسرأم بيسر»
[12]. كافى، ج 4، ص 65: حسن بن صدقة، قال: قال أبو الحسن عليه السلام:« قيلوا، فإنّ اللّه يطعم الصائم و يسقيه فى منامه»
[13]. وسائل الشيعه، ج 10، ص 313: عن عليّ عليه السلام قال إن رسولاللّه صلى الله عليه و آله و سلم خطبنا ذات يوم فقال: أيّها النّاس! إنّه قد أقبل إليكم شهر اللّه بالبركة و الرحمة و المغفرة، شهر هو عنداللّه أفضل الشهور، و أيّامه أفضل الايّام، و لياليه أفضل الليالي، و ساعاته أفضل الساعات. هو شهر دُعيتُم فيه إلى ضيافة اللّه، و جعلتم فيه من أهل كرامة اللّه، أنفساكم فيه تسبيح، و نومكم فيه عبادة، و عملكم فيه مقبول، و دعاؤكم فيه مستجاب»
[14]. وافى، ج 11، ص 33: سأل هشام بن الحكم أبا عبداللّه عليه السلام عن علّة الصيام، فقال:« إنّما فرض اللّه الصيامَ ليستوي به الغنيّ و الفقير، و ذلك أنّ الغنيّ لم يكن ليجد مسّ الجوع فيرحم الفقير؛ لانّ الغنيّ كلّما أراد شيئاً قدر عليه، فأراد اللّه أن يسوى بين خلقه، و أن يذوق الغنيّ مسّ الجوع و إلّا لم يرقّ على الضعيف و يرحم الجائع»
[15]. همان، ص 34: كتب أبوالحسن عليّ بن موسى عليهم السلام إلى محمد بن سنان فيما كتب من جواب مسائله:« علّة الصوم لعرفان مسّ الجوع والعطش؛ ليكون ذليلًا، مستكيناً، مأجوراً، صابراً، و يكون ذلك دليلًا على شدائد الآخرة مع ما فيه من الانكسار له عن الشهوات؛ واعظاً له في الأجل؛ دليلًا له على الأجل؛ ليعلم شدّة مبلغ ذلك من أهل الفقر و المسكنة في الدنيا و الآخرة.»
[16]. بقره( 2) آيه 183:« يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
[17]. امينى، ابراهيم، آشنايى با اسلام، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388.